با سلام.

به سایت خانه و خاطره خوش آمدید.

 

میرزا ملکم (ملکوم) خان ناظم الدوله

 

 میرزا ملکم خان ملقب به ناظم الدوله؛

 

 میرزا ملکم خان (ناظم الدوله) فرزند میرزا یعقوب

(از 1212 تا 1287 خورشیدی)

 

میرزا ملکم خان (ناظم الدوله) فرزند میرزا یعقوب در سال 1212 شمسی (1832 میلادى) در جلفاى اصفهان متولد شد. در سال 1222 شمسی و در ده سالگى براى تحصیل به فرانسه رفت و در مدرسه ارمنیان پاریس مشغول به تحصیل شد. سپس در رشته سیاست و اقتصاد به تحصیل خود ادامه داد و در سال 1230 شمسی (18 سالگى) به تهران بازگشت و در وزارت خارجه به عنوان مترجم شاغل به کار شد و همزمان در مدرسه دارالفنون نیز تدریس مى کرد.

 

در سال 1236 شمسی (24 سالگى) در اولین تجربه مهم سیاسى زندگى اش به همراه فرخ خان امین الدوله غفارى براى شرکت در مذاکرات صلح با انگلستان به پاریس سفر کرد. پس از بازگشت به ایران در حدود سالهاى 1238 تا 1240 شمسی (26 تا 28 سالگى) اقدام به تاسیس فراموشخانه کرد.

 

در همین سالها نخستین مکتوبات خود و دفتر تنظیمات، رساله رفیق و وزیر، مجلس تنظیمات و دفتر قانون را به رشته تحریر درآورد. در سال 1241 شمسی (29 سالگى) ناصرالدین شاه که از طرح مباحث آزادی گرایانه و قانون خواهانه وى در "فراموشخانه" بیمناک شده بود، با تعطیلى فراموشخانه او و پدرش را به بغداد تبعید کرد. وى بعداً به استانبول رفت و تا سال 1250 شمسی (تا 38 سالگى) در تبعید ماند و برخى از آثار خود نظیر رساله دستگاه دیوان و گفتار در رفع ظلم را در این دوره تدوین کرد.

 

با سپری شدن این دوره و با تلاش میرزا حسین خان قزوینی سپهسالار از تبعید بازگشت و به سمت مشاور صدراعظم منصوب شد. در 1252 شمسی (40 سالگى) به سمت وزیرمختارى ایران در لندن منصوب شد و در همین سال کتابى در احوال و اقوال پیامبر اسلام (ص) منتشر کرد.

 

در سال 1256 شمسی (44 سالگى) سرپرستى مذاکرات هیات ایرانى در برلن را براى بازگرداندن ناحیه قطور که به اشغال عثمانیان درآمده بود ، برعهده گرفت و این مذاکرات را با موفقیت اداره کرد که به پاس این تلاش پس از بازگشت به ایران ملقب به «ناظم الدوله» شد.

 

در سال 1268 شمسی و در سن 56 سالگى، هنگامى که به خاطر ماجراى امتیاز لاتارى (کازینو) مورد بى مهرى ناصرالدین شاه و صدراعظم او امین السلطان قرار گرفته بود ، براى انتقامجویى از آنها روزنامه قانون را در لندن راه اندازى کرد و اندیشه هاى آزادیخواهى و قانون طلبى را با جدّیت بیشترى در آن پیگیرى کرد.

 

در سال 1274 شمسی (62 سالگى) پس از قتل ناصرالدین شاه به دست میرزا رضا کرمانى، رساله "اشتهارنامه اولیاى آدمیت" را نوشت و با جانشین شاه مقتول یعنى مظفرالدین شاه از در دوستى درآمد. در سال 1277 شمسی (65 سالگى) به آخرین سمت خود یعنى سفیر کبیر ایران در ایتالیا منصوب شد و در همین سال انتشار روزنامه قانون را پس از حدود 45 شماره متوقف کرد.

