با
سلام.
به
سایت خانه و
خاطره خوش آمدید.
دولت شاهان
ماد
(از 708 تا 550 قبل
از میلاد)
حسن پیرنیا
(از 1251 تا 1314 خورشیدی)،
او 4 بار نخست
وزیر دوران
بعد از مشروطه
بود؛
حسن
پیرنیا معلم
تاریخ ایران
با القاب "مشیرالدوله"
و "سپهسالار"
وقتیکه
قراره خاطره ای
از تاریخ ایران
باستانی گفته
بشه ، میبایستی
بسراغ نخست وزیر
دورانهای بعد
از انقلاب
مشروطه و "معلم
تاریخ ایران"
زنده یاد حسن
پیرنیا با
القاب "مشیرالدوله"
و "سپهسالار"
رفت و از
خاطره های
آموزشی او
آموخت.
مشیرالدوله
حسن پیرنیا از
نخست وزیران
بعد از انقلاب
مشروطه و
تجدّدگرائی
است که بهنگام
دوران بازنشستگی
به پژوهش روی
تاریخ کشوری
که دوستش می
داشت روی
آورد. او از
خود آثاری بی
نظیر بیادگار
گذاشته. در
مورد نخست
وزیری حسن پیرنیا
اینجا را کلیک
کنید.
ضمنأ
بایستی گفته
شود که بعضی
مواقع لازم می
بینیم عباراتی
یا خاطره های
دیگری به
خاطره های
برگزیده
اضافه کنیم که
از شخصیتهای دیگر
و خاطرات دیگران
می باشند و با
اندکی کم و
کاست ولی اصل
امانتداری در
گفته ها و
خاطره های نویسنده
های اصلی را
از یاد نخواهیم
برد. حال برگزیده
ای از کتاب "ایران
قدیم" به قلم
حسن پیرنیا
(مشیرالدوله)
درباره شاهان
سرزمین "ماد
بزرگ".
تمدن
شاهان ماد
قبل
از اینکه به
تمدن شاهان
سرزمین ماد یا
سرزمین
آذرپاتکان ایران
امروزیمان
بپردازیم
لازم میدانیم
مروری کوتاه
در تاریخ آریاییهای
ایرانی یا آریانهای
ایرانی داشته
باشیم.
تاریخ
آریان های ایرانی
آریان
ها وقتی به ایران
آمدند به طوایف
و اقوامی تقسیم
شده بودند. هر
کدام از این
طوایف و اقوام
جاهایی را از
فلات ایران
برای زندگی
کردن انتخاب
کرده و به طرز
ملوک الطوایفی
(بصورت شاهان
بزرگ و کوچک
منطقه ای)
زندگانی
نمودند.
مهمترین
اقوام آریان
ها
1-
ماد ها
2-
پارس ها
3- پارت
ها یا اشکانیان
این
سه قوم، در
ازمنه تاریخی،
دولتهای بزرگ
تشکیل نمودند
و کارهای مهم
کردند. غیر از
اینها اقوام دیگری
نیز بودند
مانند "باختری
ها" در باختر و
"کرمانیها"
در کرمان و
"ورکانیها"
در گرگان و "هر
خواتی ها" در
"رخج" و جنوب
افغانستان
کنونی و غیره.
آریان
های ایرانی
که
در حوالی فلات
ایران میزیستند
باید اسم دو
قوم را در نظر
داشت :
1-
"آرّاین ها"
در ولایات
واقع بین
"ارش" و
"کورا" و "دریای
خزر".
2- "آلان ها" یا
"آس ها" در
اراضی پشت
کوههای قفقاز
به طرف شمال.
بعضی
از طوایف و
اقوام سکایی نیز
در حوالی فلات
ایران سکنی
داشتند از
جمله "داه" در
حوالی گرگان و
این ولایت به
"دهستان" موسوم
بود و برخی از
طوایف چادرنشین
در پارس مانند
"داهی ها" و
"دروپیک ها" و
غیره.
تاریخ
ایران به دو
عهد تقسیم میشود
:
اول
: عهد قدیم
که
از آخر قرن
هشتم ق.م شروع
شده ، تا نیمه
قرن هفتم میلادی
خاتمه می یابد
(قبل از ماد تا
پیروزی اعراب
مسلمان).
دوم
: عهد متوسط
عهد
متوسط نیز از 4
قسمت تشکیل
شده :
-
قسمت اول از نیمه
قرن هفتم میلادی
و پیروزی
مسلمانان عرب
بر دولت ایرانی
ساسانی (از
حدود 621 میلادی)
تا ظهور فتنه
مغول.
