با سلام.

به سایت خانه و خاطره خوش آمدید.

 

چونکه با کودک سر و کارت فتاد     پس زبان کودکی باید گشاد

 

 ما گلُهای ایرانیم  عباس یمینی شریف پاینده ایران

 

ما گلهای خندانیم            فرزندان ایرانیم

ایران پاک خود را          مانند جان می دانیم

ما باید دانا باشیم           هشیار و بینا باشیم

از بر حفظ ایران            باید توانا باشیم

آباد باشی ای ایران        آزاد باشی ای ایران

از ما فرزندان خود         دلشاد باشی ای ایران

 

عباس یمینی شریف

سالها پیش موقعی که تازه پا به مدرسه گذاشتم و شروع به خواندن و نوشتن کردم با این اشعار آشنا شدم و باید بگویم که اکثر بچه های همسن و سال همان احساسی را داشتند که خودم داشتم بطوریکه با دل و جان این اشعار را از کتابهای دبستانی و دبیرستانی از بر میکردیم و برای هم میخواندیم و بهتره بگم من واسه آنها میخواندم. با اینکه اسم شاعر را نمی دانستم ولی همیشه احساس می کردم  که میبایست انسان والایی بوده باشند. بعدها با اسمشان آشنا شدم .این معلم و نغمه سرای کودکان عباس یمینی شریف نام داشت.

 

عباس یمینی شریف در سرزمین مادری و پدریمان عمری را در خدمت آموزش و پرورش و تربیت چند نسل از جوانان ایرانی بسر برد. او خالق سروده های جذاب و آموزنده بود و چنانکه دوستانش گفته اند: او خود ساخته و انساندوست و بهنگام آغاز به کار پیشگام و شعرهایش همه جا زبانزد همگان بود و او هرگز در مقام بهره برداری از نام و آوازه ی خود نشد و فراوان بودند آنهایی که شعرهایش را نقش خاطر داشتند ولی نامش را هرگز نمیدانستند. پس از مرگ نیز آن چنانکه شایستگی داشت مورد ستایش و قدردانی قرار نگرفت و تنها نشریه فرهنگی "مجله آینده" خبر درگذشت او را همراه با یک تصویر و زندگینامه "خود نوشته" چاپ کرد. اشعار عباس یمینی شریف نونهالان را شاد و سیراب میکند و بزرگسالان را با تاثیری که در آنهاست به عالم کودکان باز می گرداند. پدران و مادران نیز که به خوشی وشادی وتربیت نونهالان خود پایبندند، اگر بخواهند قهرمان اخلاقیات کودکان خود را انتخاب کنند چه کسی را بهتر از عباس یمینی شریف در اختیار دارند.

 

مدیر و موسس چندین مجله مخصوص کودکان و نوجوانان

یمینی شریف مدیر و موسس چندین مجله مخصوص کودکان و نوجوانان بوده وبه تالیف داستان و نمایشنامه برای نونهالان پرداخته و "شورای کتاب کودک" را در برنامه هایش مدد کرده و آثار او به 27 جلد می رسد. عباس یمینی شریف در سال 1298 خورشیدی در دربند شمیران بدنیا آمد. از کودکی با لالایی های مادر و مادر بزرگ و قصه های خواب آور انس گرفته و سپس بازی های گروهی کودکانه که با "اتل متل" ها و قصه های محلی مثل "جم جمک برگ خزون"، "عمو زنجیر باف"، "گرگم و گله می برم" و "خورشید خانوم آفتاب کن" و هنگامیکه به مدرسه رفت با شعرهای پندآموز ایرج میرزا و مهدی قلی هدایت و یحیی دولت آبادی آشنا شده و چنانکه خود گفته: «خانواده و خویشانم به شعر علاقه داشتند وخواندن اشعار حافظ  برای فال گیری و اشعار سعدی و مولوی برای پند و امثال و اشعار روز هم،  بین آنها رایج و از روزنامه و کتاب ها استفاده می کردند و من تحت تاثیر این محیط و با داشتن حافظه قوی این اشعار را یاد میگرفتم و میخواندم.»

 

زنده یاد فرخی یزدی نسبت فامیلی با عباس یمینی شریف داشت و روزهای تعطیل به دربند شمیران می رفت. فرخی یزدی این شاعر آزادی خواه ، خواننده ای خوش آوا را اجیر می کرده تا سروده های سیاسی انتقادی او را از فراز کوهی مشرف بر رودخانه ی دربند به گوش جمعیت انبوهی که از تهران به دربند رفته بودند برساند. اما خواننده خوش صدا بیسواد بوده وعباس یمینی ده ساله کنار آوازخوان می نشسته و

از روی دستنوشته فرخی یزدی برای خواننده می خواند و خواننده با صدای رسایش به گوش مردم می رسانده و این کار راه گشای هدفی شد که عباس در زندگی دنبال کرد. یمینی شریف خود گوید:

 

