با
سلام.
به
سایت خانه و
خاطره خوش
آمدید.
آرم
لژ "
Vermont Lodge of Research"؛
فراماسون
؛ معمار آزاده
تشکیلات
روشنفکری
مسیحی مسلک
«فراماسون/ Freemasons»،
متشکل از
روشنفکران
آزاده ای بود
که معتقد بودند
با بازگشت
دایمی به
اندرون خویش و
پی بردن به
اشکالات و
اشتباهات
خویشتن
میتوان به
کمال و وجود
انسانی
خدادادی و
خداگونگی
خویش رسید.
این انسان
خداگونه خود
خالق و
آفرینده و
بقولشان «معمار»
و «سازنده» است.
و در این
معماری بزرگ
از روی
اعتقادات
آنان، ابتدا
خدایشان قرار
دارد سپس آدم،
اولین
پیغمبرشان، و
24 تن دیگر از
پیغمبران
ادیان
ابراهیمی
(ادیان یهودیت،
مسیحیت و
مسلمانی) و بر
طبق روال
تاریخشان «حوا»
جایی در این
معماری جهان
آزاده گان
ندارد، گرچه
بعدها انجمن
های زنان و
خواهران نیز
تشکیل یافت.
در اعتقادات
آنان از
«کوروش کبیر»
بعنوان معمار
آزاده نام
برده میشود
اما اسکندر
مقدونی را
سازنده و
معمار
نمیدانند، زیرا
او بجای
سازندگی،
خرابی را پیشه
خود کرد(با
آتش زدن تخت
جمشید).
اینکه
«فراماسون» یا
«اعتقادات
فراماسونی» از
چه دورانی
بوجود آمده،
اطلاعات همه
براساس حدس و
گمانه و
تحلیلهای
شخصی پایه
ریزی شده چنانکه
بعضی ها یا بر
اثر عدم آگاهی
و هوشیاری و
یا به عمد
دوست دارند
اعمال اینان
را در رابطه
با سحر و
جادوگری
خاخام های
یهودی
بدانند، سحر و
جادویی که از
جوار معبد
سلیمان در
اورشلیم بپا
خاسته سپس در
دوران جنگهای
صلیبی از
اعماق خاک سر
برآورده و در
روح و روان
شوالیه های
محافظ معبد و
زواره های
مسیحی رسوخ
کرده و بعد از
فتح بیت
المقدس توسط
مسلمانان و
فرار آخرین
شوالیه های
صلیبی بهمراه
گنج های
بادآورده به
اروپا و
فرانسه رفته،
و با خوش
آمدگویی
بیشوف اعظم
فرانسوی،
آنان در داخل
قلعه های
بیرون از شهرها،
در حالیکه
برادران با
برادران میخوابیدند،
با خواندن
اوراد به
پرستش شیطان
پرداختند و
بعد از
شانتاژی آنان
از پاپ، پاپ
اعظم با مرتد
دانستن آنان
از پادشاه
فرانسه میخواهد
تا آنان را
گوشمالی دهد و
این شوالیه
های معبد
سلیمان بعد از
قتل مرشد
کامل، بعضی از
برادران با
گنجینه ها و
«جام شراب»
مسیح، که در
شام آخر خود
از آن جام
نوشیده بود، و
با شراب «خون
عیسی مسیح»
پُر بوده به
اسکاتلند
پناه میبرند و
در آنجا با
توجه به محبت
برادران مسیحی
اسکات- سلتی
خود، سحر و یا
دانش خود را
با آنان قسمت
کرده سپس این
برادران
اسکاتلندی و
ایرلندی
بودند که با
برادری و
تقوای مسیحی
خود مدارا و
انسانیت را در
دل برادران انگلیسی-
یورکی خود جا
داده تا آنان
با هم و در کنار
هم با دیگر
همنوع ادیانی
خود آزادی و
برادری و
خوشبختی را،
اول از همه در
بریتانیا و بعد
در آمریکا و
فرانسه و
اروپا و بعدها
در جهان سوم
برقرار سازند.
در
عالم واقع آتلستن
(Æthelstan/
از 925 تا 939
میلادی) اولین
معمار آزاده
بود. او شاه انگل-ساکسونی
انگلستان،
اسکاتلند،
ولز و ایرلند
بود. .. (ادامه
دارد)
اما
آنچه در این
روایات
علمیست، عدم
وجود سحر و
جادوست و در
عالم واقع
«تشکیلات
فراماسونی» بطور
منظم ابتدا در
اوایل قرن 18
میلادی در
انگلیس بوجود
آمد سپس در
اطراف و اکناف
اروپا هنوز
شاخه و برگ
درست و حسابی
نداده بود که
با انشعاب
برادران
ایرلندی و
فرانسوی
مواجه شد زیرا
بجای اینکه
معمار و
سازنده باشند
به مردان یک
«کلوب سیاسی»
تبدیل شده
بودند سپس این
تشکیلات در
اکثر کشورهای
اروپایی
تشکیل ولی از
طرف دولتها
ممنوع اعلام گردید
اما
روشنفکران
فراماسیون
متشکل در آمریکا
با موفقیتی که
در جنگهای
استقلال
طلبانه برعلیه
انگلیس کسب
کردند از لژُ
مادر در انگلیس
کاملا جدا
گشته بطوریکه
بعدها لژُ
مادر دغدغه
این را داشته
که مبادا
روشنفکران
فراماسونش
آلت دست
مستعمره
نشینان قبلی
(آمریکایی ها)،
شده باشند.
اما در
کشورهای شرق و
غرب جزیره و جهان
سومی با جلب
توجه عنصر
روشنفکر
خودآگاه خودجوش،
این کلوب
سیاسی-
اجتماعی
توانسته موفقیتی
بزرگ در سطحی
جهانی بدست
آورد و به
خوشبختی مورد
نظرشان در
زندگی و مال و
منات دنیایی
برسند. اما در
مورد این
انسان
خداگونه
«مانند مسیح»
یا «مسیح
مانند» که
فلسفه وجودیش
از دوران
فلاسفه دوران
یونان باستان
و هنرهای شاهانه
اش گرفته شده،
بایستی دارای
خصوصیات زیر
باشد.
اعتقادات
یک معمار
آزاده (انسان
آزاده )
این
انسان آزاده
نباید سیاسی
باشد، نباید
بخاطر یک مذهب
خاصی باشد، او
میتواند
مسیحی باشد یا
یهودی و یا
مسلمان. او بایستی
اعتقاد داشته
باشد به:
1-
آزادی انسان
ها،
2- برابری
انسان ها
3- برادری با
دیگران
(برادران با
برادران)
4-
برُدباری،
شکیبایی و
تحمل دیگران
(بردباری با
غیر هم مسلکان)
5- انسانیت
از خود نشان
دادن در برابر
دیگران (آگاهی
و علم بدیگران
دادن و در
کارهای
خیرخواهانه و
پرستاری از
سالمندان و
کودکان شرکت
کردن).
این
اصول راهنمای
زندگانی یک
انسان آزاده
در عملکردهای
روزانه اش
خواهد بود.
این انسان آزاده
میتواند از
عقاید مختلف و
از طبقات
مختلف و با
تحصیلات
مختلف یک
اجتماع باشد.
تشکیل
اولین لژُ
مدرن
فراماسونی ،
لژُ بزرگ انگلیس
، لژُ بزرگ
شرق
قبل
از اینکه به
چگونگی تشکیل
اولین لژُ
مدرن فراماسونی
در اروپا و
انگلیس و در
لندن و در 24 یونی
1717 میلادی
بپردازیم
لازم میدانیم
با هم گذری
اختصاری
داشته باشیم
به اوضاع
اقتصادی، اجتماعی،
سیاسی و
فرهنگی در
قرون 16 ، 17 و 18
میلادی.
اروپا
و انگلستان در
قرن 16 ، 17 ، 18
میلادی
هاینریش
هشتم بانی
کلیسای دولتی
انگلیس (کلیسای
آنگلیکان)
- هاینریش
هشتم شاه
انگلیس و
ایرلند (از 1491 تا
1547 میلادی)، بانی
کلیسای دولتی
انگلیس
(کلیسای
آنگلیکان)/ جدایی
کلیسای
انگلیس از
کلیسای رومی-
کاتولیک.
- ادوارد ششم 9
ساله جانشین
پدرش هاینریش
هشتم (از 1537 تا 1553
میلادی) شاه
انگلیس و
ایرلند از 1547 تا
1553 میلادی/
بوجود آمدن
رفرمهای
پروتستانی در
انگلیس.
- مری اول (ماریا
اول کاتولیک)
خواهر بزرگ و
ناتنی ادوارد
ششم (از 1516 تا 1558
میلادی) شاه
انگلیس و
ایرلند از 1553 تا
1558 میلادی/
کشتار
پروتستانها
انگلیس توسط
ماریا اول
معروف به
ماریای
خونخوار.
الیزابت
اول ویرجینیا
«دوشیزه
باکره» (از 1533 تا 1603 میلادی)
، بزرگترین
سیاستمدار
قرن 16 اروپا
استقرار
اولین
مهاجرین
انگلیسی در
آمریکا (1585 میلادی)
- الیزابت اول
خواهر ناتنی
مری اول (از 1533 تا
1603 میلادی)
معروف به
ویرجینیا(دوشیزه
باکره) شاه
انگلیس و
ایرلند از 1558 تا
1603 میلادی/
بزرگترین
سیاستمدار
قرن 16 اروپا/
رشد و شکوفایی
رنسانس
(نوزایی- تولد
دوباره) و
ویلیام
شکسپیر در
انگلیس و
اروپا / شعار
الیزابت اول؛
خون بریتانیایی
وارث تخت و
تاج انگلیس
(اولین ناسیونالیست)/
تثبیت کلیسای
آنگلیکان و
جدایی کامل از
کلیسای
رومی-کاتولیک/
استقرار موقت
اولین مهاجرین
انگلیسی در
سال 1585 میلادی
با دستور
الیزابت اول و
توسط سر والتر
رالای (Sir Walter Raleigh)
در جزیره
روُانوک (Roanoke
Island)
کارولینای
شمالی
آمریکای
شمالی/ پیروزی
ناوگان
دریایی
انگلستان در
نبرد با
ناوگان دریایی
«آرمادا»
(ناوگان شکست
ناپذیر) فیلیپ
دوم شاه
اسپانیا در
سال 1585 میلادی.
«انجیل
جیمزتاون» (1611
میلادی) ؛
اتحاد
پادشاهی انگلیس
و اسکاتلند
ترسیم
همزمانی صلیب
گیورگ انگلیس
با صلیب اندریاس
اسکاتلندی بر
روی پرچم
بریتانیای
کبیر
- یاکوب اول
استوارت
نبیره
هاینریش هفتم
با نام یاکوب
ششم شاه
اسکاتلند بعد
از اعدام
مادرش ماریا
استوارت، با نام
چارلز جیمز (Charles
James / از 1566 تا 1625
میلادی) شاه
انگلیس و
ایرلند (از 1603 تا
1625 میلادی)/ بانی
اتحاد
پادشاهی
انگلیس و
اسکاتلند/
ترسیم
همزمانی صلیب
گیورگ انگلیس
با صلیب اندریاس
اسکاتلندی بر
روی پرچم
بریتانیای کبیر/
تقسیم
آمریکای
شمالی میان
کمپانی
جیمزتاون
لندن (London Company Gamestown)
و کمپانی پُلی
موث (Plymuth Company) در
سال 1606 میلادی/
استقرار
دومین گروه
مهاجرین انگلیسی
با فرمان
یاکوب اول و
توسط کمپانی
جیمزتاون
لندن که تعلق
به یاکوب اول
داشت در سال 1606
میلادی/ ترجمه
انجیل به زبان
انگلیسی معروف
به «انجیل
جیمزتاون» در
سال 1611 میلادی/
در سال 1622
میلادی با
فرمان یاکوب
اول پارلمان
انگلیس در
مخالفت با
عروسی پسر
یاکوب اول با
پرنسسی کاتولیک
اسپانیایی،
منحل میشود/
در سال 1623 میلادی،
یاکوب اول
استوارت، 16
سال پس از
استقرار دومین
مهاجران
انگلیسی در آمريکاي
شمالی و در
منطقه امروزی
ویرجینیا، منطقه
مسکونی آنان
را ، یک ايالت
انگلستان خواند
و فرمان مربوط
را به اطلاع
پارلمان
رساند (آمریکا
از 1623 تا 1776
میلادی- حدود 143
سال- جزو
ایالات- مستعمره-
بریتانیای
کبیر بشمار
میرفت).
اتحاد
کلیسای
انگلیس و
اسکاتلند در
پایه و اساس
جنگ
داخلی در
انگلستان (از 1642
تا 1649 میلادی) ؛
انقراض سلطنت
در انگلستان و
برپایی
جمهوری (از 1649 تا
1653 میلادی)
- کارل
اول به
انگلیسی
چارلز اول
جوانترین پسر یاکوب
اول (از 1600 تا 1649
میلادی)، شاه
انگلیس، اسکاتلند
و ایرلند از 1625
تا 1649 میلادی/
خواهان اتحاد
کلیسای
انگلیس و اسکاتلند
در پایه و
اساس/ مقابله
با پارلمان و
خواهان «شاه،
با قدرت
مطلقه» (Absolutismus)
که باعث جنگی
داخلی در
انگستان شد
(از 1642 تا 1649 میلادی
مابین
هواداران
یاکوب اول و
هواداران پارلمان/
مابین
هواداران
کلیسای آنگلیکان،
هواداران
کلیسای
پوریتان („Moralismus“ / Puritanismus)
با پایه و
اساس
کالوینیستی،
هواداران
کلیسای
پرسبیتریان (Presbyterianismus)
و کاتولیک
ها(رومی-کاتولیک)/
اعدام کارل
اول در پایان
جنگ داخلی
بتوسط
هواداران
پارلمان و انقراض
موقتی سلطنت
در انگلستان و
برپایی موقتی
جمهوری تا سال
1653 میلادی
بتوسط رییس
شورای «کامان
ولت= شورای
سلطنتی
انگلستان» (Commonwealth
of England) تا سال 1659
میلادی.
تثبیت
دوباره سلطنت
در انگلستان (1660
میلادی)
- کارل دوم
به انگلیسی
چارلز دوم پسر
چارلز اول (از 1630
تا 1685 میلادی)،
شاه
انگلستان،
اسکاتلند و
ایرلند از 1660 تا
1685 میلادی/
تثبیت دوباره
سلطنت بتوسط
پارلمان
(چارلز دوم از
اعقاب پرنسس
دیانا و
کامیلا پارکر
است).
جیمز
دوم آخرین شاه
رومی- کاتولیک
انگلستان، اسکاتلند
و ایرلند (از 1633
تا 1701 میلادی)
- یاکوب دوم به
انگلیسی جیمز
دوم برادر
جوانتر چارلز
اول (از 1633 تا 1701
میلادی)، شاه
انگلیس،
اسکاتلند و
ایرلند از 1685 تا
1688 میلادی/ آخرین
شاه رومی-
کاتولیک
انگلستان،
اسکاتلند و
ایرلند.
