با سلام.

به سایت خانه و خاطره خوش آمدید.

 

میرزا محمد حسن شیرازی(میرزای بزرگ) ؛ شیخ مرتضی انصاری(شیخ اعظم)

سیّد محمد طباطبایی (سیّد مجاهد) ؛ ملا احمد نراقی ؛ سیّد علی شوشتری

 

 میرزا محمد حسن شیرازی؛

 

میرزا محمد حسن شیرازی(میرزای بزرگ)

(متولد 1230 قمری برابر با 1192 خورشیدی/ 1813 میلادی در شیراز/ متوفی 1312 قمری برابر با16 بهمن 1273 خورشیدی/ 1894 میلادی در سامراء عراق زمان ناصرالدین شاه)

 

میرزا محمد حسن شیرازی (میرزای بزرگ)

مرجع تقلید تمامی شیعیان (از 1281 قمری تا 1311 قمری- 30 سال- بعد از فوت شیخ مرتضی انصاری «شیخ اعظم»)

 

آيت الله ميرزا محمد حسن شيرازی مرجع عظيم الشان و عاليقدر اسلامی است که در سال 1230 ق. در شيراز چشم به جهان گشود. ميرزا محمد حسن از چهار سالگی شروع به تحصيل کرد و در 8 سالگی مقدمات را به پايان برد. ميرزای شيرازی در 29 سالگی وارد کربلا شد و پس از آن به نجف اشرف عزيمت کرد و در درس شيخ اعظم، مرتضی انصاری، شرکت جست و از خواص شاگردان او شد.

 

میرزا محمد حسن شیرازی و جنبش تنباکو

پس از رحلت شيخ مرتضی انصاری در 1281 ق. زعامت شيعه به ميرزای بزرگ شيرازی محول گرديد و ايشان نزديک به 30 سال در اين مقام به رفع مشکلات مردم و اداره حوزه های علميه مشغول بود. یکی از مهمترين حوادثی که در ايام زعامت آن پيشوای بزرگ اسلامی رخ داد، قضيه جنبش تنباکو بود. فتوای تاریخی ايشان در معاهده انحصار تنباکو در زمان ناصرالدين شاه، چنان مردم را به صحنه کشاند که شاه قاجار، مجبور به فسخ قرارداد تنباکو گرديد. با صدور اين فتوا، مردم مبارزه سياسی عليه قرارداد استعماری مذکور را يک وظيفه شرعی دانسته و به مخالفت شديد پرداختند. به طوری که ناصرالدين شاه مجبور شد با پرداخت غرامت اين قرارداد ننگين را فسخ کند. ميرزای حسن شيرازی همزمان با رهبری جامعه اسلامی ، شاگردان بسياری را به جامعه اسلامی تقديم و کتب متعددی را تأليف کرد.

 

شاگردان میرزا محمد حسن شیرازی (میرزای بزرگ)

- حضرات آيات عظام سيد محمد کاظم يزدی.

- آخوند ملا محمد کاظم خراسانی.

- ميرزا محمد تقی شيرازی معروف به ميرزای دوم.

- شيخ فضل الله نوری.

- حاج ميرزا حسين نوری.

- ميرزا اسماعيل شيرازی.

- سید علی اکبر فال اسیری.

- محمد حسین نائینی.

و دهها عالم بزرگوار از جمله شاگردان اين فقيه بزرگوار می باشند.

 

سرانجام، ميرزای بزرگ در 1273 خورشیدی/ و در سن 82 سالگی در سامرا عراق چشم از جهان فرو بست و جسد مطهرش را از سامرا تا نجف با پای پياده تشييع کردند و در آخر شعبان در جوار مرقد منور حضرت اميرالمومنين(ع) به خاک سپردند. از آن پس مجالس فاتحه در تمام شهرها برگزار شد. همه بازارها در اين ايام تعطيل بود و اين عزاداری تا نزديک به يک سال ادامه داشت.

 

میرزای محمد حسن شیرازی و شیخ مرتضی انصاری

از جمله مربیانی که در شکل‏گیری شخصیت کم نظیر میرزای شیرازی تاثیرگذار بوده‏اند، شیخ مرتضی انصاری است(زندگینامه در ادامه جستار). میرزا با پشتکار فراوان، در درس‏های شیخ شرکت می‏کرد و از نزدیکان علمی شیخ به حساب می‏آمد، تا آن جا که شیخ مرتضی انصاری ، بارها گفته بود: من درس را برای سه نفر می‏گویم؛ میرزا محمدحسن شیرازی ، میرزا حبیب اللّه‏ (رشتی) و آقا حسن تهرانی (نجم آبادی).

 

استاد مرتضی انصاری به میرزا محمد حسن بسیار توجه داشت و از او خواسته بود تا در کتاب رسائل تجدید نظر کند. میرزای شیرازی نیز چه در زمان حیات و چه پس از وفات شیخ، هرگاه سخن از او به میان می‏آمد ، نهایت احترام و تعظیم را نسبت به آن بزرگمرد ادا می‏نمود.

 

منبع:

- سایت "دانشکده آزاد اسلامی ابرکوه".

 

............   ...............    ..................

 

آیت الله میرزا محمد حسن شیرازی

میرزای شیرازی در سال 1281 ق، بعد از رحلت شیخ مرتضی انصاری، 30 سال منصب خطیر مرجعیت را عهده‏دار گردید. اقدامات میرزای شیرازی در نشر معارف اهل بیت علیهم‏السلام و دفاع از کیان اسلام، هر کدام نقطه عطفی در تاریخ مرجعیت تشیع به شمار می‏آید.

 

دفاع از شیعیان مظلوم افغانستان، تلاش برای ایجاد وحدت میان شیعه و سنی (با انتقال حوزه علمیه تشیع از شهر نجف به شهر سنی نشین سامرا، پرداخت شهریه و کمکهای مالی به علماء و طلاب اهل سنت، از میان بردن موانع وحدت)، تربیت و اعزام مبلغ به مناطق محروم، جلوگیری از تجاوز یهودیان به مسلمانان همدان، جلوگیری از خرید سرزمینهای شهر طوس توسط دولت روسیه، فرستادن آیة‏الله سید عبدالحسین لاری برای مبارزه با عوامل انگلیس در جنوب ایران و حمایت از قیام آزادی خواهانه مردم آن سامان، برخی از این تلاشها است.

 

منبع:

- سایت "پایگاه حوزه".

 

............   ...............    ..................