-
قسمت دوم از
آمدن مغول ها
به ایران تا
تأسیس دولت
ترکان صفویه (1501
میلادی/ 880 خورشیدی).
-
قسمت سوم که میتوان
تا اندازه ای
جدیدش نامید،
از دوران صفویه تا آغاز
مشروطیت (از 880
تا 1285 خورشیدی).
-
قسمت چهارم یا
عهد چهارم از
ابتدای مشروطیت
تا امروز (از 1285
خورشیدی تا به
امروز).
تاریخ
قدیم ایران
(عهد قدیم)
عهد
قدیم به 5 دوره
تقسیم شده است
:
اول
: دوره مادی - از
708 تا 550 قبل از میلاد
(حدود 158
سال)
دوم
: دوره اول
پارسی (دوران
هخامنشیان) –
از 550 تا 329
قبل از میلاد
(حدود 221
سال)
سوم
: دوره مقدونی
و سلوکی (دوره
اسکندر و دوره
جانشینان
اسکندر) – از 336 تا
256 قبل از میلاد
(80 سال)
چهارم
: دوره پارتی
(اشکانی) – از 256
قبل از میلاد
تا 224 بعد از میلاد
(حدود 480 سال)
پنجم
: دوره دوم
پارسی (دوران
ساسانیان) – از 224
تا 652 بعد از میلاد
و با مرگ یزد
گرد سوم (428 سال)
تاریخ
این عهد قدیم
طولانی، تقریبأ
شامل چهارده
قرن است و به
دو طرز میتوان
بیان کرد :
اول:
موافق نوشته
های مورخین
خارجه و کتیبه
هایی که از
شاهان هخامنشی
و ساسانی
مانده و کتب
مذهبی و غیرمذهبی
آریان های ایرانی
و مسکوکات و
نتیجه حفریاتی
که در جاهای
تاریخی ممالک
قدیمه آسیا و
افریقا و غیره
شده.
دوم:
موافق
داستانهایی
که از عهد قدیم
از نسل به نسل
رسیده، تا در
زمان ساسانیان
جمع آوری شده
و در قرون
اسلامی موضوع
مصنفاتی گردیده
که معروفترین
آنها
"شاهنامه"
شاهکار حکیم
ابوالقاسم
فردوسی طوسی
است.
تا
زمانی که
خاورشناسان
به خواندن کتیبه
های ایرانی و
آسوری و بابلی
و مصری وغیره
موفق نشده
بودند و حفریاتی
در جاهای تاریخی
به عمل نیامده
بود یگانه
منابع
اطلاعات تاریخی
ما راجع به
عهد قدیم ،
مورخین یونانی
و رومی و ارمنی
و عرب و غیره
بودند. ولیکن
از وقتی که پیشرفتهای
مذکور حاصل
شده مطالب زیادی
روشنتر گردیده.
یونانیهای
قدیم که راجع
به تاریخ ایران
آثاری از خود
گذاشته اند
مشهورترین
آنها از این
قرارند :
مشهورترین
تاریخ نگاران یونان
هرودوت
پدر "تاریخ
نگاری"/ 484 تا 425
ق.م
هرودوت
"هرودوت"
مورخ یونانی
که "پدر تارخ"
لقب دارد، از
اهالی "هالیکارناس"
مستعمره یونانی
در آسیای صغیر
و تبعه ایران
بوده، مدت
زندگانی او از
484 الی 425 قبل از میلاد
است. این مورخ
سیاحت ها در
ممالک مشرق زمین
نموده و تحقیقات
خود را راجع
به تاریخ آنها
نوشته است.
راجع به ایران
آنچه نوشته،
اگر از تصحیفی
که در اسامی
شده و نیز از قسمتهایی
که افسانه هایی
را حاوی است و
هرودوت آنچه
را که شنیده،
ضبط کرده است
صرفنظر نماییم
و نیز اگر در
نظر بگیریم که
او بالاخره یونانی
و از تسلط ایرانیها
بر وطن او هالیکارناس
ناراضی بوده ،
نوشته های او
دور از صحت نیست،
زیرا کتیبه های
"داریوش" و
سایر کاوشها و
تحقیقات در
اکثر موارد
گفته های او
را تأیید میکند.
کته
زیاس
"کته
زیاس" مورخ یونانی
که طبیب "اردشیر
دوم" (از 404 تا 361
ق.م سلطنت
داشت) بود ،
تاریخ ایران و
هند را نوشته.
ولیکن نوشته
های او راجع
به ایران
چندان طرف
توجه نیست ،
مگر قسمتی که
راجع به زمان
معاصر اواست.