ویلهلم
سوم فون
اوُرانین (از 1650
تا 1702 میلادی)؛
انقلاب
شکوهمند
انگلستان ؛
انقلاب
گلوُریوُس
انگلستان (Glorius Revolution) ،
(از 1688 تا 1689
میلادی)
انقلاب
بدون جنگ و
خونریزی ؛
برسمیت
شناختن مذهب
پروتستان در
مرکز قدرت
سیاسی انگلستان
- در انگلستان
مخالفین
یاکوب دوم
کاتولیک(Römisch- Katholisch)،
شاهی با قدرت
مطلقه Absulotismus که
از خانواده
سلطنتی و
مذهبی
استوارت در
اسکاتلند بود
، بهمراهی
ویلهلم فون
اورانین کالوینیست-پروتستانت
(1670 والی=هرسوگ
هلند) که همسر ماریا
دوم دختر
پروتستانت
یاکوب دوم
کاتولیک بود،
توانستند بعد
از سالها
مبارزه و
برخلاف
سالهای قبل که
به اعدام کارل
اول کاتولیک
منجر شده بود
اینبار بدون
اینکه خونی
ریخته شود با
تصویب "حکومت
قانون" در پارلمان
و پایه گذاری
سیستم
پارلمانی
امروزی،
یاکوب دوم را
از حکومت
مطلقه اش
برکنار کنند و
دخترش ماریا
دوم و همسرش
ویلهلم سوم فون
اورانین را
جانشینش
سازند و این
در سال 1689 میلادی
بود و برای
اولین بار
عنصر
پروتستانت
اجازه یافت در
قدرت سیاسی
کشور
انگلستان
جایگزین عنصر
کاتولیک شود و
از آن زمان
پارلمان و دولت
نه تنها در
خدمت شاه بلکه
همچنین در
خدمت به
اجتماع و مردم
قرار گرفت.
- در
پایانه قرن
هفده میلادی و
با امضای صلح
کارلوویتس (Karlowitz)،
پنجمین دوره
جنگ با ترُکان
عثمانی که از
سال 1683 شروع شده
بود به اتمام
میرسد و
مناطقی از کشورهای
مجارستان و
کوُراسیان و
اسلووین در اختیار
نیروهای
امپراتوری
اطریش قرار
میگیرد و
نیروهای
ترُکیه عثمانی
به جنوب شرقی
اروپا پس
رانده میشوند
و امپراتوری
اطریش
بزرگترین و
قدرتمندترین
نیروی قاره
اروپا شناخته
میشود و در
ایران ما که
آنموقعها
هنوز بنام
"پرشیان"
معروف بود شاه
سلطان حسین
صفوی همیشه
مست که از سال 1694
میلادی بر تخت
سلطنت پرشیان
نشسته بود،
سلطنت میکرد.
جمعیت
مهاجر کُلنُی
های آمریکای
شمالی (275,000 نفر) از 1650 تا 1700
میلادی
- با
آغاز قرن
هیجده میلادی
و در سال 1700
میلادی جنگهای
شمالی میان
دانمارک و
ساکسن-
لهستانی و روسیه
شروع میشود و
تا سال 1721
میلادی ادامه
مییابد و کارل
هفتم پادشاه
سوئد به اجبار
دانمارک را به
پشت میز
مذاکره و صلح
میکشاند و در
جنگ ناروا بر
روسیه تزاری
پیروز میشود.
روسیه نیز با
"قرارداد صلح
کنستانتینپُل"
با ترکیه
عثمانی
بتوافق میرسد
و نیروهای
عثمانی از
مناطق اشغالی
روسیه خارج
میشوند و در
مناطق
پروتستانت
آلمان تقویم و
گاهشمار
گریکوُری
برسمیت
شناخته میشود
و کاردینال
جیان فرانسیسکو
آلبانی (Gian Francesco Albani) با
لقب "کلمنس
یازدهم"، پاپ
کاتولیکها
جهان مسیحیت
میشود و جمعیت
مهاجر کُلنُی
های آمریکای
شمالی که از
سالهای 1650 تا 1700
میلادی به
آمریکای
شمالی مهاجرت
کردند به پنج
برابر و بالغ
بر 275000 نفر میرسد
و در این سال
نیز
امپراتوری
تیموری- مغولی
گورکانی
هندوستان رو
به زوال
میرود.
- با
آغاز قرن
هیجدهم و در
سال 1701 میلادی
در انگلستان
میتوان
سفرهای
دریایی را
بوسیله بیمه
های انگلیسی
بیمه کرد. و در
همین سال
مقاومت
نیروهای
"راجپوتن" و
"سیک ها" و
"ماراتن ها"
در هند
تیموری- مغولی
گورکانی
بخاطر پرداخت
بیش از حدّ
مالیات،
ازدیاد مییابد
و در آلمان
پیشگویی در
مورد آب و هوا
(هواشناسی)
برسمیت
شناخته میشود.
Anna Stuart ملکه
انگلیس و
اسکاتلند و
ایرلند؛ از 1702
تا 1714 میلادی؛
انتشار
اولین
روزنامه (1702
میلادی)
ملکه
آنا استوارت
آخرین ملکه
انگلیس از
خاندان
سلطنتی رومی-
کاتولیک
استوارت
- در سال 1702
میلادی برای
اولین بار
روزنامه
انگلیسی Daily Courant انتشار
یافت و در
همین سال درست
مثل قرن هفدهم
میلادی، جنگ
در اروپا
ادامه داده
میشود و کارل
هفتم پادشاه
سوئد بار دیگر
بر زاکسن های
آلمانی(ساکسنهای
آلمانی) و
لهستانیها پیروز
گشته و
نیروهایش
وارد ورشو
میشوند. و در
همین سال 1702
میلادی در
انگلیس
ویلهلم سوم
فون اوُرانین
که پروتستانت
بود وفات
مییابد و طبق
قانون Anna Stuart (خواهر
ماریا دوم که
وفات یافته
بود) از 1702 تا 1707
میلادی ملکه
انگلیس و
اسکاتلند و از
1702 تا 1714 میلادی
ملکه انگلیس و
اسکاتلند و
ایرلند میشود.
در این زمان
فرانسه رقیب
اصلی
انگلستان
بشمار میرفت و
اقتصاد
انگلستان در
حال رشد
بالایی بود.
ملکه آنا
استوارت
آخرین ملکه
انگلیس از خاندان
سلطنتی رومی-
کاتولیک
استوارت بود و
بعدأ خاندان
گیورگ اول (Georg I) از
هانوور
جانشین
خاندان
استوارت
گردید.
- در سال 1703
میلادی جنگ و
گریز میان
دولتهای
اروپایی ادامه
مییابد و
مجارستانیها
با کمک
فرانسویان در
مقابل اطریش
از خود مقاومت
نشان میدهند و
پرتغال و
انگلیس بتوسط
قراردادی
بهمدیگر نزدیک
میشوند و در
روسیه تزار
پُطر اول یا
کبیر بعد از
پیروزی بر
سوئد به
بنیانگذاری
شهر پطرزبورگ
پرداخت و
اولین بانک در
شهر وین
افتتاح میگردد
و به مشتریانش
وام پرداخت
میکند و در انگلستان
ساختن قصر Buckingham در
لندن شروع
میشود.
- در سال 1704
میلادی
نیروهای
انگلیسی پرنس
اوُیگن و جان
چرچیل (نیای
چرچیل زمان
جنگ جهانی
دوم) که دوک Marlborough بود بر
نیروهای
فرانسوی-
بایرنی پیروز
میگردند.
- در سال 1705
میلادی
لئوپُلد اول
کایزر رومی-
آلمانی وفات
مییابد و پسر
بزرگش جوزف
اول جانشینش میگردد
و قیام
دهقانان و
زارعین بایرن
شمالی بتوسط
قوای اشغالی
فرانسوی-
اطریشی سرکوب
میگردد و در
انگلستان
اولین بیمه
عمر مدرن
بنیان گذاشته
میشود.
- در سال 1706
میلادی
نیروهای
انگلیسی در
جنگ Ramillies بر
نیروهای
فرانسوی
پیروز
میگردند و نیروهای
فرانسوی از
اسپانیا و
هُلند بیرون رانده
میشوند.
موجودیت
یافتن
بریتانیای
کبیر (UK)
، نشان
انگلستان (1707
میلادی)
پیدایش
اولین (Manufackturen) کارگاه
های کوچک (1707
میلادی)
- در سال 1707
میلادی جوزف
اول اطریشی از
پادشاهی مجارستان
برکنار
میگردد و در
انگلستان
پارلمان
اسکاتلند
بتوسط
نمایندگان
اسکاتلندی منحل
اعلام میگردد
و به پارلمان
لندن و وست
مینیستری
ملحق میگردد(Realunion) و
برای اولین بار
نشان
انگلستان UK (بریتانیای
کبیر) موجودیت
مییابد و
نیروهای سوئدی
و کارل
دوازدهم به
روسیه که به
سرکوبی قیام
کازاق ها
(امروزه در
روسیه سفید)
مشغول هستند،
حمله میکند و
پیدایش اولین
کارگاه های کوچک
(Manufackturen)
برای تولید
تنباکو و
پارچه و ماشین
آلات با گنجایشی
برای هزار نفر
کارگر زن و
مرد و کودک و نزدیک
شدن انگلستان
به انقلاب
صنعتی آغاز میگردد
و در هندوستان
با مرگ آخرین
شاه بزرگ تیموری-
مغولی
گورکانی (Aurangzebs) ،
امپراتوری
تیموری- مغولی
(نوادگان
تیمور لنگ و
ظهیرالدین
محمد بابر پسر
میرزا عمر شیخ
پسر سلطان
ابوسعید) به
زوال خود
نزدیک میگردد.
- در سال 1708
میلادی
نیروهای
انگلیسی
بتوسط پرنس اوُیگن
و Marlborough بر
نیروهای
فرانسوی
پیروز
میگردند و شهر
لیل امروزی
بدست نیروهای
انگلیسی
میافتد و یاکوب
سوم ادُوارد
اسکاتلندی
سعی میکند با
کمک نیروهای
دریایی
فرانسوی در
سواحل
انگلستان
پیاده شود و
بر تخت و تاج
انگلستان که
مدعیش بود،
دست یابد که
با شکست مواجه
شد و در وست
افریقا برده
داری از
سیاهپوستان
بیداد میکند.
- در سال 1709
میلادی
نیروهای روسی
پُطر کبیر بر
سوئدیها و
کارل دوازدهم
در جنگهای
اوکُرایین پیروز
میشوند و بعد
از
کاپیتولاسیون
نیروهای
سوئدی کارل
دوازدهم به
ترکیه عثمانی
پناهنده
میشود(فرار
میکند) و
سوئدیها
عنوان قدرت
مطلقه منطقه
را از دست
میدهند و
آوگُوست
اشتارک بر تخت
سلطنت لهستان
دست مییابد و
مهاجرت
دهقانان و
زارعین اروپایی
به امریکای
شمالی ادامه
مییابد و برای
اولین بار در
روسیه تزاری و
در زمان
پُطرکبیر محکومین
زندانی را به
سیبری انتقال
میدهند.
- در سال 1710
میلادی در
جنگهای
اسپانیا قوای
متفقین از
فرانسویان
شکست میخورند
و در انگلستان
هواداران
ملکه آنا
استوارت که به
«Tories» یا
مُنارشیست ها
یا لویالیست
های «سلطنت
طلب» (Monarchie/ Loyalist)
معروف بودند
(حزب Konservativ امروزی
نیز جزو Tories بحساب
میآیند) و
بعدأ از
کلیسای آنگلیکان
بریتانیای
کبیر Anglikan پیروی
میکردند بر
رقیبان حزبی
خود که لیبرال
بودند وWhigs نامیده
میشدند پیروز
گردیده و در
رابطه با
رقیبان خارجی
انگلستان،
سیاست صلح را
سرمشق سیاست
خارجی خود
قرار دادند و
روسیه تزاری
بار دیگر بر
نیروها و قلعه
های سوئدی دست
یافته و
لیولند (لیتوانی)
و استلند را
جزو قلمرو
کشور خود
کردند.
- در سال 1711
میلادی بخاطر
اسپانیا،
همکاری برای قرارداد
صلح اوترشت (Utrecht) در
بلژیک به
امضای انگلیس
و فرانسه رسید
و در اطریش جوزف
اول وفات
مییابد و کارل
ششم که در
اسپانیا بوده
جانشین جوزف
اول و شاه
مجارستان و
کوُراسیان
میگردد و
ترکیه عثمانی
نیروهای روسی
پُطرکبیر را
در Pruth به
محاصره خود
درآورده.
پاپ
کلمنس یازدهم
در مقابل بیشوفBischof Cornelius Jansen (1585 تا 1638
میلادی)
طرفدار رفرم
در میان
کاتولیکها هلندی
- در سال 1713
میلادی با
قرارداد صلح
اوترشت فرانسه
با بریتانیای
کبیر، هلند،
پروسن (منطقه
ای میان
لهستان و
آلمان) و
پرتقال
بتوافق میرسد
و با اینکار
جنگ در داخل
اسپانیا میان
وارثین تخت و
تاج اسپانیا
بپایان میرسد
و فیلیپ پنجم
شاه اسپانیا
میشود و تجارت
با کلنی های
اسپانیا در
آمریکای
میانه در
کنترل
انگلستان قرار
میگیرد و هم
چنین در مورد
صدور برده
داری از آمریکای
جنوبی،
انگلستان
جای
فرانسه را
میگیرد و
بحران مالی و
بدهکاری و
ورشکستکی دولت
فرانسه
گریبانگیر
مردم فرانسه
میشود که بعدأ
راه به انقلاب
فرانسه میبرد
و پاپ کلمنس یازدهم
فتوایی
برعلیه جنبش Jensenisten
های فرانسه و
هلند صادر و
تکفیرشان
میکند. اینان
شاخه ای از
کاتولیکهای
فرانسه و هلند
بودند که به Bischof Cornelius Jansen (1585 تا 1638
میلادی) معتقد
بودند و از
اپوزیسیون
پارلمانتاریست
فرانسه در
مقابل لودویگ
چهاردهم دفاع
میکردند و در
هندوستان و در
زمان شاه
تیموری- مغولی
گورکانی فرخ
شیار ( Farukshiyar / از 1713 تا 1718
میلادی) ،
راجستان از
هندوستان جدا
میگردد و...
گیورگ
اول از هانوور
جانشین آنا
استوارت در
انگلیس (1714
میلادی)
- در سال 1714
میلادی
قرارداد صلح
مابین فرانسه
و نئاپل و
مایلند و
زاردینین در
ایتالیا
برقرار میگردد
و مناطق الزاس
و استراسبورگ
به فرانسویان
باز میگردد و
ملکه آنا
استوارت در
انگلیس وفات
مییابد و
گیورگ اول از
هانوور به
جانشین آنا
استوارت
انتخاب میشود
و کارل دوازدهم
از ترکیه
عثمانی به
کشورش سوئد
باز میگردد و
کمپانی
هندوراس با
قراردادی که
با اسپانیا
میبندد مالک
"تجارت
اقتصادی در
امریکای مرکزی"
میشود و...
جنگهای
کلُنیست ها و
بومیان
سرخپوست در
آمریکا (1715
میلادی)
- در سال 1715
میلادی بار
دیگر روسیه و
هانوور به
سوئد اعلام
جنگ دادند و
در فرانسه
لودویگ
چهاردهم معروف
به شاه
خورشیدها
وفات مییابد و
نوه بزرگش لودویگ
پانزدهم
جانشینش
میشود. و در
آمریکا و کارولینای
جنوبی میان
کلُنیستها و
بومیان سرخپوست
درگیری و
کشتار ادامه
مییابد.