 

 تمثال خاتم الفقهاء والمجتهدین "شیخ اعظم انصاری

 

شیخ مرتضی انصاری مبتکر علم اصول

(زاده سال 1214 قمری در دزفول ؛ متوفی سال 1281 قمری در نجف ؛ اجازه روایت و اجتهاد از ملا احمد نراقی در کاشان)

 

مرجعیت عام شیعه بعد از شیخ محمد حسن اصفهانی (صاحب جواهر)

از سال 1262 تا 1266 قمری مرجعیت عامه شیعیان به آیةالله شیخ محمد حسن اصفهانی صاحب جواهر منتقل شد. بعد از فوت شیخ محمد حسن اصفهانی (صاحب جواهر) در سال 1266 قمری ، شیخ مرتضی انصاری برای مدت 15 سال مرجع تقلید شیعیان از هند تا مغرب اقصی شد.

 

شيخ مرتضی انصاری ، پدرش شيخ محمدامين و نسبش به جابر بن عبدالله انصاری (وفات 78 ق) از صحابه پيامبر (ص) می‌رسد. شيخ محمدامين از علما و مروجين دين اسلام بود او بجز شيخ مرتضی دو فرزند ديگر به نامهای شيخ منصور و شيخ محمد صادق نيز داشت. او به سال 1248 ق با بيماری طاعون در خارج از شهر دزفول فوت و در نزديکي بابا يوسف به خاک سپرده شد. مادر شيخ مرتضی دختر شيخ يعقوب فرزند شيخ احمد بن شيخ شمس‌الدين انصاری است. وی از زنان پرهيزگار زمان خود بود. مادر شیخ مرتضی انصاری به سال 1279 ق در نجف اشرف از دنيا رفت.

 

شیخ مرتضی مقدمات علوم را در زادگاهش نزد پدر و عموی خود شيخ حسين انصاری، که از اکابر علمای آن شهر بود، فرا گرفت. در 1232 ق با پدرش به عتبات رفت و در آنجا مدت چهار سال در خدمت سيد محمد مجاهد (وفات 1242 ق) و شريف العلمای مازندرانی (وفات 1245 ق) درس خواند. شيخ مرتضی بر اثر محاصره کربلا توسط داوود پاشا و عدم امکان تحصيل ابتدا به کاظمين رفت و در 1236 ق با عده‌ای به دزفول بازگشت. اما يک سال بعد به کربلا برگشت و بار ديگر به فراگيری علوم دینی در خدمت شريف العلما، پرداخت. پس از گذشت يک سال عازم نجف گرديد و از محضر درس شيخ موسی کاشف الغطاء (وفات 1241 ق) استفاده نمود. در 1240 ق پس از آمدن به زادگاهش رهسپار زيارت مشهد شد و در مسير خود از حوزه‌های علمی شهرهای بروجرد، اصفهان و کاشان ديدن کرد. در بروجرد به حوزه درسی شيخ اسدالله بروجردی (وفات حدود 1271 ق) و در اصفهان به حوزۀ درس سيد باقر شفتی پيوست که اقامت در هر يک از اين حوزه‌ها بيش از يک ماه به طول نينجاميد. اما شيخ مرتضی 4 سال در کاشان توقف کرد و در محضر ملا احمد نراقی به تکميل معلومات خود پرداخت.

 

پس از گرفتن اجازۀ روايت و اجتهاد از نراقی رهسپار مشهد گرديد. ملا احمد نراقی از اين دوران به نیکی ياد می‌کند و علاقه‌مند به مباحثه علمی با شيخ بوده تا جایی که پس از رفتن شيخ از کاشان بيان نمود بهره علمی که من از اين جوان بردم بيش از دانشی بود که او از من آموخت.

 

شيخ پس از پنج ماه توقف در مشهد به تهران و پس از شش سال مسافرت در سال 1246 ق به زادگاهش دزفول بازگشت و در رأس حوزه علميه شهر دزفول قرار گرفت. در 1249 ق به نجف وارد شد و به حوزۀ درس شيخ علی کاشف الغطاء (وفات 1254 ق) و به مجلس درس شيخ محمدحسن اصفهانی صاحب جواهر (وفات 1266 ق) پيوست اما در هر يک از اين حوزه‌ها چند ماهی بيشتر نبود و به زودی خودش مستقلاً به تشکيل جلسات درس پرداخت.

 

شیخ مرتضی انصاری در 1266 ق پس از درگذشت شيخ محمد حسن اصفهاني معروف به صاحب جواهر به مرجعيت شيعه رسيد و به مدت پانزده سال پيشوای دینی شيعيان شد. شيخ انصاری یکی از برجسته ترين نوابغ فقهی شيعه و مبتکر علم اصول و او را «خاتم الفقها و المجتهدين» لقب داده‌اند.

 

مرجعيت دینی مطلق شيخ مرتضی انصاری سبب گرديد که بيشتر وجوه شرعی شيعيان از هند (موقوفه اوده) تا مغرب اقصی که پيش از وی به روحانيون محلی پرداخت می‌گرديد برای او فرستاده شود. شيخ هر بامداد در جامع هندی به تدريس فقه و اصول می‌پرداخت و بسياری از شاگردان او که شماره آنها را تا 500 تن دانسته‌اند، بعدها خود عالمی بزرگ و مجتهدی مسلم گرديده‌اند.

 

شاگردان شيخ مرتضی انصاری

تعدادی از شاگردان شیخ انصاری نيز، تأثير شگرفی در اوضاع سياسی و اجتماعی دوران خود بر جای گذاشتند.

 

- ميرزا محمد حسن شيرازی با فتوای تاریخی تحريم تنباکو، کمر استعمار اقتصادی انگلستان را شکست. 

- ملا محمد کاظم خراسانی معروف به آخوند خراسانی یکی از زعمای روحانی انقلاب مشروطيت. 

- سيد جمال الدين اسدآبادی که از 1266 قمری به مدت چهار سال از محضر شيخ انصاری استفاده برد و تحصيلات خويش را به پايان رساند؛ او تلاش زيادی در بيداری و اتحاد جهان اسلام و وحدت ميان شيعه و سُنّی داشت و مبارزه همه جانبه‌ای بر عليه استعمار انگليس انجام داد.

 

شيخ مرتضی انصاری زندگی بسيار زاهدانه و ساده‌ای داشت. وی سه همسر برگزيد و چون در 1281 ق در شهر نجف درگذشت دو دخترش به نامهای بی بی فاطمه و بی بی زهرا که تنها فرزندان شيخ بودند توانایی مالی مناسبی برای برگزاری مراسم سوگواری نداشتند.

 

پس از درگذشت یکی از بزرگترين مراجع تقليد شيعه گويند تمامی ماترک وی برابر هفده تومان ايرانی بوده و معادل همان مقدار نيز به ديگران بدهکار بوده است. شيخ مرتضی انصاری مالف بيش از 30 کتاب و رساله بود.

 

منبع:

- جستاری از اکبر مشعوف از سایت "موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران".

 

............   ...............    ..................