 

در سال 1284 شمسی (در 72 سالگى و یکسال قبل از امضاء فرمان مشروطه بتوسط مظفرالدین شاه) در حالى که حرکت بزرگ انقلاب مشروطیت آغاز مى شد، او نیز کتابچه نداى عدالت را به رشته تحریر درآورد. ملکم تا دو سال بعد از پیروزى انقلاب مشروطیت یعنى 1287 شمسی (زمان محمد علیشاه) در آخرین سمت خود باقى ماند و در این سال در سن 75 سالگى در سوئیس و در برن درگذشت و بنا بر وصيتش او را سوزاندند.

 

(منبع: از سایت "نصور. نت" (Nasour.net ) و محسن غفوریان)

 

.........  ............   ...............    ..................

 

میرزا ملکم خان ناظم الدوله

در سال 1273 ق. وقتی مذاکرات صلح ايران و انگلستان (منجر به جدايی افغانستان از ايران) در پاريس جريان داشت، او نيز در سمت مترجم همراه هیأت ايرانی بود و همانجا به عضويت يک لژ ماسونی به نام "دوستی حقيقی" در آمد. به همين سبب وقتی به ايران بازگشت، در اواخر 1274 ق. "مجمع فراموشخانه" را بنيان نهاد و تعدادی از رجال، درباريان، روشنفکران و حتی روحانيان را در آن گرد آورد. به گفته ناظم الاسلام کرمانی، ملکم در همين ايام طی يک ملاقات پنج شش ساعته با سيد صادق طباطبايی (پدر سيد محمد طباطبايی) وی را مايل به افکار خويش ساخت و موجب شد که بعدها سیّد محمد طباطبائی به عنوان يکی از رهبران بزرگ مشروطه ايران نسبتی با فراماسونری پيدا کند.

 

وزير مختار در لندن

ملکم در 1290 ق. و در آستانه سفر اول ناصرالدين شاه به فرنگ، وزير مختار ايران در لندن شد و تا سال 1307 ق. در اين مقام باقی ماند. آنچه او را پس از 17 سال از سفارت به زير کشيد ، ماجرايی بود که در سومين سفر شاه به فرنگ رخ داد. او که پيشتر با دريافت پنجاه هزار ليره حق دلالی واسطه امتياز رويتر شده بود ، اين بار با پرداخت مبلغی به شاه موافقت وی را برای اعطای امتياز لاتاری بدست آورد و اندکی بعد اين امتياز را به مبلغ 120 هزار ليره به سنديکای انگليس و آسيا فروخت. پس از بازگشت شاه از فرنگ ، دولت ايران امتياز را به بهانه جنبه قمار بازی اش و مغايرت با شرع لغو کرد ، اما ملکم اين امر را پنهان داشت و امتياز لغو شده را برای بار دوم باز به مبلغ 120 هزار ليره به کمپانی ديگری فروخت. وقتی هم که لغو امتياز از طرف دولت ايران رسما اعلام شد ، ادعای ورشکستگی کرد و از تعقيب قانونی گريخت. در پی اين ماجرا شاه ملکم را از مقام خود عزل کرد و تمام القاب و امتيازاتش را گرفت. ملکوم خان چند باری از امين السلطان صدراعظم ، به زاری يا به تهديد خواست که دوباره بر سر کار آيد، اما چون جوابی نشنيد ، آخرين برگ برنده را رو کرد و در نامه ای نوشت: "اگر روزنامه نويسی بکنم ، به اصطلاح قديمی ها هر کسی را بخواهم به زانو می اندازم." و چنين شد.

 

(منبع: از بی بی سی پرشین. کام و حمید رضا حسینی)

 

.........  ............   ...............    ..................

