با سلام.

به سایت خانه و خاطره خوش آمدید.

 

«خاطرات شهریاران» ، «خاطرات پادشاهان ایران»

ویژگی خاطرات، در مقایسه با منابع دیگر تاریخ، این است که همواره مطالب زیادی از تجربه­های شخصی نویسنده در خود جای داده است. از آنجا که خاطره نویسان در رویدادهایی که شرح می­دهند یا به طور مستقیم دخالت داشته یا دست کم از سرچشمه­های دست اول استفاده کرده­اند و یا تنها دیده­ها و شنیده­های خود را نقل می کنند، گزارشهای آنها اغلب از آشنایی و نزدیکی مولف به موضوع مورد بحث حکایت دارد. به همین علت، شامل اطلاعات و جزییات قابل توجهی است که به سختی میتوان آنها را از سرچشمه­های دیگر استخراج کرد. این جنبه مثبت کتاب های خاطرات از ویژگی منفی این گونه آثار، یعنی خصلت شخصی و غیر بی­طرفانه گزارش، می­کاهد.

 

بر اساس یک سنت کهن ایرانی، که سرچشمه آن به پیش از شکست ساسانیان میرسد، بسیاری از پادشاهان ایران به نوشتن خاطرات خود روی می آوردند. خاطرات بسیاری از این نوع وجود دارد که باید به آنها «خاطرات شهریاران» گفت.

 

خاطره نویسان زرتشتی تاریخ معاصر ایران

نوشتن خاطرات، در دوره معاصر، از پیش از مشروطیت تا سالهای اول حکومت پهلوی دوم، بین بزرگان و شخصیت­های سیاسی و فرهنگی جامعه رواج پیدا کرده بود و بیگمان میتوان گفت که دراین دوره ایرانیان بیشترین تعداد خاطرات و سفرنامه­ها را نوشته­اند و این نوشته­ ها که بیشترشان به صورت کتاب درآمده است، از منابع دست اول تاریخ معاصر ایران است.

 

بزرگان زرتشتی این دوره هم کم­ و بیش دست به نوشتن خاطرات خود زده­اند. در پایان سلطنت قاجار و نیز در دوره پهلوی اول و دوم، زرتشتیان که از جور و ستم تا اندازه­ای رها شده بودند و میدیدند که دیگران خاطرات و سفرنامه­های خود را می­ نویسند، آنها هم دست به این کار زدند، و گوشه­هایی از تاریخ اجتماعی و سیاسی زرتشتیان در این دوره را روشن کردند. کتاب­ها و جزوه­هایی که تا کنون از خاطرات و سفرنامه­های زرتشتیان در ایران منتشر شده (و یا دیده شده) از این قرار است:

 

1- "سفرنامه مانکجی به ایران" یا "اظهار سیاحت ایران نوشته مانکجی لیمجی هاتریا.      

2- "یادداشت­های ارباب کیخسرو شاهرخ".

3- "خاطرات اردشیر زارع". 

4- "یاد کوتاهی از سرگذشتم"، از هرمزدیار نوروز همتی.      

5- "خاطرات اردشیر خاضع اله آبادی".

6- «خاطرات 365 روز جمشید پیشدادی".

7- "خاطرات موبد اردشیر آذرگشسب".

8- "خاطرات موبد رستم شهزادی".                            

9- نوشته­های پراکنده و خاطرات سروش لهراسب در کتاب یادنامه او                                                   

10- نوشته­ها و مقالات گوناگون خاطرات که در مجله­های مختلف زرتشتی و غیرزرتشتی چاپ شده است.

