با سلام.

به سایت خانه و خاطره خوش آمدید.

 

تاریخچه قفقاز، آذربایجان، داغستان، چچن، ارمنستان ، گرجستان

 

 قفقاز مابین دریاچه مازندران و سیاه؛

 

نگاهی مختصر به تاریخچه قفقاز و اقوام ساکن در آن

سرزمینهای آذربایجان، ارمنستان، گرجستان، داغستان، چچن، اینگوش، اسُتیای شمالی و جنوبی، آیخازیا و بالایش سرزمین چرکس ها، در قفقاز واقع هستند. قفقاز از جمله سرزمین هایی است که بخشی از آریایی ها که به فلات مرکزی ایران مهاجرت کردند، از این منطقه گذشتند. اقوام این ناحیه از شمال رود ارس به ترتیب عبارتند از:

 

1- آذری های ساکن کشور آذربایجان

آذری های کشور آذربایجان به زبان آذری که شعبه یی از زبان ترُکی است، سخن می گویند و مسلمان و اکثریت آنان شیعه هستند. این سرزمین به نام «اران» نیز معروف است ولی کلمه آذربایجان از «آتور پاتکان» آمده است. «آتور»، «آگر» و «آذر» به معنی آتش است که در حال حاضر نیز در لرُستان آگر به معنی آتش است. از آنجا که اولین آتشکده ها در آذربایجان ایجاد شد، احتمال می رود این سرزمین را آذربایجان گویند. آذربایجان در طول تاریخ از زمان مادها به خاک ایران تعلق داشته است.


2- ارمنی ها (ارمنستان)

که گروهی از هند و اروپایی ها بودند و نام آن در کتیبه های دوره داریوش اول آمده است زیرا از متصرفات ایران بوده و نژاد آنها آریایی است و مسیحی مذهب هستند.

 

 دربند یا ماخاج قلعه پایتخت داغستان در کنار خزر؛  نشان ملی داغستان؛


3- داغستانی ها (آوار های داغستان)

پایتخت داغستانی ها «ماخاج قلعه» (ماخاج کالا) است که در کناره دریای مازندران قرار دارد. داغستانی ها در شمال آذربایجان زندگی می کنند. داغستان از ادوار پیش از تاریخ مسکون بوده. کوه های بسیار صعب العبور آن (که وجه تسمیه داغستان یعنی «سرزمین جبال» بوده اند) سپر حفاظتی مستحکمی در برابر تاراج گران ایجاد کرده بود به طوری که شمال قفقاز را نفوذناپذیر کرده بود.

 

مذهب داغستانی ها سنی شافعی ، تصوّف ، طریقه نقشبندی و قادری

داغستان در حال حاضر جزیی از فدراسیون روسیه است. اقوامی که در داغستان زندگی می کنند، مخلوطی از تاتار ها، آوار ها، لزگی ها و آذربایجانی ها هستند. زبان این قوم مخلوطی از زبان های قفقازی، ترُکی، ایرانی و مذهب آنها سنی شافعی و عده زیادی از آنها پیرو تصوف و از طریقه نقشبندی و قادری هستند.

 

سرکوب قیام شیخ شامل داغستانی، برعلیه روس (1868 میلادی)

داغستان تا زمان نادرشاه در دست ایرانی ها بود و نادرشاه برای فرو نشاندن شورش لزگی ها به آنجا رفت. بعد از مرگ نادرشاه تزارهای روسیه به آن منطقه هجوم بردند. بعد از قراردادهای گلستان و ترکمانچای که روس ها با ایران در دوره قاجاریه امضا کردند، تمام مناطق شمال رود ارس از قبیل ارمنستان، جمهوری فعلی آذربایجان، گرجستان مسیحی نشین و داغستان که مسلمان هستند به طور کلی از ایران جدا شد. بعد از این قراردادها بود که تزارهای روسیه قیام های ضد سلطه روس ها را به همت شیخ شامل بعد از مدت ها مبارزه سرکوب کردند و شیخ شامل در سال 1868 میلادی همزمان با سلطنت الکساندر دوم سرکوب شد.


