با
سلام.
به
سایت خانه و
خاطره خوش آمدید.
اينديرا
گاندی
(از 19
نوامبر- آبان- 1917
تا 31 اکتبر- مهر-
1984 میلادی)
ایندیرا
گاندی
در
روز 31 اكتبر
سال 1984 ميلادی
اينديرا گاندی نخست
وزير هند توسط
2 گارد محافظش
كه از فرقه سیک ها
بودند به ضرب
گلوله به قتل
رسيد. با
توجه به سركوب
خونين جنبش
استقلال
طلبان سیک در چند
ماه پيش از
اين واقعه
اعتماد
اينديرا گاندى
به محافظان
امنيتى سیک یک بى
احتياطى
جبران ناپذير
بود.
اينديرا
گاندى يگانه
دختر جواهر
لعل نهرو در روز
19 نوامبر سال 1917
ميلادى در شهر
الله آباد هندوستان
متولد شده
بود.
اينديرا از
دانشگاه
ويسوا
بهارارى در
بنگال فارغ
التحصيل شد و
در سن 21 سالگى
به عنوان عضو
حزب كنگره ملى
هند انتخاب
گرديد و
فعالانه در
جنبش استقلال
هند مشاركت
كرد.
ایندیرا و
فیروز گاندی
(از پارسیان
هندوستان)
ازدواج ایندیرا
با حقوقدان
پارسی
در
سال 1942 ميلادى ،
اينديرا با فيروز
گاندى یک حقوقدان
پارسى ازدواج
كرد. شوهرش
كه فقط تشابه
اسمى با
مهاتما گاندى
داشت نيز از
فعالان حزب
كنگره محسوب
مى شد. مدتى
بعد ، زن و
شوهر توسط
انگليسى ها
دستگير شده و 13
ماه را در
زندان سپرى مى
كنند.
در سال 1947
ميلادى ، هند
استقلالش را
كسب مى كند و اينديرا
كه پدرش جواهر
لعل نهرو نخست
وزير هند شده
بود ، نقشى
رسمى را در
كنار پدر ايفا
مى نمايد.
در سال 1955
ميلادى ،
اينديرا عضو
كميته اجرايى
حزب كنگره شده
و به یک
چهره سياسى
ملى تبديل مى
شود. در سال 1959
ميلادى براى
مدت یک سال
اينديرا
دبيركل حزب مى
شود.
در سال 1964
ميلادى پس از
درگذشت جواهر
لعل نهرو ، اينديرا
در دولت لعل
بهادر شسترى
به عنوان وزير
اطلاع رسانى و
راديو و
تلويزيون
منصوب مى گردد.
هنگامى كه
شسترى در سال 1966
ميلادى به طور
ناگهانى فوت
مى كند ،
اينديرا
جانشين او در
مقام نخست
وزيرى هند مى
شود.
در سال بعد ،
نمايندگان
حزب كنگره در
پارلمان هند
اينديرا
گاندى را براى
یک دوره 5
ساله به مقام
نخست وزيرى
انتخاب مى كنند. حزب كنگره
به رهبرى اين
زن پولادين در
انتخابات سال
1971 ميلادى به
پيروزى خیره كننده
اى دست مى
يابد.
در سال 1975
ميلادى
اينديرا
گاندى به تخلف
در جريان
انتخابات سال
1971 ميلادى متهم
مى شود. او در
بيگناهى خود
پافشارى كرده
و مى گويد اين
اتهامات براى
دور كردن او
از مسووليت
هاى سياسى
عنوان شده
اند.
اينديرا به
جاى استعفا در
روز 26 ژوئن سال
1975 ميلادى
اعلام وضعيت
فوق العاده مى
كند. اينديرا
از آن زمان با
قدرت به حكومت
خود ادامه مى
دهد.
در سال 1977
ميلادى به
اميد كسب
حمايت عمومى
از سياستش ،
اينديرا
انتخابات
عمومى را
برگزار مى كند
اما در جريان
انتخابات
كرسى
نمايندگى اش در
پارلمان را از
دست مى دهد و
حزب كنگره
شكست مى خورد.
در 25 مارس سال 1977
ميلادى یک دولت
ائتلافى توسط
موراجى دساى
دبيركل حزب
جاناتا تشكيل
مى شود.