 

 گروسمان نشینان زرتشتی، از راست: مانکجی لیمجی هاتریا بهمراه موبد رستم شهزادی؛

 

«اظهار سیاحت ایران» ، سفرنامه مانکجی به ایران (نوشته شده در 1240 خورشیدی/ 1861 میلادی)

سفرنامه مانکجی با نام «اظهار سیاحت ایران» به خط و زبان گجراتی در بمبئی به چاپ رسیده است. این سفرنامه که در واقع گزارش مانکجی به پارسیان هند است، نزدیک به دویست صفحه، یک مقدمه و بیست و دو باب است. این رساله سفرنامه، مانکجی است که مدت ده سال در ایران رفت و آمد داشته و در حدود سال 1240 خورشیدی نوشته شده است.

 

- باب اول این "سفرنامه"، خطاب به انجمن زرتشتیان در هندوستان است، که چرا باید به زرتشتیان ایران یاری رسانند.

- باب دوم این "سفرنامه"، درباره صفت مملکت "مینو نشان" ایران است. شرح نعمت­های ایران و سرزمین زیبای ایران است.

- باب سوم این "سفرنامه"، تفصیل خرابی مملکت ایران بعد از خارج شدن از دست پارسیان است. مصیبت­هایی که بر این مردم رفته را به شرح باز می نمایاند.

- باب چهارم این "سفرنامه"، آمدن مملکت ایران به دست سلاطین قاجار. در این باب از سلاطین قاجار برای نجات زرتشتیان بسیار قدردانی شده و از آنها به نیکی یاد شده.

- باب پنجم این "سفرنامه"، خطاب به انجمن زرتشتیان در هندوستان است ، درباره وضعیت و صفات اخلاقی و رفتاری ایرانیان و حکومت ایران.

- در باب ششم این "سفرنامه"، مراتب ظلم و ستم و خفت رسیدن به زرتشتیان ایران از اشرار آمده است. در قسمتی از این باب مینویسد: «... آن هم زیاده از هزار خانواده نمی باشند که آنها نیز در دل خود درد دین و حُبّ وطن را راه داده و در زیر انواع و اقسام جبر و ستم الواط و اشرار مانده­اند ...»

- باب هفتم این "سفرنامه"، باز هم درباره زرتشتیان ایران به انجمن زرتشتیان هند است.

- باب هشتم این "سفرنامه"، تفصیل خوراک و پوشاک و مکان گذراندن پارسیان ایران و تفاوت داشتن با گذران پارسیان هندوستان و آداب و رسوم آنان است.

- باب نهم و دهم این "سفرنامه"، تفصیل ورود مانکجی به ایران و مدت اقامت او است.

- باب یازدهم این "سفرنامه"، تحسین و ترتیب درباره اشخاصی که بانی خیر و باعث اسباب آسودگی و فراغت از برای طایفه زرتشتیه هستند مندرج است.

 

به همین ترتیب باب­های دیگر کتاب، در امور و مسایل زرتشتیان ایران و ارتباط آنها با پارسیان هند است. در این باب­ها به طور بسیار مفصل درباره رفتار و موقعیت­ها و... زرتشتیان ایران سخن به میان آمده است. مختصری از این کتاب با نام «رساله ترجمه اظهار سیاحت ایران؛ تالیف مسافر مانک درویش فان»، در سال 1863 میلادی/ 1242 خورشیدی، در بندر بمبئی به چاپ رسیده است و نسخه­ای از آن با شماره 228 در «کتابخانه اردشیر یگانگی تهران» موجود است. این ترجمه مختصر توسط باقر کرمانشاهانی از گجراتی به فارسی در­آمده است. گویا اصل کتاب به زبان  اصلی (گجراتی) هم در کتابخانه یگانگی موجود می باشد.

