با
سلام.
به
سایت خانه و
خاطره خوش آمدید.
چگونگی
رابطه سیاسی بین
آمریکا و ایران
اولین
هیئت
مستشاران امریکایی؛ مورگان
شوستر و
همکارانش در
کاخ اتابک تهران
( 1911 میلادی/ 1290
خورشیدی)؛
13 دسامبر 1856 میلادی/
1235 خورشیدی/
زمان ناصرالدینشاه
قرارداد
دوستی و تجارتی
با
اینکه در
پانزدهم آذر 1273
هجری قمری
برابر با سیزدهم
دسامبر 1856 میلادی
(حدود 150 سال پیش
و زمان
ناصرالدین
شاه قاجار) یک
قرارداد دوستی
و تجارتی بین
ایران و امریکا
منعقد شده بود
ولی هیچیک از
دو دولت در پایتخت
های یکدیگر
نماینده ای
نداشتند و
امور آمریکاییان
مقیم ایران به
سفارت انگلیس
در تهران محول
بود. از طرفی
گاهی برای آمریکاییان
، خاصه میسیونرهای
مذهبی آمریکایی
در ایران
مشکلاتی پیش می
آمد که با
نبودن نماینده
سیاسی دولت
امریکا در ایران،
امیدی به حل
آنها نمی رفت.
دولت ایران نیز
بسیار مایل
بود که دولت
امریکا نماینده
سیاسی خود را
به ایران
بفرستد.
گزارش "جان
فاستر" وزیرمختار
آمریکا در "سن
پیترزبورگ"
روسیه به
وزارت خارجه (1881
میلادی/1260 خورشیدی)
«ضرورت تاسیس
روابط سیاسی
بین آمریکا و
ایران» خواسته
حاجی میرزا حسین
خان سپهسالار
اعظم
"جان
فاستر" وزیرمختار
آمریکا در "سن
پیترزبورگ"
روسیه در تاریخ
دوم ماه مه 1881 میلادی/اردیبهشت
1298 هجری قمری/ 1260
خورشیدی،
گزارش زیر را
به وزارت
خارجه امریکا
فرستاده که به
شرح زیر است:
«دیروز
جناب حاجی میرزا
حسین خان
سپهسالار
اعظم (میرزا
حسین خان
سپهسالار قزوینی
مشیرالدوله)، سفیرکبیر
فوق العاده
پادشاه ایران
که برای تبریک
جلوس
امپراطور روسیه
وارد شده است
به سفارت آمریکا
آمد. در
مذاکراتی که
هنگام بازدید
پیش آمد،
سپهسالار
اعظم حسین خان
اظهار تاسف
کرد که دولت آمریکا
با ایران هیچ
گونه روابط
رسمی ندارد و
حال آنکه
قرارداد
تجارت و مدتی
که بین دو
کشور منعقد
شده، مستلزم
داشتن روابط سیاسی
رسمی است. میرزا
حسین خان
سپهسالار
اعظم اظهار کرد
که کشتی های آمریکا
به بندرهای ایران
رفت و آمد میکنند،
اتباع آمریکا
در ایران
سکونت دارند و
چون هزینه
زندگی در
تهران بسیار
ارزان است،
دولت آمریکا میتواند
بدون مصارف زیادی،
کارداری در
تهران داشته
باشد. میرزا
حسین خان
سپهسالار
اعظم اظهار
داشت، میسیونرهای
مذهبی آمریکایی
متهم شده اند
که در
اغتشاشات اخیر
کُردها، با
ترُکها همدست
بوده اند.
دولت ایران وی
را (سپهسالار
اعظم را)
مامور رسیدگی
بدین امر کرده
و در نتیجه
تحقیقات
معلوم شده که
اتهام مزبور بی
اساس بوده است
و حسین خان
سپهسالار
توانسته بود
روحانیون مسیحی
را از این
اتهام تبرئه
نماید. سال
گذشته که
رهسپار محل
ماموریت خود
بودم و از
لندن عبور میکردم،
در کالج "سنت جیمز"
وزیرمختار ایران
در انگلیس را
ملاقات کردم و
او هم اظهار میل
کرد که دولت آمریکا
نماینده ای به
ایران اعزام
دارد. چند سال
پیش که شاه ایران
در این شهر
بود با
سرکنسول آمریکا
در سن پیترزبورگ
در این خصوص
مذاکره کرد و
همین قسم
اظهار تمایل
نموده بود.
لذا شبهه ی
ندارم که اگر
نماینده ای از
طرف دولت آمریکا
به ایران فرستاده
شود با دل و
جان پذیرفته
خواهد شد.»