 

مرجعیت عام شیعه

در سال 1266 قمری، آیةالله شیخ محمد حسن اصفهانی صاحب جواهر در لحظات آخر حیاتش در جمع بزرگان شیعه خطاب به شیخ مرتضی انصاری گفت: این مرجع شما بعد از من است» و پس از درگذشتش، شیخ مرتضی مرجعیت عام شیعه را یافت.

 

شیخ انصاری پس از شیخ علی کاشف الغطا و برادرش شیخ حسن کاشف الغطا و همچنین شیخ محمد حسن صاحب جواهر ریاست و اداره حوزه علمیه نجف را از سال 1266 تا 1281 قمری به مدت 15 سال به عهده داشت و شیعیان جهان از وی تقلید می‌کردند.

 

شیخ انصاری در سن 67 سالگی در 18 جمادی‌الثانی سال 1281 قمری در نجف درگذشت. وصی‌اش سید علی شوشتری بنا به وصیت شیخ بر جنازه او نماز گزارد و بدنش در جوار بارگاه امام علی دفن شد.

 

............   ...............    ..................

 

شیخ مرتضی انصاری و دختر ناصرالدین شاه

دختر شیخ انصاری (ره) فرمود: روزی  دختر ناصرالدین شاه برای زیارت و دیدار با پدرم وارد منزل ما در نجف اشرف شد. آثار زهد عیسوی و علائم ورع یحیوی  را در پیشانی شیخ یافت. در اتاق او کمی پشکل - بجای زغال- در منقل مشتعل بود و یک سفره حصیری به دیوار آویزان. در کنار منقل گلی یک «پیه سوز سفالی» اتاق را نیمه روشن کرده بود. اینها بود اسباب اتاق آن قطب دائره فقاهت! شاهزاده وقتی وضع اتاق را برانداز کرد نتوانست از اظهار مطلب درونی خود خودداری کند از این رو گفت: اگر ملا و مجتهد این است پس حاج ملا علی کنی چه می گوید؟! سخنش هنوز تمام نشده بود که شیخ انصاری از جای برخاست و با ناراحتی فرمود: چه گفتی؟ این کلام کفرآمیز چه بود؟ بدان که خود را جهنمی کردی، برخیز و از نزد من دور شو، و حتی یک لحظه اینجا نمان؛ زیرا می ترسم عقوبت تو مرا هم بگیرد و ... شاهزاده از تهدیدات شیخ به گریه افتاد و گفت: آقا! توبه کردم، نفهمیدم مرا عفو کنید دیگر از این غلطها نمی کنم! شیخ از خطای او گذشت و فرمود: تو کجا و اظهار نظر درباره ملا علی کنی کجا ؟ ...

 

............   ...............    ..................

 

سید محمد مجاهد (سیّد محمد طباطبایی) معروف به سیّد مجاهد

ملا احمد نراقی ، از فقهای شیعه در میدان جنگ (زمان فتحعلیشاه و جنگهای اول و دوم ایران با روسیه)

 

مهاجرت سيد محمد طباطبايى به اصفهان بعد از واقعه کربلا در سال 1216 ق.

سيد محمد طباطبايى معروف به "سيد مجاهد" ، عالمى ديگر از مناديان جهاد و دعوت كنندگان به عزت در برابر هجوم بيگانگان در عصر سكوت قاجار به شمار مى رود. وى در سال 1180 ق. در خانه يكى از سادات دانشور كربلا چشم به دنيا گشود. پدر بزرگ مادرى اش علامه محمد باقر بهبهانى (متوفى 1201 ق.) معروف به وحيد بهبهانى فقيه برجسته و بى نظير آن عصر بود. در دوران مرجعيت وحيد بهبهانى جان تازه اى در كالبد حوزه درسى كربلا دميده شد.

 

حوزه كربلا (سالهای 1201 قمری)

حوزه كربلا در آن عصر به مركز علمى جهان شيعه تبديل گشت و شاگردان مكتب كربلا سلسله جنبانان علم و فقاهت در سراسر عالم تشيع شدند و در جاى جاى جهان اسلام ، مشهد، كاشان ، قم ، كاظمين ، نجف ، كربلا، تبريز و هندوستان اقدام به تشكيل حوزه هاى علمى نمودند.

 

دو پسر وحيد بهبهانى (دايى هاى محمد) يعنى آقا محمد على طباطبايى و آقا عبدالحسين طباطبايى نيز از علماى ممتاز بودند. پدر محمد ، آيت الله سيد على طباطبايى از شاگردان خاص و شاخص وحيد بهبهانى گشت. مادر محمد نيز از زنان دانشمند و فاضل بود. سیّد محمد گرچه توفيق حضور در مجلس درس پدربزرگش وحيد بهبهانى را نيافت ليكن از محضر شاگردان شاخص و برجسته وى بهره برد. علاوه بر پدرش از علامه بحرالعلوم (متوفى 1212 ق.) در نجف بهره جست و از علم و زهد و كرامات توشه هاى آسمانى برگرفت و به افتخار ازدواج با دختر آن عالم گرانقدر نائل آمد. اما توفيق بهره بردن از آن بزرگ ديرى نپاييد و علامه بحرالعلوم هفت سال پس از وفات وحيد بهبهانى ديده از دنيا فرو بست. سيد محمد در نجف اشرف چندى نيز از محضر فقيه توانا شيخ جعفر كاشف الغطا (متوفى 1228 ق.) بهر برد. شيخ جعفر كاشف الغطاء (ره) در استنباط مسائل و فروع فقهى بسيار مسلط و توانا بود. وى فردى بسيار متواضع بود و علاوه بر رياست دينى ، پيشواى شجاع ملى نيز به شمار مى آمد. درک زمان و نيازهاى زمان نيز از خصوصيات شايسته كاشف الغطا بود. تألیف كتابى در رد اخبارى گرى و نيز كتابى در رد فرقه وهابى بر همين اساس بود.

 

هجوم وهابی ها به کربلا (1216 قمری/ 1180 شمسی/ 1801 میلادی)

در سال 1216 ق./1180 ش./1801 م.، كربلا مورد هجوم وهابيهای سنّی عربستان قرار گرفت و بيش از سه هزار نفر از جمله بسيارى از علما كشته شدند. بخش اعظم بارگاه امام حسين(ع ) و اماكن بسيارى مورد تخريب قرار گرفت و اموال مردم به غارت رفت. وهابی ها پس از قتل و غارت و تخريب کربلا ، شهر را ترک كردند. اين واقعه عمده موجب مهاجرت سيد محمد طباطبايى به اصفهان شد. حوزه اصفهان همچنان يكى از حوزه هاى معتبر جهان شيعه به شمار مى آمد و با حضور برخى از علماى تراز اول كربلا و شاگردان برجسته وحيد بهبهانى يا تربيت يافتگان شاگردان او از رونق و اعتبار برخوردار بود، بزرگانى چون محمد اصفهانى، تقى اصفهانى، محمد ابراهيم كلباسى، شيخ محمد حسين اصفهانى، سيد محمد باقر شفتى معروف به (حجت الاسلام). سيد محمد طباطبایی در مدت سیزده سال اقامت در اصفهان در جو مناسب حوزه اصفهان تنها به تدريس و تألیف مشغول بود و از پذيرش ديگر مناصب چشم پوشيده بود.