 

برگزیده ای از کتاب «اظهار سیاحت ایران» ، نوشته «مانکجی لیمجی هاتریا» (از 1192 تا 1269 خورشیدی)

در اینجا گوشه­ای از این کتاب را می­آوریم: «... این مسافر حین اقامت در ایران از برای سرپرستی زرتشتیان متوقفین در شهر یزد و کرمان با مخارج و خسارت بسیار و زحمت و مشقت بی­شمار و استدعا و تمنا  از طرف اولیای دولت علیه و امنای شریعت مطهره و بزرگان و اعیان یزد و کرمان، خاطرجمعی و اطمینان حاصل و همگی را در سرپرستی زرتشتیان، معین خود نموده بود. با وجود آن در این مدت با آن همه اهتمامات، هفت نفر از پارسیان از دست الواط و اشرار به قتل رسیده است و چندین نفر از ضرب قمه و خنجر زخمی گردیده و قریب چهل نفر را درعرض راه برهنه کرده اسباب و اموال آنها را برده­اند. از این گذشته گاهی در خیال قتل این مسافر و بنده­زاده هرمزدیار هم افتاده، دایم درصدد فرصت بوده­اند. اکنون تصور بفرمایید که با این همه اهتمامات و صدور احکامات موکده از طرف دولت ابد مدت علیه و امانت و حمایت از جانب اولیای دولت و امنای شریعت که فی­الحقیقه این اوقات به هیچ وجه راضی به تعدّی رسیدن به طایفه زرتشتی نیستند، اینطور حرکات از الواط و اشرار به ظهور رسید، آیا حالت سابق این طایفه بیچاره به چه پایه بوده است».(اظهار سیاحت ایران، ص17)

 

 زنده یاد شادروان ارباب کیخسرو شاهرخ؛

 

«یادداشت های ارباب کیخسرو شاهرخ» (1317 خورشیدی) ، از چهره های برجسته و مهم سیاسی تاریخ معاصر ایران

«کیخسرو شاهرخ» بزرگترین شخصیت تاریخ معاصر زرتشتیان پس از «مانکجی لیمجی هاتریا»

ارباب کیخسرو شاهرخ را پس از مانکجی لیمجی هاتریا می­توان بزرگترین شخصیت تاریخ معاصر زرتشتیان دانست. بسیاری از اصلاحات، اخذ امتیازات قانونی و پیشرفتهای دوران معاصر زرتشتیان به همت و تلاش او صورت گرفته و او را علاوه بر اینکه به عنوان یک شخصیت مهم و اثرگذار زرتشتی می­شناسیم، به خاطر فعالیت­ های سیاسی او می­توانیم از او به عنوان یک چهره برجسته و مهم سیاسی معاصر ایران نیز یاد کرد.

 

یکی از آثار مهم تاریخی بازمانده از ارباب کیخسرو شاهرخ کتاب ارزشمند "یادداشتهای ارباب کیخسرو شاهرخ" است. این خاطرات را ارباب کیخسرو در سال 1317 خورشیدی در آلمان نوشته است و تاکنون دو چاپ از آن شده است: چاپ اول در سال 1355 خ. با شرح و تفصیل فراوان، به کوشش دکتر جهانگیر اشیدری و چاپ دوم با عنوان "خاطرات ارباب کیخسرو شاهرخ" به کوشش شاهرخ شاهرخ و راشنا رایتر و ترجمه غلامحسین میرزا صالح از انتشارات مازیار تهران. به راستی می توان گفت که این کتاب، تنها اثری است که به طور مستقل، بخشی از تاریخ معاصر زرتشتیان را به تصویر می­کشد. منابع تاریخ معاصر زرتشتیان بسیار اندک و پراکنده است و این کتاب در واقع بسیاری از این کمبودها را می­پوشاند.

 

کیخسرو شاهرخ ، عاشق ایران ، آیین زرتشتی ، زرتشتیان و ایرانیان بود

برای نمونه به گوشه­ای از کتاب خاطرات او اشاره می­شود: «من کوشش داشتم با اندیشه و گفتار و کردار نیک خدمت نمایم و کوشش کردنم، تحمیل به دولت نبوده و در زمان بی صاحبی کشور (زمان قاجار) که هر کسی می ­توانست برای خود امتیازی تحصیل نماید، من نکردم. هر کس اراده کرد با خارجی ها ساخت و استفاده نمود ولی من اینکار را نکردم و از آن تنفر داشتم و عداوت (دشمنی) خارجی ها را از صمیم قلب تحمیل نمودم... بطوریکه هنوز که هنوز است (سال 1317 خورشیدی، سال نوشتن خاطرات) انگلیسی ­ها با من خوب نیستند. هر ماموریتی که از طرف اعلیحضرت (رضا شاه) یا دولت داده شده، بدون گرفتن هیچ گونه حقی انجام داده و حتی از جیب خود متضرر شده­ام ...»