با اين حال ،
در انتخابات
ژانويه سال 1980
ميلادى ،
اينديرا
گاندى به طور
چشمگيرى
پيروز شده و قدرتمندانه
به صحنه بازمى
گردد.
در ماه هاى مه
و ژوئن سال 1984
ميلادى ، جنبش
استقلال طلبى سیک ها در
ايالت پنجاب
بالا مى گيرد
و بيش از 1000 نفر
از آنها به
معبد زرين
آمريتسار ،
معبد مقدس
فرقه سیک پناه مى
برند. ارتش
دستور حمله به
معبد را
دريافت مى
كند.
نيروهاى ارتش
به معبد زرين
حمله كرده و
در جريان تصرف
آن 90 سرباز و 712
استقلال طلب سیک كشته مى
شوند. از آن پس
جامعه سیک ها در
جستجوى
موقعيتى براى
انتقام جويى
از اينديرا
گاندى بودند.
راجیو پسر
ایندیرا (با
کلاه سفید) با
همسر و پسرش
بهنگام
سوزاندن جسد
مادرش ایندیرا
گاندی
ترور
ایندیرا
گاندی/ 31 اکتبر
(مهرماه) 1984
میلادی
به
اين ترتيب ،
در روز 31 اكتبر
سال 1984 ميلادى
اينديرا
گاندى نخست
وزير هند به
ضرب گلوله هاى
2 گارد محافظش
كه از فرقه سیک ها
بودند به قتل
مى رسد.
آخرين جمله اى
كه توسط
اينديرا
گاندى قبل از
مرگ در يك جمع
عمومى بيان
شده بود اين
جمله بود:«اگر
امروز بميرم ،
هر قطره خون
من كشور و ملت
را مستحكمتر
خواهد كرد». در
واقع روح
اينديرا
گاندى با روح
هند عجين شده
است.
(منبع:
نوشته بهرام
افتخاري از سایت
جام جم آنلاین)
...... ......... ............
............... .................. ......................
دوران کودکی
ایندیرا گاندی
(منبع:
نوشته
زهره دودانگه از سایت
شب ایرانی)
ایندیرا
و پدرش جواهر
لعل نهرو
در
چند ماه گذشته
به این فکر می
کردم که ما ایرانیان
در تاریخ خود
افراد بسیاری
را داریم که
همواره به آن
ها می بالیم،
اما اگر در
گذشته سایر
ملل نیز کنکاش
کنیم چهره هایی
را خواهیم یافت
که می توانیم
در منش، رفتار
و مبارزات
آنها به حقایقی
ارزشمند پی
ببریم. و آن چه
در این میان
توجه مرا بسیار
جلب کرد دوران
کودکی ایندیرا
گاندی به
عنوان یک چهره
ماندگار و
محبوب در تاریخ
مبارزات
هندوستان بود.
ایندیرا
فرزند جواهر
لعل نهرو
ایندیرا
گاندی، فرزند
جواهر لعل
نهرو، یکی از
مبارزترین ، شجاع
ترین و
ماندگارترین
زنانی است که
تاریخ
مبارزات آزادی
بخش جهان (به ویژه
هندوستان) علیه
استعمار و
استبداد به
خود دیده است.
زمانی که زندگی
نامه ایندیرا
گاندی و برخی
از نامه های
جواهر لعل
نهرو به او (در
طول دوران
زندان) را مطالعه
می کردم، از
محیط زندگی و
همچنین نحوه
آموزش و تعلیم
و تربیتی که این
خانوداه برای
دختر خویش به
وجود آورده
بودند در شگفت
بودم. خانواده
ای که آزادی
خواهی، آزادگی
و شجاعت را از
دوران کودکی
در وجود این
دختر نهادینه
کرده و روح
مبارزات را در
او دمیده
بودند، چنان
که ایندیرا از
دوران طفولیت مبارزات
خود را آغاز
کرده و دغدغه
آزادی و
استقلال
کشورش را از
همان دوران در
درون خود می
پرورید.
زندگی
ایندیرا گاندی
سرشار از وقایع
و فراز نشیب
هایی است که
هم به سرنوشت
او و خانواده
اش گره خورده
و هم به تاریخ
کشورش
هندوستان. یک
زندگی سرشار
از حوادث،
مبارزات،
دشواری ها،
سفرها و ...؛
بنابراین شرح
آن در نوشتاری
کوتاه سبب می
شود که از بسیاری
از وقایع بسیار
سطحی بگذریم.
