با سلام.

به سایت خانه و خاطره خوش آمدید.

 

 خانم دکتر فرخ روپارسا    روپارسا اولین وزیر زن ایرانی 

 

دکتر فرخ روپارسا

اولین زن نماینده مجلس شورای ملی ایران

اولین زن معاون وزیر آموزش و پرورش/ اولین وزیر زن ایرانی

 

الان حدود بیست وچند سالی است که خانم دکتر فرخ روپارسا زندگی را بدرود گفتند و رفتند. ولی نه با کمال میل و تمنا. احتمالا زندگی را بهتراز من و ماها دوست میداشتند ولی متاسفانه در اوج شکوفایی اجتماعی و انسانی خود مورد غضب قرار گرفته و گویند که همان اوایل انقلاب اعدام و تیرباران شدند.

نگارنده از آنجایی که خود دوران کودکی و دبستانی را در ایران گذرانده و در دبستانهای دخترانه پسرانه درس خوانده و نان و کره و شیر دوران دبستانی را هنوز زبر زبانش مزه میکنه و اهل درس و مشق و کتاب و روزنامه و تلویزیون بوده، از این خانم فرخ روپارسا به اندازه کافی دیده و شنیده و خاطره اش یادم نمیره. ایشان در رابطه با اجتماع  و تربیت و کودکان و جوانان حتی وزیرهم شده و همیشه مورد تحسین خودم بود. ولی نمیدانم چرا! احتمالا به خاطر اینکه زن بوده و خودم دلم میخواست زنها و دختران یا خواهرانم درست مثل او باشند (که بعدأ شدند). بنابراین همیشه مورد احترام خودم بودند و چنانچه میدانم مورد تحسین دیگران نیز بودند و تعداد اینگونه زنان هم در اجتماع آنروزی ما کم نبودند.

حال سالها از آن دوران میگذرد. و بر طبق تصادف همیشگی ، تصویر این اولین زن وزیر ایرانی که بعد از هزار و چهارصد سال به وزارت رسیده بود، در مقابل دیدگانم قرار گرفت. ابتدا خوشحال شدم و بعد خاطره ای را ، از او خواندم و خوشحالیم بیشتر شد، گرچه پایان غم انگیزی داشتند. ولی گویی او بهای وزیر بودن و زن بودن خودش را پرداخته بود، آنهم در اوج بیداری و آگاهی اجتماعی و وجود انسانی خودش.

بعد از یاد آوری مختصری از خانوم دکتر فرخ روپارسا، خاطره ایشان را از خاطرات یک زنی انتخاب کرده ایم که این خانوم خودشان دکتر و از شاگردان زنده یاد دکتر فرخ روپارسا بودند. اما متاسفانه نام نویسنده این خاطرات از قلم افتاده بود که امیدواریم این خطا بر ما بخشیده شود. حال برگزیده ای کوتاه شده از این خاطره خانم دکتر... :

 

 خانم وزیر دکتر فرخ روپارسا نشسته نفر سومی بهمراه زنان دانشگاهی

 

دبیرستان ژاندارک

«دورترین اما روشن ترین خاطره ای که من از او دارم ، خاطره دختر نو جوانی است که در دبیرستان ژاندارک شاگرد معلمی مهربان و دل سوز بود. آن دختر فرح دیبا نام داشت و آن معلم دکتر فرخ روپارسا ، دبیر علوم طبیعی مدرسه ژاندارک تهران. در سالها و سالیان بعد دکتر فرخ روپارسا همیشه و همواره نمونه قابل تحسین و احترام زن ایرانی مبارزی بود که پشت به جهل و خرافه و رو به تجدّد و آزادگی داشت. در همه حرکتهایی که راهی بسوی بهبود آموزش و پرورش جوانان، وضع زنان و برابری آنها با مردان پیش می آمد دکتر روپارسا پیشاپیش همه ، حرکت میکرد و تحسین همگان را بر می انگیخت. او نخستین زن نماینده مجلس شورای ملی ایران و نخستین بانوی معاون وزارت آموزش و پرورش و بالاخره اولین زنی بود که در ایران رو به تجدّد (پیشرفت و توسعه فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی جامعه) جامه وزارت بر تن کرد. دکتر روپارسا فرزند خانواده ای بود که مادر آن خانواده یکی از نخستین روزنامه های زنانه ایران را منتشر کرد و در راه برابری حق تعلیم و تربیت دختر و پسر، رنج تبعید را بجان خرید. تاریخ ایران از دکتر فرخ روپارسا بعنوان قهرمانی یاد خواهد کرد که تا واپسین لحظه زندگی به سربلندی و آزادی و برابری زن ایرانی اندیشید.

 

 مرگ قهرمانه در آخرین روزهای زندگی

 

مرگ قهرمانه

«من خود پزشک هستم و میدانم مرگ لحظه ای بیش نیست. با روی باز به استقبال مرگ میروم و حاضر نیستم برای صباحی دیگر زنده ماندن و زندگی ، چادر بسر کنم و پنجاه سال تلاش در راه آزادی و تساوی حقوق زن و مرد را با چند کلمه پشیمانی نقش بر آب سازم. نه هرگز حاضر نیستم چادر بسر کنم و یک قدم به عقب برگردم!» این حرف را معلم من گفته است (دکتر فرخ روپارسا). معلمی که من به شاگردیش افتخار می کنم و با یاد مرگ قهرمانانه او گرچه همواره دلم را به درد می آورد ولی در مقابلش سر فرود می آورم. از خون دکتر فرخ رو پارسا ، اینک میلیونها گل رنگین در سرزمین او روییده است. زنان و دختران جوانی که باور دارند در زندگی برابر مردان اند و در همه حال با دستهای توانایشان گهواره فردا را تکان می دهند.

 

خانم وزیر دکتر فرخ رو پارسا

زن دلاوری بود با چهره سپید و ایمان روشن و با حماسه ای دلاورانه. فرزندان او که هرگز او را ندیده اند و حماسه دلاورانه اش را از مادران خود شنیده اند، یاد و نام او را به افتخار تمام زنده خواهند داشت و در برابر او و همه جانباختگان راه آزادی و تجدد ایران سر فرود خواهند آورد. شاگردان آن روز مدرسه ژاندارک و تمامی دوستداران او، امروز در مفابل خاطره معلم گرانقدرشان سر خم میکنند. روانش شاد باد.»

 

........   ..........     ............      ...............       ..................

 

 سناتورین "دکتر مهرانگیز منوچهریان" برنده جایزه صلح انجمن حقوق بشر 1346 خورشیدی/ 1968 میلادی/ زنانی از "گیلان و مازندران" / با تشکر از نویسنده این خاطره و خانواده روپارسا و روزنامه نیمروز/ سایت خانه و خاطره/ آتوسا شهریاری/اسفند ماه 1389 خورشیدی خیامی/ 2011 میلادی./