 

کیخسرو شاهرخ در پایان یادداشت­ها می­نویسد: «امروز چهارشنبه ششم ژوییه 1938 میلادی برابر پانزدهم تیرماه 1317 خورشیدی است. من در اتاقم در شهر بادن بادن واقع در جنوب آلمان نشسته­ام. حالم خوش نیست و تا حدّی احساس فلاکت می­کنم. حالتی که می­ترسم روی سلامت جسمی و آرامش فکری­ام اثر بگذارد. نمیدانم تا کی می­خواهم زنده بمانم... با دلی غمناک این خاطرات را می­نویسم. از میان همه وقایع اتفاقیه چیزی به جز قرض برایم نمانده است. بیش از هر چیز نگران آسایش همسر و فرزندانم هستم....»

 

وفات کیخسرو شاهرخ (در 11 تیرماه 1319 خورشیدی)

دو سال پس از نوشتن یادداشت­ها، ارباب کیخسرو شاهرخ پس از 66 سال زندگی درخشان و پُرافتخار، در سه شنبه شب 11 تیرماه 1319 خورشیدی به شرحی که در گفتارها آمده، به شهادت میرسد.

 

خاطرات اردشیر زارع

اردشیر زارع از مردان با نفوذ و بسیار کاری و فعال و از چهره­های سرشناس زرتشتیان در دوره قاجارها و سالهای نخستین پهلوی است. اردشیر زارع از مدیران و مهندسین برجسته جامعه زرتشتی و از یاران ارباب جمشید جمشیدیان و از همراهان ارباب کیخسرو شاهرخ بود. شاید اگر اردشیر زارع نبود، این ارباب­ ها در دوران خود به آن منزلت و جایگاه نمی­رسیدند. بسیاری از زمین­ها و باغ­های ارباب جمشید زیر نظر او سرپرستی و نگه­داری می­شد.

 

کتاب خاطرات اردشیر زارع که به صورت تایپی و در نسخه­های ویژه در کتابخانه یگانگی نگه­داری می­شود، در شش مجلد و حدود هشتصد صفحه است. این کتاب مفصل ترین کتاب خاطراتی است که تا کنون فردی زرتشتی نوشته­ است. اردشیر زارع در صفحات نخستین کتاب خاطراتش می­نویسد: «... برای چه؟ برای اینکه روز 21 فروردین و سال 1243 یزدگردی برابر سال 1253 شمسی ... وقتی بود که من بدبخت و رنجبر و من بد طالع زحمتکش ... پا به عرصه وجود گذاشتم...».

 

او که در سال­های جوانی برای تحصیل به هند می­رود، با دستی پرُ از دانش و تجربه به همراه «کیخسرو ­جی» به ایران باز می گردد ، و سبب آبادانی های بسیار برای میهن خویش می شود و به جامعه زرتشتیان بسیار یاری می­رساند. آبادانی قسمت جمشید ­آباد و جلالیه در شمال دانشگاه تهران از کارهای با ارزش مهندس اردشیر زارع است. او مورد اطمینان و در بسیاری از موارد مورد مشورت دستگاه­ های دولتی بود و به همین سبب بسیاری از کارهای مهم اجرایی را برعهده او قرار می دادند. کتاب مفصل و خواندنی خاطرات او، بسیاری از زمینه­های تاریخی و زندگی اجتماعی آن روز زرتشتیان را روشن می­سازد.