 

شاگردان سيد محمد طباطبایی مجاهد

1- سيد ابراهيم موسوى قزوينى معروف به صاحب كتاب ضوابط (متوفى 1262 ق.).

2- مولى محمد صالح برغانى (متوفى 1283 ق.).

3- ملا محمد نورى.

4- ملا حسن يزدى (متوفى بعد از 1242 ق.).

5- شيخ احمد كرمانشاهى (متوفى 1235 ق.).

6- ملا اسدالله بروجردى (متوفى 1271 ق.).

7- ملا صفر على لاهيجانى (متوفى قبل از 1264 ق.).

8- شريف العلما مازندرانى (متوفى 1264 ق.).

9- سيد شفيع بروجردى (متوفى 1280 ق.) و ....

 

عزم جهاد سیّد محمد طباطبایی (سیّد مجاهد ، آیت الله مجاهد)

جنگهای دوم قاجار و روسیه در دوران فتحعلیشاه

در دوران زعامت آيت الله سيد محمد طباطبایی دوره دوم جنگ ايران و روسيه آغاز گرديد و روحانيت به زعامت آن فقيه گرانقدر در آن نقش موثر را به عهده داشت و به همين سبب نيز ايشان به آيت الله مجاهد شهرت يافت. دوران سلطنت فتحعلى شاه كه بخشى از آن معاصر با زندگانى آيت ا... مجاهد بود يكى از حساس ترين و بحرانى ترين مراحل تاريخ ايران و جهان محسوب مى شود. در آن زمان در ميان دولت هاى قدرتمند جهان رقابت شديدى در دست يابى به مناطق آسيا و آفريقا شروع شده بود. اين سياست از سوى دول قدرتمند، «سياست مستعمراتى» نام گرفته بود. نقش ايران در آسيا به موجب رابطه اهميتى كه با هند زرخيز داشت از اهميت خاصى بر خوردار بود و از اين رو ايران در آغاز عصر سياست استعمارى در ميدان رقابت قدرت هاى استعمارى قرار داشت.

 

پایان جنگهای دوره اول روسیه و ایران با عهدنامه گلستان (1228 قمری)

پس از جنگهاى دوره اول ايران و روسيه و شكست ايران در سال 1228 قپيمان متاركه جنگ موسوم به عهدنامه گلستان بين ايران و روسيه به امضاء رسيد و به موجب آن ، دربند، باكو، شيروان ، قراباغ و قسمتى از خاک ايران جدا و به روسيه ملحق شد و دولت ايران از هر گونه ادعايى نسبت به گرجستان و داغستان و مينگرلى و آبخازى صرف نظر كرد. اما در اثر تعيين نشدن خط مرزى بين دو كشور ، بار ديگر از سوى روس ها اختلافات بروز كرد و مساعى عباس ميرزا وليعهد فتحعلى شاه ، كه از آغاز جنگهاى دوره اول در آذربايجان فرماندهى جنگ را به عهده داشت ، نيز براى تعيين مرز به جايى نرسيد. مذاكرات در اين باره بى نتيجه بود و قواى روسيه در اثناى جنگ ايران و عثمانى (از 1236 تا 1238 ق.) به فرماندهى ژنرال يرمولف از فرصت استفاده كرده ، قطعه هايى از خاک ايران را در بالغ لووگوگجاى تصرف كردند. اما از آنجا كه روسيه به جنگ با فرانسه مشغول بود تحركات شديدى از سوى روسها صورت نمى گرفت و صلح سيزده ساله اى (از عهدنامه گلستان تا آغاز جنگهاى دوره دوم) بين ايران و روسيه به وجود آمد. در طى اين سالها فتحعلى شاه بارها سعى كرده بود از طريق مسالمت آميز مناطق اشغالى ايران را باز پس بگيرد اما دولت مقتدر و زورگوى روسيه از اين امر خوددارى مى كرد. در سال 1241 ق. اخبار ناگوارى تهران را بر آشفت. روسها محصولات زراعت كاران اهالى مناطق اشغال شده را به اجبار از آنان مى گرفت. روسها مسلمانان را مجبور مى كردند كه كودكان خود را به مدارس مسيحى بفرستند. آنان به مساجد و قرآن اهانت مى كردند و اهالى مسلمان را از هر جهت در تنگنا قرار داده بودند.

 

مرجع دينى زمان آيت الله سيد محمد طباطبایی (1241 قمری)

اهالى مناطق اشغالى با ارسال نامه اى به مرجع دينى زمان آيت الله سيد محمد طباطبائی مجاهد وضع خود را تشريح كرده و از او خواستند كه فكرى به حال آنها بكند. از سوى ديگر عباس ميرزا نيز توسط برخى از نزديكان خود آيت الله مجاهد را از وضعيت موجود مطلع كرد و از وى استمداد نمود. هدف عباس ميرزا از اين كار جلب نظر مرجعین شيعه و آنگاه وادار كردن شاه به مقابله با تجاوزات و تعديات قواى روس بود.

 

دوره اول جنگ و استمداد از علماء و نوشتن رساله جهادیه

شاه و وليعهدش در جنگهای دوره اول نيز از علما استمداد گرفتند. در آن برهه ، علما از جمله آيت الله سيد على طباطبایی، (پدر آيت الله مجاهد) و شيخ جعفر كاشف الغطا نيز به دعوت حكومت ايران پاسخ مساعد دادند و با نوشتن رساله اى جهاديه و ترغيب مردم به جنگ با نيروهاى روسيه ، حياتى تازه به قواى ايران بخشيدند. در آن حال نيز چشم اميد وطن دوستان و دين خواهان به كاظمين دوخته شده بود. در چنين موقعيتى آيت الله مجاهد ديگر علما را از وقايع مطلع كرد و همه در صدور فتواى جهاد عليه روسيه متفق شدند. پس از آن وى با ارسال نامه هايى به فتحعلى شاه از او خواست تا جلو ظلم و تعدّى قواى روس را بگيرد: كه اگر او اين كار را نكند خود براى آن قيام خواهد كرد.

