با سلام.

به سایت خانه و خاطره خوش آمدید.

 

خانواده های زبانی

 

  خانواده های زبانی دنیا

 

خانواده های زبانهای هندو اروپایی(آریایی)، زبان های سامی(عربی و عبری)، زبانهای اورال- آلتایی(ترُکی و مغولی)

بزرگ ترین خانواده زبان های جهان،‌ زبان های هندو اروپایی و یا آریایی است. خانواده ای كه امروزه در هر 5 قاره پراكنده شده و چه از نظر پراكندگی در میان كشورها و قاره ها و چه از نظر جمعیت سخن گویان بزرگ ترین خانواده است.

 

همه ی اروپا در چیرگی زبان های اروپایی است كه شاخه ای از زبان های آریایی به شمار می آید. در آسیا زبان های هندی و ایرانی میلیون ها سخن گو دارند و به دلیل استعمار دولت های اروپایی در چند سده ی گذشته،‌ همه ی قاره آمریكا و استرالیا و همچنین بخش بزرگی از آفریقا به زیر چیرگی زبان های اروپایی رفته است.

 

دیگر خانواده های بزرگ زبانی عبارتند از:

- خانواده ی زبان های سامی (عربی و عبری)

- و خانواده ی زبان های اورال – آلتایی (تركی و مغولی).

 

كه اگرچه میلیون ها سخن گو دارند ولی هرگز قابل سنجش با زبان های آریایی نیستند. عربی كه در صدر اسلام زبانی بدوی،‌ ناشناخته و بی اعتبار بود و دایره ی لغت های آن حتا به 1000 لغت نیز نمی رسید و هیچ خط و دبیره ای نداشت، به دلیل توسعه ی اسلام،‌ زبان نخست خاورمیانه و شمال آفریقا شد. ولی نتوانست از سد ایران گذر كند و بدین ترتیب نیمی از جهان اسلام یعنی از ایران تا شبه قاره ی هند و آسیای جنوب شرقی،‌ از حل شدن در فرهنگ عربی به لطف فداكاری ایرانیان نجات یافت.

 

 خط عبری

 

زبان های سامی(عربی و عبری)

عبری زبان قومی به نام عبرانی ها است و از میان آن ها فقط شمار کمی به نام یهودیان كه دینی ویژه داشتند، باقی ماندند. كه آن ها هم به جهت آوارگی در جهان و ستم های فراوانی كه در 2000 سال گذشته دیدند در حال فراموشی زبان و میراث خود بودند كه با تشكیل كشور مستقل اسراییل تا اندازه ای نجات یافتند.

 

 دختری از زبانهای اورال- آلتایی

 

زبانهای اورال- آلتایی(ترُکی و مغولی)

زبانهای اورال- آلتایی زبان قوم های مغول و ترُک و دیگر قوم های نزدیک به آن هاست كه تا 1500 سال پیش هیچ تمدن و فرهنگی نداشتند و قوم هایی غارتگر و بدوی در شمال چین بودند. از آن زمان گروه هایی از آن ها به سوی جنوب و غرب یورش بردند و در جهان شهرت یافتند. ولی ایران و روم در برابرشان سد بودند. تا این كه اسلام این سد را برداشت و به ویژه از 1000 سال پیش به این سو پای آن ها به ایران و قفقاز و آناتولی و خاورمیانه و حتا شرق اروپا باز شد و در آن جا یكجا نشین شدند. در این میان امپراتوری مغول ها پس از فروپاشی چیزی از خود به جای نگذاشت مگر رگه هایی نژادی در میان مردمان ایران و آسیای میانه. ولی ترُک ها توانستند زبان خود (اوغوزی) را به دیگر مردمان نیز تحمیل كرده و به ویژه در آناتولی و قفقاز و آذربایجان زبان ترُكی اوغوزی از 500 سال پیش به این سو زبان چیره ی این سرزمین ها شده است.