 مسجد جامع شهر گروزنی پایتخت چچن در کنار رود سونجا؛

 

4- چچنی ها (چچن)

پایتخت چچن شهر «گروزنی» یا جوهرقلعه میباشد که در ساحل‌ رود سونجا قرار دارد. این‌ سرزمینِ كوهستانی‌ و جنگلی‌، از مشرق‌ به‌ داغستان‌، از شمال‌ به‌ روسیه‌، از مغرب‌ به‌ جمهوری‌ خودمختار اینگوش‌ و اوستیای‌ شمالی‌ و از جنوب‌غربی‌ به‌ گرجستان‌ محدود می‌شود. كوه‌ كازِیک‌، در رشته‌ كوه‌ قفقاز، در مغرب‌ چچن‌ قرار دارد و گذرگاه‌ داریال‌ راه‌ اصلی‌ منطقه‌ به‌ قفقاز مركزی‌ به‌ شمار می‌رود. چچن‌ از لحاظ‌ اقتصادی‌ جزو مناطق‌ مهم‌ قفقاز شمالی‌ به‌شمار می‌آید. در این‌ جمهوری‌ غلات‌، آفتاب‌گردان‌، نیشكر، انواع‌ سبزی‌، و انواع‌ میوه‌ به‌ویژه‌ انگور به‌ عمل‌ می‌آید. همچنین‌ دامپروری‌، از جمله‌ پرورش‌ نوعی‌ گوسفند كه‌ پشم‌ لطیفی‌ دارد، از رونق‌ بسیار برخوردار است‌. این‌ جمهوری‌ دارای‌ منابع‌ غنی‌ زیرزمینی‌ است‌، از جمله‌ نفت‌ و گاز طبیعی‌، طلا، الماس‌، مس‌، روی‌، فسفات‌، سنگ‌ آهک‌ و گوگرد.

 

رواج اسلام سنی حنفی و صوفیه در چچن (اواخر قرن‌ 18 میلادی)

چچن‌ دوازده‌ ناحیه اداری‌ و هفده‌ شهر دارد. مهم‌ترین‌ شهرهای‌ آن‌ عبارت‌اند از: گروزنی‌ (جوهرقلعه‌)، اوروس‌ مرتن‌، گودرمس‌، شالی‌ و آرگون‌. با وجود نزدیكی‌ چچن‌ به‌ سرزمینهای‌ اسلامی‌، تا اوایل‌ قرن‌ سیزدهم‌ هجری/ اواخر قرن‌ هجدهم‌ میلادی، اسلام‌ در آن‌ رواج‌ جدّی‌ نیافت‌. در این‌ دوره‌ شیخ‌ منصور، از سران‌ صوفیه‌، مردم‌ را به‌ مبارزه‌ با عادات‌ منافی‌ شریعت‌ فرا خواند و باعث‌ گسترش‌ اسلام‌ در این‌ نواحی‌ گردید. بدین‌ترتیب‌، جمهوری‌ چچن‌ یكی‌ از مراكز عمده‌ صوفیه‌ در قفقاز گردید كه‌ مزار بسیاری‌ از صوفیان‌ در آن‌ قرار دارد.

 

ریشه چچنی ها نامعلوم

برخی‌ از بزرگان‌ صوفیه چچن‌ عبارت‌اند از: شیخ ‌اسماعیل‌، غازی‌ ملامحمد، حمزه ‌بیگ‌، شیخ ‌شامل‌، حاجی‌مراد، كونتاحاجی‌، حاجی‌علی‌، حاجی‌محمد، اوزون‌ حاجی‌ و امام‌ نجم‌الدین‌. ریشه چچنی ها روشن‌ نیست و زبان‌ ایشان‌ چچنی‌ است‌. جمهوری چچن با یک میلیون و 300 هزار نفر جمعیت (که همانند بیشتر بخش‌های مسلمان نشین روسیه، بیشتر آنها مسلمان سنی حنفی هستند) در منطقه‌ای تاریخی قرار دارد. این سرزمین در طول تاریخ خود همواره میان ایران، ترُکان عثمانی و روسیه دست به دست شده است و در میان این دوره‌ها، حکومت‌های محلی بر آنجا فرمان رانده‌اند و منطقه نفوذ و رقابت سه دولت نیرومند منطقه‌ای بوده است.