 

شاه به موجب نفوذ شخصيت مذهبى و وجهه مردمى آيت الله مجاهد كه حتى تاج و تخت او را تحت الشعاع خود قرار مى داد مجبور به پذيرفتن نبرد شد. او دو راه در پيش روى خود مى ديد : رويارويى با ملت يا جنگ با روسيه. پس از صدور فتواى جهاد، آيت الله مجاهد به همراه جمعى از علما و طلاب به ايران مهاجرت كرد و در تهران علما را به پايتخت دعوت نمود. به دنبال اين دعوت علما در تهران گرد آمدند و در جنگ با روسيه متفق گرديدند. حضور روحانيت به رهبرى آيت الله سیّد محمد طباطبایی مجاهد، شور و جنبش همگانى و زايدالوصفى را در ايران موجب گشته و نيروهاى عظيم مردمى را از سراسر ايران گرد آورده بود. پس از آمادگى و اعزام نيروها، آيت الله مجاهد و جمعى از علما از جمله آيت الله محمد جعفر استرآبادى ، ملا محمد تقى برغانى ، ميرزا عبدالوهاب قزوينى ، ملا احمد نراقى ، سيد نصرالله استرآبادى ، سيد محمد قزوينى ، سيد عزيزالله مجتهد طالشى و آخوند ملا محمد مامقانى به تبريز مهاجرت كردند.

 

جنگهاى دوره دوم ايران و روسيه

جنگهاى دوره دوم ايران و روسيه بدون اعلان رسمى شروع شد. در عوض نيروهاى ايران در سه هفته موفق شدند اغلب نقاطى را كه به موجب عهدنامه گلستان به روسيه تسليم شده بود به كمك اهالى محل باز پس بگيرند. اما فتحعلى شاه كه در آن هنگام در چمن سلطانيه (مركز فرماندهى نيروهاى ايران در نزديكى تبريز) اردو زده بود با عجله تصميم گرفت از فتوحاتى كه نصيبش شده بود ، استفاده كرده ، هر چه زودتر با روسها صلح كند. ولى سفير ويژه وى حتى موفق به ورود به خاک روسيه از مرز قفقاز نشد و پس از چند ماه سرگردانى در كشور عثمانى و لهستان ، و تقاضاى ميانجيگرى از اتريش و لهستان بدون نتيجه به ايران بازگشت. مشكل اصلى و عمده اى كه در اين زمان وجود داشت اين بود كه فتحعلى شاه به دليل بى كفايتى و دون همتى قصد جنگيدن نداشت.

 

فرجام جنگ دوم روسیه و ایران (1242 قمری) و جرأت مخالفان

اولين شكست فاحش نيروهاى ايران در 23 صفر سال 1242 ق. در حوالى گنجه صورت گرفت. اين شكست در اثر اشتباهى جزیی در سپاه ايران به وقوع پيوست. پس از آن به فاصله كمى ، دربند و گنجه بار ديگر به دست روسها افتاد و یک ستون از سربازان روسى از رود ارس عبور كرده ، و به طرف تبريز روانه شد. اما عباس ميرزا توانست به زحمت بسيار در اول جمادى الاخر 1242 ق. روسها را به آن سوى ارس براند.

 

فتحعلى شاه پس از گذشت كمتر از دو ماه از اين وقايع به جنگ پشت كرد و به تهران بازگشت. در واقع آهنگ عقب نشينى و شكست از طرف شاه زده شده بود. روحانيون در طول اين مدت در جبهه هاى جنگ حضور داشتند و محل ثابت استقرار آنان در تبريز بود. ليكن برخى افراد مغرض و نادان پس از شكستهاى اوليه نسبت به آيت الله مجاهد ، جسارت به او را آغاز كردند. بى گمان تبليغات پنهان عمال شاه و دربار ، كه از ابتدا با جنگ موافق نبودند در اين امر بى تاثیر نبود. شاه پس از اينكه در تبريز به ديدار علما رفته بود جبهه هاى جنگ و حاميان راستين مملكت و حافظان حقيقى اسلام و ايران را رها كرد و اين امر بر جرأت مخالفان و نادانان افزود.

 

بانگ رحیل سیّد مجاهد (1242 قمری)

سيد محمد مجاهد همچنان در تبريز ماند اما پس از چندى دچار سوء هاضمه سختى گرديد و مجبور به ترک تبريز شد. در طول راه در شهر قزوين نيز مظلومانه مورد اسائه ادب جاهلان و آماج توهين و تمسخر نااهلان قرار گرفت. وى در 13 جمادى الثانى 1242 ق. در شهر قزوين در اثر همان بيمارى ، در اوج مظلوميت و اندوه چشم از جهان فرو بست و پيكر مطهرش به كربلا انتقال داده و در آنجا به خاک سپرده شد و بارگاهى بزرگ بر مزار او بنا گرديد كه اكنون نيز وجود دارد.

 

پس از وفات آيت الله مجاهد تا یک سال ديگر جنگ ادامه داشت. آنچه كه در اين مدت مشخص گرديد كارشكنيها و سهل انگاريهاى شاه در جنگ بود. وى از ارسال کمک مالى به عباس ميرزا خوددارى مى كرد و مى گفت مخارج جنگ بايد از ماليات آذربايجان تامین شود. اين در حالى بود كه روسها نيز از اختلاف شاه و وليعهد مطلع شده بودند. تحركات جديد روسها و ضعف مالى سپاه ايران و به تبع آن تقليل نيروهاى ايرانى باعث شد كه پس از هشت روز جنگ خونين، ايروان به دست ژنرال پاسكويج فتح گردد و به اين ترتيب سراسر زمينهاى ماوراى رود ارس به دست روسها افتاد.

 

عهدنامه ترکمن چای با فتح تبریز توسط روس ها (1243 قمری/ 1828 میلادی)

آنگاه تبريز نيز در سال 1243 ق. بدون زحمت به تصرف نيروهاى روس در آمد. سپس روسها به منظور اعمال فشار بيشتر براى پذيرش شرايط خود از سوى ايران ، اردبيل و آستارا را تصرف كردند و آماده حمله به تهران شدند. عاقبت عباس ميرزا كه از سوى روسيه تهديد به رسميت نشناختن وليعهدى او شده بودند، از ادامه جنگ ناامید شده و با وساطت انگلستان در پنجم شعبان 1243 ق. (10 فوريه سال 1828 م.)، عهد نامه تركمنچاى را با دولت روسيه به امضا رساند.

 

به موجب عهدنامه تركمانچاى سراسر اراضى آن سوى رود ارس ملحق به روسيه گرديد و امتيازات ديگرى نيز به آن دولت واگذار گرديد. و پس از خاتمه جنگ ایران و روس فتحعلی شاه از ملا محمد تقی برنمانی که همراه سید محمد مجاهد به میدان جنگ آمده بود پرسید چرا جهاد توفیق نیافت ؟! وی پاسخ داد به سبب عدم خلوص نیت عباس میرزا.

 

منبع:

- سایت حوزه و كتاب "گلشن ابرار"، از سيد حميد ميرخندان.

 

............   ...............    ..................