 

ميرزا ملکوم خان ناظم الدوله فرزند میرزا یعقوب

(از 1832 تا 1908 میلادی/ برابر با 1249 تا 1326 قمری)

 

«كنسطيطوسيون» : استقرار دولت منتظم و حكومت بر پايه اصول قانون (سلطنت مشروطه)

میرزا ملکم خان فرزند ميرزا يعقوب ، از ارمنيان آزاد انديش جلفای اصفهان، زاده 1832 و وفات او در 1908 میلادی، برابر با 1249 تا 1326 قمری بود. ميرزا يعقوب پدر میرزا ملکوم خان (به ارمنی ملکوم گفته میشود نه ملکم) با زبان و فرهنگ فرانسه و دانش و مدنيت جديد آشنایی داشت. نوشته های بازمانده از او ، از جمله رساله افزايش ثروت، نشان دهنده توجه او به مبانی اقتصاد جديد و تأثير سرمايه های داخلی و خارجی در پيشرفت اقتصاد كشور است. میرزا یعقوب همچنين رساله ای كه به صورت «عريضه» به ناصرالدين شاه نوشته و او را به تأسيس «كنسطيطوسيون» یعنی استقرار دولت منتظم و حكومت بر پايه اصول قانون (سلطنت مشروطه) برانگيخته، از هشياری تاریخی او خبر می دهد.

 

ميرزا يعقوب پسر خود ملکوم را در ده سالگی برای تحصيل روانه پاريس كرد. ملكم در آنجا هوش و استعداد بسيار در آموختن زبان فرانسه و علوم طبیعی و رياضی و مطالعه آثار فيلسوفان و متفكران انقلاب بزرگ فرانسه، ولتر، روسو و منتسكيو نشان داد، تا آنجا كه ستايش وزير امور خارجه فرانسه را برانگيخت. در بازگشت از اين سفر بود كه در وزارت خارجه به عنوان مترجم استخدام شد (1267 قمری/1850 میلادی) و سال بعد ، پس از تأسيس مدرسه دارالفنون ، كار مترجمی معلمان اروپایی و هم چنين تدريس رياضی را در آنجا برعهده گرفت.

 

در سفر فرخ خان امين الدوله به پاريس برای مذاكره درباره عهدنامه صلح ايران و انگليس به ميانجيگری ناپلئون سوم، به عنوان مترجم و مشاور، او را همراهی كرد. (1273 قمری/1856 میلادی) در بازگشت از اين سفر بود كه به مقام «مترجم مخصوص» و آجودان اعليحضرت ترقی كرد (1275 قمری/1858 میلادی).

 

میرزا ملكم خان از اين زمان فعاليت سياسی خود را آغاز كرد. نخستين طرح اصلاح حكومت را در رساله ای به نام دفتر تنظيمات به شاه داد و اولين مجمع سياسی یعنی «فراموشخانه» را بنياد كرد كه اهدافش از جمله چنینند:

 

- ترويج انديشه اصلاحات،

- تبليغ اصول حقوق بشر،

- تعليم همكاری جمعی (کار جمعی)،

- تلاش در استقرار حكومت قانون.

 

اما فعاليت جمعی و مخفی اعضای آن "مجمع فراموشخانه" رجال سياسی و روحانيان را هراسان كرد ، تا آنجا كه به تحریک ايشان ناصرالدینشاه نيز نگران شد و دستور انحلال فراموشخانه را داد.

 

سرنوشت میرزا یعقوب پدر ملکم خان

در پی آن ملكم خان و پدرش ميرزا يعقوب را از ايران راندند و به بغداد تبعيد كردند اما به علت شكايت دولت عثمانی آنان را از بغداد نيز بيرون راندند. سرانجام ، با شفاعت ميرزا حسين خان مشيرالدوله (امیر کبیر دوم)، سفير ايران در کشور عثمانی، ملكم خان بخشوده و راهی استانبول شد (1279 ق./ 1862 م.) و بعد به سمت مستشار سفارت ايران برگزيده شد و تا ده سالی بعد (1288 ق./1871 م.) در اين سمت بود.

 

ميرزا يعقوب (پدر ملکم خان) نيز با پادرميانی ميرزا يوسف خان مستشارالدوله كاردار سفارت ايران در شهر سن پترزبورگ ، به آن شهر فرا خوانده شد و به مشاورت سفارت ايران ده سالی (1298 ق./1880 م.) در آن ديار ماند و از آنجا به استانبول رفت و در آنجا بود تا درگذشت.