کنگره آمریکا
مخالف تاسیس
سفارتخانه آمریکا
در ایران (1882 میلادی/1261
خورشیدی)
ولی
کنگره آمریکا
و نمایندگان
حاضر نبودند
لایحه تاسیس
سفارتخانه آمریکا
در ایران را
بگذراند، تا
آنکه سرانجام یکی
از نمایندگان
از ایالت پنسیلوانیا،
در سال 1882 میلادی
طرحی پیشنهاد
نمود که:
«ضرورت تاسیس
روابط سیاسی بین
جوان ترین و نیرومند
ترین دول روی
زمین از یک
طرف و کهنسال
ترین ملل جهان
که روزی مقتدر
ترین و
برومندترین
دولت ها بوده
است، از طرف دیگر
محرز و تامین
گردد».
جمعیت ایران 8
میلیون (1882 میلادی/
1261 خورشیدی)
در
سوم اگوست 1882 میلادی/شهریور
1299 هجری قمری/ 1261
خورشیدی، کمیسیون
خارجه، لایحه
قانونی مربوط
به پنج هزار
دلار اعتبار
حقوق کاردار و
سرکنسول
تهران را به
کنگره آمریکا
پیشنهاد نمود.
یکی از نمایندگان
اعتراض کرد که
با نداشتن
روابط بازرگانی
قابل توجهی،
به چه علت باید
سرکنسول از آمریکا
به ایران
فرستاده شود.
"ویلیامز"
نماینده "ویسکانسین"
که مدافع این
لایحه بود،
پاسخ داد که این
لایحه به
اتفاق آراء
اعضای کمیسیون
امورخارجه پیشنهاد
شده و با توجه
به اینکه
تجارت سالانه
ایران با آمریکا
بین 18 تا 20 میلیون
دلار است و
کُل جمعیت ایران
حدود هشت میلیون
نفر و مساحت ایران
سه برابر خاک
فرانسه می
باشد و موقعیت
جغرافیایی ایران
بسیار مهم
است، مضافأ به
وجود آمریکاییها
در ایران، تصویب
این لایحه
ضرورت دارد.
تصویب لایحه تاسیس
سفارت آمریکا
در تهران (1882 میلادی/1261
خورشیدی)
اعزام سفیر (1883
میلادی/1262 خورشیدی)
سرانجام
کنگره آمریکا
در پنجم آگوست
1882 میلاد، لایحه
تاسیس سفارت
امریکا در
تهران را تصویب
کرد و یکسال
بعد در ژانویه
1883 میلادی
برابر با دی 1300
هجری قمری/ دیماه
1262 خورشیدی
(دوره ناصرالدین
شاه قاجاریه)
، نخستین سفیر
امریکا به نام
"سامویل
گیرینِِِ ویلر
بنجامین" از
طرف "پرزیدنت
چستر آلن
آرتور" رییس
جمهور وقت امریکا
به تهران
اعزام گردید.
منبع:
- بنقل
از "خاطرات و
سفرنامه سامویل
گرین بنجامین"
نخستین سفیر آمریکا
در ایران.
.................. ................. ...............
اولین روابط
سیاسی ایران و
آمریکا
حاجی
واشنگتن/ حاج
حسینقلی خان
صدر السلطنه
فرزند میرزا
آقا خان نوری؛
از حاجی
واشینگتن تا دیوار
بی اعتمادی
جاستین
پرکینز اولین
آمریکایی در
ایران ؛
انعقاد عهد
نامه مودت و
کشتیرانی (1851
میلادی/1267 قمری/1230
خورشیدی)
مطابق
اسناد، جاستین
پرکینز اولین
آمریکایی است
که در تاریخ
به ایران پای
گذاشت. در سال 1850
میلادی امیرکبیر
به حاجی میرزا
احمد خان،
مصلحت گذار ایران
در استانبول
دستور داد با
جورج مارشال
وزیر مختار ایالات
متحده آمریکا
در ترکیه عثمانی
درباره
انعقاد
قراردادی بین
دو دولت وارد
مذاکره شود. این
مذاکرات در 19
اکتبر 1851 میلادی
(1267 قمری) منجر یه
انعقاد عهد
نامه مودت و
کشتیرانی گردید.
بر اساس این
عهدنامه،
روابط
بازرگانی و
کنسولی بین دو
کشور و حق
آزادی کشتیرانی
در رودخانههای
دو کشور
برقرار شد.
همچنین شرط
دولت کاملة
الوداد میان
دو کشور به
رسمیت شناخته
شد. عهد نامه
جدیدی در 13
دسامبر 1856
میلادی (1273 قمری/1235
خورشیدی) و پس
از عزل امیرکبیر
میان دو کشور
منعقد شد. در
آن زمان انگلستان
مانع گسترش
روابط ایران و
آمریکا بود.