 

نبرد بزرگ آوارهای داغستانی ‌با رهبری امام شامل با روسیه ؛ همکاری داغستانی ها با چچن ها

پس از نیرومند شدن دولت روس (از سده 10 میلادی) تا پایان سده هجدهم میلادی بیشتر ایران و گاه عثمانی و پس از این سده (به‌ویژه پس از جنگ‌های ایران و روس و نیرو گرفتن امپراتوری روسیه در منطقه پس از پیمان‌های گلستان در 1813 میلادی و ترکمنچای در 1828 میلادی) روس‌ها بر منطقه چیره شدند.

 

از سده هجدهم و از هنگام جنگ‌های ایران و روس، نبرد چچن‌ها و روس‌ها آغاز شد. نبرد بزرگ آوارهای داغستانی ‌با رهبری امام شامل در برابر روس‌ها و همراهی آنان با چچن‌ها هنوز در حافظه تاریخی روس‌ها و مسلمانان زنده است. پس از دستگیری شیخ شامل در سال 1895 میلادی و تکمیل سلطه روس‌ها بر منطقه و سرکوب شدید چچن‌ها، آنها پایداری خود را ادامه داده و از هر فرصتی برای نجات خود از سلطه روس‌ها و شوروی و سپس روسیه استفاده کردند. شماری از آنها نیز آواره شده و در مناطق پیرامونی و حتی در سرزمین عثمانی پراکنده شدند.

 

 جوهر دودایف، رهبر مسلمانان استقلال طلب چچنی و اولین رئیس جمهور قانونی چچن؛

 

ژنرال جوهر موسایوویچ دودایف اولین رییس جمهور قانونی چچن- اینگوش (1991 میلادی)

روز 26 دسامبر سال 1991 میلادی، کشوری که پیش از این به نام «اتحاد جماهیر شوروی» خوانده می‌شد، به 16 کشور تجزیه شد اما 120 روز قبل از انهدام این امپراطوری، در اول سپتامبر 1991 میلادی، یکی از ایالت‌های کوچک و کم‌جمعیت کشور مزبور، اولین پرچم استقلال‌طلبی را به اهتزار درآورد و خود را به نام تاریخی اقوامی که در آن مستقر بودند؛ «جمهوری چچن ـ اینگوش» نامید. ایالت موسوم به «چچن ـ اینگوش» که نود و هشت درصد جمعیت آن را مسلمانان تشکیل می‌دادند، به رهبری یک ژنرال مسلمان چچنی به نام «جوهر موسایوویچ دودایف» خواهان استقلالی شد که حدود 200 سال قبل از دست داده بود.

 

جوهر دودایف به سال 1944 میلادی در روستای یالخوری در چچن متولد شد. خانواده او از جمله جان بدربرُدگان تبعید قوم چچن از طرف روسها به قزاقستان بود. در جریان این تبعید تاریخی که با هدف انهدام چچن‌ها، توسط استالین انجام گرفت، یکی از بزرگ ترین نسل کشی‌های تاریخ بشریت به وقوع پیوست.

 

بعد از تجزیه شوروی «جوهر دودایف» که قبلأ ژنرال کشور شوروی بود براساس انتخاباتی که مطابق با قانون اساسی جدید «جمهوری چچن- اینگوش» بود با آرای اکثریت ملت خویش به عنوان اولین رئیس جمهور این ملت انتخاب شد. و به این ترتیب جنگ میان پرُجمعیت ترین ارتش جهان با کشوری که که تمام جمعیت آن به یک میلیون نفر نمی‌رسید، به جای چند روز، سالیان سال به درازا کشید. فرماندهی اولین مرحله از نبرد آزادیبخش چچن علیه متجاوزین روسی، راسا برعهده جوهر دودایف قرار داشت. وی سرانجام در 22 آوریل 1996 میلادی، طی عملیات مشترک ارتش روسیه و دیگر دستگاه های اطلاعاتی کشورهای غربی، در حالیکه با تلفن موبایل در حال گفتگو بود، توسط شلیک مستقیم جنگنده‌های روسی به اتومبیلش کشته شد.