دوران کودکی

«وقتیکه به مدرسه میرفتم تابستان ناگزیر بودم به مکتب روم (مکتب خانه ملاها) برای اینکه بیکار و بی برنامه نمانم و مزه بازی و تفریح را نچشم.... و در این دوران با اشعار مذهبی و نوحه خوانی که رواج کامل داشت آشنا شدم و آمیرزا ی مکتب دار آمد وشد اعیان و پولدارها را به دربند  مخصوصا در ماه محرم تحت نظر می گرفته و هر وقت یکی از اشراف وارد دربند میشد با گروهی از ماها راه عبور او را میبست و فرمان میداد تا شعر مانندی را که به ما آموزش داده بود  برایش بخوانیم مثل :

 

سلام علیکم ایا با سخا (سخاوتمند)            کنم عرض بر خدمتت  بر ملا

فقیران  کاتب  به  مکتب  سرا                  دعا می کنند بر تو صبح و مسا (شب)

الهی  تا جهان  باشد  تو باشی                 زمین و آسمان  باشد  تو باشی

زمین و آسمان و چرخ  گردان                 دل  ناشاد  ما  را  شاد  گردان

 

و با این شگرد انعام و پولی نصیب آمیرزای میشد و دل ناشاد ما به همان حال که بود باقی می ماند.

 

در نوجوانی سرودن شعر را آغاز و برایم به صورت نیازی درآمده و بی اراده در هرجا ودر هر حال و چنانچه هر صدایی را که گوشم از محیط می گرفت و اگر برایم جالب بود آن را تکرار و اگر آن صدا از کلمات یا سخنی بود حتی اگر معنی کلمه را نمی فهمیدم  باز هم از تکرارش خودداری نمی کردم.»

 

اولین سروده عباس یمینی شریف در روزنامه نونهالان

عباس یمینی شریف وقتی به دانشسرای مقدماتی و بعد دانشسرای عالی راه یافت نغمه سرای کودکان شد. نخستین شعرش بنام "سوسکه میگه جیرجیر کرده گلوم  گیرگیر" در روزنامه ی نونهالان چاپ شد ولی بدون آگاهی وی و توسط  استادش دکتر عبدالله فریار و در شماره های پس ازآن نیز با سروده های دیگر ادامه یافت.

 

"بید و باد"

شعری برگرفته از مجموعه "آواز فرشتگان" :

 

بید جوانه زده               دانه به دانه زده        بر سر هر بند بند       برگ زبانه زده.    

باد تکانش دهد             راه نشانش دهد        خُم کندش از میان       شکل کمانش دهد.   

پس پس یا پیش پیش      کم کم  یا بیش بیش   

چرخ زند دور خود          رقصد در جای خویش  

آمد بوی بهار                شاد شد روزگار.

 

 سروده های عباس یمینی شریف

 

در کتابهای دوره اول دبیرستانهای ایران/ 1324 خورشیدی

سال 1323 خورشیدی سردبیری مجله "بازی کودکان" را بعهده گرفت و چند گاهی در دبیرستان های اراک تدریس کرد و همزمان با نشریات تهران همکاری و شعر "اندیشه یک پرنده" که برگردان یک شعرانگلیسی بود به عنوان اصیل ترین ترجمه مورد استناد و 1324 خورشیدی سروده هایش ابتدا در مدارس اراک و بعد در تمامی کتابهای دوره ی اول دبیرستانها راه  یافت.

 

چند بیت از "زنبور عسل"

من گل شناسی ماهرم            در امتحانش حاضرم      

گل داد تصدیق مرا               تصدیق تحقیق مرا

اکنون من از دانش پُرم          در گُل شناسی دکترم    

یکدم اگر بازی کنم               یکدم عسل سازی کنم.

 

1328 خورشیدی به مدیریت مجله های "دانش آموز" و "سازمان جوانان شیر و خورشید سرخ" که از سوی وزارت آموزش و پرورش منتشر میشد، برگزیده شد و در سال 1335 خورشیدی نخستین شماره از مجله "کیهان بچه ها" را با همکاری جعفر بدیعی بنیان نهاد که  تا سال 1358 خورشیدی (سی سال) این نشریه را اداره می کرد. عباس یمینی شریف همیشه سعی می کرد شعرش از دیدگاه اجتماعی و تربیتی و بازتابهای اجتماعی  بی نقص باشد.

 

من که از گُل بهترم                 پسرم  من  پسرم    

در دبستان همه را                 مثل خود می شمرم

مادر از من راضی است           هست راضی پدرم.

 

و سرودی دیگر :

 

بچه ها من دخترم                  در خوش زبانی نوبرم   

در خانه داری ماهرم              شریک کار مادرم

وقتی که پیش پدرم                شیرین به مثل شکرم.