اجازه
تأسیس نخستین
مرکز مسیونری
مذهبی آمریکاییها
در ایران (1870
میلادی/1249
خورشیدی)
در سال 1870 میلادی،
ناصرالدین
شاه اجازه تأسیس
نخستین مرکز
مسیونری مذهبی
را به آمریکاییها
داد به این
شرط که فعالیتهای
این مرکز تنها
شامل ارمنیها
و مسیحیان مقیم
تهران شود. با
اینحال این مسیونرها
از سالها قبل
در ارومیه نیز
فعالیت های
فرهنگی و مذهبی
گسترده ای را
پیاده کرده
بودند.
تأسیس
سفارتخانه آمریکا
در ایران (1883 میلادی/1262
خورشیدی)
در ژوئن 1883
میلادی/1262
خورشیدی آمریکا
اقدام به تأسیس
کنسولگری در ایران
کرد و دیپلمات
ارشدی به نام
سامویل گرین
بنجامین به
تهران فرستاد.
دولت ایران هم
نخست در سال 1856
میلادی/1235
خورشیدی،
ميرزا
ابوالحسن
شيرازی، و سپس
در اکتبر 1888 میلادی/1306
قمری/1272
خورشیدی حاج
حسینقلی خان
صدرالسلطنه،
فرزند میرزا
آقاخان نوری
را به عنوان
نماینده رسمی
به آمریکا
فرستاد. وی از
طرف ناصرالدینشاه
به نام حاجی
واشنگتن در
تاریخ ایران
ماندگار شده است.
روابط در
حد سفیر بین
دو کشور در
سال 1944 میلادی/1323
خورشیدی
برقرار شد.
والاس موری (Wallace Murray) که در
سالهای دهه 20 میلادی
دیپلمات ارشد
آمریکا در ایران
بود، از نخستین
سفیران این
کشور در ایران
شد.
پرچم
آمریکا بر
فراز ارگ تبریز
بهنگام
انقلاب مشروطیت؛
اولین
مستشار آمریکایی
(1910 میلادی/1289
خورشیدی) ؛ دفاع
آمریکا از
حاکمیت ملی ایران
در برابر انگلیس
در سال 1910 میلادی/1289
خورشیدی و در
جریان تشدید
رقابتهای
استعماری میان
روسیه و بریتانیا،
دولت وقت ایران،
مورگان شوستر
و 4 مستشار آمریکایی
را برای دارایی
و خزانه داری
کشور استخدام
کرد. مورگان شوستر
در 10 مه 1911 میلادی/20
اردیبهشت 1290
خورشیدی وارد
تهران شد و
اصلاحات
گسترده مالی
را به مرحله
اجرا گذاشت. نخستین
اقدام شوستر
گذراندن
قانونی برای
تمرکز درآمد
گمرکات بود.
بر اساس این
اصلاحات، عواید
گمرکات ایران
ابتدا به
خزانه دولت ریخته
میشد و سپس
سهم روسیه و
بریتانیا از
عواید گمرکات
شمال و جنوب
پرداخت میشد،
در حالیکه پیش
از آن عکس این
رویه بود.
اقدام
شوستر موجب
خشم روسها شد
و دولت روسیه
در 29 نوامبر 1911 میلادی/
1290 خورشیدی به ایران
اولتیماتوم داد
ظرف 48 ساعت مورگان
شوستر را
برکنار و از ایران
اخراج کند. در 24
دسامبر 1911 میلادی/
1290 خورشیدی
مجلس شورای ملی،
تن به رای عزل
وی داد. مورگان
شوستر در
بازگشت از ایران
کتاب «اختناق
ایران» را
نوشت.
حمایت
سیاسی آمریکا
از ایران بعد از جنگ
جهانی اول
بعد از
جنگ جهانی اول
و در جریان
برپایی
کنفرانس صلح
ورسای، هیات
نمایندگی آمریکا
از حضور نمایندگان
ایران در کنفرانس
حمایت کرد اما
این درخواست
با مخالفت شدید
بریتانیا
مواجه شد. این
کشور (آمریکا)
همچنین پس از
انتشار خبر
عقد قرارداد 1919
میلادی وثوق
الدوله –
ساکس، اعتراض
شدید خود را
از نقض حاکمیت
ملی ایران (در
برابر انگلیس
و روسیه)
ابراز داشت. این
نخستین بار
بود که آمریکا
از سیاست
انزواطلبی
خود در مساله
خاورمیانه
عدول کرد.
آرتور
میلسپو، کلنل
مک کورمک، 1303
خورشیدی در
تهران؛
استخدام
کارشناسان
مالی آمریکایی
توسط ایران
بعد از جنگ
جهانی اول
آمریکاییان
میهمان با جبه
و کلاه قاجاری
در مراسم گشایش
مجلس شورای ملی
(29 ژانویه 1924 میلادی)
با پیروزی
انقلاب 1917 میلادی/1296
خورشیدی روسیه،
بار دیگر توجه
دولت وقت ایران
به استخدام
کارشناسان
مالی آمریکایی
جلب شد. این
بار آرتور میلسپو
به عنوان رئیس
مالیه
استخدام شد. وی
در سال 1301 خورشیدی/1922
میلادی در راس
یک هیات
کارشناسی
وارد تهران شد
و تا سال 1306 خورشیدی
(1927 میلادی در
زمان رضاشاه)
در راس اداره
مالیه ایفای
وظیفه نمود.