 

تعامل اقوام ترُک با دانشمندان فارسی زبان

شگفت اینجاست که در قفقاز و آذربایجان نیز مانند ترُکستان، با وجود زبان ترُکی به ادب فارسی توجه می شد. کسانی مانند نظامی گنجوی (اهل گنجه) در قرن ششم هجری در آذربایجان، خاقانی شروانی معاصر خاقان، منوچهر بن فریدون از شروانشاهیان و شاعران دیگر که به فارسی شعر گفته اند و بالاخره بر اثر وجود حاکمان ایرانی به ویژه اتابکان آذربایجان، شعر و ادب فارسی رواج یافت. امرای ترُک زبان از سمرقند و بخارا گرفته تا شهر شروان و گنجه در آذربایجان مشوق ادب و هنر فارسی بودند. تیمورلنگ در سمرقند، که پایتخت او بود، به ادبا و شعرای پارسی گوی ارج می نهاد. ملکشاه سلجوقی از کسانی بود که خواجه نظام الملک را در اداره کشور پهناور ایران یاری کرد و حتی خواجه نصیرالدین طوسی وزیر هلاکوخان مغول توانست نظر هلاکو را درباره کمک به دانشمندان و ادبا فراهم سازد و از خرابکاری های بیشتر مغولان در ترُکمنستان و نقاط دیگر کاسته شود. حتی او را تشویق کرد که رصدخانه یی در مراغه ایجاد شود. با یادآوری نکات فوق پی می بریم که به چه نحوی اقوام ترُک و دانشمندان فارسی زبان با یکدیگر تعامل داشته اند.


نگاهی کلی به تاریخ ترُکستان و قفقاز

از آنجایی که تا قبل از روی کار آمدن کمونیست ها در روسیه، تمام آسیای میانه تحت عنوان ترُکستان روس نامیده می شد و بعد از روی کار آمدن کمونیست ها، ترُکستان به جمهوری های ترُکمنستان، تاجیکستان، ازُبکستان، قزاقستان و قرقیزستان تقسیم شد، بهتر است ابتدا به جای رقم زدن تاریخچه هر کدام از جمهوری ها به طور یکجا تاریخ ترُکستان و چگونگی تسلط روس ها را بر آن شرح دهیم. همچنین است وضعیت قفقاز.

 

آسیای میانه دارای دیرپاترین تاریخ در جهان است. مهاجرت ها و هجوم های بزرگ از بخش شرقی آسیای مرکزی به منطقه اوراسیا و اروپا و همچنین فلات بزرگ ایران باستان گاهی مخرب و زمانی تمدن ساز بوده اند. هجوم یا مهاجرت آریایی ها از جنوب سیبری از طریق ماوراءالنهر و قفقاز به فلات ایران نمونه یی از مهاجرت های تمدن ساز بوده است. بخشی از این تیره به نام سکاها و ماساژت ها (خزرها) در اطراف دریای مازندران مانده اند. از نشانه های هجوم این اقوام از آسیای مرکزی به مرکز فلات ایران و منطقه خراسان نشانه بزرگی به دست آمده است. در جریان یکی از این حملات فرش های گرانبهایی را ربوده و به سرزمین های خود در جنوب سیبری برده اند که نزدیک به 60 سال پیش در پازیریک یکی از این فرش ها از زیر یخ ها سالم به دست آمد که در یکی از موزه های روسیه است. روی این فرش نقوش و علامت هایی شبیه به نقوش دوره هخامنشی دیده می شود و این امر صحت هجوم سکاها را به ایران ثابت می کند.

 

پس از زوال هخامنشیان، یونانی ها از طریق بلخ (باکتریا) در افغانستان کنونی به ماوراءالنهر رفتند و در آثار یونانی آن را «ترانس اوکسیان» نامیدند. «ترانس اوکسیان» در ورای رودهای سیحون و جیحون است که یونانیان به آنها به ترتیب «یاکسارتس» و «اوکسوس» گفته اند. در ادبیات ایران، چون ماوراءالنهر مهد ظهور ادیبان درجه اول فارسی گوی بوده نام سیحون و جیحون را به ترتیب «سیردریا» و «آمودریا» و رودکی در شهر معروف خود که با نیم بیت؛ بوی جوی مولیان آید همی، آغاز می شود آن را «آمویه» (آموی) می نامد.