مورخ یونانی
گزنفون/430 ق.م
سقراط
470 ق.م/ محکوم به
خودکُشی شد
گزنفون
خالق "کوروس
پدی"
"گزنفون"
مورخ یونانی
که از 430 الی 352 ق.م
میزیست (زمان
اردشیر دوم) و
از شاگردان
سقراط حکیم
بود. او
تصنبفاتی از
خود گذاشته،
از جمله کتابی
است در باب
عقب نشینی ده
هزار یونانی
بعد از شکست
کوروش کوچک
(پسر داریوش
دوم و پریزاد
، که مدعی تخت
شاهی بود و میخواست
اردشیر دوم را
بکشد) در "کوناکسا"
نزدیک بابل از
اردشیر دوم.
گزنفون نیز
کتابی در باب
تربیت اطفال و
جوانان
نگاشته بود
موسوم به "کوروس
پدی" است یعنی
تربیت کوروشی،
زیرا برای
مصداق مخیلات
(عقاید) خود
کوروش بزرگ را
انتخاب کرده
است.
پلوتارک
"پلوتارک"
مورخ یونانی
از 50 تا 125 بعد از
میلاد می زیسته
و کتابی در
باب رجال نامی
یونان و روم
نوشته که
قسمتهایی از
آن با تاریخ ایران
مربوط است.
سورنا
سردار پارتی
استرابون
تاریخ نگار
"استرابون"
جغرافیا دان
مشهور یونانی
که در یکی از
ولایات آسیای
صغیر (ترکیه
امروزی) موسوم
به"کاپادوکیه"
زاده شده و در
اوایل قرن اول
میلادی،
درگذشته است
(زمان اشکانیان
و دوران اُرُد
اول و سردار
پارتی "سورنا"
و ماجراهای
کشته شدن
کراسوس در جنگ
"حرّان" بین
النهرین و قیصر
شدن "یولیوس
سزار" در روم
و بیزار شدن "ارد
اول" از
سلطنت و
واگذاری
سلطنت به پسر
ارشدش "فرهاد
چهارم"، که
بعدأ توسط
پسرش "فرهاد
پنجم" که از
مادر ایتالیایی
بود، مسموم شد
و این به سال 2
قبل از میلاد
بوده و دوران
حضرت مسیح و "استرابون"
هم دراین دوره
بود).
استرابون
کتابی راجع به
جغرافیای
عالم آن روزی
نوشته که یکی
از کتب نفیسه
و برای تاریخ
بسیار مفید
است.
سرباز
مادی (از
حجاریهای تخت
جمشید)؛
دوره
مادها
مادها
مردمانی
بودند آریایی
نژاد که در
ابتدای قرن
هفتم قبل از میلاد
سلطنت ماد را
تأسیس کردند.
چه زمانی این
مردم به ایران
آمده، در آذربایجان
و کردستان
امروزی سکنی
گزیدند درست
معلوم نیست.
ظن قوی این
است که در قرن
دهم قبل از میلاد
آمده اند
(زمانی که
داوود جوان هم
شاه اسراییل
بود و هم پیغمبر).
"بروس"
مورخ کلدانی
قرن سوم قبل
از میلاد که
تاریخ "کلده"
و "آسور" را
نوشته، به این
عقیده بوده که
در زمان بسیار
قدیم مادی ها
، بابل را تسخیر
و 224 سال در آنجا
سلطنت کرده
اند.
"پارسوا"
و "آمادای"
"سلم
نصر سوم" که در
سنه 837 قبل از میلاد،
سفر جنگی به
طرف کردستان
کرده برای
دفعه اولی اسم
دو نوع مردم
را برده ، یکی
را "پارسوا" و
دیگری را
"آمادای" نامیده
است. مردم
آمادای همان
مادی ها
بودند، زیرا
بعدها آسوری
ها هم آنها را
به این اسم می
نامیدند. مادی
ها مدت مدیدی
تابع دولت
آسور بودند.
چنانکه "شمشی
اداد چهارم"
که از 812 تا 744 قبل
از میلاد شاه
آسور بوده و "تیگلات
پیلیسیر سوم"
که تا 727 قبل از میلاد
می زیسته (و
دولت جدید
آسور را به حد
اعلی وسعت خود
رسانید) با
مادیها جنگ
کرده، تمام
طوایف مادی را
مطیع نمود و 60
هزار اسیر و
غنایم زیاد از
گوسفند و شتر
و غیره به پایتخت
خود "کالاه"
برد و یکی از
سرکردگان او
تا کوه دماوند
تاخته، این
کوه را نیز
آخر دنیا تصور
کرده.