اما از آنجا
که اصلاحات
مدنظر وی با
منافع برخی از
افراد متنفذ
مغایرت داشت
سرانجام به
کناره گیری وی
و ترک ایران
انجامید.
تا شهریور
1320 خورشیدی (1941 میلادی)
و اشغال خاک ایران
توسط نیروهای
متفقین،
مناسبات ایران
و آمریکا در
حد روابط
فرهنگی و
اقتصاددی باقی
ماند.
آمریکاییها
و منابع نفت ایران
آمریکاییها
که از مدتها
قبل به توسعه
منابع نفتی ایران
علاقه مند شده
بودند در زمان
نخست وزیری
قوام السلطنه،
مذاکره با
تهران را برای
عقد قراردادی
آغاز کردند. و
در آبان سال 1300
خورشیدی(1921 میلادی)
شرکت
"استاندارد
اویل (نفت) آمریکا"
با دولت ایران
قرارداد بست
که به موجب آن
امتیاز بهره
برداری از
معادن نفت 5
استان مرکزی ایران
به مدت 50 سال به
این شرکت
واگذار میشد.
اما اعتراض شدید
دولتین روسیه
و بریتانیا
موجب انصراف
تهران از
معامله با آمریکاییها
شد.
تلاش شرکت
نفتی سینکلر
در سال 1303 خورشیدی
نیز در پی
وقوع مرگ
رابرت ایمبری
کنسول یار
سفارت آمریکا
در تهران در
جریان واقعه
سقاخانه در خیابان
شیخ هادی بی
نتیجه ماند. وی
که مشغول عکس
برداری از
مراسم تجمع
مردم تهران
بود به بهانه
توهین به
مقدسات کشته
شد. دولت ایران
در پی این
حادثه از
واشنگتن
عذرخواهی و
ضمن پرداخت
غرامت، سه تن
از قاتلین را
اعدام کرد.
در زمان
سلطنت
رضاشاه، یک
حادثه کوچک
رانندگی توسط
وزیرمختار ایران
در واشنگتن به
قطع روابط دیپلماتیک
میان دو کشور
منجر شد. گویا
غفار جلال علا
(جلال
السلطنه) در سال
1314 خورشیدی به
دلیل عدم رعایت
قوانین
رانندگی در
آمریکا
بازداشت شد،
اما پس از پی
بردن آمریکاییها
به هویت
نامبرده وزیرمختار
ایران
بلافاصله
آزاد شد.
رضاشاه که
منتظر
عذرخواهی آمریکاییها
بود پس از
اجابت نشدن این
خواسته دستور
احضار وزیرمختار
و تعطیلی سفارت
ایران را صادر
کرد، لیکن
دولت آمریکا
از تعطیلی
سفارت خود در
تهران خودداری
کرد. این
ماجرا
سرانجام با
اعزام نماینده
ویژه فرانکلین
روزولت رییس
جمهور ایالات
متحده آمریکا
در سال 1317 خورشیدی
(1939 میلادی) و
عذرخواهی رسمی
آمریکاییها
خاتمه یافت.
پس از آن سفارت
ایران در
واشنگتن
بازگشایی شد.
کمک
خواهی ایران
از آمریکا
در پی
حمله متفقین
به ایران در 3
شهریور 1320 خورشیدی/1941
میلادی،
رضاشاه از آمریکاییها
کمک خواست اما
به دلیلی سردی
روابط میان
تهران و
واشنگتن در
خصوص ماجرای
وزیرمختار ایران
در آمریکا این
درخواست مورد
توجه فرانکلین
روزولت قرار
نگرفت. البته
در جریان
کنفرانس
تهران ایالات
متحده آمریکا
بریتانیا و
اتحاد شوروی
استقلال ایران
را به رسمیت
شناختند.
متفقین
برای
سروسامان
دادن به وضعیت
اقتصادی ایران
و همچنین تسهیل
ارسال کمک به
روسها با
استخدام
مستشاران مالی
موافقت کردند.
بدین ترتیب
بار دیگر
آرتور میلسپو
راهی ایران
شد. اما این
بار نیز وی
نتوانست
اقدام اساسی
در وضعیت مالی
ایران ایجاد
کند و در سال 1323
خورشیدی/ 1944
میلادی و زمان
محمد رضاشاه
تهران را ترک
کرد.
ایالات
متحده آمریکا
در طول جنگ
جهانی دوم
حدود 45 میلیون
دلار در
چارچوب قانون
وام و اجاره
به ایران
پرداخت کرد.