 

پارتی ها (اشکانیان) که هم نژاد سکاها بوده اند، ابتدا در ماوراءالنهر ساکن بوده اند و مورخین عقیده دارند پارتی ها با قبایل «داها» که شعبه یی از سکاها بوده اند و در زمین های بین گرگان و بندر «کراسنوودسک» در ساحل شرقی دریای مازندران در ترُکمنستان امروزی که به ترُکمن باشی تغییر نام داده است، ساکن بوده اند و بعداً ساکن «قوچان» (آساک) شدند و علیه سلوکیان قیام کرده و سلسله اشکانی را تشکیل دادند.

 

همزمان با استیلای اشکانیان قومی از نژاد «یوئه چی» به نام کوشانی ها بر ترُکستان غلبه کردند و پس از تسلط بر نواحی دریاچه آرال به جنوب آمده در افغانستان، امپراتوری کوشانی را تشکیل دادند. این طایفه به دست هون ها (هیاطله، آفتالیت ها) که از شمال مغولستان به سمت آسیا هجوم آورده بودند، منقرض شدند. هون ها پس از غارت شمال آسیای مرکزی از کوه های صعب العبور آرال در منطقه اوراسیا عبور کرده و به سرپرستی فردی به نام «آتیلا» ابتدا در جلگه «پانونی» در مجارستان اسکان یافته و سپس عازم مرزهای امپراتوری روم شدند و آن منطقه را غارت کردند.

 

در سال 800 میلادی پس از برافتادن ساسانیان همه آسیای میانه و قفقاز به دست مسلمانان افتاد. اولین سلسله مسلمان و ایرانی الاصل که از نسل بهرام چوبینه بودند، به نام سامانیان در بخارا و سمرقند و خوارزم و تمام ازُبکستان و تاجیکستان و ترُکمنستان دست یافتند. همه متصرفات سامانیان ترُک نژاد بودند به غیر از تاجیکستان که ایرانی بودند. تاجیک به عقیده مورخان کسی است که ترُک و مغول نباشد. اما همین پادشاهان تاجیک، از سرداران ترُک چون سبکتکین پدر محمود غزنوی استفاده کردند و محمود از بزرگ ترین فرمانروایان غزنوی است.

 

بعد از غزنویان و سلجوقیان که در شمال بحر خزر می زیستند و با هجوم خود از سمت ماوراءالنهر و قفقاز، امپراتوری وسیعی را در ایران تشکیل دادند، ترُکان خوارزمشاهی از منطقه خوارزم، در قرن دوازدهم میلادی بر شهرهای آبادی که زمامداران سلجوقی بنا کرده بودند، استیلا یافتند. طولی نکشید که چنگیزخان از طایفه مغول از طریق صحرای تاریم و گبی همه اقوام زیرمجموعه مغول که تاتار خوانده می شدند و چنگیز آنها را مطیع خود ساخته بود، در 1231 میلادی پس از هجوم به شهرهای آسیای مرکزی و انهدام آنها، سلسله خوارزمشاهی را برانداخت و فرزندانش به نام ایلخانیان بر همه بلاد قفقاز و ترُکستان شرقی مسلط شدند و حتی مغول ها توانستند در ساحل دریای سیاه اردوی زرین را تشکیل دهند. به مناسبت آنکه آنها چادرهای زرد برای خود انتخاب می کردند، به اردوی زرین مشهور شدند. مغول ها توانستند حتی شهرهای روسیه را نیز غارت کنند. هجوم مغول ها به آسیای مرکزی و قفقاز بر زبان و عادات مردم این ناحیه ها و حتی شمال بحر خزر و جایی که امروز به تاتارستان معروف است، تاثیر مستقیم گذاشت.

 

در قرن چهاردهم میلادی تیمور لنگ که اروپاییان به او «تامرلان» می گویند و از نوادگان چنگیز بود، توانست بر تمام بلاد آسیای مرکزی و قفقاز و شام و فلات مرکزی ایران تسلط یابد. او شهر سمرقند را در ترُکستان پایتخت خود قرار داد. دولت تیموری در 1500 میلادی به دست امرای شیبانی که از نوادگان چنگیز در ماوراءالنهر بودند، شکست خورد و محمد شیبانی دولت ازُبک را در ازُبکستان فعلی تشکیل داد. دو شعبه از خاندان جوجی مغول به ترتیب در هشترخان و خیوه، خان نشین های هشترخان و خیوه را در اوایل قرن 16 میلادی ایجاد کردند.