در 722
قبل از میلاد
"سارگن دوم" با
فلسطین
(فیلیستر) جنگ
نمود و مردمان
بنی اسراییل
را اسیر نمود
، و قسمتی از
اسرا را به
شهرهای مادی
فرستاد. بعد
از چندی با
مردم "مان نای"
که در
آذرپاتکان و
جنوب دریاچه
ارومیه سکنی
داشتند جنگ
کرد و رییس آن
مردم را که "دیااوکو"
نام داشت،
گرفته و به
شامات فرستاد
و این در 715 ق.م
اتفاق افتاد.
این مردم به
گفته آسوری
ها، با مادی
ها قرابت
داشتند.
در
زمان سلطنت
"آسور حیدین"
(که تا 669 ق.م شاه
آسور بود)،
قشون آسور از
دماوند هم
گذشته تا کنار کویر
بزرگ تاخت. و
دو پادشاه را
که موسوم به "سی
دیر پارنا" و
"اپارنا"
بودند، اسیر
کرد.
"هرودوت"
گوید : مادی ها
در عهد قدیم
موسوم به "آریان"
بودند و بعدها
خود را مادی
نامیدند. مورخ
مذکور نامهای 6
طایفه مادی را
چنین نوشته:
شش طایفه
مادها
1-
بوزها ،
2-
پارتاکن ها ،
3-
استروخات ها ،
4-
اری زانت ها ،
5-
بودین ها ،
6-
مغ ها.
اسامی
امرای مادی
"کتزیاس" حتی
اسامی امرای
مادی زمان
ملوک الطوایفی
را ، با تعداد
سال ها چنین
ذکر کرده :
1- ارباکیس 28
سال، 2- مایوداکس
50 سال، 3-
سوسارمس 28 سال،
4- ارتی کاس 50 سال،
5- اربی یانیس 22
سال، 6- ارتایس
40 سال، 7-
ارتی نیس 22
سال، 8- اس تی
براس 40 سال، 9-
اسپنداس 25 سال،
10- اس تی گاس 35
سال.
شاهان
ماد ؛ تأسیس
دولت ماد در
اکباتان
(همدان)
چنانکه
هرودوت
نوشته، شخصی "دیوکس"
نام، پسر "فروار
تنس" که
دهقان بود از
جهت عدل و
انصاف در میان
طایفه خود
رجوع عامه شد،
بدین معنی که
مردم منازعات
و محاکمات خود
را پیش او می
بردند... تا اینکه
دزدی و اغتشاش
بالا گرفت،
مردم جمع شده،
او را پادشاه
خود کردند و دیوکس
مستحفظینی
برای خود معین
و محلی را که
موسوم به "اکباتان"
بود برای پایتخت
خود انتخاب
کرد، که در
خطوط
آسوری "امدانا"
و در کتیبه های
هخامنشی "هنگ
متان" نوشته
شده است، یعنی
محل اجتماع و
حالا "اکباتان"
موسوم به "همدان"
است.
این
شهر "اکباتان"
قبل از دیوکس
نیز بوده و
سلاطین آسور
در سال 1200 قبل از
میلاد اسم آن
را برده اند.
ولیکن دیوکس
رونقی به "اکباتان"
داد و شهر جدیدی
ساخته، هفت دیوار
دور آن کشید،
چنانچه هر دیواری
بر دیوار دیگر
مشرف و دیوار
درونی آخری بر
تمام دیوارها
مسلط بود. قصر
پادشاه را در
قلعه هفتمین
ساخته بودند،
برج های این
قلعه رنگ طلایی
داشت و برج های
سایر دیوارها
را به الوان
مختلف رنگ آمیزی
نموده بودند.
چنین رنگ آمیزی
در بابل علامت
"سیارات
سبعه" بود و در
اینجا فقط تقلید
بود از هنر
بابلی. اکباتان
یا همدان شهر 3000
ساله است (از
هزار ق.م تا 2000
ب.م) و از این حیث
میان شهرهای
معمور نظیر
ندارد.
سیارات
هفتگانه
اکباتان
به این
ترتیب بودند :
به
پارسی :
ماه ، تیر ، ناهید
، مهر ،
بهرام ، هرمز ، کیوان
به
اسلامی : قمر،
عطارد ، زهره
، شمس ، مریخ ،
مشتری ، زحل
بعضی
گمان می کنند
که "دیوکس"
همان "دیااوکو"
است که "سارگن
دوم (تا 705 قبل از
میلاد) از او
ذکر کرده، زیرا
بعد از تبعید
دیااوکو به
شامات، آسوری
ها ولایت
همدان یا
اکباتان را "بیت دیااوکو"
یا "خانه دیا
اوکو" نامیده
اند.