همزمان برخی
از شرکتهای
نفتی آمریکا
برای سرمایه
گذاری در نفت
ایران اعلام
آمادگی کردند
اما از آنجا
که درخواست
آمریکاییها
موجب طرح
درخواستهای
مشابه از سوی
روسها و انگلیسیها
میشد دکتر
محمد مصدق در
مجلس شورای ملی
سیاست موازنه
منفی برای پرهیز
از واگذاری
هرگونه امتیاز
نفتی به خارجیان
تا پایان جنگ
جهانی دوم را
مطرح کرد.
اولتیماتوم
آمریکا به
شوروی (1325 خورشیدی/
1946 میلادی)
پایان جنگ
جهانی دوم
ضرورت خروج نیروهای
متفقین از ایران
را مطرح کرد.
استالین به
بهانههایی
از خروج ارتش
سرخ از شمال ایران
خودداری کرد.
مذاکرات احمد
قوام (قوام
السلطنه) در
مسکو بی نتیجه
ماند و ایران
مجبور شد به
شورای امنیت
سازمان ملل
متحد شکایت
کند. در واکنش
به این اقدام
اتحاد شوروی
نه تنها به
خروج نیروهایش
از ایران
اقدام نکرد
بلکه در آذربایجان
و کردستان
حکومتهای
دست نشانه
بوجود آورد.
هری ترومن
رییس جمهور ایالات
متحده آمریکا
در اول فروردین
1325 خورشیدی (1946 میلادی)
اولتیماتوم
داد در صورت
خودداری شوروی
از خروج نیروهایش
از ایران ایالات
متحده آمریکا
نیز اقدام به
بازگرداندن نیروهایش
خواهد کرد.
نگرانی استالین
از برخورد
نظامی با آمریکا
که در آن زمان
تنها کشور
دارنده بمب
اتمی بود
سرانجام شوروی
را به خروج از
ایران وادار
کرد.
همزمان
روابط نظامی ایران
و آمریکا رو
به فزونی
گذاشت. در 30
خرداد 1326 خورشیدی
یک قرارداد 10 میلیون
دلاری فروش
سلاح به ایران
به امضاء رسید
که ارزش واقعی
آن حداقل 70 میلیون
دلار بود. در 14
مهر 1328 خورشیدی
کنگره ایالات
متحده آمریکا
قانون کمک به
دفاع مشترک را
به تصویب
رساند و مبلغ 27
میلیون دلار
کمک نظامی در
اختیار ایران
قرار داد. در 4 مرداد
1329 خورشیدی
کنگره آمریکا
اصلاحیهای
به قانون دفاع
مشترک افزود و
ایران را از
رده کره جنوبی
و فیلیپین
خارج ساخت و
در ردیف ترکیه
و یونان قرار
داد که مجموع 131
میلیون دلار
کمک نظامی به
این سه کشور
اختصاص یافته
بود.
آغاز
شکل گیری دیوار
بی اعتمادی
سیاست ایالات
متحده آمریکا
در طول دوران
جنبش ملی شدن
صنعت نفت و
تشکیل دولت
دکتر محمد
مصدق سه مقطع
مشخص را پشت
سرگذاشت:
الف) همراهی
با ایران:
در این
مقطع آمریکاییها
از حق ایران
برای کسب
حقوقش بر مبنای
تقسیم 50 – 50 حمایت
کرد. این
مرحله با تصویب
و اجرای قانون
ملی شدن صنعت
نفت ایران پایان
یافت.
ب) میانجیگری:
با ملی
شدن شرکت نفت
ایران و انگلیس،
احساسات ملی
گرایانه در دیگر
کشورهای
خاورمیانه بویژه
در قبال
احتمال ملی
شدن شرکت
آرامکو، آمریکا
را نگران کرد.
به همین دلیل
آمریکا با بریتانیا
هم قدم شد که
از ملی شدن
صنعت نفت ایران
حمایت نکند
اما در عین
حال واشنگتن
دو طرف ماجرا
را به حل اختلافات
از طریق گفت و
گو دعوت کرد.
ث) همراهی
با بریتانیا:
با پیروزی
وینستون چرچیل
در بریتانیا و
دیوید آیزنهاور
در آمریکا،
همسویی دو
کشور در
برخورد با
دولت دکتر
محمد مصدق شکل
گرفت. آمریکاییها
مدعی بودند که
مماشات در
مقابل مصدق
نهایت به پیروزی
حزب توده و فروافتادن
ایران در
دامان اتحاد
شوروی خواهد
انجامید. در
نتیجه آمریکا
از ایده
سرنگونی مصدق
حمایت کرد.
کودتای
28 مرداد 1332 خورشیدی/
1953 میلادی
کودتای
28 مرداد 1332 خورشیدی/1953
میلادی، اولین
تجربه سیا در
سرنگونی یک
دولت خارجی به
شمار میآید.