 

در دوره صفوی به ویژه در زمان شاه اسماعیل صفوی بر سر مالکیت بر شهرهای قفقاز جنگی بین ایران و عثمانی درگرفت که در نتیجه آن در چالدران قوای شاه اسماعیل شکست خورد. از آن پس دولت صفوی در شرق با ازُبکان مقیم آسیای مرکزی که به شهرهای خراسان هجوم می آوردند و عثمانی ها که از طریق شهرهای قفقاز به آذربایجان تجاوز می کردند، در حال جنگ و گریز بود. وضع ایران صفوی در مرزهای شرقی با ازُبکان و در مرزهای شمال غربی با عثمانی ها ثباتی نداشت تا آنکه نادرشاه توانست در 1740 میلادی ضمن شکست دادن ازُبکان، سلطه خود را بر ترُکستان برقرار کند. در این زمان بود که ابوالفیض خان امیر بخارا خود را خراجگزار نادرشاه نامید و دختر خویش را به عقد شاهرخ فرزند رضاقلی میرزا درآورد.

 

نادرشاه سپس داغستان، شیروان، گرجستان و ارمنستان و همه قفقاز را از دست عثمانی ها گرفت. اوضاع ایران بعد از قتل نادرشاه نابسامان شد و خان های بخارا و قفقاز ادعای استقلال کردند اما در زمان سلطنت آقامحمدخان قاجار با حمله به تفلیس، گرجستان و پاره یی از نقاط قفقاز را گرفت. بعد از آنکه سپاهیان روس به شهرهای قفقاز و آسیای مرکزی هجوم بردند، مقاومت های مسلمانان علیه روسی کردن فرهنگ این مناطق آغاز شد به طوری که کاترین دوم (کاترین کبیر) مجبور شد در «اورنبورگ» در روسیه اروپا به سال 1788 میلادی فرمانی صادر کند که طبق آن مسلمانان آسیای مرکزی در تشکیل «مجمع روحانی محمدی» آزاد باشند و خان های بخارا و خوارزم بر ایجاد مساجد و حوزه های دینی تا حدی آزادی یافتند.


چگونگی انضمام قفقاز به امپراتوری روسیه

در زمان پادشاهی فتحعلی شاه بر ایران و امپراتوری الکساندر اول بر روسیه، طی دو دوره جنگ بین ایران و روسیه و شکست قوای عباس میرزا، اولاً طبق قرارداد گلستان در 1813 میلادی، دولت روسیه تزاری حاکمیت خود را بر داغستان و شمال آذربایجان استوار ساخت. در 1817 میلادی به علت هجوم روسیه به «چچنیا» و حمله به آن نقاطی از قفقاز که در تصرف ایران بود، در 1826 میلادی جنگی بین ایران و روسیه آغاز شد که طبق قرارداد ترکمانچای در 1828 میلادی روس ها بر نخجوان، ارمنستان و بخشی از آذربایجان که در شمال رود ارس قرار داشت از جمله بر گرجستان مسلط شدند. این قرارداد در زمان نیکلای اول منعقد شد.