بنابراین تصمیم
گرفتم در این
نوشتار به شرح
گزیده ای از
دوران کودکی ایندیرا
گاندی که آگاهی
من از آن بیشتر
بوده و مورد
توجه ام قرار
گرفته است
بپردازم.
ایندیرا
خرُدسال در
کنار پدر و
مادربزرگ و دیگر
اعضای
خانواده اش در
آناند باون
ایندو در
آناند باون
ایندیرا
گاندی، که ایندو
نیز خوانده می
شد، دختری بود
که از کودکی
در فضایی
متفاوت از سایر
کودکان هم سن
خود رشد یافت.
این فضا کانون
مبارزات آزادی
بخش و استقلال
طلبانه
هندوستان بر عیله
استعمار
انگلستان بود.
شاید همین محیط
بود که از وی
چهره ای شجاع
و بنام در
مبارزات و
همچنین در
دوره نخست وزیری
وی ساخت. ایندو
در نوزدهم
نوامبر 1917 در
خانه بزرگ
نهرو در الله
آباد بنام
آناند باون
(به مفهوم
ماوای شادی)
به دنیا آمد. این
خانه در سال 1900
توسط پدر بزرگ
ایندو، موتیلال
نهرو که از
رهبران بزرگ
ملی بود خریداری
شده بود. بخش
بزرگی از
دوران کودکی ایندو،
به ویژه زمانی
که پدرش دوره
های طولانی
زندان را می
گذراند، در سایه
تربیت پدر
بزرگش موتیلال
و در آناند
باون گذشت.
آناند باون محلی
بود که افراد
خانواده و بسیاری
از چهره های
مطرح و ملی آن
روزگار به
مباحثه نشسته
و با تاکید بر
سیاست
مبارزات منفی
به کوشش در
راه تحصیل
آزادی می
پرداختند. این
خانه محل صدور
قطعنامه ها و
اعلامیه ها
بود و هدف
تمامی این
مباحثات و
فعالیت ها
تنها در یک
واژه خلاصه می
شد و آن واژه
«آزادی» بود.
همه اینها در
حالی بود که این
دختر کوچک، یعنی
ایندو، بدون
آنکه کسی
متوجه او شود
و یا به خوبی
از ماهیت
افکار آنان سر
در آورد به
جذب گفتگوهای
آنان می
پرداخت،
مباحثاتی که
بعد ها اساس
فلسفه زندگی وی
را تشکیل داد.
اما
مشاهدات وی تنها
به این
مباحثات
محصور نبود،
بلکه او شاهد
هجوم ماموران
پلیس در
دسامبر 1921 به
آناند باون نیز
بود، تنها بدین
جرم که پدر و
پدربزرگش در
مبازرات منفی
شرکت داشتند،
؛ او خود این
ماجرا را چنین
تعریف میکند: «
مشاهده این
غارت و چپاول
فی نفسه
ناراحت کننده
بود، ولی برای
یک طفل قوی
الاراده ای
چون من مشاهده
جریان بدون
آنکه از خود
واکنشی نشان
دهد مافوق
قدرت شکیبایی
بود. من به
مامورین پلیس
اعتراض کرده و
عدم رضایت خود
را به هر وجهی
که ممکن بود
ظاهر ساختم و
حتی یک بار
نزدیک بود که
با کارد نان
بری شست دست یکی
از مامورین را
قطع کنم.»
رشد و
نمو در چنین
محیطی سبب شده
بود که او حتی
مظاهر
مبارزات را در
بازی های
کودکانه خویش
متجلی سازد.
گفته می شود
در ایامی که
گاندی از عموم
مردم خواسته
بود از طریق
خودداری از
پرداخت مالیات
و راه های دیگر
از همکاری با
حکومت اجنبی
خودداری کنند
و مردم نیز
توصیه وی را
پذیرفته
بودند، روزی ایندو
سرگرم بازی با
عروسک ها و
سربازان سربی
خود بود، او
عروسک ها و
سربازان سربی
را در دو صف مقابل
هم چید.