 

«یاد کوتاهی از سرگذشتم» از «هرمزدیار نوروز» مشهور به «تلفنچی»

کتاب «یاد کوتاهی از سرگذشتم»، نوشته هرمزدیار نوروز همتی، آن طور که در صفحه پایانی (ص192) آن آمده، در آبانماه 1358 خورشیدی به چاپ رسیده است. این نوشته که به صورت تایپی است و به تعداد محدود تکثیر شده است، خاطرات هرمزدیار نوروز همتی است. او که مشهور به تلفنچی بود ، در سال 1268 خورشیدی، در کرمان به دنیا آمد. هرمزدیار نوروز در نسب نامه خود می­نویسد: «... هرمزدیار همتی فرزند شادروان نوروز پسر خداداد مشهور به اجاقی فرزند اسفندیار باشنده کرمان، مادرم شادروان صنم، دختر شادروان مهراب جهانبخش قزوینی (چون پدران آنها در قزوین ساکن بوده­اند، در دوران پادشاهی سلسله­ای که مخالف با زرتشتیان بوده­اند در آن ناحیه کشته می­شدند، به ناچار به کرمان که امن­تر بوده است، فرار کرده­اند) ...».

 

خاطرات نوشته شده در این کتابچه که درس های بسیار تاریخی دارد، از کودکی هرمزدیار شروع می­شود و تا نزدیکی­های پایان عمر او ادامه پیدا می­کند. در این خاطرات چون جزییات تمام کارهای انجام شده در مدرسه و خانه و... آمده، بسیاری از تاریکیهای تاریخ اجتماعی زرتشتیان در آن زمان روشن می­شود.

 

هرمزدیار، پس از آنکه به یزد رفته، کارمند تجارتخانه ارباب جمشید میشود و پس از چندی به سرپرستی شعبه تجارتخانه جمشیدیان در قم می رسد. پس از ورشکست شدن ارباب جمشید جمشیدیان، هرمزدیار به تهران و سپس به یزد و رفسنجان میرود و سالها رییس مراکز تلفنی این قسمت ها بوده و کابل­های تلفنی بین یزد و کرمان و رفسنجان زیر نظر او نصب شده است. هرمزدیار نوروز همتی، از بزرگان جامعه زرتشتی بوده و خاطراتش بسیار ارزشمند و روشن کننده گوشه­هایی از تاریخ معاصر زرتشتیان است.

 

«خاطرات اردشیر خاضع اله آبادی»

این خاطرات، کتاب کوچکی است که به کوشش رشید شهمردان در حیدرآباد هند، در سال 1363 خورشیدی منتشر شده است، اردشیر خاضع اله آبادی می­نویسد: «برگهای این دفتر مشتمل بر خاطرات گوناگونی است که طی هفتاد سال گذشته برای نویسنده پیش آمده است که نه مردی دانشمند است و نه سیاستمدار...». و در جای دیگری مینویسد: «نگارنده در خانواده کشاورزی متوسط در اله­آباد رستاق یزد در سال 1280 خورشیدی چشم به جهان گشودم...».

 

اردشير پور خدارحم پور مرزبان، با تخلص شعری «خاضع»، در حدود سال 1280 خورشیدی در روستای اله آباد رستاق در نزدیکی شهر يزد زاده شد. پس از پايان تحصيلات ابتدایی در دبستان گودرزی ، به كار كشاورزی پرداخت. او چون طبعی روان داشت «استاد بمان» آموزگار دبستان، او را به سرودن شعر تشويق كرد و تخلص «خاضع» را به او داد.

 

اردشیر «خاضع» در سال 1306 خورشيدی برای نخستين بار به هندوستان رفت و در بمبئی به كار مشغول شد و جلد اول ديوان خود را در همان شهر چاپ و منتشر ساخت. اردشیر خاضع در سال 1310 خورشيدی كتابفروشی و "انتشارات خاضع" را در شهر بمبئی هند بنياد نهاد و به انتشار و پخش كتابها و نشريه های فارسی زبان در هند پرداخت و نمايندگی بسياری از مجله های فارسی در هند را برعهده گرفت. او در شناساندن فرهنگ و ادب ايران به مردم هند كوششی به سزا كرد و چندين كتاب دینی، ادبی و... را به فارسی در آنجا منتشر ساخت.