 

اقامت ده ساله ملكم در استانبول او را با اصلاحات عصر تنظيمات آن كشور و همچنين سياستمداران روشن اندیشی چون مدحت پاشا ، فؤاد پاشا ، عالی پاشا و نويسنده ای روشنفكر چون نامق كمال آشنا كرد. رساله های "شيخ و وزير" و "مبداء ترقی" و همچنين رساله ای در دفاع از "تغيير الفبای فارسی" حاصل اقامت اين سال های ملكم در استانبول است.

 

ازدواج ملکم خان

در اين زمان است كه ملكم با هانريت ، دختر یک کشیش ارمنی در ترکیه، ازدواج می كند.

 

در صدارت میرزا حسین خان قزوینی مشیرالدوله سپهسالار

با صدرات میرزا حسین خان قزوینی مشيرالدوله دوران عزت و ترقی ملكم نيز فرا می رسد. او را به تهران فرا میخوانند (1288ق./1871م.) و منصب مستشار صدارت می بخشند و «ناظم الملك»  لقب میدهند. او چند ماهی بعد برای تدارک نخستين سفر ناصرالدين شاه به اروپا، به عنوان وزيرمختار ايران در لندن، راهی انگليس می شود (1289 ق./1872 م.) و پس از ده سال به مقام سفير كبيری می رسد و القاب «پرنس» و «ناظم الدوله» می گيرد.

 

مأموريت شانزده ساله در لندن به ملكم فرصت می دهد تا با افكار فيلسوفان انگلیسی ، به ويژه فلسفه پوزيتيويسم "اگوست كنت" و با نويسندگان انگلیسی از جمله "جان استوارت ميل" آشنا شود و بخشهایی از كتاب او در آزادی را به فارسی ترجمه كند.

 

با پيش آمدن قضيه امتيازنامه لاتاری، ملكم مغضوب شاه می شود و مقام و القاب خود را از دست میدهد و از تمام كارهای دولتی بركنار میشود (1306 ق./1888 م.). در پی اين ماجراست كه ملكم عليه دربار و دولت ايران عصيان می كند و با نشر روزنامه قانون به تبليغ حكومت قانون و انتقاد از فساد دربار و وزيران ايران می پردازد و برای نخستين بار گروهی از نخبگان ايران را با مفهوم قانون و حكومت قانون آشنا میکند. اين گفته او كه «ايام بيكاری بنده گاهی بهترين وسيله خدمت بوده» ، گواه آگاهی او به تأثير قلمش است.

 

پس از كشته شدن ناصرالدين شاه و در دوران پادشاهی مظفرالدين شاه و صدارت امين الدوله است كه ملكم خان بار ديگر به خدمت دولتی دعوت می شود و به سفارت ايران در ايتاليا می رود (1989 م./ 1317 ق.) و همچنان در اين مقام می ماند.

 

این روزگار ، همزمان بود با اوج جنبش مشروطه‌‌ خواهی در ایران و ملکم خان سرانجام پیروزی این جنبش و تشکیل نخستین مجلس و تدوین قانون اساسی را در ایران دید. در آن زمان ملکم خان از چهره‌های محبوب آزادی‌خواهان و مشروطه ‌جویان به شمار می‌آمد. ملکم خان اندکی بعد از بر افتادن مجلس اول در سال 1326 قمری/ 1287 خورشیدی/ 1908 میلادی در کشور سویس و در سن 72 سالگی درگذشت.

 

آثار میرزا ملکم خان

ملکم خان در مدت فعالیت سیاسی پنجاه ساله‌ی خود ‌آثار زیادی نوشته که جنبه ‌های مختلف شخصیت او را در بستر تحولات سیاسی ایران ‌آشکار می‌سازد. مهمترین آثار او به جز نوشته‌هایش در روزنامه‌ی سیاسی «قانون» از این قرار است:

دفتر تنظیمات ، مجلس تنظیمات ،‌ اصول ترقی ، دفتر قانون ،‌ دستگاه دیوان ، پولتیک ایران چیست ، مرو و ترکمان، روشنایی، فرق کج بنیان، صراط المستقیم ، مداخل و مخارج، فراموشخانه، اصول آدمیت، اشتار نامه‌ی آدمیت، ندای عدالت ، توفیق امانت، کلام ، حجت، مفتاح، مذهب دیوانیان ، خطابه‌ی "مدنیت ایرانی"، رفیق و وزیر ، و شیخ و حقیر.