در یک صف هندیان
غیر مسلح که
دست به مقاومت
منفی زده
بودند قرار
داشتند در حالی
که در صف
مقابل مامورین
پلیس که به
چماق دستی و
سربازان انگلیسی
که به تفنگ
مسلح بودند صف
آرایی کرده
بودند. ایندو
برای میهن
پرستان نطق می
کرد و به آنان یاد
آور میشد که
در تاریخ
کشورشان نقش
عمده ای دارند
و آن ها را تشویق
می کرد که از
دشمن به خود
ترسی راه
ندهند. او
پرچم های کوچکی
از کاغذ بریده
و به دست میهن
پرستان داده
بود و با هیجان
این سرود را می
خواند:
بهارات
ماتا کی جای (زنده
باد هندوستان)
هندو-
مسلم زندا باد
(زنده
باد وحدت هندو
و مسلمان)
مهاتما
گاندی کی جای
(زنده باد
مهاتما گاندی)
در این
بازی طرفین به
هم حمله کرده
و در جنگی که
صورت پذیرفت میهن
پرستان پیروز
شدند.
ایندیرا
در کنار
مهاتما گاندی
ایندو و
مهاتما گاندی
از
سرودی که ایندو
می خواند پیداست
که مهاتما
گاندی، رهبر
بزرگ آزادی
خواه
هندوستان، در
زندگی وی بسیار
تاثیر گذار
بوده است. وی
از نزدیک با
منش سیاسی و
روش مبارزاتی
گاندی آشنا میشد،
چنان که شخصیت نافذ
گاندی در وجود
وی اثری
ماندگار
گذاشت، او خود
درباره گاندی
چنین نوشته
است: « او نه
تنها نقش اصلی
خاطرات اولیه
زندگی مرا تشکیل
می دهد، بلکه
لازم است یاد
آور شوم که در
ایام طفولیت
نه تنها گاندی
را به عنوان یک
رهبر بزرگ تلقی
می کردم، بلکه
برای او «مقام
بزرگ خانواده»
را قائل میشدم.
هنگامی که با
مشکلی مواجه می
شدم و یا آن که
گرفتاری برایم
پیش می آمد به
او متوسل می
شدم و او
همواره مرا که
طفل چشم درشت
و موقری بودم
و با رفتاری
جدی که در خور
من بود می پذیرفت.»
امری که ایندو
در طی تکامل
شخصیتی و مبارزات
از گاندی
آموخت و بعد
ها نیز بدان
عمل نمود این
بود که در دنیای
سیاستمداری
نباید مذهب و
سیاست را با
هم آمیخت. این
دو امر هر یک بخشی از
زندگی روزمره
و اندیشه
انسان ها را
تشکیل می
دهند، بنابراین
از همین جنبه
باید به آن
توجه نمود.
تحصیلات
رسمی ایندو در
سال 1924 در مدرسه
سنت سیسیلیا (سیسیلیای
مقدس) در
الله آباد
شروع شد، اما
تحصیلات واقعی
این دختر در
آناند باون و
در جهان سیاست
حاصل شد،
معلمان وی
علاوه بر پدر
و پدربزرگش،
مردان و زنانی
بودند که به این
خانه آمد و شد
داشتند و همچنین
شخصیت هایی که
او در همراهی
با پدرش در
مسافرت ها با
آن ها آشنا
شد، این افراد
بسیاری از سیاستمداران،
نویسندگان و
فلاسفه خارجی
بودند که تاثیر
بسزایی در
نگرش ایندو از
خود بر جای
گذاشتند.
بنابراین می
توان گفت که ایندو
تحصیلات خود
را بدون قید و
شرط و آزادانه
انجام داد و نیروی
مشاهده و ادراک
شخصی وی در آن
بخش مهمی را
تشکیل می داد.
از منابع مهم
تحصیل ایندو
در دوران کودکی
کتابخانه
بزرگ پدرش
بود، زمانی که
دختران کوچک
هم سن او به
خواندن
داستان های
کودکانه می
پرداختند وی
به مطالعه
آثار شکسپیر،
برنارد شاو،
کتب تاریخی و ..
می پرداخت.
زمانی که نهرو
در زندان
بود، ایندو توسط
نامه شرح
خواندن کتاب
ها را با پدرش در
میان میگذاشت
و حتی از او می
خواست که کتاب
های مفید دیگری
را که می
شناسد به او
معرفی نماید.