 

گروه زبان های ترُكی چندین زبان دیگر نیز دارد كه در آسیای میانه و بخش های كوچكی از چین بدان سخن گفته می شود. و زبان مغولی نیز منحصر به مغولستان و برخی نواحی آن است. ولی همچنان كه اشاره شد،‌ این دو گروه چه از نظر جمعیت سخن گویان و چه از نظر پراكندگی در جهان قابل سنجش با زبان های آریایی نیستند. گمان می رود نیمی از مردم جهان در 5 قاره به زبان های آریایی سخن می گویند. همچنین از دید میراث مكتوب بشر،‌ باید گفت زبان های آریایی نقشی درجه یک دارند،‌ به گونه ای كه اگر اسناد و آثار و نوشتارهای زبان های آریایی را حذف كنیم‌، چیز زیادی از میراث مكتوب انسان ها از زمان اختراع خط در چند هزاره ی پیش از میلاد تا امروز باقی نمی ماند.

 

مهم ترین نوشتارهای تاریخی دوران باستان به زبان یونانی و سپس لاتین هستند كه آریایی اند. بخش بزرگی از آگاهی های ما از شرق باستان از راه آثار مكتوب زبان های هندی و ایرانی به دست می آید و آثار به جای مانده از زبان های ناآریایی مانند سومری و آشوری و بابلی و ایلامی و مصری خیلی زیاد نیستند. در دوران پس از اسلام بیش تر نوشتارهای علمی و تاریخی و جغرافیایی مسلمانان به عربی بود و فارسی در رده ی دوم قرار می گیرد. با این حال دوران زرین عربی كوتاه بود و در پایان قرون وسطای اروپا،‌ با خاموش شدن شعله ی مسلمانان، مسیحیان حجمی بزرگ از آثار مكتوب را به زبان های اروپایی (كه آریایی اند) آفریدند. و به ویژه پس از انقلاب صنعتی در غرب،‌ همه ی حجم دانش در همه حوزه ها و رشته ها كه سال به سال چند برابر می شد به چند زبان اروپایی (انگلیسی،‌ فرانسوی،‌ آلمانی و ایتالیایی، هلندی و تا اندازه ای روسی) نگاشته شد. به گونه ای كه امروز میراث مكتوب یكی از زبان های مطرح اروپایی (فرانسه یا انگلیسی یا آلمانی مدرن با 300 تا 400 سال كهنگی) شاید بیش از همه ی میراث مكتوب همه زبان های غیر اروپایی در درازای تاریخ بشر باشد.

 

شاخه های زبان های آریایی

خانواده ی زبان های آریایی به سه گروه:

-          اروپایی،‌

-          هندی

-          و ایرانی بخش بندی می شود.

 

گروه زبان های اروپایی

به سه شاخه ی رمانس:

-          ژرمنیک،

-          اسلاو،

-          و زبان مستقل یونانی بخش بندی می شود.

 

شاخه ی رمانس

شاخه ی رمانس ناشی از تاثیر و ادغام زبان رومی های باستان یعنی لاتین با زبان های بومی اروپا است. پس از فروپاشی امپراتوری روم و تشكیل پادشاهی های مستقل،‌ این كشورها به مرور به سوی پروژه ی ملت سازی پیش رفتند و تا پایان قرون وسطا یكی از زبان های موجود در سرزمین شان را به عنوان زبان رسمی و ملی برگزیدند. از این جمله می توان به ایتالیایی،‌ فرانسوی، اسپانیایی،‌ پرتقالی و رومانیایی و كروات اشاره كرد.

 

شاخه ی ژرمنیک

بیش تر ناشی از كوچ خود قوم های ژرمنیک است تا ادغام زبانی با زبان های دیگر. قوم های ژرمنیک كه قدرتمندترین قوم های اروپای شمالی بودند، با كوچ های پیاپی شاخه های گوناگونی از زبان های خویش را در شمال اروپا پخش كردند. كه مهم ترین های آن ها عبارتند از:

-          آلمانی،

-          انگلیسی،

-          هلندی،‌

-          دانماركی،

-          نروژی،‌

-          سوئدی و ...

 

شاخه ی اسلاو

نیز تاریخچه ای مربوط به خود دارد. زبان های اروپای شرقی بیش تر جزو این شاخه هستند. از جمله:

-          روسی،‌

-          اوكراینی،‌

-          لهستانی،

-          فنلاندی،‌

-          چكی،‌

-          اسلواكی،

-          صربی و ...