این عملیات با
هدایت کرمیت
روزولت مامور
مخفی سیا به
نام عملیات
آژاکس به
مرحله اجرا
گذاشته شد.
روزولت در کتاب
خود که در دهه 1970
میلادی/1348
خورشیدی به
چاپ رساند
نوشت که محمدرضا
شاه پس از
بازگشت از تبعید
در کاخ مرمر
به وی گفت که
سلطنتش را بعد
از خدا به آمریکا
و شخص روزولت
مدیون است.
آمریکا
به جای بریتانیا
؛ انقلاب سفید
و اصلاحات ارضی
(1342 خورشیدی)
پیروزی
کودتای 28
مرداد 1332 خورشیدی
سازمان جاسوسی
سیا، موجب جایگزینی
ایالات متحده
آمریکا به جای
بریتانیا در
صحنه سیاسی ایران
شد. آمریکا با
تشکیل کنسرسیوم
نفت با
انگلستان شریک
شد. واشنگتن
پرداخت وام 45 میلیون
دلاری به ایران
را تصویب کرد
و ریچارد نیکسون
معاون رئیس
جمهور ایالات
متحده آمریکا
از تهران دیدار
کرد. این سفر
با سفر محمدرضا
شاه از
واشنگتن جواب
داده شد. سپس
در سال 1336 خورشیدی(1966
میلادی)
قرارداد مودت
ایران و آمریکا
به تصویب مجلس
شورای ملی ایران
رسید.
با ورود
جان کندی به
کاخ سفید فشار
آمریکا بر شاه
برای در پیش
گرفتن
اصلاحات افزایش
یافت. شاه در
اواخر سال 1341
خورشیدی از
واشنگتن دیدار
کرد و توانست
حمایت کندی را
جلب کند. در
مراجعت از آمریکا
شاه انقلاب سفید
به همراه اصول
ششگانه
انقلاب شاه و
ملت را به
رفراندم
گذاشت.
فرودگاه
بم(1382 خورشیدی/2003
میلادی) نیروی
هوایی آمریکا
در حال تخلیه
کمکهای اولیه
برای زلزله
زدگان بم؛
آمریکاییان
و زلزله بم
کودتای
28 مرداد ماه 1332
خورشیدی تأثیر
مهمی بر روابط
ایران و آمریکا
گذاشت که هنوز
آثار آن در
روابط
دو کشور
محسوس است. در 18
ماه مارس سال 2000
میلادی مادلین
آلبرایت وزیر
امور خارجه آمریکا
در سخنرانی
خود گفت:
«در سال 1953 میلادی
آمریکا نقش
موثری در ترتیب
دادن براندازی
نخستوزیر ایران
محمد مصدق
داشت. دولت آیزنهاور
معتقد بود که
اقداماتش به
دلایل
استراتژیک
موجهاند ولی
آن کودتا
آشکارا باعث
پسرفت سیر
تکامل سیاسی ایران
شد و تعجبی
ندارد که هنوز
بسیاری از ایرانیان
از این دخالت
امریکا در
امور داخلی
آنان ناراحتاند.»
منبع:
- وب سایت
"دیپلماسی
ایران".
.................. ................. ...............
حاجی
واشنگتن (حاجی حسين قلی خان
صدرالسطنه پسر
آقاخان نوری)
تا
زمان ناصرالدين
شاه به عقيده
مردم، آن هم
مردمی که سواد
داشتند و در
صدر امور
بودند،
آمريکا در زير
زمين واقع بود
و فکر می کردند با
حفر يک چاه
دويست ذرعی به اين
سرزمين
خواهند رسيد.
فتح عليشاه
قاجار در زمان
دريافت
استوارنامه
سر هارد فورد
جونز اولين
سفير
بريتانيا در
ايران، ضمن
سوال از اوضاع
انگليس و جهان
پرسيد: «راستی آقای سفير اينکه می گويند
ينگه دنيا در
زير زمين است،
حقيقت دارد و
آيا اگر من
دستور بدهم در
اين قصر يک
چاه دويست ذرعی بکنند، به
ينگه دنيا
خواهم رسيد؟»
مستر جونز که
هاج و واج
مانده بود به
شاه گفت: «اصلا
ربطی به کندن
زمين ندارد و
ما با کشتی به آمريکا
سفر می کنيم»
فتحعليشاه با
شنيدن اين
پاسخ اوقاتش
تلخ می شود و میگويد: «معلوم است
حواست پرت
است، سفير
عثمانی برای من قسم خورد
که اگر دويست
ذرع زمين را
بکنيم به ينگه
دنيا می رسيم!«
سامویل
گرین بنجامین
، اولین سفیر
آمریکا در ایران
(1883 میلادی)
گذشت و
گذشت تا اينکه
در سال 1883 میلادی، چستر
آرتور رییس
جمهور
جمهوريخواه
آمريکا به خاطر
همجواری
ايران با عثمانی
و روسيه، شخصي
به نام آقای سامویل
گرین بنجامين
را به عنوان
اولين سفير
ايالات متحده
روانه تهران
کرد. بعد از
مدتی ناصرالدين
شاه به فکر
تعيين سفير لایقی برای نمايندگی
ايران در
آمريکا افتاد
و بعد از
مطالعات زياد
و احضار چند
تن از رجال، کسی حاضر به
عهده دار شدن
اين ماموريت
خطير نشد. دليل
عمده اين بی
علاقگی هم ترس عده ای
از رجال بود
که خيال می
کردند اگر به
آمريکا
بروند، مثل
اين است که در
ته چاه رفته
اند و خروج از
ته چاه هم
مشکل است.