 

افزون بر اینها چند کتاب از جمله "گلستان سعدی" را با حروف مقطع اختراعی خود در لندن به چاپ رساند. بی‌شک ، میرزا ملکم خان را باید از چهره‌های بارز روشنفکران ایرانی عصر ناصری دانست که تلاشهای وسیعی را برای انجام اصلاحات سیاسی و علمی در ایران به انجام رساندند. افكار روشنفكرانه میرزا ملكم خان حوزه‌ های گوناگونی را چون حكومت، سياست، دولت ، اقتصاد، فرهنگ و مذهب در بر گرفته است. آگاهی از این دیدگاه‌ها و اندیشه‌ها از زبان این نواندیش ایرانی ، رهگشای بسیار ارزنده‌ای برای اصلاح ‌طلبان و آزادی‌ خواهان ایران زمین خواهد بود.

 

....... .........  ............   ...............    ..................

 

امتیاز لاتاری

میرزا ملکم خان وزیر مختار ناصرالدین شاه در لندن بود. وی را مردی میدانند که به هوشمندی و نکته سنجی و افکار مترقی نامور بود. مورخان تا امروز او را از پیشگامان انقلاب مشروطیت خوانده‌اند. ملکم مدتی روزنامه قانون را انتشار داد و در آن از نارضاییهای مردم از زیاده رویی حکومت صحبت کرد. با اینهمه این مرد محترم جذاب و دانشمند و معروف به وطن پرستی ، چنان سرشکستگی و افتضاهی برای کشورش به بار آورد که مایه بدنامی کشورش در محافل اقتصادی فرنگستان شد.

 

در طی سفر ناصرالدین‌شاه به اروپا که منجر به دیدار وی با ملکه ویکتوریا شد ضیافتهایی به افتخار شاه ایران ترتیب دادند که دراین ضیافتها، نطقهای مفصّلی درباره دوستی ایران و انگلیس ایراد شد که بوسیله میرزا ملکم‌ خان به فارسی ترجمه گردید. ملکم خان در طی این دیدار توانست با تقدیم هدایایی به شاه و همراهانش در 20 ژوئیه 1889 م. که ناصرالدین‌شاه در اسکاتلند بود ، امتیاز لاتاری را به اسم یکی از اعضای سفارت ایران در لندن بگیرد. پس از آنکه ملکم خان عده‌ای از سودا گران نسبتاً نادرست را تشویق به تشکیل «شرکت سرمایه گذاری ایران» نمود و بلافاضله امتیاز را به مبلغ چهل هزار لیره به آن شرکت فروخت.

 

اعطای امتیاز لاتاری به ملکم‌ خان مورد مخالفت عده‌ای از رجال که با ملکم میانه‌ای نداشتند قرار گرفت و بعضی علمای دینی هم به عنوان اینکه لاتاری نوعی قماربازی و بر خلاف شرع است با آنان همصدا شدند. سفیر انگلستان در ایران هم نگرانی خود را از امتیاز لاتاری اعلام داشت. به دنبال آن وزارت امور خارجه بریتانیا از مشاوران حقوق تقاضا کرد که بررسی کنند که آیا کسانی که درعمل لاتاری مباشرت دارند، آیا به موجب قوانین کیفر پذیراند یا نه؟ رایزنان حقوقی به این نتیجه رسیدند که قوانین خاصی که بتوان بر اساس آن اعضای کمپانی را تحت تعقیب قضایی در آورد وجود ندارد واز طرفی به دلیل مصونیت سیاسی ملکم ‌خان دادگاه های انگلستان صلاحیت محاکمه وی را نداد.

 

ناصرالدین ‌شاه تحت فشارهای داخلی و خارجی امتیاز لاتاری را لغو نمود و در 5 دسامبر 1889 میلادی بوسلیه تلگراف به اطلاع ملکم‌خان رسانید اما آن جناب حاضر نبود جنگ ناکرده تسلیم شود. پس به ناصر‌الدین‌شاه اعلام کرد که امتیازنامه قبلاً فروخته شده و اکنون ملک متعلق هزاران فرنگی است. صاحبان امتیاز برای جبران زیان خود دادخواست خواهند داد. امتیازنامه مخالف شرع نیست و کمپانی که آنرا گرفته معتبر است.