زمان
انتخابات
پارلمانی در
انگلیس (1716
میلادی)
- در سال 1716
میلادی پرنس
اوُیگن با کمک
ونیز در جنگی
برعلیه
ترُکان
عثمانی در
منطقه Peterwardein در
کوُراسیان
پیروز میگردد
و با این
پیروزی موقعیت
اطریش در جنوب
شرقی اروپا در
مقابل ترکیه
عثمانی
استحکام
بیشتری مییابد
و در انگلستان
با تصویب Septennial Act زمان
انتخابات
پارلمانی از
سه سال به هفت
سال رسید و در
آلمان
فیلسوف،
ریاضیدان و حقوقدان
ویلهلم لایب
نیتس وفات
مییابد.
قرن
هیجدهم ، قرن
ولتر ؛
بوربورن ها
پایه گذار
کُلنُی های
اسپانیا در
آمریکای
شمالی (1717 میلادی)
- در سال 1717
میلادی بار
دیگر پرنس
اوُیگن بر
ترُکان
عثمانی در
ضربستان و
بلگراد پیروز
میگردد و
جزیره
زاردینین
ایتالیا که
بتوسط
اطریشیها
اشغال شده بود
، بدست
اسپانیایی ها
افتاد و در
جنگ و دعواهای
خانگی
لهستان،
روسیه تزاری خود
را موظف میدید
که دخالت کند
و Bourbonen بوربون
ها در امریکا
پایه گذار
کلنی های اسپانیایی
میشوند و
اولین لژُ
فراماسونی
مدرن در لندن
بوجود میآید و
ولتر در زندان
باستیل پاریس
بنوشتن Tragödie Oedipus "تراژدی
اُودیپوس"
میپردازد. و در
همین سال 1717
میلادی در
پروسن (Preußen) که
منطقه ای مابین
آلمان و
لهستان کنونی
میباشد قانون
"وظیفه اجباری
خانواده هاست
تا بچه
ها را به مدرسه
بفرستند"
مورد تأئید
قرار میگیرد.
لندن
امروزی و
منطقه "وست
مینیسترن"،
محل پارلمان و
مرکز قدرت
سیاسی
بریتانیا؛
تشکیل
اولین لژُ
بزرگ در
انگلستان (لژُ
بزرگ شرق) ، در
روز یادبود
یوهانس=یحیی (24
یونی 1717 میلادی)
- اولین
لژ بزرگ
بنّایان
آزاده (Freemasons) در 24
یونی 1717 میلادی
(زمان شاه
سلطان حسین
صفوی/ از 1694 تا 1722
میلادی/ از 1105 تا
1135 هجری قمری) در
لندن و Westministern که
منطقه ای در
مرکز لندن آن
زمان و محلی
که مخصوص
پارلمان و
مرکز قدرت
حکومت مرکزی
بریتانیای
کبیر بود (Ale House im St Paul’s Churchyar „Goose and Gridiron“)
بتوسط
نمایندگان 4
لژ بزرگ مسیحی
یا 4 گروه یا کانون
و یا انجمن
بزرگ مسیحی
لندن تشکیل
گردید که حول
اهداف و وظایف
افراد این لژ
بزرگ بتوافق
رسیدند و قرار
شد سالیانه
یکبار
استادهای
بزرگ لژها که
صاحب کرسی اول
هستند در جلسه
مشاوره ای گرد
هم آیند. روز 24
یونی پیش
کاتولیکها
روز "یادبود
یوهانس قدیس"
است و یوهانس
که پیش
مسلمانان به
یحیی معروف
است همان کسی
است که مسیح
را در آب
رودخانه اردن
غسل تعمید
داد.
پایان
جنگ با ترُکان
عثمانی (1718
میلادی)
- با
قرارداد صلح Passarowitz جنگ با
ترُکان
عثمانی
بپایان میرسد
و بانات،
بلگراد و
قسمتهایی از
ضربستان و
بوُسنین به
اطریش میرسد و
بعد از اینکه
اسپانیائیها
سیسیل را
اشغال میکنند
، الیانسی از
کشورهای
اطریش،
فرانسه،
انگلیس و هلند
در مقابل
اسپانیا
بوجود میآید.
جنگهای
دریایی
انگلیس و
اسپانیا (1718
میلادی)
- در
جنگهای
دریایی در
جنوب سیسیل و
درKap
Passero نیروی
دریایی
انگلیس به
ناوگان
تجارتی اسپانیا
حمله میبرد و
با شکست
ناوگان
اسپانیا در این
منطقه،
انگلیس قدرت
مطلقه منطقه
میشود و
هواداران Bischof Cornelius Jansen که از
حدود 1640 میلادی
جنبشی بزرگ و
طرفدار رفرم در
میان
کاتولیکها
هلندی هستند
باعث آشوب در هلند
میشوند....
هند
سلطان محمد
«مغولی-
تیموری-
گورکانی» در
شعله های شورش
و استقلال (1719
میلادی)
- در همین سال
در هند و در زمان
سلطان محمد
(حکومت تا 1748 م)،
شاه مغولی-
تیموری-
گورکانی هند،
ایالتهای
بیشماری با
توجه به شورش
و طغیان به
استقلال خود
میرسند.
فتح
اصفهان
پایتخت سلطان
حسین صفوی
بوسیله اشرف
افغان (1720
میلادی)
- افغانهای
ایرانی با فتح
اصفهان (از 1720 تا
1722 میلادی) ،
سلطان حسین
صفوی را از
سلطنت برکنار
میکنند و با
اینکار باعث
زوال سلسله
صفوی در ایران
میشوند. و با
ورشکست شدن
بعضی از
بانکهای خصوصی
و اسکاتلندی،
دولت فرانسه
نیز با ورشکست
شدن مواجه
میگردد.
روبرت
واپول رهبر
حزب Whigs
نخست وزیر
انگلستان (1721
میلادی)
- با امضاء
قرارداد صلح
نیستاد در
سوئد، جنگ در
شمال اروپا که
از 1700 میلادی
شروع شده به
اتمام میرسد
در حالیکه
برنده اصلی
این صلح نامه
روسیه تزاری
است زیرا مناطقی
وسیعی در بالکان
و فنلاند در
اختیار روسیه
قرار میگیرد و
تزار پطرکبیر
یا پطراول خود
را کایزر
تمامی روسان
مینامد و در
انگلستان
برای اولین
بار روبرت
واپول رهبر
حزب Whigs نخست
وزیر
انگلستان
میگردد و در
برزیل که جزو
کلنی های
اسپانیا
میباشد با کشف
رگه های طلا ،
اسپانیا به
داخل کشور
وسیع برزیل
نیرو اعزام
میکند تا حدّ
و حدود مرزها
را بیشتر مشخص
کند.
سال 1721
میلادی؛ جان
فون منتاگو و
جیمز اندرسون اسکاتلندی؛
مامور نوشتن
وظایف افراد
لژها (قانون
اساسی)؛
هرسوگ
"جان فون
مونتاگو" ،
اولین استاد
بزرگ «لژُ
بزرگ شرق»
(لندن، منطقه «Westministern»، 1721 میلادی)
- درست
چهار سال بعد
از تشکیل
اولین لژ مدرن
فراماسونی در
لندن و در سال 1721
میلادی استاد
بزرگ این لژُ
بزرگ انتخاب
گردید که دوک
یا هرسوگ "جان
فون مونتاگو"
بود. دوک جان
فون مونتاگو "که
اشراف زاده
بزرگی بود (1690; † 1749)"،
به استاد
کوچکتر از
خودش "جیمز
اندرسون اسکاتلندی
مبلغ کلیسای ( Presbyterian)
پرسبیتریان
لندن (1678 in Aberdeen Schottland ; † 28. Mai 1739 in London )"، این
اجازه را داد
تا مرامنامه
یا قانون اساسی
و اهداف و
وظایف لژهای
بزرگ انگلیسی
وابسته را با
توجه به اهداف
و وظایف قدیمی
"فراماسون"ها
که از "هنرهای
شاهانه" عهد
قدیم و
دوران قرن دهم
میلادی و
دوران گوتهای
سابق فرانسه
(از 1140 تا 1500
میلادی) بجا
مانده ، مشخص
کرده و در
اختیار اعضاء
قرار دهد.
جزیره Osterinsel در
پاسیفیک
جنوبی؛
وفات
کانگ تسی
معروفترین
کایزر منچوری
در چین ؛ کشف
جزیره Osterinsel (1722 میلادی)
- در
چین، کانگ تسی
معروفترین
کایزر منچوری
(منچوری ها
چینی نیستند)
وفات مییابد.
و جزیره Osterinsel در
پاسیفیک
جنوبی کشف
گردید.
تصویب
اساسنامه لژُ
بزرگ شرق ؛
اشغال تبت توسط
چین (1723 میلادی)
- نیروهای
محمود افغان
از اصفهان و
پرشیان بیرون
رانده میشوند
و نیروهای
چینی کایزر
یونگ چنگ، به
اشغال کشور
تبت میپردازند.
و در 28 فوریه
(بهمن ماه) سال 1723
میلادی، "وظایف
کهن" اولین لژ
بزرگ انگلیس/
لژ بزرگ شرق
بتصویب رسید و
در اختیار
ملاء عام قرار
گرفت. این قانون
اساسی یا
مرامنامه که
به "وظایف
قدیمی" معروف
است سرلوحه
عملکردهای
افراد این لژُ
بزرگ قرار
گرفت.
بنیانگذاری
لژُ ایرلند (1725
میلادی)
- در سال 1725
میلادی در
ایرلند که
تابع
بریتانیای کبیر
بود لژُ بزرگ
ایرلند
بنیانگذاری
شد. ودر همین
سال پطر کبیر
در روسیه وفات
مییابد و همسرش
کاترینای اول
تزار روسیه
میگردد.
وفات
اسحاق نیوتن (1727
میلادی)
- اسحاق
نیوتن
انگلیسی زاده
1642 میلادی،
فیلسوف،
ریاضیدان،
فیزیکدان و کاشف
قوه جاذبه
زمین در سال 1727
میلادی زندگی
را بدرود گفت.
استعمال
تریاک در چین
ممنوع (1729
میلادی)
- استعمال
تریاک
(افُیون) در
چین ممنوع
اعلام میگردد
و با قرارداد
سیویلیا،
اسپانیا با
فرانسه و
انگلیس روابط
سیاسی
دوستانه ای
برقرار
میکنند.
جدول
لژُهای بزرگ
لندن بهمراه
تصویر استاد اعظم؛
جدول
لژُهای بزرگ
لندن در
اختیار افکار
عمومی انگلیس
(1735 میلادی)
- جدول
لژهای بزرگ
لندن که به
لژهای
روشنفکری مسیحی
برای بیداری
اجتماع
مسیحیت و
ارزشهای معنوی
مسیحیت معروف
شده و بهمراه
تصویر استاد (مرشد)
بزرگ لژ بزرگ
انگلیس در
اختیار افکار
عمومی قرار
داده شد.
بنیانگذاری
لژُ اسکاتلند
؛ دومین دوره
جنگهای روسیه
و ترُکان عثمانی
؛ ممنوعیت
ورود
میسیونرهای
مسیحی به چین (1736 میلادی)
تجارت
تریاک بتوسط
کمپانی هند-
شرقی در چین
- در سال 1736
میلادی برای
اولین بار لژُ
بزرگ اسکاتلند
بنیانگذاری
شد که مانند
لژُ بزرگ
ایرلند تابع
لژُ بزرگ شرق
بود. و در همین
سال دومین دوره
جنگهای روسیه
و ترُکان
عثمانی شروع
میشود و در
همین سال دولت
چین از ورود
میسیونرهای
مسیحی به کشور
چین را ممنوع
اعلام میدارد
و مسئله اصلی
دیگری که گریبانگیر
دولت چین شده،
مسئله ورود
تریاک به داخل
چین است که
گفته می شود
تجارت تریاک
بتوسط کمپانی
هند- شرقی
انجام میگیرد.
تاسیس
لژُ
فراماسونی در
آلمان (1737
میلادی)
- در این
سال در کشور
آلمان و در
شهر بندری
هامبورگ
اولین لژُ
فراماسونی
بتوسط
آلمانیها
بنیاد گذاشته
میشود و در
شهر گوتینگن
دانشگاه
گوتینگن
افتتاح
میگردد.
جنگهای
انگلیس و
اسپانیا در
آمریکا ؛ نادر
شاه در دهلی
هندوستان (1739
میلادی)
-
جنگهای
انگلیس و
اسپانیا در
ایالتهای
فلوریدا و
جورجیای
آمریکا (از 1739 تا
1742 م) شروع
میگردد و با
قرارداد صلح
بلگراد میان
ترُکان
عثمانی و اطریش
آشتی برقرار
میگردد و در
همین سال نادر
شاه افشار با
نیروهایش بر
هند و سلطان
محمد چیره
میگردد و شهر دهلی
پایتخت سلطان
تیموری-
گورکانی مورد
غارت نیروهای
نادر شاه قرار
میگیرد.
اولین
شاخه خارجی
لژُ بزرگ شرق،
«لژُ انگلیسی-
فرانسوی» ؛
ممنوعیت
فراماسونی در
اطریش و پرتغال
(1743 میلادی)
- برای
اولین بار
شاخه خارجی
لژُ بزرگ
انگلیس در
فرانسه
بهمراه
روشنفکران
مسیحی
فرانسوی بنام Grand Loge Anglaise de France یا
لژُ بزرگ
انگلیس-
فرانسه در سال
1743 میلادی بنیانگذاری
شد و گراف
(معادل دوک
انگلیسی و
هرسوگ آلمانی)
فون کلرمونت
به استاد
اعظمی این لژُ
وابسته
انتخاب گردید.
برای اولین
بار تشکیل لژُ
فراماسونی در
کشورهای
اطریش و
پرتغال ممنوع
اعلام گردید و
ژنرال
انگلیسی Robert Clive در
مادراس هند ،
بانی قدرت
گرفتن کمپانی
هند- شرقی در
هندوستان
میشود و یکسال
بعد اولین جنگ
انگلیس و
فرانسه در هند
انجام میگیرد
و انگلیس آرام
آرام قدرت
یکتای
هندوچین
میگردد.
بنیان
دولت سنُی
وهابی در مرکز
شبه جزیره (1745
میلادی)
- در
انگلیس چارلز
استوارت مدعی
تاج و تخت
انگلیس از
خاندان
استوارت، با
کمک فرانسه به
اسکاتلند دست
مییابد و در
مرکز شبه
جزیره
عربستان برای
اولین بار
دولت سنُی
وهابی ابن
سعود بنیان
گذاشته میشود.
با
کمک انگلیس ،
جدایی و
استقلال
افغانستان از
پرشیان (1125
خورشیدی / 1746
میلادی)
- در این
سال و در یک
روز تاریک
دیگر در تاریخ
طولانی و پر
رویداد میهن
ما،
احمدخان در
افغانستان و
قندهار و با
کمک انگلیس
اعلام
استقلال کرد.
و یکسال بعد
از این واقعه
نادر شاه وفات
مییابد و جنگ
بخاطر در دست گرفتن
قدرت سیاسی و
اجتماعی در
پرشیان ادامه
مییابد.