به هر حال
ناصرالدين
شاه توانست در
سال 1888 میلادی یکی از فرزندان
ميرزا آقاخان
نوری را که حاجی حسینقلی خان صدر السطنه
نام داشت را
به عنوان سفيرکبير
ايران روانه
واشنگتن کند.
حاجی صدر
السلطنه که
تازه از سفر
مکه بازگشته
بود و هفته ای
دو بار به
حمام می رفت و
ريش خود را
حنا می بست و
تمام ناخن های
انگشتان دستش
هم به واسطه
اعتقادات مذهبی رنگين بود.
او قبل از سفر
به واشنگتن با
سفير آمريکا
در ايران
ملاقات کرده و
از او درباره
تعداد
مسلمانان و
مساجد اين
کشور سوال
کرد. وقتی جناب
سفير اظهار بی
اطلاعی کرد ،
حاجی صدرالسلطنه
تصميم گرفت در
درجه اول يک
خورجين مهر و
تسبيح و جانماز
با خود همراه
داشته باشد تا
جماعت کافر را
از فيض قدسی بی نصيب
نگذارد و آنها
را به دين مسلمانی دعوت کند.
بعد به استاد
حسن مسگر
سفارش کرد برايش
چند آفتابه مسی بسازد تا در
ديار کفر
مجبور نشود بر
خلاف ديانت
اسلام رفتار
کرده و احتياج
به غسل پيدا
کند.
از
امامزاده حسن تهران
تا آمریکا
حاجی صدرالسلطنه
همراه با
خروارها
اسباب و لوازم
سفر که بيشتر
آنها مُهر و
تسبيح و
آفتابه بود از
طريق
امامزاده حسن
به طرف تبريز
حرکت کرد و از
راه استامبول
روانه اروپا
شد. سپس به
وسيله کشتی از جنوب
بريتانيا راه
نيويورک را در
پيش گرفت.
گفته می شود تا
آن تاريخ برای
نمونه يک ايرانی
در آمريکا
نبود و بيشتر
آمريکایی
ها مثل دوران
کنونی ايران را نمی شناختند و نمی دانستند در
کدام نقطه
عالم واقع
است.
اولين
کار حاجی
صدرالسلطنه
پس از ورود به
واشنگتن،
تهيه ساختمانی
مناسب برای
استقرار
سفارت و
اقامتگاهش
بود. او با
رئيس تشريفات
وزارت خارجه
آمريکا وارد
مذاکره شد و
از او خواهش کرد
برای او منزلی
که دارای
حوض، آب انبار
و شاه نشين
باشد، تهيه
کند. رئيس
تشريفات و
ساير اعضا
وزارت خارجه
که از حوض و
شاه نشين سر
در نمی
آوردند
از سفير ايران
توضيحاتي
خواستند و حاجی
صدرالسلطنه
مرتبا توضيح می
داد حوض آب
چيزی
است که در
آن خروارها آب
به طور راکد
جمع شده باشد
و يا شاه نشين
آن چيزی
است که در
ايوان بزرگ
عمارت واقع
بوده و مخده و
ملحفه در آن
گسترده باشد
تا بتوان ساعتی در کنار
پنجره نشست و
قليانی چاق
کرد و دود آن
را در فضای اتاق
پراکنده کرد.
خلاصه
آمريکایی ها دست سفير
ايران را
گرفتند و به
اغلب خانه های
واشنگتن
بردند تا
بالاخره در
خيابان
فيلادلفيا
وارد خانه دو
اشکوبه ای
شدند که دارای
فضای زياد و
استخر بود. حاجی
به محض ديدن
استخر ذوق زده
شد و گفت اين
منزل باب پسند
من شده و نظر
به داشتن حوض
که همان استخر
است برای
محل سفارت
پسنديده است.
اما اجاره بهای 500
دلاری
ساختمان که
برابر نیمی از بودجه در
نظر گرفته شده
برای کل سفارت
بود، مانع از
اجاره آن
ساختمان شد. خلاصه
طفلک حاجی قصه
ما مجبور می
شود به يک
آپارتمان
قناعت کند .