 

گروه زبان های هندی

گروه زبان هندی گروه بسیار گسترده ای است. شاید نزدیک به 1000 زبان در حوزه زبان های هندی وجود داشته باشند كه بیش تر آن ها آریایی اند (زبان دراویدیان در جنوب هند، آریایی نیست). امروز در هر ایالت هند با چندین زبان گوناگون رو به رو می شویم. به همین جهت در هر ایالت زبان رسمی چیزی است. هرچند زبان هندی (كه زبانی مصنوعی و تازه ساز است) و انگلیسی در همه ی هند كاربرد دارند.

از جمله مهم ترین زبان های هند:

-          سندی،

-          گجراتی،

-          كشمیری

-          و بنگالی است.

 

بخش بزرگی از مردم پاكستان نیز به زبان سندی و كشمیری سخن می گویند. زبان اردو نیز لهجه ای دیگر از زبان هندی است.

 

گروه زبان های ایرانی

گروه زبان های ایرانی نیز بسیار گسترده است.

-          فارسی دُری كه با چندین و چند لهجه در 4 كشور ایران،‌ افغانستان، تاجیكستان و ازبكستان سخن گو دارد در مقام نخست قرار می گیرد.

-          زبان پشتو كه در پاكستان و افغانستان سخن گو دارد،‌

-          بلوچی كه در پاكستان و ایران سخن گو دارد،‌

-          ارمنی در ایران و ارمنستان

-          كرُدی در ایران و عراق و تركیه و سوریه

-          گیلكی در شمال ایران از دیگر زبان های ایرانی مهم هستند.

-          زبان هایی چون تاتی تقریبأ منقرض شده و زبان هایی چون تالشی و تبری رو به انقراض هستند.

 

  زبان و خط سانسکریت (Sanskrit language)

 

پیوند میان زبان های آریایی

در وجود پیوند میان زبان های اروپایی،‌ پیوند میان زبان های ایرانی و پیوند میان زبان های هندی كسی شكی نداشت. ولی در دو سده ی اخیر با پیشرفتی كه در زبان شناسی و همچنین باستان شناسی شد،‌ خاورشناسان غربی با كمال شگفتی دریافتند كه پیوندی بسیار محكم و تاگسستنی میان سه گروه اروپایی،‌ هندی و ایرانی وجود دارد. این پیوندها گاه چنان است كه نزدیكی یک زبان در قلب اروپا با یک زبان در چند هزار كیلومتر آن سوتر در هند یا ایران،‌ بیش از نزدیكی آن زبان اروپایی با یک زبان اروپایی دیگر است. این نكته را به صورت خاص در سنجش زبانی از گروه رومانس با زبانی از گروه ژرمنیک در می یابیم. كه از حوصله این بحث بیرون است.

 

بدین ترتیب خاورشناسان غربی با بهره گیری از زبانی مانند سانسكریت،‌ و زبان فارسی دُری و همچنین زبان های خودشان، توانستند رمز زبان های فراموش شده و ناشناخته ی ایرانی (چون پارسی باستان و اوستایی) را دریافته و آن ها را ترجمه كنند و آن گاه با ترجمه ی بخش پارسی كتیبه ی بیستون بود كه بخش های ایلامی و بابلی (كه رونوشت آن است) خوانده و ترجمه شد و بدین جهت رمز این زبان ها نیز گشوده شد. از آن به بعد افزون بر آن كه آكادمی های اختصاصی برای آموزش زبان های باستانی ایرانی در كشورهای پیشرفته ی جهان بنیادگذاری شد، در كرسی های زبان شناسی و ادبیات زبان های اروپایی نیز،‌ دانشجو با زبان های باستانی شرق (از جمله ایران) آشنا می شود.

 

شاید این جا نیک باشد كه به نقل گفته ی پروفسور بارتولومه بپردازیم كه یک دانش جوی ادبیات انگلیسی حتمأ باید با زبان های ایرانی چون اوستایی و فارسی آشنا باشد. گاندی كه افزون بر دارا بودن عنوان پدر ملت هند، یكی از بزرگ ترین اندیشمندان جهان در دوران معاصر بود،‌ به هندیان توصیه می كند كه سانسكریت و فارسی بیاموزند. كه البته چنین نشد و امروز هندیان نه سانسكریت می دانند و نه فارسی.