نقطه
عطف رنسانس در
اروپا ؛
«قرارداد
مادرید» ،
تعیین مرزهای
اسپانیا و
پرتغال در
آمریکای جنوبی
(1750 میلادی)
- سال 1750
میلادی، سال
اوج شکوفایی
رنسانس در اروپا
است. رنسانسی
که با عقل
گرایی ابتدا
در قرن هفدهم
میلادی در
هلند شروع شد
بعدأ در
انگلیس و با
نیوتن و هوم و
لوک رشد کرد و
در فرانسه با
منتسکیو و ولتر
و ژان ژاک
روسو به اوج
خود رسید و در
انتها به
انقلاب
فرانسه منجر
شد. و در همین
سال با قرارداد
مادرید،
مابین
اسپانیا و
پرتغال، مرزهای
این دو کشور
در امریکای
جنوبی مشخص تر
شد.
ساختمان
مرکزی
اتحادیه لژُ
بزرگ انگلیس
معروف به لژُ
بزرگ شرق (Freemasons' Hall) ، 2009 میلادی؛
دو
دستگی در لژُ بزرگ
انگلیس ؛
پیدایش لژُ
بزرگ Atholl ایرلند (1751
میلادی)
بعد
از
بنیانگذاری
لژُ بزرگ شرق
یا لژ بزرگ انگلیس
در روز 24 یونی
سال 1717 میلادی (24
یونی یکی از
روزهای بزرگ
اعیاد
مسیحیان و روز
یادبود یحیی=یوهانس،
تعمید دهنده
عیسی مسیح
است) و بعد از 34 سال
اتحاد و هم
دلی، برای
اولین بار در
سال 1751 میلادی
اپوزیسیون
بزرگی (لژُ
بزرگی از داخل
لندن) در داخل
این تشکیلات
اعلام
موجودیت کرد و
مدعی شد که لژُ
بزرگ اصلی یا
لژُ بزرگ شرق
از وظایف کهن
یا مرامنامه
ای که بتوسط
پرنس ادوین
فون یورک (Prinz Edwin von York)
در سال 926 میلادی
تعیین و مقرّر
گردیده،
منحرف گشته، بجای
سنتهای کهن
فراماسونی
بیشتر به
انجمن های
سیاسی مدرن
تبدیل گشته.
این لژُ بزرگ
جدید که رقیب
لژُ بزرگ اصلی
بود بخود لقب "Grand Lodge of Free and Accepted Masons of
England " یا "َAntients Grand Lodge of England"
یا "Atholl
Grand Lodge"، یا
"لژُ بزرگ
آتوُل" است و Atholl منطقه
ای در ایرلند
میباشد که
سومین و
چهارمین دوک
یا هرسوگ و یا
گراف (سومین و
چهارمین استاد
اعظم این لژُ
بزرگ) در این
مدت از منطقه
"آتوُل"
ایرلند بودند
که سنتگرایی
اساسنامه مرامشان
بود.
توافق
دو لژُ بزرگ
با اساسنامه
جدید (1813 میلادی)
این
تفاوت در
عقیده و
مرامنامه این
دو لژُ بزرگ
حدود 63 سال
برقرار بود و
در این سالها
کانونها و
اعضایی از این
دو لژُ بزرگ
بودند که با
هر دو لژُ
بزرگ انگلیس
کار میکردند
تا اینکه در
سال 1809 میلادی
هر دو لژُ
بزرگ انگلیس
هیئت هایی را
از جانب خود
تعیین کردند
تا اعضای این
هیئت ها کنار
هم نشینند و
حول نقطه
مشترکهایی در
اساسنامه و
مرامنامه
بتوافق برسند.
این هیئت ها
بعد از چهار
سال کوشش و در 27
دسامبر سال 1813 میلادی
در جلسه ای در
ساختمان اصلی
لژُ بزرگ شرق(تصویر
بالا) و با
تشریفات خاص
فراماسونی به
اعضاء و
کانونها،
قانون اساسی
یا مرامنامه
جدید بتوافق
رسیده را
ابلاغ کرده و
اتحاد دوباره
لژُهای بزرگ
را به جشن و پایکوبی
نشستند (در
حقیقت این دو
لژُ بزرگ، لژُ
های اسکاتلند
و یورک
میباشند).
امروزه
این اتحادیه
لژُ بزرگ
انگلیس یا
"یونایتد گراند
لژُ انگلیس"
که به لژُ
بزرگ شرق نیز
معروف میباشد
به لژُهای
بزرگ منطقه ای
داخل بریتانیا
و در سطح
جهانی تقسیم
شده ولی منطقه
لندن از نظر
حقوقی در سطح
دنیا، مادر
تمامی لژُهای بزرگ
دیگر بحساب
میآید (لژُهای
دیگر تابعیت لژُ
بزرگ انگلیس
را دارند) و
امروزه کرسی
استادی اعظم
"یونایتد
گراند لژ
انگلیس" یا "لژُ
بزرگ شرق" در
اختیار
پسرعموی پرنس
فیلیپ، شوهر
ملکه انگلیس
الیزابت دوم ،
است.
استادهای
بزرگ لژُ بزرگ
Atholl ایرلند
(از 1753 تا 1813
میلادی)
1- در
سال 1753 میلادی (Robert Turner)،
2- از 1754
تا 1756 میلادی (Edward
Vaughan)،
3-
از 1756 تا 1760
میلادی (William Stewart, 1st Earl of Blessington)،
4-
از 1760 تا 1766
میلادی (Thomas Erskine, 6th Earl of Kellie)،
5-
از 1766 تا 1770
میلادی (Hon. Thomas Mathew)،
6-
از 1771 تا 1774
میلادی (John Murray, 3rd Duke of Atholl)،
7-
از 1775 تا 1781
میلادی (John Murray, 4th Duke of Atholl)،
8-
از 1783 تا 1791
میلادی (Randal MacDonnell, 6th Earl of Antrim)،
9-
از 1791 تا 1812
میلادی (John Murray, 4th Duke of Atholl)،
10-
در سال 1813
میلادی (Prince Edward Augustus, Duke of Kent and Strathearn)،
لینکهای
کنونی لژَ
بزرگ شرق (United
Grand Lodge of England, UGLoE)
-
لینک کنونی لژ
بزرگ انگلیس
(لژ بزرگ شرق) ( http://www.ugle.org.uk/
) روی کدُ کلیک
کنید.
-
لینک لژُ زنان
در انگلیس یا "
Mrs Priestly Fraternity "
( www.hfaf.org )؛
روی کدُ کلیک
کنید.
جدایی
فرانسویان از
لژُ بزرگ
انگلیس ؛
تاسیس لژُ
بزرگ ملی
فرانسه (1755
میلادی)
اما
هنوز دوازده
سالی از بنیان
گذاری اولین شاخه
خارجی لژُ
بزرگ انگلیس،
لژ بزرگُ
انگلیسی-
فرانسوی، در
پاریس نگذشته
بود که در سال 1755
میلادی و زمانیکه
هنوز گراف فون
کلرمونت در
قید حیات بود،
فرانسویان
استقلال خود
را از لژُ
بزرگ انگلیس
به اروپاییان
اعلام کردند و
بخود "لژُ بزرگ
ملی فرانسه"
نام نهادند.
اما
اینکه علل این
جدایی و
استقلال لژُ
بزرگ ملی فرانسه
از لژُ مادر
در انگلیس چه
چیزی بوده،
گفته ها بسیار
گفته و نوشته
شده که در
نهایت می توان
از تأثیر
"آداب و
تشریفات
فراماسونری-
اسکاتلندی"
بر روی
برادران
فرانسوی سخن
گفت و اینکه
فراموش نکنیم
همین برادران
اسکاتلندی کلیسای
پرسبیتریان
تحت تأثیر
جنبش
روشنفکری
کالوینیست
های فرانسوی
بودند و اینکه
منافع ملی و
سیاسی کشور
فرانسه و
اوضاع
اجتماعی- سیاسی
قرن هیجده
اروپا را باید
در نظر گرفت.
تأسیس
لژُهای بزرگ
اروپایی به
اختصار
-
لژُ بزرگ
انگلیس: تأسیس
1717 در لندن.
-
لژُ بزرگ
ایرلند: تأسیس
1725 در دوبلین
پایتخت ایرلند.
- لژ
فراماسونری
هندوستان:
تاسیس توسط
بریتانیاییها
در 1730 .
-
لژُ بزرگ
اسکاتلند:
تأسیس 1736 در
ادینبورگ.
-
لژُ بزرگ شرق
فرانسه: تأسیس
1736 در پاریس.
-
لژُ بزرگ مادر
یا لژُ بزرگ
ملی آلمان (3WK):
تأسیس 1744 در
برلین.
-
لژُ بزرگ شرق
هلند: تأسیس 1756
در دن هاگ
پایتخت هلند
جنوبی.
- لژ
فراماسونری
اندونزی:
تاسیس توسط
هلندی ها
مابین 1756 تا 1759 در
جاکارتا.
-
لژُ بزرگ کشور
سوئد: تأسیس 1760
در استکهلم.
-
لژُ بزرگ d.F.v.D. : تأسیس 1770
در برلین.
- لژُ
بزرگ پروسن R.Y.z.F.
: تأسیس 1798 در
برلین.
- لژ فراماسونری
مصر:
تاسیس توسط
ناپلئون
بناپارت در 1798 در
قاهره.
- "لژُ
نیکوکاری" در مصر:
تاسیس 1802 در اسکندریه.
- لژُ
بزرگ هامبورگ:
تأسیس 1811 در
هامبورگ.
- لژُ
بزرگ زاکسن:
تأسیس 1811 در
درسدن آلمان.
- لژُ
بزرگ "بسوی
خورشید":
تأسیس 1811 در
بایروت آلمان.
- "لژُ
نیکوکاری" مصر:
تاسیس 1820 در
اسکندریه.
- لژُ بزرگ
فرانسه: تأسیس
1821 در پاریس.
- لژُ
بزرگ هانوور:
تأسیس 1823 در
هانوور آلمان.
- لژُ
بزرگ شرق
بلژیک: تأسیس 1833
در بروکسل.
- لژ
فراماسونری عراق:
تاسیس توسط
بریتانیاییها
در 1839 .
- لژُ
بزرگ آلپینا
(کوهی در سوئیس):
تأسیس 1844 در
سوئیس.
- لژُ
بزرگ "بسوی
یگانگی":
تأسیس 1846 در
دارمشتاد آلمان.
- لژُ
بزرگ
لوگزامبورگ:
تأسیس 1849 در
لوگزامبورگ.
- لژُ
بزرگ دانمارک:
تأسیس 1858 در
کپنهاگن.
- لژُ
بزرگ
لوزیتانین:
تأسیس 1859 در
لیسبون پرتقال.
- لژُ
بزرگ شرق
ایتالیا: تأسیس
1861 در روم.
- لژُ
بزرگ شرق
یونان: تأسیس 1868
در آتن.
- لژُ
بزرگ اسپانیا:
تأسیس 1885 در
بارسلونا.
- لژُ
بزرگ
مجارستان:
تأسیس 1886 در
بوداپست.
- لژُ
شرق بزرگ
اسپانیا:
تأسیس 1889 در
سیویلیا.
- لژُ
بزرگ نروژ:
تأسیس 1891 در
اُسلو.
- لژُ
بزرگ ترکیه:
تأسیس 1908 در
استامبول.
- لژُ
بزرگ ملی
فرانسه: تأسیس
1913 در پاریس.
- لژُ بزرگ
بلغارستان:
تأسیس 1917 در
سوفیا.
- لژُ
بزرگ وین:
تأسیس 1918 در وین
اطریش.
- لژُ
بزرگ
یوگسلاوی:
تأسیس 1919 در
بلگراد.
- لژُ
بزرگ لهستان:
تأسیس 1921 در
ورشو.
- لژُ بزرگ
رومانی: تأسیس
1922 در بوداپست.
- لژُ بزرگ
ملی چکسلواکی:
تأسیس 1923 در
پراگ.
- لژُ
بزرگ "حلقه
برادری":
تأسیس 1924 در
لایپزیک آلمان.
- لژُ شرق
بزرگ رومانی:
تأسیس 1925 در
بوداپست.
- لژُ بزرگ
فنلاند: تأسیس
1925 در
هلسینگبورگ.
- لژُ بزرگ
آلمان: تأسیس 1930
در برلین.
لازم
بیادآوریست....
(ادامه در
آینده نزدیک)
ساختار
هرمی لژُ بزرگ
انگلیس/ لژُ
بزرگ شرق
لژُ
بزرگ انگلیس
یا لژُ بزرگ
شرق برخلاف
احزاب و
سازمانهای
سیاسی بدون
"کمیته مرکزی
رهبری"، برای
اهداف لژُ،
میباشد در
مقابل از کانونهای
مستقل با
اعضای آزاده
ای تشکیل شده
که این
کانونها یا
هسته ها در
رابطه با
همدیگرند و
بدینوسیله
کانون
بزرگتری را
بوجود میآورند
و کانون های
کوچکتر بدون
تأئیدیه
کانونهای
بزرگتر یا
قدیمی تر از
خود، مورد
تأئید لژُ
بزرگ نخواهند
بود.
کانون
های کوچکتر
مستقل مانند
کانونهای بزرگتر
بوسیله آرای
آزادانه
اعضایش فردی
را از میان
خودشان
بعنوان مسئول
کانون یا
مسئول لژ
انتخاب
میکنند که
عنوان استاد
بزرگ و یا به
معنای
صوفیانه مرشد
اول و یا
مسئول اول لژ
یا آن کانون
خواهد بود.
مسئولین
اجرائی
کانونها یا
لژها بدین
قرارند:
1-
استاد بزرگ
(مرشد اول) كه
علاوه بر
رياست جلسات
لژها، مقام
مرشدى را نيز
داراست.
2-
معاون اول
استاد بزرگ ،
كه اداره
امورات لژُ به
عهده اوست.
3-
معاون دوم
استاد بزرگ
لژُ كه حفظ
انتظامات داخلی
و تحقیق در
مورد افراد به
عهده اوست.
4-
خطيب و سخنگوی
لژُ، قوانين و
اساسنامه لژُ
تحت نظارت
اوست.
5-
منشى برای
نگارش صورت
جلسات لژُ.
6-
رئيس تشريفات
لژُ و متصدى
وارد كردن
اعضاى جديد يا
ميهمانان
دیگر.
7- مسئول
مالی لژُ.
8- مسئول
ميهمان نوازی
از اعضا و
میهمانان.
9-
مسئول حفاظت
لژُ که مانع
ورود بيگانه
به لژُ مى شود.
کلیپ
ویدیویی از
مراسمی
فراماسونی در
انگلیس (2009
میلادی)
روی
کُد کلیک کنید (http://youtu.be/GtBT5gthmA8)
(ادامه
در آینده
نزدیک. ...)
.................. ................. ...............
هنری
پریس (Henry Price/1697 تا
1780 میلادی) موسس
اولین لژُ
فراماسونی در
ماساچوست
آمریکا؛
فراماسونری
در آمریکا (1733
میلادی)
عده ای از
مورخین و
متفکرین
انگلیسی و
غیرانگلیسی
که درباره فراماسونی
نوشته اند، تشکیل محفلهای ماسونی در آمریکا
را به
قرن هفده میلادی
میرسانند
اما تشکیلات
فراماسونی در
آمریکا این
مسئله را رد
کرده و تاسیس نخستین لژُ
فراماسیونی
در آمریکا را به سال 1733 میلادی
میداند
آنهم توسط
هنری پریس. او
بانی اولین لژُ
فراماسیونی
در ماساچوست
بود.