اقامت
13 ساله حاجی
واشنگتن در
واشنگتن
حاجی
در مدت اقامت 13 ساله
در واشنگتن
هيچ کاری مهمی نداشت. نه
ايرانی در
آمريکا بود که
به وضع او
رسيدگی کند و
نه آمريکایی
ها قصد سفر به
ايران داشتند
که او ويزای
ورود به ايران
به آنها بدهد.
لباس حاجی
همان لباس شير
شکری و کلاه قجری
بود و ريش توپی
حنا بسته قرمز
رنگ او نظر
آمريکایی
ها را جلب می
کرد. حاجی
در اين
آپارتمان تا
اندازه ای
راحت بود، چون
آفتابه مسی
مستراح را با
خود آورده بود
و از آن
استفاده می
کرد. ولی تنها
نقص آپارتمان
نبودن خزينه
در حمام بود. با
وجودی که حمام
به وان و دوش
مجهز بود، حاجی
به علت اين که
مقدار آب
موجود در وان
کُر نيست، از
ورود به آن خودداری می کرد.
داستان
مراسم عيد
قربان و ذبح
گوسفند در
سفارت ايران
در یکی
از روزها که
حاجی عينک به چشم
زده و در
صفحات تقويم
نجومی غوطه ور شده
بود، ناگهان
چشمش به روز
يکشنبه هفته
بعد افتاد و
آن روز، روز
عيد قربان
بود. حاجی
به منشی باشی خود که
حمزه علی نام
داشت و او را
از ايران
آورده بود گفت
هفته ديگر عيد
قربان است و
بايد حتما
گوسفندی
قربانی و ثواب
آن را دريافت
کنيم. هر چه
حمزه علی گقت
قربان اينجا
ينگه دنياست و
کافرستان و جز
مسخرگی چيز
ديگری
عايدمان نمی
شود، حاجی
زير بار نرفت.
عاقبت حاجی
روانه مزرعه ای
در مريلند،
ايالت همجوار
واشنگتن شد و
گوسفندی
خريد و در آشپزخانه
سفارت بست.
گوسفند زبان
بسته دو روز
در آشپزخانه
سفارت محبوس
بود و عاقبت
آنقدر بع بع
راه انداخت که
حاجی تصميم گرفت
شخصا سر از تن
گوسفند جدا
کند. بلافاصله
لنگ قرمز رنگی را که با خود
از ايران
آورده بود به
کمر بست و گوسفند
را از
آشپزخانه به
بالکن برد.
اتفاقا آن
روز، يکشنبه
بود و مردم
دسته دسته به
سوی کليساها
روان بودند.
کارد تيز حاجی
صدرالسلطنه
در عرض چند
دقيقه سر از
تن گوسفند جدا
کرد و خون از
ناودان سفارت
جاری شد و خونابه
در خيابان جاری
شد. جاری
شدن خون و
وحشت
شهروندان
باعث هجوم
پليس به سفارت
ايران شد. پليس
ها در بالکن
طبقه چهارم
سفارت، در
کمال تعجب مردی
را می بينند که
پارچه قرمزی
به کمر زده و
مشغول کندن
پوست گوسفند
است. قبل از
اين که افسران
توضیحی بخواهند،
حاجی
صدرالسلطنه
که به زبان
انگليس آشنایی
پيدا کرده
بود، توضيح می
دهد که امروز
روز عيد قربان
است و هر کس
در اين روز
گوسفندی
بکشد در اين
دنيا و آن
دنيا نزد خدا
رو سپيد خواهد
شد.
فردای
آن روز
روزنامه های
واشنگتن
داستان مراسم
عيد قربان و
ذبح گوسفند در
سفارت ايران
را با شرح و
بسط چاپ کردند
و اين داستان
به قدری
جالب و خوشمزه
بود که مدتها
نقل محافل
آمريکا بود. جالب
تر اين که حاجی
صدرالسلطنه
گزارش جريان
به انضمام
روزنامه های
واشنگتن را که
او را دست
انداخته
بودند، برای
اطلاع خدمت
ناصرالدين
شاه فرستاد و
شاه قاجار نيز
به تصور اين
که کار خوبی
کرده و مراسم
اسلام را در
ديار کفر بسط
داده، حاجی
را به لقب حاجی
واشنگتن و دريافت
جبه و دستار
نائل کرد.
منبع:
- نوشته
محمد حسین
زاده از سایت "انجمن
فرهنگی-
اجتماعی ستین".
.................. ................. ............... ............... ............
"چگونگی
اولین ترورهای
سیاسی در ایران"/
"جنگ جهانی
اول"/
با
تشکر از وب سایت
"دیپلماسی ایران"
و از محمد حسین
زاده از سایت "انجمن
فرهنگی-
اجتماعی ستین"
/ سایت خانه و
خاطره/ سروش
آذرت/ تیر ماه 1391
/ یولی 2012 میلادی/