 

شعری در مورد سنگ پرانی

و شعرهای دیگر از زبان حیوانات و ویژگی های آنها و یا شکایت از بی انصافی به این زبان بسته ها با هدف جلب ترحم کودکان و مسن ها و با عناوینی مثل "الاغه میگه" و یا "اسب میگه" و ... روزی در تابستان و هنگام تعطیلی مدارس سرگرم تنظیم مطالب مجله بود و سنگی از پنجره داخل اطاق میشود و سر فرزند مرحوم بنی احمد را می شکند و روانه بیمارستان میکند و معلوم می شود کار بچه ها بوده و عمدی نبوده. عباس یمینی شریف در همان شماره مجله ، شعری در مورد سنگ پرانی و جست وخیز کودکان سرود:

 

آهای آهای ای بچه جان          توی کوچه سنگ نپران          سنگ بزنی سر می شکنی      خدا نکرده ناگهان

سر که شکستی شر و شر       خون می ریزه از جای آن       صاحب سر داد می کشه         آی پاسبان آی پاسبان

می بردت کلانتری                بضرب و زور کشان کشان      آنجا تو را حبس می کنند        بین تمام حبسیان

از پدرت پول می گیرند          به اسم جرم یا زیان               تا بجهی از این بلا               کندی تو هفت دفعه جان

مخر برای خود ستم              سنگ نپران سنگ نپران.

 

این سرود ورد زبان ها شد چون یکی از خطرناک ترین بازی های متداول آن دوران را (سنگ پرانی) به باد انتقاد میگرفت و پیآمدهای ناگوار آن را به تصویر میکشید و هر کودکی را به تفکر وا می داشت. و یا شعرهایی در مورد تخمه شکستن در مجامع عمومی و یا زیانهای فردی یا اجتماغی سیگار کشیدن و 42 سال بعد از آن در فروردین 1365 خورشیدی (سه سال قبل از وفات نغمه سرای نونهالان) از رادیو پخش شد:

 

فکر می کنی این کار خوبه؟         کشیدن سیگار خوبه؟         تو آدمی یا دود کشی؟       یا  چوب  روی آتشی؟

آخر  بگو چه  سود  داره            چه فایده این دود داره؟        سیگار کشی هنر نشد      جز مایه  ضرر نشد

باعث  زجر و درد  سر               برای مردم  دگر...

 

او موارد آموزنده چون "مردمداری" یا "سازگاری در همزیستی" یا "خودداری از ویرانگری اموال عمومی یا فردی" یا "رعایت بهداشت در همه جا" و دوری از فاضلاب های روباز یا مبارزه با پشه و مگس و... دوری از این پیام آوران مرگ که کودکان از خطرش آگاهی نداشتند و هر یک از آنها سوای هشدارهای زندگی ساز و برآنگیختن حس کنجکاوی کودک، ارمغان آور دنیای تجربه آموزی و شناخت بایسته های زندگی اجتماعی حتی برای بزرگسالان بود.

 

بنیانگذاری مدرسه "روش نو"

شادروان عباس یمینی شریف سوای کار مطبوعاتی، سال 1334 مدرسه "روش نو" را بنیان نهاد که شهرتی بسزا یافت و سال 1341 ش. با همکاری تنی چند از شیفتگان تعلیم و تربیت کودک "شورای کتاب کودک" را پایه گذاشت و "انجمن پژوهشهای آموزشی" نیز از دیگر بنیادهای اموزشی اوست. کتابهای آواز فرشتگان، قصه های شیرین، گربه های شیپورزن، دو کدخدا و دیگر آثاری که تا 27 عنوان برشمرده اند، از آثار بیاد ماندنی اوست که همواره برای نونهالان و کودکان و نوجوانان هر نسل تازگی و آموزندگی ویژه دارند و هرگز کهنه  نمی شوند.

 

درخت میکارم

سروده ای به نام "درخت می کارم" از این معلم  والا گوهر:

 

به دست  خود  درختی می کارم              به پایش  جوی آبی می کشانم  

 کمی تخم چمن  بر روی خاکش              برای  یادگاری  می فشانم

درختم  کم کم آرد برگ و باری               بسازد  بر سر خود شاخساری   

چمن روید درآنجا  سبز و خرم               شود زیر درختم  سبزه  زاری

به تابستان  که  گرما  رو نماید               درختم  چترخود  را می گشاید   

خنک می سازد آنجا را  زسایه               دل هر  رهگذر را  می رباید

به پایش خسته ای بیحال و بیتاب            میان  روز گرمی  میرود  خواب  

چو شد بیدار گوید : ای که اینجا             درختی  کاشتی  روح  تو  شاداب.

 

یاد عباس یمینی شریف را همواره گرامی میداریم.

 

(منبع: "گل و گشت و کتیبه" از انتشارات کتیبه)

 

..................  .................   ...............   ...............    ............

 

شعر خون و خاکستر اثری از "نادر نادرپور"/ "میرزا حسن رُشدیه" بانی مدارس نوین ایران/

با تشکر از «گل گشت و کتیبه» و انتشارات کتیبه/ سایت خانه و خاطره/ آتوسا شهریاری/ آذر ماه 1389 خورشیدی/ نوامبر 2010 میلادی/