 

بدبختانه در ایران ما نیز كم ترین توجه ممكن به یادگیری زبان های باستانی شرقی شده است. به اجبار 6 سال در مدرسه به دانش آموزان همه ی رشته ها،‌ عربی می آموزند (حتا بیش از انگلیسی كه در كاربردش گمانی نیست) و این در حالی است كه دانش آموخته ی نظام آموزش و پرورش كشور حتا نام زبان هایی چون اوستایی،‌ سانسكریت،‌ پارسی باستان، پهلوی و ... به گوشش نمی خورد. چه برسد به این كه بخواهد با زبان و خطش كمی آشنا شود. این حالت ثمره ی تبلیغ سده هاست. سده هاست كه در ذهن مردم ایران جا انداخته اند كه فرهنگ اروپایی ها و هندی های نامسلمان كم ترین نزدیكی و همسانی به ما ندارند و آنان یكسره اجنبی و بیگانه اند و آن گاه عرب مسلمان،‌ برادر و خواهر آیینی و هم فرهنگ ماست!!.

 

در دانشگاه و در رشته های هم پیوند با بحث زبان و ادبیات،‌ نیز بیش از آن كه به زبان های باستانی كه ریشه ی زبان امروزین ما هستند،‌ پرداخته شود به زبان عربی پرداخته می شود. و این در حالی است كه دانش جوی ادبیات در كشورهای اروپایی افزون بر آشنا شدن با زبان های باستانی اروپا چون لاتین و یونانی،‌ حتا با زبان های آریایی شرقی نیز آشنا می شود.

 

ما در نشستی برای نشان دادن ژرفای پیوند میان زبان های آریایی،‌ و اثبات این كه نزدیكی آن ها به هم شعار نیست، نمونه هایی از زبان های گوناگون آریایی مطرح کردیم  که در جریان آن دوستان به اوج همسانی واژگان آن ها پی بردند. از میان زبان های اروپایی زبان های مطرح تری چون انگلیسی،‌ فرانسوی،‌ آلمانی و ایتالیایی (كه واژگانش تقریبأ با لاتین یكسانند) روی میز قرار گرفتند. از میان زبان های هندی،‌ سانسكریت و گاهی هندی نو و از میان زبان های ایرانی،‌ طبعأ فارسی و گاهی كرُدی و بلوچی و گیلكی و برخی لهجه های محلی ایران در كنار زبان های باستانی ایران یعنی اوستایی و پهلوی و گاهی پارسی باستان قرار گرفتند. و آن گاه یک واژه در میان این زبان ها رد یابی شد.

 

نخست از شمارگان (اعداد) آغاز كردیم. و پی بردیم كه شمارگان در همه زبان های آریایی تقریبأ یكی اند،‌ منتها به گویش و لهجه و نگارشی گونه گون. برای نمونه "دو" در هندی و فارسی و فرانسوی و ایتالیایی و لاتین یكسان است. "سه" در انگلیسی و اوستایی یكی است (Three). چهار در میان زبان های ایرانی و هندی یكی بوده و با تبدیل چ به ک در زبان های رومانس (كواتر) و چ به ف در زبان های ژرمنیک (فور، فیه ر) واژه ای همسان می شود. "پنج" در میان زبان های ایرانی و هندی و لاتین بسیار نزدیك است (پنتا). عدد "شش" نیز در میان زبان های ایرانی و هندی یكسان است و در زبان های اروپایی به شكل سیكس یا سیز یا زكس در آمده. "هفت" در زبان های ایرانی دارای ه است. شكل هندی آن سپت است كه بدون كم ترین تغییر در لاتین و ایتالیایی به كار رفته و با تغییراتی به شكل سون و زون به زبان های دیگر رفته است. هشت نیز بسیار نزدیك به ایت انگلیسی و آخت آلمانی است. شماره ی 9 که نزدیك ترین شمارگان در میان زبان های آریایی است. در زبان های ایرانی و هندی تقریبأ یكسان بوده و در زبان های اروپایی به شكل ناین،‌ نوین، نوف و نوو درآمده است. 10 نیز در میان هندیان دس است. و می دانیم كه در لاتین و ایتالیایی و فرانسوی 10 همین گونه است!!.