 

پس از آن که اعضای سندیکا (لاتاری) مطاع شدند که امتیاز نامه شان کاغذ پاره‌ای بیش نیست به وزارت خارجه انگلیس متوسل شدند و خواستند که میرزا ملکم را مجبور به استرداد پولهایی کند که از آنها گرفته بود. وزارت امور خارجه دوباره با رایزنان حقوقی مشورت کرد و ایشان گفتند دولت انگلیس مجوزی در طرح دعاویی سندیکا و تعقیب ملکم ندارد. در حالیکه قوانین انگلیس آرام و سنگین از میان هفتخوان داد و ستدهای ننگین ملکم گذر می‌کرد ، ناصرالدین ‌شاه که از حقه بازی وزیر مختارش خشمگین شده بود او را از مقام خود معزول و بدین گونه از مصونیت سیاسی محروم کرد. بار دیگر کمپانی و اعضای سندیکا علیه ملکم خان عرض حال دادند و دادگاهی برای محاکمه ملکم خان تشکیل شد اما قاضی بار دیگر به نفع ملکم‌ خان رای داد. دادگاه دریافت که هر چند ملکم خان در هنگام محاکمه از مصونیت سیاسی برخوردار نیست اما در زمانی که مرتکب تقلب شده دارای مصونییت سیاسی بوده و به این جهت قابل کیفر نیست.

 

زمانی که ناصرالدین شاه او را معزول کرد او به انتشار روزنامه قانون و حمله به استبداد در ایران را آغاز کرد اما ملکم خان در زمان مظفرالدین شاه تمام اصولی را که در روزنامه قانون سنگ آنرا بر سینه میزد فراموش کرد و بار دیگر بنده فرمانبردار مظفر‌الدین شاه شد. ...

 

(منبع: سایت "رشد و شبکه ملی مدارس ایران")

 

....... .........  ............   ...............    ..................

 

میرزا ملکم خان ناظم الدوله و فراموشخانه و جامع آدمیت

تا زمان ميرزا ملکم خان آشنایی ايرانيان با فراماسونری منحصر به عضويت ايرانيان سرشناس و سفرای اعزامی و بازرگانی آن هم در سطحی بسيار محدود در لژهای اروپا، عثمانی و هندوستان بود. بنابراين ملکم خان اولين فردی بود که سعی کرد اولين سازمان رسمی فراماسونری را در ايران به وجود آورد.

 

دسته ای از مورخان ايراني معتقدند که فراموشخانه ی ملکم خان هيچ ارتباط رسمی با سازمان جهانی فراماسونری نداشته و در اين باب به اظهارات موسيو ويزيور یکی از بنيانگذاران"لژ بيداری ايران" استناد می کنند که مدعی شده : «فراموشخانه ملکم خان هيچ نوع ارتباطی با محافل سری فراماسونری اروپا نداشته و يک تقليد غيرمجاز و حقه بازانه از اين مجامع به شمار رفته است».

 

میرزا ملکم خان در ارتباط با چند تن از آزادیخواهان ترُک مانند کامل پاشا، عالی شاه و فواد پاشا در گروه ترُکان جوان به رهبری مصطفی فاضل بود که برای اجرای مشروطه گرد هم آمده بودند. تنظيم دو رساله به نامهای «مبداء ترقی» و «شيخ و وزير» که در رساله ی دوم خواهان تغيير رسم الخط عربی- در زبان فارسی- به لاتين بود و او یکی از علل عقب ماندگی ملل شرقی را عدم استفاده از خط لاتين می دانست. میرزا ملکم خان زمانیکه در ترکیه عثمانی بود با هانريت دختر آراکل بيک ارمنی معروف به توپچی باشی در کليسای استفانوس در شب يکشنبه 29 جمادی الاول 1281 قمری ازدواج کرده و بعد از استغفار از مسلمانی به مسيحيت رجوع کرد.