از دیدگاه من
نامه های نهرو
به ایندیرا گویا
ترین اسنادی
است که می
تواند ارتباط
نزدیک و عاطفی
این دختر و
پدر و همچنین
خانواده آنها
را بازگو
کرده، همچنین
بسیاری از زوایای
نهضت
هندوستان را
روشن سازد. در
این سلسله
نامه های
مداوم (که
مجموعه آن را
در کتاب
ارزشمند «
نگاهی به تاریخ
جهان» گرد آوری
شده است) نهرو
به تعلیم
دخترش در
ابعاد
گوناگون با
زبانی گویا و
جذاب می
پردازد، زمینه
و هدف اصلی این
نامه ها آموزش
تاریخ و پدید
آوردن ادراکی
جامعی از آن
در ایندیرا
است، چرا که
معتقد است که
نمی توان به
مطالعه بخشی
از جهان به
صورت جداگانه
پرداخت در حالی
که وقایع سایر
ملل را که
همزمان رخ
داده نادیده
انگاشت.
بنابراین در
نامه های خویش
به صورتی
متداوم به شرح
تاریخ همراه
با تحلیل های
خویش در سراسر
جهان می
پردازد. در همین
حال وی به
بازگویی مسایل
روز اجتماعی و
سیاسی
پرداخته و آن
ها را به نحوی
برای یگانه
فرزند خود تحلیل
میکند. وی با
وجود آن که در
زندان و دور
از ایندو به
سر می برد
تلاش دارد تا
به آموزش و
تربیت او
بپردازد و روح
مبارزاتی و
شهات و
درستکاری را
در او
بپروراند. وی
در یکی از
نامه های خود
به ایندو چنین
می نویسد: « من
از تو می
خواهم که در
مواردی که
گرفتار شک و
تردید می شوی
آزمایشی به
عمل آوری، بدین
معنی که هرگز
در خفا کاری
را انجام نده
و یا آن که به
کاری که جرات
علنی کردن آن
را نداری دست
نزن. چه میل به
پنهان کردن
نشانه ترس است
و ترس چیزی
است که شایسته
تو نیست و
ناپسند است.
همواره شهامت
را از خود دور
مکن تا کارها
به خودی خود
مرتب شود...»
آنچنان که
بعدها مشخص شد
گویا ایندو این
گفته پدر خود
را به خوبی آویزه
گوش خویش کرد،
به طوری که هیچ
یک از دشمنان
او نتوانستند
او را متهم به
ترس کنند.
همانگونه
که پیشتر نیز
اشاره کردم از
وقایع مهم
زندگی ایندو
در دوران کودکی
و نوجوانی سفر
هایی بود که
پدرش به
کشورهای
مختلف کرده و
او را به
همراه داشت، وی
در این سفر ها
با چهره های
بسیار برجسته
ای ملاقات
نمود و از نزدیک
با آنها آشنا
شد و همچنین
به مذاکرات و
گفتگوهای
پدرش با آنها
گوش میداد. از
میان این شخصیت
ها می توان به
چارلی چاپلین،
برنارد شاو، اینشتین،
و ارنست تولر
اشاره کرد. به
طوریکه خود در
این باره می گوید:
« من میدانم که
اگر در طول
زندگی خود با
برخی از افراد
برجسته
ملاقات نکرده
بودم شخصیت
متفاوتی پیدا
کرده بودم.»
اما در این میان،
4 چهره برتری
که بر اندیشه
و منش ایندو
تاثیر شگرف
داشتند عبارت
بودند از: پدر
بزرگش موتیلال
نهرو، پدرش
جواهر لعل
نهرو، رهبر آزادی
بخش هندوستان
مهاتما گاندی
و شخصیت
ادبی معاصر
هندوستان رابیندرانات
تاگور.
سپاه میمون
ها
از
اتفاقات
درخور توجه دیگری
که در دوران
کودکی ایندو،
زمانی که تنها
12 سال داشت، رخ
داد، تشکیل
گروه بزرگی از
کودکان با
عنوان سپاه میمون
ها بود. اعضای
این سپاه را
کودکانی تشکیل
میدادند که
هوادار حزب
کنگره بودند.