 

 ملا احمد نراقی؛

 

ملا احمد نراقی (ملای کفن پوش)

(از 1185 تا 1245 قمری)

 

ملا احمد نراقی در 14 جمادى الثانى 1185 قمری، در عهد سلطنت كريم خان زند، در خاندان علم و فضيلت در نراق ديده به جهان گشود. او از علمای مشهور کاشان و از اساتید معروف شیخ مرتضی انصاری است. ملا احمد نراقی کفن پوش با سپاه ایران در میدان جنگ روسیه و ایران حاضر شد ولی متاسفانه عباس میرزا نایب السلطنه برای جلب حمایت روس از سلطنت آینده اش کوشش خود را در جنگ به کار نگرفت و سرانجام جهاد گران در جنگ علیه روس موفق نشدند. ملا احمد نراقی از دیگر فقهای شیعه متوفی 1245 قمری است.

 

 حاج سیّد علی شوشتری؛

 

عارف شهير حاج سيد علی شوشتری

(از 1223 تا 1283 ه.ق)

 

حاج سيدعلی شوشتری حدود سال 1223 هـ.ق. در شوشتر، در یک خانواده روحانی متولد گرديد. تحصيلات حوزوی خود را شروع كرد و پس از رسيدن به درجه اجتهاد، در شهرستان شوشتر بر مسند قضاوت نشست. ضمناً با برادر خود آيت‌الله حاج سيداحمد به رتق و فتق امور دینی مردم پرداخت و امامت مسجدی را كه در آن زمان بنام وی شهرت يافت و اكنون به مسجد جزايری معروف است بعهده گرفت. پس از چندی به نجف اشرف منتقل گرديد و مجلس درسی در اخلاق ترتيب داد كه شيخ انصاری و ملا حسینقلی همدانی و آخوند خراسانی و ديگر شيفتگان عرفان در آن درس شركت می‌كردند.

 

حاج سيد علی شوشتری وصی شيخ مرتضی انصاری

حاج سيدعلی شوشتری در درس شيخ انصاری حاضر می‌شد و پس از وفات شيخ درس او را برای شاگردان وی ادامه داد. حاج سيد علی شوشتری وصی شيخ انصاری بود و طبق وصيت شيخ بر جنازه او نماز گزارد. حاج سيد علی شوشتری، تحقيقاتی ارزشمند در اصول فقه دارند كه به خط خود ايشان موجودند. حاج سيدعلی شوشتری در سال 1283 هـ.ق در نجف اشرف به لقاءالله پيوست و در مقبره متصل به درب قبله صحن حضرت اميرالمومنين(ع) مقابل مقبره شيخ انصاری دفن گرديد.

 

حاج سيد علی شوشتری مردی وارسته بوده و در صفای باطن و تزكيه نفس مقامی ارجمند داشته است. حاج سيدعلی شوشتری به علم، تقوی، زهد، عرفان و سير و سلوک الی الله مشهور است. اين عالم بزرگ و عارف نامدار زبانزد خواص و استاد بلانكار رهروان سيرالی الله در قرن اخير است. درباره حاج سيد علي شوشتری و افراد موفقی كه از فيوضات ايشان بهره‌مند شده‌اند، در كتب و مقالات مطالبی آمده و در همايش ها، مانند همايش بزرگداشت شيخ انصاری در قم (23 تا 27 آذر 1373 خورشیدی) و همايش بزرگداشت ملا حسینقلی همدانی در همدان مسائل جالبی عنوان شده است. ولی ما با توفيقات الهی در اين مقاله برآنيم مطالبی را كه بيشتر ناگفته و ناشنيده است بياوريم و نكاتی را كه جنبه اطلاعات خانوادگی دارد و دهن به دهن از اجداد ما به ما رسيده و در جایی منعكس نشده است بيان كنيم تا شايد بتوانيم با برشمردن گوشه‌هایی از زندگی تربيت يافتگان حاج سيدعلی شوشتری، تصويری روشن از درس، استاد و شاگردان مكتب آن سيد فوق‌العاده را ارایه دهیم.

 

نسب حاج سيدعلی شوشتری

نسب حاج سيدعلی شوشتری تا حضرت موسی بن جعفر(ع)، امام هفتمین شیعه، از اين قرار است: سيدعلی ـ سيدمحمد ـ سيدطيب ـ سيدمحمد ـ سيد نورالدين ـ سيد نعمت‌الله جزايری ـ سيدعبدالله ـ سيدمحمد ـ سيدحسين ـ سيداحمد ـ سيدمحمود ـ سيدغياث‌الدين ـ سيدمجدالدين ـ سيد نورالدين ـ سيد سعدالدين ـ سيدعیسی ـ سيد موسی ـ سيد عبدالله ـ امام موسی كاظم(ع). (جزايری، سيدعبدالله 1348 ص 58)

 

تولد حاج سيدعلی شوشتری

حاج سيدعلی شوشتری در حدود سال 1223 هجری قمری در شوشتر در یک خانواده روحانی متولد گرديد. پدر حاج سيدعلی شوشتری حاج سيد محمد، از روحانيون بزرگ زمان خود بود و با علم و مال خود كه هر دو را بنحو شايسته‌ای داشته، خدمت به خلق نموده است. يگانه برادر حاج سيدعلی شوشتری، حاج سيد احمد است كه از حاج سيدعلی بزرگتر بوده و در مراتب كمال و حسن سيرت و خدمت به خلق، ممتاز بوده است.(جزايری، شجره مباركه. خطی)

 

شروع تحصيلات

حاج سيد علی شوشتری تحصيلات خود را در شهر شوشتر زادگاه خويش شروع كرد و علوم متداولی كه اهل علم و روحانيون فرا می‌گيرند، كسب نمود. حاج سيد علی شوشتری طبق تقاضای مردم شوشتر در مسجدی كه نزدیک منزل ايشان بود، به اقامه نماز جماعت اشتغال يافت و مردم زمان و شهر خود را با مواعظ حسنه خويش ارشاد می‌كرد. آن مسجد در زمان امامت حاج سيدعلی به مسجد حاج سيدعلی شهرت يافت و بعد از مهاجرت ‌حاج سيدعلی به نجف برادرزاده ايشان حاج سيد عبدالصمد امامت آن مسجد را به عهده گرفت و مسجد بنام ايشان مشهور شد و اكنون آن مسجد به مسجد جزايری معروف است.