 

اردشیر خاضع در سال 1314 خورشيدی ساختمان "دبستان دخترانه" ای را پایه ریزی كرد و برای ساخت آن و تهیه هزينه آموزگار آن به جمع آوری خيرات پرداخت، ولی چون كافی نبود از اينرو به پیش روانشاد «شاهپور فريدون اله آبادی» ساكن كلكته هند رفت و شاهپور تمام مخارج دبستان را به عهده گرفت و دبستان دخترانه در سال 1316 خورشيدی آماده پذيرش نوآموزان شد. از اردشیر خاضع آثار زیادی به یادگار مانده از جمله:

 

- "ديوان خاضع كه با مقدمه دكتر فرهاد آبادانی در هند منتشر شد.

- "يزدگرد نامه".

- "رباعيات خاضع". 

- "تاريخچه اله آباد رستاق". 

- "اشك مادر و نامه گذشتگان".  

- "تذكره سخنوران يزد كه با پيشگفتار استاد سعيد نفیسی و ديباچه دكتر محمد دبير سياقی در بمبئی هند به چاپ رسيده است.

 

«خاطرات 356 روز» جمشید پیشدادی

جمشید پیشدادی که از پیشکسوتان فرهنگی جامعه زرتشتی است، در حدود سی و چند سال معاون دبیرستان "فیروز بهرام" بوده و در این مدت جمشید پیشدادی با نوشتن کتاب های دین آموز برای کودکان، سرودن سرود­ها و انتشار کتابهای شعر برای کودکان به زبان فارسی و زبان دُری زرتشتی و کتابهایی در زمینه تاریخ و فرهنگ زرتشتی، از سرشناسان و ناموران جامعه زرتشتی بشمار میآید.

 

جمشید پیشدادی فرزند رستم، زاده 1302 خورشیدی. تا دیپلم را در یزد گذراند، سپس در مراکز آموزشی یزد به کار مشغول می شود و پس از چندی به تهران می­آید و در سازمان­های جوانان زرتشتی و فعالیت در انتشار مجله "اندیشه ما"، به کارهای فرهنگی ادامه می­دهد.

 

کتاب «خاطرات 365 روز» یا پاره­ای از سنت­های زرتشتیان در سده گذشته، از منابع با ارزش تاریخ اجتماعی زرتشتیان است. این کتاب در آمریکا چاپ شده و تنها تعداد کمی از آن بین زرتشتیان ایران پخش شده است. او در پیش گفتار کتاب مینویسد: «سرچشمه و پایه این کتاب از شنیده­ها و مشاهدات نویسنده میباشد. زمان آن روزگار خُردی و کودکی دور و بر سال 1302 شمسی قرار داده شده است....»

 

شرح بسیار مفصل چگونگی زندگی و آداب و رسوم زرتشتیان در کوچه­های شهر یزد، و در محله­های زرتشتی نشین، قسمت عمده کتاب را تشکیل می­دهد. جمشید پیشدادی مینویسد: «... جماعت ما و کوی ما با غیرزرتشتی بنا بر نیاز و یا به سبب همسایگی و یا داد و ستد درگیر بود. بیشترین درگیری ها هم دوستانه و برادرانه بود، ولی این مانع تعصب خشک و گاهی خشن و ناراحت کننده برخی مسلمانان نسبت به زرتشتیان نبود و چه بسا افراد زرتشتی که جان خود را بر سر این دین نمایی و جهد دینی مسلمانان از دست دادند و چه بسا خانواده­ها که به علت نادانی اینگونه نابخردان از شهر و ده خود فراری و به شهر یا ده دیگر پناه می­بردند...»