تشکیل
انجمن
فراماسونی در
آمریکا توسط
استاد بزرگ (Grand Master) «هنری
پریس» (Henry Price:
1733 میلادی)
در سال 1733
میلادی «هنری
پریس» (از 1697 تا 1780
میلادی)،
استاد بزرگ
ماسونی
انگلیسی (Grand Master)، از
دولت خود
اجازه یافته
بود (او دارای
کسب جواز
"تاسیس لژُ
فراماسیونی"،
در مستعمرات آمریکای
شمالی و
کانادا شده
بود) به
آمریکای شمالی
و کانادا، که
جزو مستعمرات
بریتانیای
کبیر بود،
رفته و در
آنجاها به تشکیل
انجمنهای
فراماسونی
مبادرت ورزد.
او و دیگر
فراماسونها
در این
ماموریتها از
نظر مالی از
لژُ بزرگ شرق
تامین مالی
میشدند (Fellowcraft).
فراماسونری
در کانادا (1783
میلادی)
هنری
پریس در سال 1733
میلادی بعد از
تشکیل اولین لژُ
فراماسونی در
ماساچوست، به
تشکیل لژُ فراماسونی
در بوستون
پرداخت و در 14
نوامبر 1737 میلادی
با تایید و
ابلاغ استادی
به شاگرد خود
«آراسموس جیمز
فیلیپ» (Erasmus James Philipps/ از 1705
تا 1760 میلادی)،
به او ماموریت
داد تا به
ایالت شبه
جزیره
«اسکاتلند نو» (Provinz Nova Scotia)،
واقع در شرق
کانادا (در
اقیانوس
آتلانتیک) رفته
و به تشکیل
لژُ
فراماسونی
بپردازد (هم
چنین گفته
میشود
آراسموس جیمز
فیلیپ قبلا در
کانادا و در
شبه جزیره «اسکاتلند
نو» بوده و از
آنجا به
بوستون رفته و
بعد از استادی
دوباره به
کانادا
برگشته).
آراسموس جیمز
فیلیپ نیز در 13
مارچ 1738 میلادی
بانی اولین
لژُ
فراماسونی در
شبه جزیره
«اسکاتلند نو»
میشود (گرچه
بعضی ها
معتقدند
اولین لژُ
فراماسونی در
کانادا و در
«اسکاتلند نو»
مابین 1737 تا 1749
میلادی تاسیس
شده).
بنابراین
با توجه به
مدارک کمی که
تا به امروز
در مورد
سنتهای
فراماسونی در
آمریکا تا قبل
از سالهای 1750
میلادی، وجود
دارد، با یقین
میتوان گفت
لژُ های
فراماسونی در
آمریکا بعد از
سالهای 1750
میلادی به رشد
سریع خود رسیدند
و در مدت
کمی لژُهای
بعدی
که حتی با
لژُهای
اسکاتلندی و
ایرلندی نیز در
رابطه بودند، بوجود
آمدند از جمله
لژُهای
ایالات فیلادلفیا،
ماساچوست،
ویرجینیا،
نیویورک، رود
آیلند(Rhode Island)،
مریلند، جورجیا،
و یا
کارولینای
شمالی.
در
این دورانها و
در سالهای بعد
از 1750 میلادی
انقلاب صنعتی
در بریتانیا
در حال رخ
دادن بود و
رنسانس و
تولدی نو و
اصالت انسانی
و عقل گرایی
در اروپا در
اوج شکوفایی
خود بود و
گفته های
نوابغی چون
لوک، نیوتن و
هوم در انگلستان
و منتسکیو،
ولتر و ژان
ژاک روسو در فرانسه،
حرف اول را در
عالم سیاست و
اخلاق میزدند
و جنگهای
فرانسه و
بریتانیا بخاطر
تسلط بر هند و
بعد چین و در
آمریکای شمالی
رخ داده و
وجود جنگهای
هفت ساله پروس
با اطریش و
آلیانس
بریتانیا با
پروس، گرچه
هزینه زیادی
برای
بریتانیا
داشت ولی
بریتانیا در
این سالها در
اوج رشد
اقتصادی و
سیادت خود بر
هند و چین و
آمریکای
شمالی بود.
و
نظریه
«لیبرالیسم»
که با
آزادیخواهی و
«دموکراسی» که
با رای و نظر و
اعتقاد
انسانها به
خودآگاهی خود
(آنهم
انسانهایی از
نوع
ماجراجوهای
اروپایی)، در
یک رابطه
تنگاتنگ قرار
دارند، توسط
اعضای مذهبی-
لیبرال
لژُهای
فراماسونی در
میان مستعمره
نشینان
آمریکای
شمالی توسط
روزنامه و
اجتماعات
مردمی ارتقاء
داده میشد و
در مقابل
اعتقاد
مستعمره نشینان
به این واژه
ها با توجه به
رشد جمعیت و اقتصاد
سیزده
مستعمره نشین
روز بروز
بیشتر میشد تا
جاییکه بزودی
راه به
استقلال خود
از کشور مادر
برد.
گفته
میشود پس
از انقلاب
آمریکا که
سازمانهای
فراماسونری
در آن نقش بسزایی داشتند، لژُهای
فراماسیونی
آمریکایی
استقلال خود
را از لژُ مادر
در بریتانیا
به اطلاعشان
رسانند و
سازمانی را به
نام «محفل
بزرگ ایالتی»
برپا نمودند. و
بنابر گفته ها
«هم اکنون
در ایالات
متحده آمریکا، 49
لژ
بزرگ و 16415 محفل
ماسونی و
میلیونها
ماسونر فعالیت
دارند.
پیش
بند چرمی جورج
واشنگتن که از
طرف برادر لافایت
فرانسوی
ساخته شده؛
جورج
واشنگتن ((George Washington,
The Mason نخستین
رییس جمهور
فراماسون
آمریکا
رژه جورج
واشنگتن و فراماسون
ها در
فیلادلفیا (28 دسامبر
1778 میلادی)
بعد
از انقلاب
آمریکا (1775 تا 1783
میلادی)، جورج
واشنگتن
فرمانده ارتش
استقلال
طلبان
آمریکا، از
طرف «کمیته
انتخاب اولین
رییس جمهور
آمریکا»،
بعنوان اولین
رییس جمهور
آمریکا انتخاب
شد. جورج
واشنگتن
متولد 1732
میلادی بود و
درست یکسال
بعد از تولد
او اولین لژُ
فراماسونی در
ماساچوست
توسط هنری
پریس انگلیسی
تبار تاسیس شد.
جورج واشنگتن
از سال 1789 تا 1797
میلادی، برای
دو دوره رییس
جمهور آمریکا
شد. وی در 4
نوامبر 1752
میلادی در لژُ
فراماسونی
شهر فردریکسبورگ
در ویرجینیا (Fredericksburg Lodge Nr. 4,
Fredericksburg, Virginia)
فعالیتهای
ماسونی خود را
شروع کرد و در 4
آگوست 1753
میلادی
استادی لژ
فردریکسبورگ (Master-Masaon) را
بعهده داشت.
گفته
میشود بهنگام
انقلاب
آمریکا تعداد
زیادی از
افسران برجسته
ارتش استقلال
طلب
آمریکا و رجال
معروف سیاسی، از
اعضای لژُهای فراماسونری
بودند. قبل از
تایید
استقلال
آمریکا توسط
فرانسه در سال
1778 میلادی،
اینان بهمراه
جورج واشنگتن
و در روز 28
دسامبر 1778 میلادی
که همزمان با
"روز یادبود
یوهانس قدیس
اوانگلیست"
بود (با روز
یادبود
یوهانس=یحیی
تعمید دهنده
عیسی مسیح- در 24
یونی 1717
میلادی؛ روز
تاسیس لژُ
اعظم انگلیس-
اشتباه نشود)
در مراسمی
بخاطر آزادی
فیلادلفیا از
اشغال ارتش
استعماری
بریتانیا، در
خیابانهای
فیلادلفیا
رژه رفتند. در این روز
جورج واشنگتن بعنوان
فرمانده ارتش
استقلال
طلبان آمریکا با پیش بند
چرمی "اپرون" خود
ظاهر شد. این
پیش بند چرمی
فراماسونی و
تمامی
سمبلهایش (در
تصویر بالایی)
توسط «لافایت» زن
و شوهر
فرانسوی برای
جورج واشنگتن
درست شده بود.
در مورد
سمبلهای پیش
بند چرمی جورج
واشنگتن به
آدرسهای ذیل
رجوع شود (freemasonry.bcy.ca)
، (themasonictrowel.com).
بنابر
منابع
فراماسونی
انگلیسی،
تعداد زیادی از جملات و واژه
های
اعلامیه
استقلال آمریکا، از
اساسنامه
فراماسونری لژُ
بزرگ شرق گرفته
شده
و اکثر جملات
قانون اساسی
انقلاب
فرانسه نیز از
اعلامیه
استقلال
آمریکا
برداشت شده است. گفته
میشود سازمانهای
ماسونی انگلیسی
و آمریکایی
(آمریکاییها
خود را
ماسونهای
مدرن میدانند)
همواره
می کوشند که
افراد صاحب نفوذ
معنوی و مادی
و موقعیت دار را هرچه بیشتر وارد محافل
خود کنند تا
از آنان برای
پیشبرد اهداف
خود بیشترین
استفاده ها را
ببرند. برای
همین امروزه
در میان
روشنفکران و
آگاهان منتقد
این شک و شبهه
رواج یافته که
گویی تا
کسی عضو
سازمانهای فراماسونی انگلیسی
و آمریکایی نباشد، نمیتواند
در
دستگاه های
دولتی آمریکایی،
انگلیسی و
همپیمانشان
مشغول بکار
شود. و در رابطه
با همین اشاعه
شک و شبهه و
«تئوری توطئه» خود
این محافل
فراماسونی
نیز سهم
بسزایی دارند.
فراماسون
آمریکایی ها
حتی لیستی را
انتشار داده
که در آن
اسامی افراد و
احزاب و
دولتهایی که
مخالف سرسخت
فراماسونری
آمریکایی هستند
و آنان را
وابسته به
صهیونیست
جهانی میدانند،
نام برده اند.
رییس
جمهورهای
فراماسونی
آمریکا
با
وجود تمامی شک
و شبهه ها،
آنچه که واقعی
است، پانزده
نفر(15 نفر) از 44
نفر رییس جمهورهای
آمریکا (تعداد
رییس جمهورها
تا دوره دوم
باراک اوباما)،
جزو برادران لژُهای فراماسونی از
جمله لژُهای
فراماسونی
بوستون،
واشنگتن،
نیویورک،
تگزاس،
پاناما، اوهایو،
ویرجینیا،
تنسی، میسوری
و ... بودند.
لیست
رییس
جمهورهای
فراماسونی
آمریکا توسط «مرکز
اطلاعات
فراماسونی»
اسامی
پانزده
«برادران»
رییس
جمهورهای
فراماسونی
آمریکا که
توسط «مرکز
اطلاعات
فراماسونی»
داده شده اند
از قرار زیر
است:
1-
جورج
واشنگتن، (George Washington- President
1789-1797 / Master Mason 1753)
2-
جیمز
مونروئه، (James Monroe- President
1817-1825 / Master Mason 1776)
3-
اندرو جکسون،
(Andrew
Jackson- President 1829-1837 / Master Mason 1800)
4- جیمز
ک. پولک، (James K. Polk- President 1845-1849 /
Master Mason 1820)
5-
جیمز
بوکانان، (James Buchanan- President
1857-1861 / Master Mason 1817)
6- اندرو
جاکسون، (Andrew Johnson- President
1865-1869 / Master Mason 1851)
7-
جیمز آ.
گارفیلد، (James A.
8-
ویلیام مک
کینلی، (William McKinley- President 1897-1901 /
Master Mason 1865)
9-
تئودور
روزولت، (Theodore Roosevelt-
President 1901-1909 / Master Mason 1901)
10-
ویلیام ه.
تافت، (William H. Taft- President 1909-1913 / Master Mason
1901)
11- وارن
گ. هاردینگ، (Warren G. Harding- President
1921-1923 / Master Mason 1920)
12-
فرانکلین د.
روزولت، (Franklin D.
13-
هاری س.
ترومن، (Harry S. Truman- President 1945-1953 /
Master Mason 1909)
14-
جرالد ر.
فورد، (Gerald R. Ford- President 1974-1977 / Master
Mason 1949)
15-
لیندن ب.
جانسون، (Lyndon
B. Johnson- President 1963-1969 / Fellowcraft 1937)
همچنین
گفته میشود
رونالد ریگان
و بوش ها (پدروپسر)
و باراک
اوباما نیز از
اعضای
فراماسونی آمریکا
هستند اما از
طرف منابع
فراماسونی
آمریکا چیزی
در مورد این
چهار نفر گفته
نشده.
لژُ
بزرگ پرنس
هال؛
استاد
اعظم پرنس
هال؛
«Prince Hall Grand Lodge, Free and Accepted Masons of Massachusetts» ، لژُ
فراماسونی
سیاه پوستان
«پرنس
هال» ، استاد
بزرگ «لژُ
بزرگ
آفریقاییان» در
بوستون (1775
میلادی)
پرنس
هال (Prince Hall)،
زاده 1735 میلادی
در جزیره
باربادوس «Barbados»
(جزیره ای در
میان اقیانوس
آتلانتیک و
دریای کاراییب
که مستعمره
انگلیس بود و
در سال 1966 میلادی
به استقلال
خود رسید)،
بدنیا آمد. او
مخالف برده
داری بود و
بهنگام کار
شبانه روزی به
تحصیل پرداخت
و در انقلاب
آمریکا جزو
ارتش قاره ای
آمریکا و در
کنار جورج
واشنگتن بود.
پرنس هال
اولین استاد
بزرگ سیاه
پوست در میان
آمریکاییان
بود که یکسال
و چهار ماه
قبل از نوشتن
اعلامیه
استقلال
آمریکا با
چهارده سیاه
پوست دیگر از
اعضای لژُ
فراماسونی
ارتشیان ایرلندی
بوستون بود.
استاد
بزرگ پرنس هال
در 14 دسامبر 1807
میلادی در
بوستون
درگذشت و
یکسال بعد
دوستان
فراماسیونی
او در «لژِ
بزرگ آفریقاییان»
بوستون، نام
لژُ خود را
بنام او «Prince Hall Grand Lodge, Free and Accepted Masons
of Massachusetts»
نامگذاری
کرده اند. از
آن تاریخ تا
به امروز تعداد
50 هزار لژُهای
بزرگ و کوچک
تحت نظارت لژُ
بزرگ پرنس هال
در ایالات
متحده
آمریکا،
کانادا،
آفریقا، آسیا،
اروپا و
سرزمینهای
کاراییب
تاسیس یافته
اند. سمبل ها و
تعالیم
فراماسونری
لژُ بزرگ پرنس
هال بمانند
دیگر لژُهای
فراماسونی
است.
بنا
بر بعضی گفته
ها، پریزیدنت
باراک اوباما
نیز از اعضای
لژُ
فراماسونری
پرنس هال میباشد.
اما این گفته ها
توسط لژُ پرنس
هال و دیگر
لژُ های مادر
تکذیب شده و
در مورد
ادعایی که
گفته میشود انگشتر
باراک
توباما،
انگشتر
فراماسیونی
بوده نیز گفته
میشود تصویز دستهای
سیاهپوستی که صورتش
نشان داده
نمیشود و انگشتر
فراماسیونی
دارد میتواند
تعلق به هر
کسی داشته
باشد اما اگر
تعلق به اوباما
دارد پس چرا
صورتش نشان
داده نمی شود.
.................. ................. ...............