سنگ
نکاره آسوری/
اسیران بابلی
سارگن دوم بعد
از فتح بابل؛
"دیوکس"
یا "دیااوکو"
(از 708 تا 655 قبل از
میلاد)
دیوکس
یا دیااوکو از
708 و یا به قولی
از 701 الی 655
ق.م
سلطنت کرد. دیااوکو
تمام همّ خود
را به جمع آوری
و متحد کردن
طوایف ماد
مصروف نمود.
از خوشبختی دیااوکو،
سلطان آسور "سیناخریب
(705 تا 681 قبل از میلاد)
در بابل و عیلام
گرفتار بود و
چون مملکت ماد،
باج خود را
مرتبأ به آسور
می پرداخت،
بهانه ای هم
برای دخالت
آسوریها در
ماد
ظاهرأ وجود
نداشت.
دیااوکو
همزمان با سیناخریب
و آسور حیدون (680
تا 669 قبل از میلاد)
و آسور بانی
پال (699 تا 626 قبل
از میلاد) از پادشاهان
آسوری بود و دولت
لیدی در آسیای
کوچک و در غرب
ترکیه امروزی
با پایتختی
سارد در دوران
دیااوکو بوجود
آمد.
"فرورتیش"
(از 655 تا 633 قبل از
میلاد)
فرورتیش
از 655 الی 633 ق.م در
ماد سلطنت
کرد.فرورتیش یا
"فرآ اورتس" یونانیها،
که بعد از پدر
به تخت نشست و
سیاست پدر را
که حفظ
مناسبات خوب
با آسور بود،
دنبال کرد ولیکن
از طرف مشرق
به مرور،
مردمان دیگر
را که از نژاد
آریانی بوده و
با مادی ها
قرابت داشتند
مطیع نمود و
پارس هم در این
زمان مطیع ماد
گشت.
بعد
از چندی مادی
ها به واسطه پیشرفتهای
خود در مشرق،
خواستند از قید
آسور خلاصی یابند
و باج به آسور
ندهند، ولیکن
سپاه چریکی او
در مقابل قشون
مشق کرده آسور
که در جنگ با عیلام
بیشتر ورزیده
شده بود، تاب
نیاورده،
شکست خوردند و
شاه ماد "فرورتیش"
کشته شد.
"
هووخ شتر" (از 633
تا 584 قبل از
میلاد)
دولت
ماد بزرگترین
دولت آن زمان
"هووخ
شتر" دولت ماد
را بزرگترین
دولت آن زمان
نمود. هووخ
شتر یا "کیاکسار"
یونانی ها از
شکست "فرورتیش"
درس عبرت
گرفته ، دانست
که با سپاهیان
چریکی که طوایف
و مردمان دست
نشانده به ماد
میدهند نمیتوان
در مقابل قشون
مشق کرده
آسور، مقاومت
نمود. او به
ترتیب قشون دایمی
پرداخته ، پیاده
و سواره نظامی
مرتب کرد. پیاده
نظام او مسلح
به تیر و کمان
و شمشیر بود.
سواره نظام
ماد چنانکه
مورخین نوشته
اند بر سواره
نظام آسوری از
حیث هنرمندی
برتری داشت، زیرا
سواران مادی
در حال حرکت
اسب، چه در حین
حمله و چه در
حال گریز، با
کمال مهارت تیر
می انداختند و
اسب های مادی
از حیث طاقت و
تندروی و قشنگی
در عهد قدیم
معروف آفاق
بودند.
اسیر
سکایی (از
حجاریهای
بیستون)؛
جنگ
سک ها (سکا ها) با
هووخ شتر در
شمال دریاچه
ارومیه (615
میلادی)
هووخ
شتر با آسوری
ها جنگیده،
آنها را با
وجود مقاومت
شدید شکست داد
و دیری نگذشت
که شهر "نینوا" را
محاصره نمود.
ولیکن در این
احوال خبر
تاخت و تاز "سک
ها" که از
قفقاز گذشته
به شمال ماد
آمده بودند،
به شاه هووخ
شتر رسید و او
مجبور شد
محاصره نینوا
را موقوف کرده،
برای حفظ ماد
به مملکت خود
مراجعت نمود و
در شمال دریاچه
ارومیه از سک ها
شکست خورد و
مجبور شد شرایط
آنها را بپذیرد.