دلیل تشکیل این
اجتماع منع
عضویت ایندو
در نهضت حزب
کنگره بود. این
واقعه مصادف
با زمانی بود
که مهاتما
گاندی در دومین
نهضت نافرمانی
عمومی به
قانون حکومت
انگستان، که
تولید نمک را
در انحصار
دولت قرار میداد،
اعتراض خود را
نشان داد. ایندو
در میان جوش و
خروشی که در
سراسر کشور و
تحرکی که در
آناند باون به
وجود آمده بود
به دلیل کمی
سن نمی توانست
در کنگره عضو
شود. او خود در
این باره گفته
است: « ... من از این
گفته ها به
قدری
برافروخته
شدم که گفتم
پس بدین ترتیب
ناگزیر خواهم
شد که خود تشکیلات
سیاسی تشکیل
دهم.» این تشکیلات
با پیوستن
کودکان در
نقاط مختلف
الله آباد
گسترش یافت، ایندو
پیروان خود را
با نظم و
انتظام آشنا
ساخت و تمرین
هایی را به
آنها یاد میداد.
وظایف این
کودکان به این
شرح بود: توزیع
بولتن های حزبی
و اوراق تبلیغاتی،
پخش بولتن ها
و اعلامیه ها
به صورت مخفی
از دید پلیسان
و ماموران،
بردن پیام به
اعضای حزب
کنگره که برای
فرار از دستگیری
پنهان شده
بودند، پختن
غذا برای
داوطلبانی که
مامور آناند
باون بودند،
توزیع آب به
تظاهرات
کنندگان،
انجام کمکهای
اولیه برای
تظاهرات
کنندگان. ایندیرا
خود در این
باره می نویسد:
« ... این کودکان
به نحوی وظایف
کسب اطلاعات
را انجام می
داند. اغلب
اتفاق می
افتاد که
مامورین پلیس
در برابر
پاسگاهی در
هنگامی که به
استراحت می
پرداختند از
جریان وقایع
صحبت می
کردند،
درباره افرادی
که قرار بود
دستگیر شوند
حرف می زدند و یا
آنکه به مناطقی
که قرار بود
از طرف مامورین
حمله ای صورت
گیرد سخن میگفتند.
در چنین مواردی
چند کودکی که
در جوار آنها
به بازی اکر و
دوکر مشغول
بودند جلب
توجه کسی را
نمی کردند.
اما این
کودکانی که
معصومانه به
بازی مشغول
بودند اخبار و
اطلاعات
مکتسبه رابه
افراد ذیصلاح
نهضت تحویل میدادند.»
آنچه
که در این
نوشتار به شرح
آن پرداختم کلیاتی
از آنچه بود
که من درباره
دوران کودکی ایندیرا
گاندی، این زن
شجاع و مبارز
تاریخ
هندوستان،
خوانده بودم و
برایم بسیار
ارزشمند و
جالب بود. امیدوارم
بتوانم به
مطالعات بیشتر
درباره
سرگذشت ایندیرا
گاندی در
دوران جوانی،
تحصیلات وی در
اروپا و همچنین
ادامه
مبارزات و
دوران نخست وزیری
او به انضمام
شرح نهضت آزادی
بخش هندوستان
پرداخته و
نوشتار های بیشتری
را در این
تارنگار
بگذارم.
منابع نویسنده:
سیمای
شجاعت، ترور
دریبرگ،
ترجمه امیر
محمود فخر داعی،
انتشارات دنیای
کتاب،
تابستان 1363
نگاهی
به تاریخ
جهان، جواهر
لعل نهرو،
ترجمه محمود
تفضلی، جلد
اول،
انتشارات امیر
کبیر، اردیبهشت
1346
دالا
لاما و ایندیرا
گاندی
دالا لاما پیش
ایندیرا گاندی
در
سال 1959 میلادی با
مهاجرت دالایی
لاما، رهبر
مردم تبت به هند، وی
در منزل جواهر
لعل نهرو مورد
استقبال
ایندیرا گاندی،
دختر نهرو
قرار گرفت.
...... ......... ............
............... .................. ......................
با
تشکر از سایتهای
جام جم و شب ایرانی
و از بهرام
افتخاری و
زهره دودانگی/
سایت خانه و
خاطره/ سروش
آذرت/ مهرماه 1390
خورشیدی/
اکتبر 2011 میلادی