 

میرزا ملکم خان با القلب «ناظم الملک» و «ناظم الدوله»

ملکم در سال 1282 قمری با وساطتهای میرزا حسین خان قزوینی سپهسالار، مورد عفو شاه قرار گرفت و به عنوان ژنرال کنسول ايران به مصر رفت. چندی بعد که میرزا حسین خان قزوینی سپهسالار به صدارات رسيد ملکم به مقام مستشاری صدرات اعظمی یعنی عالیترین مقام پس از صدراعظم دست يافت و به واسطه ی سعی و کوشش در اوج قانون خواهی در ايران ، از سوی شاه با لقب ناظم الملک و ناظم الدوله مفتخر شد. در همين ايام مقدمات اعطای امتياز رويتر توسط ملکم خان انجام پذيرفت که درازای ساخت راه آهن دريای خزر به خليج فارس در واقع تمامی امتياز بهره برداری از منابع اقتصادی و طبیعی ايران را به يک نفر انگلیسی به نام بارون ژوليوس رويتر بخشيده شد (فروخته شد).

 

میرزا ملکم خان وزير مختار

در سال 1289 قمری ملکم خان با عنوان وزير مختار عازم لندن شد تا مقدمات نخستين سفر شاه به اروپا را فراهم کند و اين حضور تا سومين سفر شاه به اروپا ادامه داشت. در سومين سفر شاه در سال 1306 قمری ملکم با اهدا کردن هزار ليره استرلينگ به شاه، امتياز بازی لاتاری و ديگر بازیهای مربوط به آن را به اسم "بوزيک دو کاردوال" منشی سفارت انگليس و در اصل برای خودش گرفت که در بازگشت شاه با مخالفت روحانيون و مردم اميتاز آن لغو شد...

 

ملکم خان سفیر ایران در ایتالیا

درگذشت ملکم خان در 1287 شمسی/ 1326 قمری

از همين سال 1307 قمری روزنامه قانون (توسط نلکم خان) تاسيس شد که شاهد شخصيت ديگری از ملکم هستيم که با لحنی تند و کوبنده نسبت به وضع ايران و دولت آن انتقاد می کرد. با مرگ ناصرالدين شاه در 1313 قمری/ 1275 خورشیدی و روی کار آمدن مظفرالدين شاه و صدارات ميرزا علی خان امين الدوله به جای امين السلطان به دليل اينکه ميرزا علی خان امين الدوله ، دوست ديرينه و پرورش يافته ی مکتب فراموشخانه ملکم بود، ملکم به همکاری با دولت فرا خوانده شد و تا سال 1326 قمری به سفارت ايران در ايتاليا که آخرين سمت وی نيز بود گمارده شد. پس از مرگش در 1286 شمسی/ 1326 قمری بنا به وصيت او جسدش را سوزاندند و خاکسترش را به وارث او، یعنی همسرش تقديم کردند.

 

جامع آدمیت

پس از انحلال فراموشخانه و مجمع آدميت, پيروان ملکم دست به کار تاسيس سومين سازمان فراماسونري شدند و آن را جامع آدميت نام نهادند که از همان اصول فراموشخانه­ ملکم تبعيت می­کرد. جامع آدميت را يک هيات 12 نفری اداره میکرد و رياستش با میرزا عباس قلی خان قزوینی معروف به آدميت بود (پدر فریدون آدمیّت).

 

از جمله اشخاص سرشناس عضو جامع آدمیت میتوان : به سالار الدوله محمد خان کمال الملک ، سيد نصراله تقوی محمد علی فروغی ذکاء الملک و دکتر محمد مصدق السلطنه اشاره کرد.

 

سه ويژگی برجستگی جامع آدميت

1- نخست گستردگی جامع آدميت زيرا به غير از تهران در شهرستانها هم فعاليت داشت و افراد زيادی عضو آن بودند.