تاخت و تاز سک ها
بطوری که
نوشته اند تا
دریای مغرب
امتداد یافت. بیست
وهشت سال سک
ها در ماد
بودند تا آنکه
"هووخ شتر"
پادشاه و
سرکردگان
آنها را میهمان
و مست کرده ،
بالتمام بکشت
و بعد سک ها را
از ایران
براند و این
در سال 615 قبل از
میلاد بود.
تسخیر
نینوا پایتخت
آسور توسط
هووخ شتر و "نبوپولاس
سار" (606 میلادی)
در این
اوان "نبوپولاس
سار" حاکم
آسور در
"بابل" ادعای
سلطنت نمود و
با "هووخ
شتر" متحد
شده ، نینوا
را محاصره
کردند. پادشاه
آسور "ساراکوس"
چون دید
مقاومت نتیجه
ندارد، آتشی
روشن کرده،
خود و خانواده
اش را در آن
بسوزاند و این
شهر تسخیر و
چنان زیر و
زبر شد که از
آن شهر جز
خرابه ی نماند
و این در سال 606
قبل از میلاد
بود.
درست
چهل سال بعد
از آنکه دولت
آسور، دولت عیلام
را از صفحه
روزگار محو
کرد، خود نیز
محو و فراموش
شد. اگر چه مصری
ها و بابلی ها
هم در موقع
فتح نسبت به
مغلوبین سفاک
و بیرحم بودند
، ولیکن بابل
قوانین و علوم
و صنایع برای
مللی که بعد
آمدند گذاشت و
مصر بناهایی
کرد که امروز
هم ایستاده و
باعث حیرت
همگان است.
اما آسور با
داشتن صنایعی،
دولتی بود سبع
و غارتگر که
جز خرابی و
بدبختی و
اسارت به ملل
تابعه چیزی
نداد. این بود
که اقوام و
ملل با شعف
انهدام آسور
را تلقی و زود
گذشته های
محنت خیز آن
را فراموش
نمودند.
تقسیم
ممالک آسور بین
هووخ شتر و
نبوپولاس سار
"پس
از آن متحدین
(دولت ماد و
بابل)، ممالک
آسور را مابین
خود چنین تقسیم
کردند :
-
مستملکات
آسور در آسیای
صغیر (ترکیه
امروز) بهره
دولت ماد شد
-
شامات
(سوریه کنونی)
و فلسطین جزو
بابل گردید.
بعد
"بخت النصر"
ولیعهد بابل و
"نبوپولاس
سار" شاه بابل،
مصری ها را که
از گرفتاریهای
آسور استفاده
کرده ، این دو
مملکت (شامات
و فلسطین) را
اشغال کرده
بودند ، از
آنجاها
براندند.
اتحاد ماد با بابل
بعد از سقوط نینوا
قطع نشد ،
بلکه شاه ماد
هووخ شتر با
دادن دختر خود
به بخت النصر
ولیعهد دولت
بابل این
اتحاد را تشیید
کرد.
بعد از
آن مادی ها
بسهولت "ارمنستان"
و "کاپادوکیه"
را تصرف
نمودند ، چه
آنها از تاخت
و تاز سک ها ضعیف
شده بودند. سپس
مادی ها و
هووخ شتر به
دولت "لیدی"
که در این
زمان قوی شده
بود ،
برخوردند و
طولی نکشید که
با آنها به
جنگ شدند. "سارد"
در این دوران پایتخت
لیدیه بود.
مملکت
لیدیه و ماد
"لیدیه"
مملکتی در غرب
آسیای صغیر که
در این زمان
حدّ شمالی آن
دریای سیاه و
دریای مرمره و
حد جنوبی آن
دریای مغرب
(مدیترانه)
بود. لیدی ها
را قبلأ از
نژاد سامی ها
می دانستند ولی
محقق شده که
نه سامی و نه
آریایی بودند.
محقق
است در قرن
دهم و نهم ق. م مردمانی
که موسوم به
"فریگی ها"
بوده و با یونانی
ها
قرابت نژادی
داشتند از طرف
"تراکیه" به این
مملکت هجوم
آورده و بر
بومی ها استیلا
و بعد مخلوط
شدند و بعدها
سلسله ای از
شاهان موسوم
به "هراکلی
ها" یا "هرقلی
ها" برقرار
شد و از این
زمان لیدیه
قوت یافت و
سلسله ی "مرمناد"
تأسیس شد که
بانی آن "ژیگ"
نامی بود که
دولت لیدیه را
قوی کرد و "کیمری
ها" را که از
طرف شمال و شمال
شرق به کشور لیدیه
تجاوز مینمودند
، بعد از
جنگهای طولانی
شکست داده ،
از مملکت
براندند و این
در سال 667 ق.م بود.