فراماسونری
در ایران
ورود
فراماسونری
به ایران (1224
قمری/ 1186
خورشیدی/ 1804 میلادی/
دوران
فتحعلیشاه)
سابقه
ورود
فراماسونری
به ايران به
سال 1224 قمری/ حدود 1186
خورشیدی/1804
میلادی
باز
میگردد.
در اين سال "سر گور
اوزلی"
به عنوان
سفير
انگلستان به
همراه ميرزا
ابوالحسنخان
ایلچی
سفير يهودی زاده
ايران در
انگلستان كه
به عنوان
اولين ايرانی
وارد لژ
فراماسونری
انگلیس
شده بود به
ايران آمد تا
ضمن انجام
مأموريتهای
سياسی، به تأسيس
نخستين لژ
فراماسونری
در ايران
مبادرت
نمايد.
تاسیس
فراموشخانه
ملکم خان (1275 تا 1278
قمری)
گزارشها
حاکی از آن است
كه وی موفق
شده تعداد
زيادي از
اطرافيان
فتحعليشاه
را وارد جرگه
فراماسونری
نمايد. بعدها
در 1275 قمری ميرزا
ملكمخان اولين
لژ فراماسونری
را تحت عنوان
فراموشخانه در
تهران تأسيس
مینمايد كه
فعاليت آن
تا 1278 قمری
تداوم مینمايد. افشاگری
آيتالله
حاج ملا علی
کنی، بساط قرارداد
رويتر و
فراموشخانه
ملكم را جمع
كرده و به
تكاپوی علنی
فراماسونری
در ايران
خاتمه میدهد.
عضويت تعداد
زيادی از
دانشآموزان
دارالفنون
در
فراموشخانه
ملكم دستآورد
خوبی
برای
جريان
فراماسونری
بود كه سعی
داشت از طريق
جذب نخبگان،
اداره كشور
را به دست
بگيرد.
با ترور
ناصرالدينشاه
قاجار و روی
كار آمدن
مظفرالدين شاه
فرصت مناسبی برای
گروههای
ماسونی جهت
گسترش
تشكيلاتی
آنها فراهم
شد. انجمن
اخوت و جامع
آدميت دو تشکلی بودند كه
در خلال
سالهای
سلطنت
مظفرالدين شاه
فعاليت
گستردهای
داشتند. اين
دو تشكل
بعدها محمل
مناسبی شدند برای
تشكيل
انجمنهای مخفی كه اعضای اصلی آن را
فراماسونها
تشكيل میدادند.
محمود عرفان
از اعضای
لژ مهر در
مقالهای
كه در مجله يغما منتشر
شد، از نقش
فعال
ماسونها در
مشروطيت اين
چنين ياد میكند: تاريخ
فراماسونها
در ايران با
تاريخ
مشروطيت ما بی ارتباط نيست. نه
تن فراماسونها
مستقيماً در
مشروطيت دخالت
داشتند بلكه
انجمنهای
فرعی و وابسته
آنها كه شكل
ظاهريشان
شباهتی با
سازمانهای
ماسونی
نداشتند نيز
علناً در
مشروطيت
دخالت
داشتند كه از
همه مهمتر
انجمن اخوت
را میتوان نام
برد.
تحولات
ایران در
میانه قرن
سیزده قمری (1250
تا 1300 قمری)
تحولات
ايران در
آغاز دهه دوم
هزاروسيصد
قمری شتاب
بيشتری
گرفت. نفوذ
زايدالوصف
بيگانگان و
عوامل آنها
در ايران و
شدت يافتن
اعمال بی رويه
مستبدين،
دلسوزان اين
كشور را به
چارهاندیشی اساسی واداشت.
نجات ايران
در گرو محدود
كردن قدرت
حاكمين و سد
نفوذ
بيگانگان
بود. علمای
ايران در
همين راستا
اعتراضاتی
را نسبت به
اعمال بی رويه
قدرت اظهار
داشتند كه با
حمايت مردم
مواجه شده،
حركت حساب
شده روحانيت
با طرح
عدالتخانه
ايجاد
تغييرات در
ساختار سياسی
كشور را هدف
گرفته و مردم
را به صحنة
مبارزهای
اصولی كشانده
بود.
منورالفكران
غربگرا و اعضای
مجامع ماسونی
كه فقط در
جمع محدود
خود قدرت
بسيجگری
داشتند از
زمينة به
وجود آمده
نهايت
استفاده را
كرده و با
نفوذ در صفوف
نهضت و تند
كردن سير
نهضت، كنترل
آن را به
دست گرفتند.
اوج اين تحرک
را در ترتيب
دادن تحصن
در سفارت
انگليس
مشاهده میكنيم
كه اعضای
افراطی
مجامع ماسونی
نظير اردشير جی
و حيدرخان
عمواوغلی
صحنه گردان
آن بودند.
انشعاب
در جامع آدمیت
بتوسط انجمن
حقوق ؛ تاسیس
لژ بیداری
ایران
با تند
شدن سير
تحولات جامع
آدميت توسط
عناصر
افراطی
انجمن حقوق
كه شعبهای
از جامع
آدميت بود،
دچار انشعاب
شد و
انشعابيون با کمک معلمين و
مديران
مدرسه
آليانس
اسرائيليت
كه جهت
آموزش اطفال
يهودی تأسيس
شده بود اقدام
به تأسيس "لژ
بيداری
ايران"
نمودند.
مقدمات
تأسيس لژ از 1323 قمری (1284
خورشیدی/ 1905
میلادی و
یکسال قبل از
امضای فرمان
مشروطیت) آغاز
و اعضاء در
ارتباط
تنگاتنگ با
هم بودند. با
امضای فرمان
مشروطيت،
زمينه برای
فعاليت لژ
بهتر شد و لژ
بيداری
در 1325 قمری/ 1286
خورشیدی/ 1907
میلادی،
رسماً تأسيس
شد.
ارگانهای
مطبوعاتی
فراماسونری
دخالت
اعضای لژُ
در تدوين
قانون اساسی
بر اساس
قوانين غربی
و ضديت آنان
با روحانيت و
اسلام در
كنار افراطیگری
ارگان
مطبوعاتی
فراماسونری یعنی روزنامههای كوكب
دری، صوراسرافيل،
مساوات، حبلالمتين و...
كانونهای
سياسی نظير
انجمن غیبی، انجمن
بينالطلوعين،
انجمن ستار
و... وضعيت
كشور را پس
از صدور فرمان
مشروطيت
دچار اغتشاش
و هرج و مرج
كرد كه
نهايتاً منجر
به تعطیلی
مجلس (اول) و
مشروطيت شد.
حضور
فعال اعضای
لژ بيداری در
زدوخوردهای
منجر به تعطیلی مجلس (اول)
حكايت از
آمادگی اعضای
لژُ برای درگيری
داشت. اين
دخالت بعدها
پس از فتح
تهران (1288
خورشیدی/ 1909
میلادی)
نيز تداوم
پيدا كرد و
تمامی امور كشور
در اختيار لژُ
بيداری
ايران قرار
گرفت. حضور
گسترده
فراماسونها
در مناصب سياسی،
قضایی و مجلس،
حكايت از
غلبه آنان
بر نهضت
مشروطيت
داشت. شهادت
حاج شيخ فضلالله
نوری، سيد
عبدالله
بهبهانی،
شيخ علی فومنی و انزوای
علمای
مشروطهخواه،
نتيجه قهری
اين غلبه
بود. نگاهی
به اسناد لژُ
بيداری
ايران،
سلطه
فراماسونها
را بر اركان
كشور و انحراف
نهضت
مشروطيت را
كاملاً آشكار میسازد.
آلفرد
ژان باتیست
لومر؛ رییس دسته موسیقی
ارتش ایران
دوران قاجار(معاون اول
گارد پیاده
نظام فرانسه)،
سازنده
نخستین سرود
ملی ایران/
استاد اول لژُ؛
لژُ
بيداری ايران
(تاسیس سال 1907 میلادی)
نخستين
بيگانگان
بنيانگذار
فراماسونری در
ايران
سازمان
فراماسونری ايران
در نخستين
دوره حيات خود
چهرهای كاملا
فرانسوی
داشت. اگرچه
در دورههای
بعد،
لژُهایی
با وابستگی، انگلیسی، امريكایی و
آلمانی نيز در
ايران تشكيل
شد، شکی نيست
كه نخستين
بيگانگان
بنيانگذار
فراماسونری
در ايران
فرانسويان
هستند.
لژ بيداری ايران
نيز ماهیتی فرانسوی
داشت و به
عنوان زير
مجموعهای از
لژ شرق اعظم (گراند اوريان)
فرانسه كار
خود را آغاز
كرد. اين لژ به عنوان
يك لژ پيرامونی
كاملاً با لژ
مادر هماهنگ
بود و به هيچ
رو نمی
توانست عملی را مستقيم و
خودخواسته
انجام دهد.
ورود اعضای
جديد به لژ،
ارتقاء رتبه ،
استعفاء و
يا اخراج اعضاء
از جمله مواردی بود كه قطعا
با اجازه و
تأييد "گراند اوريان
فرانسه" صورت
میگرفت.
اهميتهای ويژه
لژ بيداری ايران
- نخست
آنكه لژُ
مذكور نخستين
تشكيلات
فرانسوی در
ايران بود كه
ارتباط
مستقيم و رسمی با شرق اعظم
فرانسه داشت و
توسط فراماسونری فرانسه
به رسميت
شناخته شده بود.
در حالی كه لژُهای
پيش از آن، همگی ملهم از
تشكيلات لژهای
فرانسوی و
يا اسكاتلندی
بودند و وابستگی رسمی نداشتند.
- دوم اينكه
تأسيس رسمی لژُ
بيداری
ايران به سال 1907 میلادی
باز میگردد،
یعنی
هم زمان
با تحولات
نهضت مشروطيت
در ايران (1906 میلادی/
1285 خورشیدی).
عضويت برخی از
انقلابيون و
مشروطه
خواهان در اين
لژُ، حكايت از
اهميت و تأثير
لژُ بيداری در
تحولات اين
دوره دارد.
تاريخچه
و زمينههای شكل
گيری لژُ بيداری
در اواخر
1906 میلادی
(مدتی کوتاه
بعد از امضای
فرمان مشروطیت
در سال 1285
خورشیدی/ 1906
میلادی)،
حدود ده نفر
از
فراماسونرهای
ايرانی و
فرانسوی عضو
لژهای فرانسوی
تصميم به
ايجاد لژی در
تهران گرفتند.
دربارۀ تاريخ
دقيق تأسيس آن،
نظريات مختلفی ابراز شده
است، اما
بايگانی
شرق اعظم در
پاريس اعلام میدارد
كه یک لژ موقتی
در 1906 میلادی در تهران
تأسيس شد و در 6
نوامبر 1907 میلادی از سوی
شرق اعظم فرانسه به رسميت
شناخته شد و
سند شناسایی رسمی آن در 21
نوامبر 1907 میلادی به تهران
ارسال شد. كه میتوان
دلايل زير را
برای شكل گيری و
در مرحله بعد
ثبات لژُ
بيداری در
ايران برشمرد.
1- وجود حكومت استبدادی و
رواج اختناق
در كشور كه
مانع بروز حركتهای
سياسی به شكل
معقول و منطقی میشد.
2- رواج افكار
ترقی
جويانه و
آزادی خواهانه
در ميان
روشنفكرانی
كه با تمدن غربی
آشنایی يافته بودند.
3- رواج
فعاليتهای
سياسی
مخفی در
قالب انجمنها
و كميتههای
پنهانی به
واسطه نبود
امنيت برای
فعاليتهای
سياسی و اصلاح
طلبانه.
4- بی توجهی
روشنفكران ايرانی
به رويۀ
استعماری تمدن
غرب و تلاش
ايشان برای نزدیکی هر چه بيشتر
به اين تمدن
تا حد تحليل
رفتن در آن.
5- ترويج
فعاليتهای ماسونی
و شبه ماسونی
از سوی افرادی
چون ميرزا ملكمخان
ناظمالدوله ،
عباس قلیخان
آدميت، و... .
6- سود جستن
ماسونهای ايرانی
از گرايش مردم
ايران به
اعتقادات طریقتی و تصوف با
توجه به شباهتهای
موجود ميان
آيينهای
ماسونی و طریقتی كه تشكيل
انجمن اخوت
نمونه چنين حرکتی است.
7- ضعف
روزافزون
حكومت قاجار
در آغاز قرن بيستم
و كمرنگ شدن
تسلط دولت
بر تمام شئون
جامعه.
8- گسترش
روزافزون
نفوذ فرهنگی دولت فرانسه
در تمام كشور.
9- گسترش
فعاليتهای كميتۀ
جهانی
يهود در
ايران كه
همدوش با نفوذ
فرهنگی فرانسه
صورت میگرفت.
10- رواج افكار
غيردینی (لائيك)،
جهان وطنی
و درعين حال
باستان
گرايانه در
ميان روشنفكران
ايرانی كه
نمونه آنها را
در آثار افرادی
چون فتحعلی
آخوندزاده و...
میتوان نام
برد.
11- زياد شدن
تعداد آن دسته
از ماسونهای ايرانی
كه در لژهای
خارج از كشور
به مسلك
فراماسونری
درآمده و به
مدارج استادی
رسيده بودند.
12- ارائه یک هويت
فرانسوی به
لژ بيداری
ايران به جای
هويت انگلیسی كه ورود به
آن را برای
روشنفكران ايرانی راحتتر
میكرد.
13- ناسالم
بودن نظام
ارتقاء طبقات
اجتماعی
در كشور، و
نحوۀ اعطای
مشاغل و مناصب
دولتی كه موجب میشد افراد با
طمع ملی
مدارج ترقی
وارد لژ بشوند
تا از مزايای
وابستگی به گروههای
صاحب نفوذ بهرهمند گردند.
بنيانگذاران
لژُ بيداری
ایرانیان/ سال
1906 میلادی/ 1285
خورشیدی
بنيانگذاران
لژ در 29 نوامبر
1906 م در خانه
حكيمالملک گرد هم آمدند
كه اعضای
نخستين هسته
آن عبارت
بودند از:
1 – ژان باتيست
لومر: رییس دسته
موسیقی ارتش وقت
ايران (استاد
و رییس لژُ)
2 - ژولينبوتن:
مهندس
ضرابخانه
تهران (ناظر
اول لژ)
3 - ميرزا سعيد
انتظام السلطنه:
كارگزار و رییس پليس پيشين
دولت (ناظر
دوم لژُ)
4 - ابراهيمخان
حكيمالملك : (سخنگوی
لژُُ)
5 – پل هنری
مورل: سردبير
روزنامه ندای
ايران (دبير
لژُ)
6 - ثقةالملك:
مشاور سفارت (خزانه
دار لژ)
7 - عبدالله ميرزا:
افسر اتاق شاه (مهماندار
لژ)
8 - حاجی سياح
محلاتی: تاجر
و نويسنده
سفرنامه حاجی
سياح (كارپرداز
لژ)
و سه نفر
ديگر كه سمتی در لژ
نداشتند
عبارت بودند
از:
- ابوالفتح
خان: دانشجو،
- محمد حسنخان
شيخ الملك
سيرجانی: آموزگار
- و
ژنرال ميرزا
فضلالله
خان لواءالملك: از
فرماندهان
ارتش وقت
اعضای
جدید لژُ / سال 1908
میلادی/ 1287
خورشیدی
بر اساس اسناد شرق اعظم،
نامه 1908 میلادی،
هفت نفر ديگر
با رتبه درجه یک
به عضويت لژ
درآمدند كه
اسامی شش تن از
آنان عبارت بود
از:
1 - سيد حسن تقی زاده
2 - ميرزا علی اكبر
دهخدا
3 - معتضد
السلطنه
5 - محمد علی
فروغی
ذكاءالملك
6 - ميرزا صادق
خان اميری معروف
به اديب
الممالك
فراهانی،
كه فراهانی
قصيدهای 530 بیتی دربارۀ
تاريخ آيين
فراماسونری
سرود. او در
اين شعر میكوشيد
ميان مفاهيم
مذهب تشيع و
فراماسونری
رابطه برقرار
كند.