 

واژگان كلیدی چون "پدر"،‌ "مادر" و "برادر" بی كم ترین تغییر در میان زبان های باستانی و امروزین هندی و ایرانی و اروپایی نگه داشته شدند. به گونه ای كه انسان گمان می كند از زبانی به زبان دیگر وام گرفته شده است. در حالی كه چنین نیست. و این همانندی نشان پیوندی كهن دارد.

 

واژه "رئوچینگ" اوستایی به "روچ" پهلوی و "روز" فارسی دگرگون شده است. "روژ" كرُدی گویی وارونه شده و در فرانسوی به ژور و در ایتالیایی به جورنو تبدیل شده است و همان معنا را دارد.

 

واژگان "من" و "مئینیو" اوستایی به شكل Mind و  memory و ... معنایی نزدیک را دارد.

 

واژه "مئیذ" اوستایی به گونه mid در آمده است.

 

واژه ی "دئو" كه در اوستا و سانسكریت در اصل معنای روشنایی داشته امروز این معنا را در فارسی از دست داده ولی در انگلیسی همان Day به معنای روشنایی و همچنین روز است. در فرانسوی كه ریشه از لاتین دارد نیز Di همان نقش Day را دارد. یعنی در روزهای هفته به جای Saturday و Monday از Samedi و lundi و ... بهره می برند.

 

واژه ی "دیو" كه در ادبیات اوستایی و سانسكریت معنای خدا می دهد،‌ و پس از تحولاتی كه زرتشت برای ایرانیان ایجاد كرد به خدایان شر و بد گفته شد (وارون هندیان). هر چند هنوز واژه ی دی در میان نام ماه ها و روزها باقی مانده است. این واژه هنوز در زبان های مدرن اروپایی معنای خدا می دهد. deity و divine  و ...

 

واژه "استی" اوستایی و است فارسی در فرانسه به شكل est و در انگلیسی is و در آلمانی ist شده است.

 

واژه "تو" در زبان های ایرانی در فرانسوی همین گونه (Tu) و در آلمانی du شده است.

 

ضمیر "من" فارسی و پهلوی كه در زبان ها و لهجه های ایرانی و هندی كمی تغییر می كند،‌ در انگلیسی به شكل me و my و در فرانسوی به شكل moi و mon و ma و me... درآمده است.

 

نزدیكی زبان های ایرانی و اروپایی گاه بسیار جالب است.

 

 برای نمونه اگر یك فرانسوی به روستایی در مركز ایران برود و بگوید "تو اِ مون پِر؟" آن روستایی آن را فهمیده و به او پاسخ می دهد نه، من پدر تو نیستم!!.

 

 یا اگر به شماره ی تلفن یك فرانسوی زنگ بزنید،‌ او هنگام برداشتن گوشی می گوید : "كیه س؟" و ما ممكن است گمان كنیم كه آن شخص،‌ اصفهانی است و نه فرانسوی!!.

 

 واژه ی كلیدی و مهم "نه" به معنای رد كردن و یا برای منفی كردن جمله ردپای بسیار حیرت انگیزی دارد. به گونه ای كه تقریبأ در همه ی زبان های مهم هندی و ایرانی و اروپایی (از باستانی تا مدرن) همسان است. "نهی" در هندی،‌ "نا" و "نِه" در برخی لهجه های ایرانی،‌ ناین در آلمانی،‌ نو در ایتالیایی و فرانسوی و انگلیسی و نات و نو و … برای منفی كردن.

 

در فارسی با افزودن "ن" به پیش از فعل ها آن ها را منفی می كنیم. نمی خواهم،‌ نمی روم،‌ نمی بینم. و در انگلیسی جمله I do want یا I do see واژه ی Not به پیش از فعل كه افزوده شود،‌ منفی می شود (I do Not see). همچنین در فرانسوی كه كافی است واژه ی ne پیش از فعل به كار رود (Je sais من می دانم) و البته pas پس از فعل،‌ تا جمله منفی شود. (Je ne sais pas ) یعنی حتا در دستور نیز بیننده ی نزدیكی هستیم.