مقاومت مردم قفقاز به رهبری شیخ شامل

هنوز مدتی از قرارداد گلستان نگذشته بود که مردم قفقاز به ویژه در داغستان، در برابر روس ها مقاومت کردند. قبل از شیخ شامل، شیخ منصور 17 سال با تزارها جنگید. بعد از او قاضی ملا و حمزه بیک مبارزه را رهبری کردند تا آنکه در 1834 میلادی شیخ شامل که به شیر داغستان معروف شد، مبارزه یا سلطه روس ها را بر عهده گرفت. در اواسط جنگ داغستان، تزار نیکلای اول در فرمانی خطاب به ژنرال پاسکوویچ ضمن اعطای لقب «کنت ایروان» به وی می نویسد؛ «پس از انجام ماموریت شما در تسلط بر دشت های ارمنستان، ماموریت دیگری در برابر شما قرار دارد که اگرچه به ظاهر کم اهمیت تر است اما از حیث محتوا و نتایجی که از آن به دست خواهد آمد، مهم تر است و آن مطیع کردن طوایف کوه نشین یا نابودی آنهایی است که حاضر به تسلیم نمی شوند.» طبق نوشته مورخان روسیه 280 هزار سرباز روسیه همراه با توپخانه قوی با سربازان شیخ شامل که به اسلحه ابتدایی مجهز بودند، مدت ها جنگیدند. شامل توانست حتی سرزمین چچن را تصرف کند. در زمان سلطنت الکساندر دوم قیام شیخ شامل با شکست روبه رو و او دستگیر شد و به پترزبورگ برده شد ولی الکساندر دوم او را آزاد کرد که هر جا که می خواهد برود. شیخ شامل به مدینه رفت و در جوار ترُبت رسول خدا درگذشت. نویسندگان روسیه مانند پوشکین و الکساندر دوما نویسنده فرانسوی بعد از سفری که به داغستان کردند، از شجاعت او تمجید کردند. حتی کارل مارکس و انگلس بنیانگذاران کمونیست در خارج از روسیه، زبان به ستایش این شیخ آزاده گشودند. سعید شامل فرزند شیخ شامل می گوید؛ «در واقع تاریخ مردم مسلمان آسیای میانه و قفقاز سرشار از قهرمانی های جاودانه است.» مارکس در آن زمان به کمونیست های آن زمان و آینده می گوید؛ «بنگرید انسان ها را، هنگامی که خواستار آزادی هستند چه کارهایی که نمی کنند.» وی از کمونیست های اروپایی (در آن زمان روسیه هنوز کمونیست نشده بود) می خواهد پایمردی را از آنان بیاموزند. بعد از انقلاب کمونیستی 1917 میلادی برداشت تاریخ نگاران شوروی از جنگ قفقاز به نسبت تغییر خط مشی حزب، دگرگون شد. ابتدا شیخ شامل را به تقلید از گفته مارکس «دموکرات بزرگ» نامیدند و جنگ های قفقاز را هم عملیات غارتگرانه ارتش تزار قلمداد کردند. استالین که خودش گرجی بود شیخ شامل را فردی جاسوس ترکیه نامید. بالاخره با شکست طرفداران شیخ شامل همه قفقاز تا رود ارس بدون تعارض در دست روس ها باقی ماند تا آنکه انقلاب 1917 میلادی آغاز و روسیه به کشوری کمونیستی مبدل و منطقه آذربایجان تبدیل به جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شد که مرکز آن شهر باکو است. ارمنستان و گرجستان نیز تبدیل به جمهوری هایی شبیه به آذربایجان شدند. بعد از فروپاشی نظام کمونیستی بر اثر شکست دکترین گورباچف در 1991 میلادی همان رهبران کمونیست سابق در مناطق آذربایجان ارمنستان با ایجاد احزاب کمونیستی رئیس جمهور این کشورها شدند. فقط در گرجستان ادوارد شواردنادزه که وزیر خارجه شوروی در زمان گورباچف بود، به ریاست جمهوری گرجستان رسید. از آن زمان تاکنون گرجستان شاهد تغییرات کادر رهبری کشور با انقلاب های مخملی و نرم بوده است.

 

منابع نویسنده:

1- اقوام مسلمان اتحاد شوروی، نوشته شیرین آکینر، ترجمه محمدحسین آریا، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1367.

2- ملیت های شوروی، زیر نظر گراهام اسمیت، ترجمه میرحسین سرشار، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1375.

3- مساله اقلیت های ملی در شوروی، آوتور خانف، ترجمه فتح الله دیده بان، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، تهران، 1371.

4- تحولات سیاسی در اتحاد شوروی از برژنف تا گورباچف، نوشته یان دار بی شر، ترجمه هرمز همایون پور، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، تهران، 1371.

5- ایران در دوره سلطنت قاجار، تالیف علی اصغر شمیم، انتشارات علمی، تهران، 1322.

 

منبع:

- نویسنده سیروس غفاریان از سایت روزنامه شرق.

- سایت "مشرق نیوز" و "تابناک".

 

 

(پژوهش، گردآوری، تدوین و پیرایش از سروش آذرت/1 آذر 1392 / 22 نوامبر 2013 میلادی)

 

..................  .................   ...............   ...............    ............

 

با تشکر از سیروس غفاریان و سایت روزنامه شرق، و سایت "مشرق نیوز" و "تابناک"، / سایت خانه و خاطره/ سروش آذرت/ 1 آذر 1392 / 22 نوامبر 2013 میلادی/