 

رتق و فتق امور مذهبی و اجتماعی

حاج علی شوشتری پس از فرا گرفتن فقه و اصول و رسيدن به درجه اجتهاد و آشنا شدن به موازين قضاوت در شرع مقدس اسلام، در كنار برادر خود، حاج سيداحمد، به رتق و فتق امور مردم پرداخت و در مورد حل و فصل دعاوی بر مسند قضاوت نشست. ضمناً طبق معمول به وظایف اجتماعی و رفت و آمد با مردم پرداخت. طبقات مختلف، بزرگان شهر و حكومتهای سياسی منصوب از مركز كه به شوشتر می‌آمدند برای عرض ارادت خدمت حاج سيد علی شوشتری و برادر وی حاج سيد احمد می‌رسيدند و از نصایح و راهنمایی ايشان بهره می‌بردند، و اگر کسی مشکلی مادی يا معنوی داشت اين دو برادر با كمال رافت در حل مشكل او می‌كوشيدند. آری حاج سيدعلی شوشتری، چند سالی از عمر خويش را در شوشتر بدين منوال گذراند.(اطلاعات خانوادگی)

 

تصميم جديد

حاج سيدعلی شوشتری پس از مدتی گذران در شوشتر و انجام وظایف اجتماعی مانند بسياری از علما همچون شيخ انصاری تصميم گرفت برای پر بار كردن حوزه علميه نجف و استفاضه از محضر علمای بزرگ و افاضه بيشتری به طالبان علم و كمال و تربيت افرادی كارآمد كه بتوانند راهبر نسل آينده باشند به نجف اشرف مشرف شود و در آن محيط مساعد و آرام علم و عمل، فعالیتی گسترده‌تر آغاز كند و خود و ديگران را در فیضی ابدی و بی منتها فرو برد.(اطلاعات خانوادگی)

 

تشرف به نجف

حاج سيد علی شوشتری براساس هدف اعلا و اكمل خويش، موطن و مولد خود شوشتر را ترک كرد و از موقعيت خانوادگی، تعينات و تشخصات فراهم شده برای او، چشم پوشيد و رهسپار نجف اشرف شد. حاج سيد علی شوشتری در مكان مقدس نجف از روح بزرگ جدّ خود علی بن ابی طالب(ع) مدد خواست لطف حق شامل حال او گرديد. مولای متقيان عنايت خاصی به او فرمود. سرانجام حاج سيدعلی شوشتری در كار خود توفيق حاصل كرد و در مسير معنوی خويش راهی نسبتاً دراز پيمود و از بركت مجاورت مولا اميرالمومنين (ع) به مقام و مرتبتی نائل آمد كه توانست افراد بسياری را به خود جذب كند و در راهی كه در پيش گرفته بود وارد سازد.(اطلاعات خانوادگی)

 

درس اخلاق حاج سيدعلی شوشتری

حاج سيدعلی شوشتری در نجف، شهر علی (ع) رحل اقامت افكند و پس از استقرار در نجف اشرف و آشنایی با بزرگان و مشتاقان علم و عرفان درسی به عنوان درس اخلاق در منزل خود ترتيب داد طالبان سير و سلوک كه هميشه مترصد و منتظر شخصیتی مانند سيد و ارشاداتی همچون درس آن بزرگوار بودند، از اطراف و اكناف دور سيد جمع شده و از درس پر فيض او مستفيض می‌شدند.(اطلاعات خانوادگي)

نفوذ معنوی حاج سيدعلی شوشتری

حاج سيد علی شوشتری با آن جاذبه قوی و نفوذ معنوی خود طريقه خاصی در پيش گرفت و روح افراد بزرگی را پرورش داد كه آنان نيز یکی پس از ديگری، نگهبان آن طريقه و مربی و معلم سالکانی عالی‌قدر بودند. اینک برای نمونه یکی از آن سلسله‌ها را كه از حاج سيد علی شوشتری شروع و به عارفان بزرگ عصر و زمان‌ ما میرسد، می‌آوريم: حاج سيدعلی شوشتری، آخوند ملا حسين قلی همدانی، آقا سيد احمد كربلایی، حاج ميرزا علی آقا قاضی تبريزی، علامه سيد محمد حسين طباطبایی، آيت‌الله سيد محمد حسين حسینی تهرانی.(حسینی تهرانی، لب‌اللباب، ص 158.)

 

حاج سيد علی شوشتری و شيخ مرتضی انصاری

حاج سيدعلی شوشتری در دوران اقامت خود در نجف اشرف با استاد فقه اماميه و خاتم المجتهدين حاج شيخ مرتضی انصاری متولد 1214 هـ. ق در دزفول (انصاری، 1361، ص 57) آشنا شد. و تدريجاً اين آشنایی منجر به مصاحبت در اوقات مختلف شبانه‌روز و حضور در درس يكديگر گرديد درس اصول فقه و فقه شيخ انصاری و درس اخلاق و عرفان حاج سيد علی شوشتری. آنچه مسلم است اين دو نفر عالی مقام از مجالست پر بركت يكديگر بهره‌ها برده‌اند و از ظاهر و باطن خدادادی، به يكديگر فيض رسانده‌اند. علاقه و توجه اين دو بزرگ‌مرد به همديگر هنگامی به اوج خود رسيد كه شيخ انصاری به فكر وصيت خود افتاد و لازم بود امور مادی و معنوی خود را پس از حيات عاريه خويش به فردی شايسته واگذار نمايد. شيخ انصاری با ديده حق بين خود، از ميان علما، فقها، دانشمندان، مدرسين، اهل تقوی و ورع، اهل كرامت، مردان مرتبط با امام زمان(ع) ساكن نجف و شاگردان با فضيلت و ايمان خود، حاج سيد علی شوشتری را لايق اين مرتبت دانست و صريحا حاج سيد علی شوشتری را وصی خود قرار داد تا بر جنازه او نماز بگزارد.(انصاری، 1361، ص 135)

 

بالاخره شيخ انصاری پس از عمری استفاضه و افاضه و بجا گذاردن آثاری ارزشمند و جاودانه برای طالبان مراتب عالی فقه اسلامی، در شب هيجدهم جمادی‌الثانيه 1281 ق.(انصاری 1361، ص 138) به ديار باقی شتافت و پس از تشييع و نماز بی‌نظير حاج سيدعلی شوشتری به جثمان پاک وی، در مقبره مخصوص متصل به درب قبله صحن مطهر حضرت اميرالمومنين (ع) به خاک سپرده شد.(انصاری، 1361، ص 138)

 

حاج سيد علی شوشتری و آخوند ملا کاظم خراسانی

یکی از افرادی كه در نجف اشرف از محضر درس حاج سيد علی شوشتری بهره‌ برده است، شخصيت علمی و اصولی مشهور، آخوند ملا محمد كاظم خراسانی است كه نامش هميشه در حوزه‌های علميه مطرح و افكار علمی او در جامع فقهی و اصولی مورد توجه دانشمندان و فقهاست.