سالهای 1907 تا 1914 میلادی/
از 1286 تا 1293
خورشیدی (زمان
جنگ جهانی
اول)
بين سالهای 1907
تا 1914 میلادی تعداد زيادی
از شخصيتهای
سياسی كشور به
عضويت لژُ
درآمدند. به
نظر ساباتين،
در تاريخ
فراماسونری در
جهان، به ندرت
میتوان لژُی
پيدا كرد كه
اين تعداد از
شخصيتهای
سياسی
یک كشور
را به خود جلب
كرده باشد. از
جمله میتوان از شخصيتهایی
معروف چون:
- معزرالملك
- مستوفیالممالك
- وثوقالدوله
- كيخسرو
شاهرخ زرتشتی
- صنيعالدوله
- صمصامالسلطنه
بختياری
- حسن
پيرنيا مشيرالدوله
- مخيرالسلطنه
- اديبالسلطنه
به طور کلی تا پايان
كار لژُ
حدود 173 نفر عضو
لژ بيداری
شدند.
تغیرات
در ریاست لژُ
بیداری ایران
/ از 1907 تا 1922 میلادی
/ 1286 تا 1301 خورشیدی
رياست لژ
نيز پس از 1907 میلادی دستخوش
تغييراتی
شد. در فوريه
همان سال،
"ژان باتيست
لومر" فوت كرد
و "پل هنری
مورل (در 1289 ش. در
انزلی رحلت
فرمود)"،
جانشين وی شد.
در 1910 میلادی، رياست لژ
به "پل كوميو"
استاد پزشکی در
دارالفنون
واگذار شد و
پس از وی نيز
به "شارت لات"
منتقل گرديد.
نامبرده نيز تا
8 دسامبر 1913 میلادی كه به اروپا
بازگشت،
رياست لژ را
عهدهدار بود
و از آن پس
رياست لژ به
محمد علی فروغی
ذكاء الملک واگذار
گرديد و او
نيز تا 1922 میلادی رئيس لژُ
بود
(3 سال قبل از
انقراض سلسله
قاجاریه و شاه
شدن رضاخان در
1304 خورشیدی)
نقش
لژ بيداری ايران
در دستگاههای دولتی
لژ بيداری
ايران در
بسياری از
دستگاههای دولتی كشور از
نفوذ و قدرت
عمل بالایی
برخوردار
بوده است.
بسياری از
رؤسای دولت در
اين لژ عضو
بودهاند و
وزارتخانههای
متعددی زير
نظر وزرای
ماسون اداره
شده است. در
اين ميان دو
وزارت خانه
امور خارجه و
عدليه (قضائی،
دادگستری) تقريبا
هميشه زير نظر
وزرای ماسون
اداره شده
است. به عنوان
مثال میتوان
به استخدام
"آدولف پرنی"
داديار
دادستان
پاريس به
عنوان مستشار
وزارت عدليه
اشاره كرد كه
با تقاضای
حسن پيرنيا
(وزير عدليه) و
حمايت گراند اوريان
فرانسه صورت
گرفت، كه آدولف پرنی به
همراه حسن
پيرنيا، محمد علی فروغی و سيد
نصرالله تقوی آيين
دادرسی و جزایی ايران
را در 506 ماده
تهيه كردند كه
اين امر بيانگر
نفوذ بالای
افراد عضو لژ
بيداری در
شئون مملکتی
است. همچنين
نگاه به تركيب
کلی كابينههایی
كه هم زمان با
حيات لژ بيداری ايران
فعاليت كردهاند
مؤيد اين
ادعاست. علاوه
بر اين شواهدی
زيادی در دست
است كه مطابق
آن، لژ بيداری
ايران در
تعيين حكام و
مأموران دولتی ولايات نيز
تأثير فراوانی
داشته است. كه
از جمله ديگر
تأثيرات لژ
بيداری میتوان
به تدوين
قانون اساسی
مشروطه و
منحرف كردن
مسير نهضت
مشروطه (جنگ
مشروعه و
مشروطه) اشاره
كرد.
انحلال
لژ بيداری ايران/ سال 1915
میلادی/ 1294
خورشیدی/ 1334
قمری
وقوع
جنگ جهانی
اول/ سال 1914
میلادی/ 1293
خورشیدی
بر اساس
اسناد و مدارک فعاليت
لژ بيداری
ايران تا
اواخر سال 1914 میلادی/
1294 خورشیدی
محرز است. اما
اگر در پی
تاريخ انحلال
لژ باشيم،
تعيين دقيق آن
مشكل است. ولی با
وجود اسناد و
مدارک میتوان
حدس زد كه اين
واقعه در
اواسط سال 1915 میلادی/ 1294
خورشیدی/ اوايل
1334
قمری، روی
داده باشد.
اصلی ترين
دليل انحلال
لژ
بیداری ایران را نيز بايد
وقوع جنگ جهانی
اول دانست و
يا اشغال خاک
فرانسه، که فعاليت
گراند اوريان
فرانسه
عملاً تعطيل
شد و اعضای اصلی آن
پراكنده شدند. این قطع ارتباط
با لژ مادر
بزرگترين
ضربه بر پيكر لژ
بيداری
ايران بود.
گسترش دامنۀ
جنگ، ايران را
نيز بی نصيب
نگذاشت.
عليرغم اعلام بی طرفی
از سوی دولت
ايران، دول
متفقين و آلمان
و متحدانش هر یک
از سویی به
منظور جلب
همكاری
ايران و
استفاده از
امكانات اين
كشور در جنگ فشارهای خود
را بر دولت
ايران افزايش میدادند.
در
جنگ جهانی
اول/ تجاوز
روسیه به
ایران/ با وجود
بیطرفی ایران/
انهلال و
اضمحلال لژ
بیداری ایران
در اين
ميان بی
مهاباترين
دولت بيگانه، یعنی روسيه، خاک
ايران را برای چندمين
بار مورد
تجاوز قرار
داد. اين
وقايع جملگی به زد و
خوردهای داخلی و مهاجرت
سياسيون
ايران، كه
ماسونها بخش مهمی از ايشان را
تشكيل میدادند، به
قم، كرمانشاه
و اسلامبول
منجر شد و
بدين ترتيب
حلقه ماسونهای
ايرانی از
هم پاشيد و
نخستين لژ
فراماسونری رسمی در ايران
منحل شد.
بنابراين
میتوان
نتيجه گرفت كه
با آغاز جنگ
جهانی اول، لژ
بيداری
ايران در یک
روند استهلاکی
وارد شد و
فعاليت آن اندک
اندک رو به ضعف
گذاشت و در
نهايت به تعطیلی انجاميد. به
احتمال زياد
همزمان با
شروع نخستين
حركتهای
مهاجرت (فرار از
تهران) در سال 1294
خورشیدی/ محرم
1334
قمری/ نوامبر
1915
میلادی،
لژ بيداری
ايران عملاً
منحل شده بوده
است. و طولانی
شدن جنگ و دور
ماندن برخی
مهرههای اصلی لژ از
پايتخت، موجب
شد كه لژ
بيداری
ايران امكان
شكل گيری
مجدد نيابد و سرنوشت
فراماسونری
نوپای ايران
حكم میكرد
كه اين سازمان
حيات خود را
در قالب لژهایی
ديگر كه هر يك
ويژگیهای خاص خود
را داشتند،
ادامه دهد.
سر
هارفورد
جونز،
وزیرمختار
گیورگ سوم شاه
انگلیس در
دربار
فتحعلیشاه/از
1807 تا 1810 م.؛
تاریخچه
فراماسونری
در ایران
سر
هارفورد جونز(Sir Harford Jones/ 1807 تا 1810
میلادی)،
وزیرمختار
بریتانیا در
دربار فتحعلیشاه
(1802 میلادی)
اقدامات
فراماسونرها
در ایران با
سفر غیررسمی
سر هارفورد
جونز(Harford Jones of Brydges / قبلا برای
کمپانی
هندوشرقی
انگلیس کار
میکرد و بعدها
تیز لقب بارون
گرفت) در
سال 1804 میلادی/1186
خورشیدی به ایران آغاز شد. او
در سال 1808 میلادی
رسماً
نماینده ی مخصوص
شاه انگلیس
«گیورگ ویلهلم
فریدریک/ گیورگ
سوم» و دولت
انگلیس در
ایران شد و
بعد از او
جیمز موریه ،
مبلغان لژُهای
فراماسونری
انگلستان
بودند که برای
تأسیس فراماسونری
در ایران تلاش
کردند ولی
فعالیت آنان
رسمی نبود.
دیپلمات سر
هارفورد جونز
نویسنده
«ماجراهای
حاجی بابا در
اصفهان»
جیمز
موریه (از 1770 تا 1849
میلادی/ James Justinian Morier)، اولین
دیپلمات-
نویسنده ی است
که ماجراهای سفرهایش
را در خاک
ارمنستان و
آسیای صغیر و
پرشیان در
حوالی سالهای
1808 تا 1809 و 1810 تا 1812 میلادی
به نگارش در
آورد. در سال 1816
میلادی او را
برای همیشه از
کشورهای شرقی
دور کردند و
به آمریکای
لاتین
فرستاده شد.
اما او بخاطر
عشق و علاقه
قدیمی اش نسبت
به آسیا و
پرشیان در سال
1824 میلادی کتاب
«ماجراهای
حاجی بابا در
اصفهان» را به
رشته تحریر
درآورد که
مورد استقبال
افکار عمومی
مردم
ماجراجوی
انگلیس و دیگر
مردمان آن
موقع اروپا
قرار گرفت.
سر
گور
اوزلى (از 1810
تا 1814 میلادی)
جانشین سر
هارفورد جونز
در
مورد سر گور
اوزلى بایستی
گفت او بعدها به جاى سـر هارفورد
جونز به عنوان
وزيرمختار
انگلیس، از
جانب وزارت
امور خارجه و شاه انگلستان
به دربار فتحعلی شاه
فرستاده شد (از 1810 تا 1814
میلادی). سر
گور اوزلی در جوانی
نماينده تجاری و
سياسی انگلستان
در بصره بود.
اولین
فراماسونر عسگرخان
افشار
در
سال 1808 میلادی
عسگر
خان افشار،
نماینده ی
فتحعلی شاه که
برای جلب
همکاری
ناپلئون به
فرانسه سفر
کرده بود، به
یکی از لژهای
وابسته به
انگلیس پیوست
و در مدت
کوتاه و به
شکل بی سابقه
ای به درجه ی
استادی رسید.
در آن زمان،
روس و ایران
درگیر جنگ بودند
و بر اساس
قرارداد فین
کنشتاین که
بین ایران و
فرانسه به
امضاء رسیده
بود، قرار بود
فرانسه در جنگ
با روسیه به
ایران کمک
کند. هنگامی
که در سال 1807 میلادی
بدون
اطلاع ایران،
قرارداد
دوستی تیلسیت
بین آلکساندر
تزار روسیه و
ناپلئون
امپراطور فرانسه
در کنار رود
نیمن در
لهستان به
امضاء رسید، خبر امضای
این قرارداد
توسط انگلیس
به اطلاع فتحعلیشاه
رسید و انگلیس
با افشای
ماهیت فرانسه از
موقعیت
استفاده کرده
و بر نفوذ خود
در ایران
افزود.
دومین فراماسونر
میرزا
ابوالحسن خان
ایلچی
دومین
فراماسونر
ایرانی میرزا ابوالحسن
خان ایلچی
وزیر خارجه ی
فتحعلیشاه بود
که مدت 35 سال از
انگلستان
مقرری دریافت
میکرد. او
توسط سر گور اوزلی
وارد لژ
فراماسونری
انگلیس شد و
به سمت ریاست
فراماسونری
ایران تعیین
گردید. میرزا
ابوالحسن خان
ایلچی با
امضای
قرارداد
مفصلی با
انگلیس، ایران
را به طور غیر
مستقیم
مستعمره ی آن
کشور کرد و
نیز با همکاری
اوزلی که
واسطه ی ایران
و روسیه (در
جنگ اول و دوم
ایران و روسیه
در زمان فتحعلیشاه) شده
بود، با امضای
قرارداد،
انگلستان 17 شهر
قفقاز را از
ایران جدا
کرد. آن چه که
باید مورد
توجه قرار
گیرد اصرار
اوزلی به وارد
کردن
درباریان
ایران به جرگه
فراماسونرهاست
که به منظور
نفوذ در سازمان
های کشور و
ایجاد هسته
های اولیه ی
تشکیلات
فراماسونری
صورت می گرفت.
میرزا صالح
شیرازی،
میرزا
جعغرخان
فراهانی فراماسونرهای
بعدی
در
سال 1815 میلادی،
میرزا
صالح شیرازی
دانشجوی
اعزامی به
خارج از کشور،
توسط سر گور اوزلی به
لژ
فراماسونری
پیوست. او
بعدها واسطه ی
گفتگوهای
محرمانه ی
خانواده ی
سلطنتی قاجار
با انگلیس بود
و طرفین به او
اعتماد کامل داشتند.
در سال 1817 مهندس
میرزا جعفر
خان فراهانی ملقب
به
مشیرالدوله
که وی نیز از
دانشجویان اعزامی
به خارج از
کشور بود، به
فراماسونری
ملحق شد و نقش
مهمی در ترویج
آیین
فراماسونری
در عهد ناصری
داشت. ابوطالب
پسر میرزا
مهدی کاشی یکی دیگر از
پیشگامان
فراماسونری
در ایران است.
او در سال 1857
برای انجام
مأموریتی
سیاسی به فرانسه
رفت، ولی در
همان ابتدای
ورود با همه ی
همراهانش که
یکی از آنان
میرزا ملکم
خان بود، به
عضویت لژ گراند
اوریان
فرانسه در
آمد. در اثبات
وابستگی ملکم
خان به اهداف
فراماسونری
همین بس که
پیمان پاریس
در سال 1857 میلادی
با
انگلیس به
امضاء او رسید. در
این پیمان
افغانستان به
انگلیس
واگذار شد.
شاهزاده
گان
فراری؛ رضا
قلی میرزا،
تیمور میرزا، نجف
قلی میرزا،
از پسران حسینعلی
میرزا فرمانفرما
(پسر
فتحعلیشاه)
در
زمان محمد شاه
سه شاهزاده ی
فراری ایرانی
(رضا قلی
میرزا، تیمور
میرزا و نجف
قلی میرزا پسران
حسینعلی میرزا
فرمانفرما، پسر
فتحعلیشاه و
حاکم فارس که
شاهی محمد
شاه، عموزاده
اش را قبول
نداشت)
که پدرشان در
جنگ با علیخان
معروف به عادل
شاه که از
بزرگان قاجار
بود، شکست
خورده بود، از
شیراز
گریختند و سر
از لندن در
آوردند و در
لندن فریزر
مأمور انگلیس
آن ها را به
لژهای فراماسونری
راهنمایی کرد.