در
زمان "آلیات" که
از 612 الی 563 ق.م در
لیدیه سلطنت
داشت، لیدیه
را به اعلی
درجه ترقی داد
و سک ها را
نابود و یونانی
ها را مغلوب و
دو شهر بزرگ "ازمیر"
و "کلوفن"
را به لیدیه
ضمیمه نمود.
مردم لیدی اگرچه
مردم جنگی و
سلحشور
نبودند ، ولی
سواره نظام بسیار
خوبی داشتند
که از مردان
جنگی یونانی و
سپاهیان اجیرشده
تشکیل میشد.
جنگ
ماد با لیدیه (591 تا
585 قبل از میلاد)
؛ سرنوشت جنگ
با کسوف
(آفتاب گرفتگی)
در سالهای
591 ق.م جنگ ماد با
لیدیه شروع شد
و شش سال بطول
کشید در
حالیکه برای
دو کشور هیچ
گونه پیشرفتی نداشت.
و در سال هفتم
و در روز 28 ماه
مه 585 قبل از میلاد،
تمامی خورشید
گرفت (کسوف یا خورشید
گرفتگی).
نوشته اند که
این کسوف را "طالس"
حکیم یونانی پیش
بینی کرده
بود. کسوف اثر
شگفت آوری در
سپاهیان طرفین
کرد و آن را
علامت غضب خدا
تعبیر کردند.
پس از آن "بخت
النصر"
پادشاه بابل بین
طرفین حکم کرد
و رود "هالیس"
(در ترکیه)
سرحد دولتین
گردید.
ازدواج
"ایختوویگو" پسر
"هووخ شتر" با "آلیات"
دختر شاه لیدیه
(585 میلادی)
و در
همین سال 585 ق.م "ایختوویگو"
پسر "هووخ
شتر" شاه
ماد، با دختر
شاه لیدیه "آلیات"
ازدواج کرد.
"هووخ شتر" یک
سال بعد در
سال 584 ق.م در
گذشت. این شاه
شخصی بود عاقل
و قوی الاراده
و سیاستمداری
زبردست و از
شکست هایی که
در ابتدا از
سکاها نصیب
قشون او شد مایوس
نگردید و
چندان کوشید
تا بر موانع
غلبه کرد و
دولت ماد را
بزرگترین
دولت آن زمان
نمود.
باغهای
معلق سمیرامیس
همسر بخت
النصر، از
عجایب
هفتگانه در بابل،
ساخته بخت
النصر؛
باغهای
معلق سمیرامیس
آسور
باغهای
معلق سمیرامیس
که یکی از عجایب
هفتگانه عهد
قدیم محسوب میشد
و به غلط
آنرا به "سمیرامیس"
ملکه آسور
نسبت میدهند ،
در زمان "بخت
النصر" برای
زن او، که
دختر شاه ماد "هووخ
شتر" بود ،
ساخته شده
بود.
"ایختو
ویگو" (از 584 تا 550
قبل از میلاد)
ماد
ضمیمه دولت
پارس (550 قبل از
میلاد)
ایختو
ویگو را یونانیها،
"آستیاگ" نامیده
اند. این شاه
بعد از پدر
مدت طویلی
سلطنت کرد و
دربار خود را
موافق ترتیبات
دربار آسور
منظم نموده و
بر شکوه و
تجملات آن بیفزود.
مادی ها همینکه
مقتدر گشتند و
به ثروت و ناز
و نعمت غوطه ور
گشته ، سست
شدند و چون
تجملات درباری
مستلزم مخارج
بود بر مالیات
ها افزودند و
ظلم بالا گرفت
و بخصوص که
سلطنت طولانی "ایختو
ویگو" تمامأ
به صلح و
آرامش گذشت و
قشون مادی که
در جنگ با
آسوری ها و سک
ها ورزیده شده
بود، بیکار
ماند و سست شد
و مردم از "ایختوویگو"
راضی نبودند ،
چه به محض اینکه
"کوروش
هخامنشی" بر وی
خروج کرد خود
مادی ها "ایختوویگو"
را رها نموده
، به پارسی ها
ملحق شدند و این
مملکت در سال 550
ق.م ضمیمه
پارس شد.
"ماندانا"
دختر "ایختوویگو"
مادر "کوروش"
شورش
کوروش بر ایختوویگو
داخل
آرامگاه
کوروش کبیر در
تخت جمشید؛
شورش
کوروش بر ایختوویگو
(به نقل
از هرودوت تاریخ
نگار)
«شاه
ماد ایختوویگو
در خواب دید
که از شکم
دختر او "ماندانا"
تاکی (درختی)
رویید که تمام
آسیا را فرا
گرفت. شاه مغ
ها را جمع
کرده تا تعبیر
خواب او کنند.