 

تولد آخوند خراسانی در مشهد در سال 1255 هـ.ق بوده است(كفایی). آخوند خراسانی پس از تحصيل در مشهد، سبزوار، تهران، به نجف مشرف می‌شود و از محضر اساتيد مبرز آن عصر كسب فيض می‌كند(كفایی، 1359، ص 46 ـ 21). بهتر است برای ادامه اين مقاله، قسمتهایی از متنی را كه آية الله آقا شيخ عبدالرضا كفایی خراسانی، ساكن قم بخط خودشان نوشته و فرستاده‌اند و آن متن را از والد بزرگوارشان آيه الله حاج ميرزا احمد كفایی خراسانی و ايشان از والد معظم خود آيت الله آخوند ملا محمد كاظم خراسانی درباره حاج سيد علی شوشتری نقل كرده‌اند عيناً بياوريم. آخوند ملا کاظم خراسانی فرمودند:

 

«هنگام ورودم به نجف اشرف برای ادامه تحصيل، در اوایل سال 1279 هجری قمری، شيخ انصاری استاد بزرگ فقه و اصول بود و سيد علی شوشتری استاد عالی‌مقام درس اخلاق، و آن دو در درس هم ديگر نيز شركت می‌كردند. سيد در درس فقه و اصول شيخ حاضر می‌شد و شيخ در درس اخلاق سيد شركت می‌كرد (از اين رو مرحوم آخوند با هر یک از اين دو استاد خود همدرس نيز بوده است) و من و ساير شاگردان شيخ تصور می‌كرديم كه سيد فقط مرد مقدسی است و ارادت شيخ به او فقط از جهت قداست و تقوای سيد است تا آنكه شيخ درگذشت و پس از شيخ كرسی تدريس او به وصی او و نديم و مراد او سيد علی شوشتری رسيد و سيد پس از شيخ بر كرسی تدريس او نشست و به افاضه تحقيق در فقه و اصول پرداخت و آنگاه بود كه من و سايرين ديديم كه سيد دريایی از علم است.»

 

آيه الله شيخ عبدالرضا كفایی در پايان اين قسمت نوشته است: «تعبير دريای علم نسبت به سيد، از شخص خود مرحوم آخوند است و اين تعبير از آن مرد بزرگ عرصه تحقيق، نسبت به سيد، خود دلالت تمام بر جلالت قدر مقام علمی سيد دارد.» آيت الله شيخ عبدالرضا كفایی در ادامه نوشتار خود به نقل از پدر بزرگوارش چنين می‌نويسد:

 

«مرحوم آخوند اعلی‌ا... مقامه الشريف از هنگام ورود به نجف در ربيع‌الاول 1279 ق. تا فوت شيخ انصاری در جمادی‌الثانيه 1281 ق. به مدت دو سال و سه ماه از افادات فقهی و اصولی شيخ انصاری بهره برده است و پس از رحلت شيخ در درس فقه و اصول سيد علی شوشتری حاضر شده و تا پايان حيات سيد در سال 1283 ق. به مدت دو سال تمام، از درس فقه و اصول سيد بهره برده است و پس از رحلت سيدعلی شوشتری در درس فقه شيخ راضی نجفی (نواده دختری شيخ جعفر كبير كاشف‌الغطاء و سرسلسله خاندان آل راضی) و درس فقه و اصول ميرزا محمد حسن شيرازی شركت كرده است. بنابراين مرحوم آخوند در نجف چهار استاد بزرگ را درک كرده و از محضر علمی آنان بهره برده است. ولی ايشان تصريح می‌كرده است كه از ميانه اين چهار استاد بزرگ، فقط سيدعلی شوشتری مرا بدين پايه از علميت و تحقيق رسانيده است. و جهت آن ارشاد سيد در مورد كيفيت درس خواندن من بود. و صورت واقعه چنين بود كه سيد به من عنايت خاص داشت. روزی پس از تمام شدن درس، مرا به حضور طلبيد و فرمود: جناب آخوند آيا به نوشتن درس مقيد هستيد؟ و من پاسخ دادم آری! پس از اتمام تدريس شما تا از نوشتن تقريرات شما فارغ نشوم به كار علمی و تحصیلی ديگر نمی‌پردازم. سيد در جواب توضيح من فرمود: اگر روش كار شما چنين باشد هيچگاه به مرتبه بزرگی در علم نخواهيد رسيد. پرسيدم پس روش درست كار چيست؟ فرمود: شب قبل از درس تمامی منابع و کتبی را كه من برای تدريس در موضوع بحث فردا مطالعه می‌كنم شما نيز مطالعه كنيد و حاصل مطالعه خود را در آن موضوع به نحو تحقیقی و استدلالی بنويسيد. فردا در جلسه درس ملاحظه كنيد كه آيا نتيجه مطالعات و تحقيقات شما در موضوع بحث با رای و بيان من موافق است يا مخالف؟ در صورت موافقت مشکلی وجود ندارد. ولی در صورت مخالفت، من ادله خود را طرح می‌كنم و شما نيز ادله خود را مطرح كنيد. يا شما مرا با ادله خود قانع می‌سازيد يا من شما را با ادله خويش قانع می‌سازم. مرحوم آخوند فرموده است از روز بعد من به همين توصيه سيد عمل كردم و به بركت همين راهنمایی سيد، در عرصه تحقيق و علم رسيدم به اين مرتبه كه اكنون رسيده‌ام (پايان نوشتار آيت‌الله شيخ عبدالرضا كفایی به نقل از پدر بزرگوارش و از والد معظم خود آية الله آخوند ملا محمد كاظم خراسانی).

 

آخوند ملا محمد كاظم خراسانی تحقيقاتی در علم اصول فقه ، بصورت چند كتاب و رساله دارند بويژه كتاب «كفايه الاصول» در علم اصول فقه كه هميشه در حوزه‌های علميه مورد استفاده طلاب و محققين قرار می‌گيرد. آخوند خراسانی پس از عمری تعلم و تعليم علوم اسلامی و تربيت دانشمندان اسلامی مشهور و با داشتن مراتب والایی از عرفان و زهد و تقوا و مجاهدت و ايستادگی در برابر دشمنان اسلام، روز سه‌شنبه بيستم ذی الحجه 1329 هـ.ق نيم ساعت قبل از طلوع آفتاب جان به جان آفرين تسليم كردند و پس از تشییعی بی‌مانند و مراسمی كم‌نظير در صحن حضرت اميرالمومنين (ع) در مقبره حجة‌الاسلام رشتی به خاک سپرده شد.

 

منبع:

- جستاری از حجت الاسلام سيدمحمد تقی حكيم.

 

 

(پژوهش، گردآوری، تدوین و پیرایش از رضا زینتی/ 16 بهمن 1392 / 5 فوریه 2013 میلادی)


.................. .................  ...............   ...............    ............

 

با تشکر از سایت "موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران"، سایت "حوزه"، سایت "دانشکده آزاد اسلامی ابرکوه"، و از آقایان سیّد حمید میرخندان و اکبر مشعوف و سيد محمد تقی حكيم/ سایت خانه و خاطره / سروش آذرت(رضا زینتی)/ 16 بهمن 1392 خورشیدی/ 5 فوریه 2014 میلادی/