 

   موبد اردشیر آذرگشسب؛

 

«خاطرات موبد اردشیر آذرگُشسب»

از موبد اردشیر آذرگشسب دفترچه سرگذشت و خاطراتی باقی مانده که شایسته است به نحو مناسبی به چاپ برسد. او در این دفترچه به سرگذشت خود و خانواده­اش می­پردازد و چگونگی سفر به هند و تحصیل موبدی در آن جا را شرح می­دهد.

 

 

 
او که فرزند دستور نامدار بوده، در یزد به دنیا آمده و در مدرسه کیخسروی به تحصیل موبدی می ­پردازد. موبد اردشیر آذرگَشسب در صفحه 9 از دست ­نویس خاطراتش می ­نویسد: « ... اینجانب در روز رام ایزد و بهمن ماه 1274 یزدگردی(1284 خورشیدی) متولد شدم و در چهار سالگی به پُلگذاری عمویم روانشاد موبد هرمزدیار موبد خدابخش در آمدم و از آن تاریخ بنام اردشیر موبد هرمزدیار نامیده شدم. ولی مثل ایام پیش از آن باز هم در منزل پدر اصلی خود دستور نامدار و نزد مادرم خرمن دستور تیرانداز و برادرانم زندگی میکردم و ممس شیرین(شیرین دستور نامدار) هم در این خانه نزد ما به سر میبرد و به من خیلی مهر میورزید و مرا پهلوی خود می­خواباند.»

 

این "دفترچه خاطرات" موبد اردشیر آذرگُشسب از نظر تاریخی اهمییت بسیاری دارد، زیرا روابط  خانوادگی و آموزشی و باورهای موبدان زرتشتی را در آن دوران روشن می­سازد.

 

موبد رستم شهزادی موبد رستم شهزادی(در نگاره بالایی بهمراه مانکجی لیمجی هاتریا)؛

 

«موبد موبدان رستم شهزادی» دارای مقام «موبد دانشمند» و «مدال خوش اخلاقی موبدان»

«سرگذشت نامه» موبد موبدان «رستم شهزادی»

موبد رستم شهزادی در روز سوم ماه فروردين سال 1291 خورشيدی در يزد، كوی موبدان، زاده شد. او فرزند بزرگ خانواده بود. نام پدرشان موبد دين يار و نام مادرشان سلطان موبد خداداد بود. رستم شهزادی در آموزشگاه عالی ويژه موبد زادگان در هندوستان دوره موبدی را به پایان رساندند. دروس دینی در اين آموزشگاه به 2 دوره و سه سال نخست ويژه موبدان اوستا خوان و چهار سال بعدی برای رسيدن به پايه موبد دانشمند، تقسيم میشد كه موبد رستم شهزادی، پس از به پايان رسانيدن دوره 7 ساله آن در "آتش ورهرام بمبئی" به مقام «موبد دانشمند» نايل شد و علاوه بر ديپلم عالی، «مدال خوش اخلاقی موبدان» را نيز دريافت كرد.

 

مقامهای علمی موبد موبدان رستم شهزادی

- پايان دوره 7 ساله موبدی در سال 1314 خورشيدی.

- تحصیل در دانشكده حقوق دانشگاه تهران.

- فارغ التحصيل حقوق قضایی از دانشگاه تهران با درجه ليسانس و با پايه ممتاز، عنوان پايان نامه ايشان: «قانون مدنی زرتشتيان در زمان ساسانيان». پايان دوره تحصیلی شان سال 1325 خورشيدی.

- آغاز كار موبدی در شهر يزد با برگزاری برنامه های سخنرانی و گفتگو در گهنبارخانه و دهات مختلف یزد.