مغ ها گفتند
دختر شاه پسری
زاید که تمام
آسیا را تسخیر
نماید. شاه
صلاح دید دختر
خود را به کسی
دهد که هوس طغیان
در سر نداشته
باشد. با این خیال
"کمبوجیه"
شاه پارس یا
شاه "انزان"
را که دست
نشانده مملکت
ماد بود اختیار
نمود و همین
که دخترش پسری
آورد او را به
وزیرش
"هارپاگ" نام
از خویشان خود
سپرد و امر به
کشتن پسر
دخترش کرد. وزیر
هارپاگ هم
اجرای این امر
را از شبان
خود "سپاکو"
خواست. همزمان
زن "سپاکو"
پسری زایید که
مرده بدنیا
آمد و زن
سپاکو مانع از
کشتن پسر
ماندانا شده ،
او را به پسری
پذیرفت و
"کوروش" نام
نهاد. پس از آن
کوروش در خفا بزرگ
شد تا به سن
دوازده سالگی
رسیده ، همبازی
بچه های وزیران
گردید. روزی
در حین بازی
تندی و سختی
با وزیرزاده
ها کرد و آنها
شکایت او را
نزد "ایختوویگو"
بردند. ایختوویگو
، کوروش را
طلبید و از
جلاوت او در حیرت
شد. پس از تحقیقات
معلوم شد که این
پسر نوه اوست. ایختوویگو
کوروش را با
مادرش به پارس
فرستاد و وزیرش
"هارپاگ" را
که غفلت در
امر شاه کرده
بود تنبیه
نمود. ...»
جنگ
کوروش با پدر
بزرگش ایختو ویگو
؛ تسخیر
اکباتان (550 قبل
از میلاد)
«کوروش در
پارس به
آموختن اسب
سواری و تیراندازی
پرداخت تا به
رشد رسید و
طوایف پارس را
متحد کرد و بر
پدربزرگش "ایختو
ویگو" قیام
کرد و با کمک "هارپاگ"
وزیر، در نزدیکی
"پاسارگاد"
جنگ سختی با
شاه ماد کرده
و کوروش فاتح
و ایختو ویگو
را اسیر کرد.»
وقایع
نگاری نبونید پادشاه
بابل از جنگ
کوروش با
ایختوویگو
وقایع
نگاران
نبونید
پادشاه بابل این
واقعه را چنین
نوشته اند: «ایختوویگو
قشونی جمع
کرده، به جنگ
کوروش رفت. ولیکن
لشگریان او یاغی
شده و ایختوویگو
را گرفته تسلیم
کوروش نمودند.
پس از آن کوروش،
اکباتان را
تسخیر کرد و
طلا و نقره و
ثروت زیاد به
تصرف او درآمد
و تمام این
غنایم را با
خود به
"انشان" برد.»
تسخیر
اکباتان در 550
قبل از میلاد
روی داده است
و این به سال
نهم سلطنت
کوروش در "انزان"
یا "عیلام"
بود. بنابراین
دولتهای ماد
از 708 یا 701 تا 550 قبل
از میلاد به
مدت 151 یا 158 سال
در ایران و آسیای
صغیر دولت
داشتند. و
فراموش نکنیم،
اگر زرتشت
حدود 600 قبل از میلاد
میزیسته
(بنابر گفته
محققان غیر ایرانی)،
بنابراین میبایستی
در زمان "هووخ
شتر" بوده
باشد، زمانی
که دولت ماد
از بزرگترین
دولتهای جهان
آنروزی بوده.
منابع:
-
برگزیده ای از
کتاب "ایران
قدیم" به قلم
حسن پیرنیا
(مشیرالدوله) بخش
شاهان سرزمین "ماد
بزرگ".
- سایت
"کودک و
نوجوان".
(پژوهش،
گردآوری،
تدوین و
پیرایش از
سروش آذرت)
...... ......... ............ ............... .................. ......................
ادامه
در "شاهان
هخامنشی" / "روز
25 آبانماه سال 1224
خورشیدی"
روز خواندن کتیبه
های داریوش کبیر؛
با
تشکر از سایت
"کودک و
نوجوان" و
بازماندگان
زنده یاد
شادروان حسن پیرنیا
/ سایت خانه و
خاطره / سروش
آذرت/ 3 تیر ماه 1392
خیامی خورشیدی/
24 یونی 2013 میلادی/