در
سال 1863 میلادی
و در
زمان
ناصرالدین
شاه، میرزا
فتحعلی آخوند زاده
که دارای
افکار اسکولاریستی
بود، اعلام می
کرد که تنها
راه رهایی
ایرانیان از
قید استبداد،
ایجاد انجمن های
سرّی
فراماسونری و
آموختن دانش
هاست. او که
سعی می کرد با
نوشته های
خود، زمینه ی
تعصب دینی و
ملی را به شدت
تضعیف کند، تز
پروتستانیزم
اسلامی را
مطرح کرد تا
اسلام را با
اومانیسم
فراماسونری
منطبق سازد.
میرزا
یوسف خان
مستشارالدوله
دیگر
فراماسونر
معروف عهد
ناصری، میرزا
یوسف خان مستشارالدوله
صاحب کتاب «یک
کلمه» است. او
که در سال 1869 میلادی
وارد
لژ «کلمانیه
ی» فرانسه
شد، خواهان
جدایی دین از
سیاست و مانند
آخوندزاده و
ملکم خواستار
تغییر حروف
الفبا در ایران
بود. او چنان
هواخواه غرب
بود که در آن شرایط
نابسامان
اقتصادی
ایران از دولت
می خواهد که
به انگلیس
اجازه دهد که
راه آهن را در
ایران برپا
کند!
میرزا
خان قمی ملقب
به
مشاورالملک
یکی
دیگر از
فراماسونرهای
معروف این
زمان، میرزا
خان قمی ملقب
به
مشاورالملک
بود. او برای
تحصیل به
فرانسه رفت،
وارد لژ «سنسر
امیتیه» گردید.
و در دانشگاه
سوربن پاریس
زیر نظر پروفسور
لودیه کاشف
سیاره ی نپتون
به تحصیل
ادامه داد. وی
خود موفق به
کشف یکی از
اقمار مشتری
گردید که به
نام او به
ستاره ی
محمودی شهرت
یافت. در متن
دیپلم
ماسونری او آمده
است: «ما
استادان کرسی
و افسران صاحب
مقام لژ
ماسونی این یک
رمز آن هاست... im, in, st در
روز بیست و
نهم ماه دوم
سال حقیقی 5865 (گاهشمار
یهودی)
و با حضور
اعضای شورای
عالی تصدیق می
کنیم که برادر
خیلی ارجمند و
عزیزمان
میرزا محمود
منجم، متولد
قم در ایران، 29
ساله در میان
ما پذیرفته
شد».
میرزا
ملکم خان
(ناظم الدوله)
در
سال 1857 میلادی
میرزا
ملکم خان
(ناظم الدوله)
وارد لژ
فراماسونری
شد. او از
مؤثرترین
افراد برای
ترویج اندیشه
ی تقلید از
غرب در همه ی
زمینه های
فرهنگی،
اقتصادی و
اجتماعی بود.
وی با همکاری
صدراعظم
فراماسونر
یعنی میرزا
حسین خان (قزوینی)
سپهسالار،
امتیاز بهره
برداری از
مراتع و معادن
و جنگلها و
گمرکات جنوب و
احداث راه آهن
و کشیدن
مخابرات را به
یک یهودی تبعه
ی انگلیس به
نام رویتر
واگذار کرد.
محمد
مصدق ،
سالارالدوله ، شیخ
حسن خان
مشیرالدوله ،
میرزا
نصرالله خان
مشیرالدوله
قابل
ذکر است که
فراموشخانه ی
ملکم بعد از
چهار سال
فعالیت و وارد
کردن تعداد
قابل توجهی از
اعضای دربار
به جرگه ی
فراماسونری
به فرمان ناصرالدین
شاه تعطیل شد،
اما بعدها
مجمع آدمیت
براساس تعالیم
ملکم تأسیس شد
که رئیس آن
عباسقلی خان
آدمیت بود.
نخستین تعهدی
که از اعضای
انجمن آدمیت گرفته
می شد سکوت
بود. اعضای
انجمن به سه
دسته تقسیم می
شدند: هادی،
امین و آدم.
هادی کسی بود که
امور داخلی و
خارجی مجمع را
اداره می کرد
و سیاست کلی
با نظر او
تعیین می شد.
امین به کسی
گفته می شد که 12
نفر واجد
شرایط را عضو
کند و در این
صورت او می
توانست با
اجازه ی مدیر،
مجمعی را در
شهر خود تأسیس
کند. آدم نام
همه ی اعضا
بود که سه
تکلیف بر عهده
داشتند: نخست
آن که با امین
ارتباط
برقرار کنند،
دوم آن که به
ورود خود در
جامعه اقرار داشته
باشند و سوم
آن که دستورات
را اجرا کنند.
مجمع
آدمیت در زمان
محمدعلی شاه
تلاش می کرد که
اعضای سرشناس
خود را افزایش
دهد و سرانجام
موفق شد دکتر
محمد مصدق و
سالارالدوله
شاهزاده را به
عضویت خود در
آورد. در سال 1275 خورشیدی
مظفرالدین
شاه به سلطنت
رسید. در این
زمان مهم ترین
فراماسونرها
عبارت بودند
از شیخ حسن خان
مشیرالدوله
که سفیر ایران
در عثمانی بود
و همان جا به
لژ
فراماسونری
پیوست. بعد از
او نوبت به
میرزا
نصرالله خان
مشیرالدوله
می رسد وی که
ابتدا وزیر
خارجه و سپس
وزیر لشگر شد
او از عواملی
بود که امتیاز
نفت را به
ویلیام ناکس
دارسی واگذار
کرد و نیز با
واگذاری
گمرکات شمال،
برای مسافرت
شاه به اروپا
از روسیه وام
دریافت نمود.
یکی دیگر از اقدامات
او تأسیس
مدرسه ی سیاسی
در تهران بود.
تاسیس مدرسه
سیاسی/ 1899
میلادی/ 1278
خورشیدی
در
سال 1899 میلادی
مدرسه
ی سیاسی تهران
تأسیس شد تا
فراماسونرها
شاگردانی را
تربیت کنند که
آینده ایران
را به دست
گیرند. خان
ملک ساسانی که
خود مدت کمی
در این مدرسه
بود، ولی به
زودی بیرون
رفت و برای ادامه
تحصیلاتش
رهسپار
فرانسه شد، می
نویسد: «مدیران
و معلمین آن
اکثراً
فراماسونر
بودند. از
معلمین آن ها
برای نمونه
اردشیر جی که
فراماسون معروف
است در ایران
نفوذ فوق
العاده داشت،
بعدها پسرش به
نام شاپور جی
که فراماسونر
بود و از ملکه
انگلیس لقب
(سر sir) گرفت
در انتخاب
شاگردان این
مدرسه فعالیت
تمام داشت».
فراماسونر
معروف دیگر
میرزا حسن خان
مشیرالدوله
است که در
پاریس به لژ
گراند اوریان
پیوست. او پس
از بازگشت به
ایران وزیر
خارجه شد و در
همین زمان بود
که روس و
انگلیس
قرارداد 1907 میلادی
(1286 خورشیدی/
یکسال بعد از
امضای فرمان مشروطه)
را
بین خود امضاء کرده و
ایران را
تقسیم کردند.
تاسیس لژ
بیداری
ایرانیان
در 1907 میلادی
در
سال 1907 میلادی
لژ
بیداری
ایرانیان
تشکیل شد.
رئیس این لژ
فرانسوی بود.
مداخلات این
لژ در امور
مربوط به نهضت
مشروطه به اوج
خود رسید. به
طوری که یکی
از اعضای آن
به نام شیخ
ابراهیم
زنجانی رئیس
دادگاه
فاتحان تهران
گردید. محمود
عرفان از
اعضای لژ مهر
در مجله ی
یغما، با
افتخار از نقش
فعال ماسونرها
در انقلاب
مشروطیت چنین
یاد می کند: «تاریخ
فراماسونها
در ایران با
تاریخ مشروطیت
بی ارتباط
نیست و
مشروطیت
ایران یکی از
وقایع بزرگ
تاریخ ماست،
نه تنها
فراماسونرها
در مشروطیت
دخالت
داشتند، بلکه
انجمن های فرعی
و وابسته ی آن
ها که ظاهرشان
شباهتی با سازمان
های ماسونی
نداشت نیز
علناً در
مشروطیت دخالت
داشتند که از
همه مهم تر
انجمن اخوت را
می توان نام
برد».
پس
از پیروزی
مشروطه
خواهان بر
محمدعلی شاه قاجار (فتح
تهران بتوسط
انقلابیون
شمالی و
بختیاری و
فرار محمد علیشاه
به روسیه در 1288
خورشیدی / 1909
میلادی)، اداره ی
امور کشور به
دست کسانی
افتاد که اکثراً
از اعضای لژ
بیداری بودند
و در واقع
تصمیم گیری
درباره ی امور
کشور در لژ
بیداری صورت می
گرفت. ظل
السلطان (پسر
ناصرالدینشاه) حاکم
جبار اصفهان
که پس از
پیروزی
مشروطه خواهان
موقعیت خود را
از دست داده
بود، می
دانست که مرکز
تصمیم گیری
کشور جایی جز
لژ بیداری
نیست
بنابراین از
آن لژ تقاضا
کرد که وی را
در حکومت
اصفهان ابقا
نماید. لژ
بیداری ایرانیان
با کمک اردشیر
جی،
احمد شاه را
از کار برکنار
و زمینه را
برای روی کار
آمدن (رضاشاه)
پهلوی
آماده کرد.
اردشیر جی
مشاور مخصوص
سفارت انگلیس
در تهران بود.
از اعضای
مهم این لژ می
توان از (محمد
علی) فروغی
ذکاءالملک و
سید حسن تقی
زاده نام برد. گرچه
رضا شاه به
فروغی لقب
«خرس جهود»
داده بود، ولی
او درباره ی
تاجگذاری رضا
شاه گفته بود:
«وقتی که اعلیحضرت
تاج را به سر
گذاردند، من دیدم
نوری از جمال
مبارک تلألؤ
کرد». سید حسن
تقی زاده
قرارداد نفتی
1933 میلادی را که قرار
بود نفت دارسی
را (که قبلأ
این قرارداد
ملغی شده بود) به مدت
سی سال تمدید
کند،
امضاء نمود و بعدها
گفت که آلت
فعل بوده است.
لژ
بیداری در
دوره ی رضا
شاه نیز به
فعالیت خود
ادامه داد و
اعضای آن در
تحکیم مبانی
ضد دینی حکومت
پهلوی و مسلک
میهن پرستی
افراطی آن نقش
اساسی بازی
کردند. در سال 1319 خورشیدی
و در
پی کشته شدن
«ارباب کیخسرو
شاهرخ» دبیر
این لژ، این
لژ به فعالیت
رسمی خود
خاتمه داد.
بر اساس
تصمیم گیری
انگلیس و با
ورود متفقین
به ایران (و
اشغال ایران) در
شهریور 1320
خورشیدی، پهلوی
دوم به سلطنت
رسید و این
بار هم فروغی در
تحکیم دوباره
ی رژیم پهلوی
نقش خود را
ایفا کرد. قابل
ذکر است که لژ
روشنایی که
اعضای آن
کادرهای
سیاسی و
جاسوسی
انگلیس و
تعدادی
ایرانی بودند
در جریان هجوم
متفقین به
ایران به نحوی
هماهنگ با آن
ها در جنوب
کشور همکاری
می کردند. این
لژ در شب حمله
به ایران
ضیافتی ترتیب
داد و افسران
ایرانی را به
ضیافت شام دعوت
کرد. لژ دیگری
به نام
پیشاهنگ آبادان
نیز مأموریت
یافت که
افسران
ایرانی را در
مهمانی ها
سرگرم کند.
بعد از شهریور
1320 خورشیدی و در پی
سقوط رضاخان،
لژ بیداری
فعالیت خود را
از سر گرفت.
لژُ همایون
جانشین لژُ
بیداری ایران/
1320 خورشیدی/ 1941
میلادی
در
سال 1320 لژ
همایون
جانشین لژ
بیداری گردید.
مؤسس این لژ
محمد خلیل
جواهری بود که
در بیروت به
عضویت سازمان
فراماسونری
درآمده بود.
او می گوید: در
تمام مدت پنج
سال فعالیت
لژ، دکتر هومن
(استاد فلسفه
ی دانشگاه
تهران) دست
راست و سید
محمدعلی امام
شوشتری دست چپ
من می نشستند
و مهندس اصغر
مافی دبیر لژ
بود. در دهه ی 1330
خورشیدی شعبات
لژهای
آمریکایی
مانند کلوپ
روتاری و باشگاه
های لاینز و
انجمن تسلیح
اخلاقی در ایران
شروع به
فعالیت کردند...
همچنین لژهایی
دیگر مانند لژ
مولوی، لژ
تهران، لژ کوروش،
لژ مهر، لژ
ستاره سحر،
باشگاه حافظ،
انجمن
طرفداران
زکریای رازی،
انجمن
طرفداران
خواجه نصیر
طوسی و غیره
مشغول فعالیت
بودند. به طور
کلی اعضای این
لژها همگی از
مقامات کشوری
و لشگری و
دانشگاهی
بودند و سرنوشت
کشور را در
دست داشتند.
تمام صدراعظم
های زمان
قاجار به غیر
از امیرکبیر و
قائم مقام فراهانی
و هم چنین
اکثر نخست
وزیران دوران
پهلوی اول و
پهلوی دوم از
سید ضیاء
طباطبایی تا
بختیار عضو
سازمان
فراماسونری
بودند، البته
درباره دکتر
مصدق نمی توان
به طور قاطع نظر
داد که او بعد
از عضویت در
مجمع آدمیت با
سایر مجامع
همکاری می
کرده است.
منابع:
-
نوشته ای از
"موسی فقیه
حقانی".
-
نوشته ای از محمد علی زندی از سایت
"پژوهشکده
باقرالعلوم".
-
سایت
"نورپرتال".
-
سایت "بررسی
استراتژیک".
-
نوشته ای از
سالک ساقی از
سایت "bighoole2.blogfa.com".
-
سایت "freemasonry.bcy.ca".
-
سایت " pagrandlodge.org".
-
سایت "themasonictrowel.com".
سایت
"لژُ بزرگ
پرنس هال" یا "mwphglcal.org".
(این
نوشتار تکمیل
خواهد شد:
سروش آذرت/ 23
مرداد و 4 مهر 1392 / 14
آگوست و 26
سپتامبر 2013
میلادی)
(پژوهش،
گردآوری،
تدوین و
پیرایش از
سروش آذرت/ 23
مرداد و 4
مهرماه 1392 / 14
آگوست و 26
سپتامبر 2013
میلادی)
.................. ................. ............... ............... .............
با
تشکر از
سایتهای
لژُبزرگ شرق
یا (United Grand Lodge of England, UGLoE)، و
"نورپرتال" و
"بررسی
استراتژیک" و
"پژوهشکده
باقرالعلوم"
و از سالک
ساقی از سایت "bighoole2.blogfa.com"
و از سایت "freemasonry.bcy.ca" و از
سایت " pagrandlodge.org"
و از سایت "themasonictrowel.com" و
از سایت "لژُ
بزرگ پرنس
هال" یا "mwphglcal.org" و
از محمد علی
زندی و موسی
فقیه حقانی /
سایت خانه و
خاطره/ سروش
آذرت/ 23 مرداد و 4
مهر 1392 خورشیدی/
14 آگوست و 26
سپتامبر 2013
میلادی/