 

 
 


وفات «موبد موبدان رستم شهزادی» (23 اسفند 1378 خورشیدی/ 1368 یزدگردی) 

از موبد بزرگ زرتشتیان، موبد رستم شهزادی نیز دفترچه خاطراتی باقی مانده است. به گفته دختر ایشان مهرانگیز شهزادی، این "سرگذشت ­نامه" بسیار خواندنی است و می­تواند آگاهی­های زیادی درباره تاریخ معاصر زرتشتیان در اختیار خواننده قرار دهد. شایسته است این دفتر به مانند سخنرانی­های موبد، به کوشش دخترشان به چاپ برسد. موبد موبدان رستم شهزادی در سن هشتاد و هفت سالگی درگذشت.

 

«خاطرات میرزا سروش لهراسب»

«میرزا سروش لهراسب»، فرزند تیرانداز مهربان و گوهر خداداد زارع در سال 1283 خورشیدی در تهران زاده شد. تحصیلات ابتدایی­اش را در مدرسه زرتشتیان و دارالفنون و کالج البرز گذرانید و از سال 1203 خورشیدی از سوی ارباب کیخسرو شاهرخ به مدیریت مدرسه "دین یاری" یزد منصوب شد. در سال 1306 خورشیدی به درخواست «انجمن زرتشتیان ایرانی بمبئی» به سرپرستی موسسات مارکار و مدارس تابع آن رسید و خدمات بسیار ارزشمندی به موسسات فرهنگی یزد، از ساختن مدارس و تعمیر و راه ­اندازی آنها انجام داد. وی مردی مدیر و مدبّر و در تمام شهر یزد مورد احترام بود. در دوره­های زیادی او عضویت انجمن زرتشتیان یزد را به عهده داشت.

 

درگذشت میرزا سروش لهراسب (25 اردیبهشت 1375 خورشیدی)

از میرزا سروش نوشته­ها و بویژه خاطرات بسیاری از زندگی خودش و نیز از بزرگان زرتشتی در "مجله هوخت"(مجله گفتار نیک) به چاپ رسیده است. بسیاری از این خاطرات در کتاب یادنامه او که در آمریکا منتشر شده، و توسط جمشید پیشدادی گرد آمده، آورده شده است. گویا دست­نویس خاطرات او هنوز در کتاب­خانه مدرسه مارکار در یزد باید موجود باشد، که از سندهای بسیار مهم تاریخ معاصر زرتشتیان است.

 

«ماهنامه هوخت» در مدتی طولانی مرتب خاطرات بسیاری از بزرگان و فرهیختگان جامعه زرتشتی را به چاپ رساند، که همگی جزء سندهای با ارزش تاریخی زرتشتیان است. باید از دوره ­های «مجله هوخت» در کتابخانه­ها به خوبی نگه­داری کرد. این وظیفه دینی و ملی ما است که مقالات مهم دینی و تاریخی آن را بازنویسی و منتشر کنیم. نشریه­های دیگر زرتشتی نیز به نوبه خود، از این­گونه اسناد تاریخی در بر دارند، و مراقبت و پاسداری از آن­ها اهمیت دارد.

 

منابع:

- جستاری از «موبد بوذرجمهر پرخیده» در سایت "آتشکده ایران".

- سایت های "امرداد" و "یتا اهو".

 

 

(پژوهش، گردآوری، تدوین و پیرایش دوباره از رضا زینتی(سروش آذرت): 19 دی 1392 / 9 ژانویه 2013 میلادی)

 

...............         .................        ...............      ...............     ............

 

برگذیده ای از "تاریخ زرتشتیان" / خاطره هایی درباره "فرزانه اردشیر جی" سومین فرستاده "انجمن اکابر پارسی"/

با تشکر از آقای بوذرجمهر پرخیده و از سایت "آتشکده ایران"، . از سایتهای "امرداد" و "یتا اهو"، / سایت خانه و خاطره/ آتوسا شهریاری/ اسفند ماه 1389 خورشیدی/ 1379 یزدگردی/ 3748 دینی زرتشتی/ 2011 میلادی/