 

یا "نیست" فارسی كه از تركیب "نه" و "است" ساخته شده معادل فرانسوی است : Ne + est = N'est

 

 و ده ها نمونه ی دیگر كه من با صرف زمانی نه چندان زیاد و با توجه به این كه در میان زبان های اروپایی جز انگلیسی بر دیگر زبان ها چیرگی ندارم و همچنین كم ترین آشنایی با زبان های ایرانی چون ارمنی و پشتو و بلوچی و كرُدی و ... ندارم و از زبان هایی چون سانسكریت و هندی نو و پارسی باستان نیز جز برخی كلیات چیزی نمی دانم و آشنایی ام با اوستایی نیز خیلی زیاد نیست با كمی كنكاش بدان دست یافتم. حال تصور كنید اگر گروهی از دوستان گرد هم آیند و هر كدام با یك زبان اروپایی، ایرانی یا هندی خیلی خوب آشنا باشند،‌ چه دانش نامه ی خوبی از واژگان هم پیوند در میان زبان های آریایی ساخته می شود.

 

نكته ی دیگر در پیوند زبان های آریایی،‌ شیوه ی عدد نویسی است. شیوه ی عدد نویسی كه امروز زبان های آریایی و سامی و به تقلید از آن ها دیگر زبان ها به كار می برند، شیوه ای هندی است. همچنان كه می دانید در عدد نویسی باستانی اروپا I عدد یك، II عدد دو و III‌ عدد سه است. برای چهار گاهی IIII و گاهی IV به كار می رفت. V پنج بود. اگر I كه یک است پیش از آن به كار می رفت،‌ به معنای یكی از پنج كم (چهار) بود و  اگر پس از آن به كار می رفت،‌ یكی به پنج افزوده (شش VI). برای ساخت عدد هفت و هشت دو و سه را به پنج می افزودند. X عدد ده بود و همین فرمول یكی كم و یكی افزوده را برای ساخت نه و یازده و دوازده و سیزده به كار می بردند. پانزده عبارت بود از یك ده و یك پنج XV و همان فرمول كم و افزوده برای آن هم به كار می رفت. و بدین ترتیب برای ساخت عددهای بالای بیست 4  تا 6 حرف به كار می رفت (بیست و هشت XXVIII). و درازتر بودن عدد نشانه بزرگ تر بودن نبود (25 از 23 كوچك تر است). چیزی همانند همین شیوه را در عدد نویسی ایران باستان می بینیم (برای 5 از كنار هم گذاشتن دو و سه و برای 6 از كنار هم گذاشتن سه و سه و برای 7 از كنار هم گذاشتن چهار و سه و برای 8 از كنار هم گذاشتن چهار و چهار و برای  از كنار هم گذاشتن سه تا سه بهره گرفته می شد). ولی این هندیان بودند كه شیوه ای بهینه آفریدند. 9 بدین ترتیب كه برای شمارگان 0 تا 9 تعداد 10 نشانه جدا ایجاد شود تا نیازی برای تركیب كردن دو یا چند نشانه برای ساختن شمارگان زیر 10 نباشد. برای شمارگان بالای 10 نیز كافیست نشانه ای را به یكگان و نشانه ای را به دهگان اختصاص دهیم. و بدین ترتیب این شیوه كه در آن عددها دراز نشده و درازی عدد نشانه ی بزرگی آن است،‌ در دوره انوشه روان ساسانی به همراه دیگر دانش های هندی از طریق ایرانی ها از هند گوشه گیر بیرون شده و پس از اسلام باز هم به دست ایرانیانی از جمله خوارزمی در میان مسلمانان رواج یافت و مسلمانان آنرا به اروپاییان آموختند.

 

منابع :

- نوسته بهرام روشن ضمیر از سایت "زبان و ادبیات فارسی" (آریا ادیب)

- سایت (hjholm.de)

......   .........    ............     ...............      ..................      .....................

 

با تشکر از بهرام روشن ضمیر و سایت "زبان و ادبیات فارسی" / سایت خانه و خاطره / سروش آذرت / 7 شهریور 1391 خورشیدی/ 28 آگوست 2012 میلادی/