2- دوم عضو شدن تني چند از رجال برجسته ی سیاسی از جمله محمد علی شاه قاجار و ميرزا علی اصغر خان امين السطان که باعث شد گروهی جامع آدميت را در صف مخالفان مشروطيت قرار دهند.
3- سوم نشأت گیری افکار حاکم بر جامع آدميت از تعليمات ميرزا ملکم خان ناظم الدوله

 

اسماعيل رايين به نقل اسناد خانوادگی میرزاعباس قلیخان آدميت (پدر فریدون آدمیت)

اسامی 314 نفر را به عنوان اعضای "جامع آدمیت" ياد کرده است و مطابق بررسی او از اين تعداد:

16 نفر نماينده مجلس، 135 نفر رجال و سرشناسان 120 نفر از شاهزادگان، 11 نفر از اطباء، 3 نفر از هنرمندان 12 نفر از نظاميان، 13 نفر از بازرگانان، 14 نفر از روحانيون و 90 نفر از طبقه متوسط جامعه ایران بوده اند.

 

میرزا عباس قلی خان قزوینی (ملقب به آدمیت)

انجمن حقوق از شعبات جامع آدمیت

پيروی جامع آدمیت از ملکم خان به حدّی بود که کارت عضويت انجمن حقوق از شعبات جامع آدميت با همان الفبای اصلاحی ملکم به طبع رسيده بود و روی آن مصراع بنی آدم اعضای يکديگرند، درج گرديده بود. هر کس که به عضويت جامع پذيرفته می شد، طبق نشريات در حضور رئيس آن قسم ياد می کرد که اصول آدميت را محترم بشمارد و تعهد نامه عضويت نيز می سپرد و می بايست يک يا دو نفر از اعضای سابق او را ضمانت کنند. حق عضويت ده تومان بود و همين باعث می شد که طبقات فرودست جامعه نتوانند در آن عضو شوند. از مبلغ حق عضويت صرف ترويج معارف نيز می گرديد به عنوان مثال مدرسه اقدسيه از وجوه صندوق جامع آدميت تاسيس شد و سعيد العلماء مازندرانی از اعضای جامع به مديريت آن تعيين شد. جلسه های عادی مجمع روزهای دوشنبه عصر منعقد می شد و پذيرایی از اعضاء با چای مجانی بود، یعنی در واقع از خزانه جامع پرداخت می گرديد و وقت شناسی از شرايط حتمی حضور در جلسات بود.

 

لازم به تذکر است که اتابک (میرزا علی اضغرخان امین السلطان اتابم اعظم) در 15 رجب 1325 قمری (1286 شمسی) يک هفته قبل از مرگش به جامع آدميت پيوسته بود و درباره ورود محمد عليشاه به جامع آدميت اين نکته خالی از لطف نيست که با مرگ (ترور) اتابک يک گرايش عمومی ظاهری از سوی درباريان قاجار نسبت به مشروطه بوجود آمد که ناشی از ترس کشته شدن بتوسط آزادی خواهان بود. شاه و شاهزادگان هم می خواستند خود را طرفدار مشروطه نشان دهند و هم در اهداف مشروطه انحراف بوجود آورند اما چيزی که در اين ميان مورد نظر و توجه میرزا عباسقلی خان قزوینی قرار نگرفت، بدنام شدن وی و جامع آدميت در ميان مردم بود.

 

بالاخره بعد از انحلال مجلس اول در 1287 خورشیدی(1326 قمری) و بگير و ببندهای بعد از آن، اصحاب جامع که داعيه ی مشروطه خواهی داشتند در دوران استبداد صغير(دوران شاهی محمد علیشاه) از هر گونه گزندی مصون ماندند و در تهران زندگی آرامی داشتند.

 

در ذيعقده 1325 قمری(1286 شمسی) عباس قليخان قزوینی که به روایتی عازم ايتاليا و ديدار ميرزا ملکم خان بود در رشت دستگير شده و به تهران بازگردانده شد. علت دستگيری وی را شراکت در قتل اتابک و فرار با پول های جامع اعلام کردند. اما خود می گفت که در رشت بخاطر توطئه قتل خود از "جامع آدميت" انشعاب کرد و اين جريان در تاريخ 22 ذيعقده سال 1325 قمری(1286 شمسی) در روزنامه "حبل المتين"(در هند) اعلام شد. در همين زمان نخستين لژ رسمی فراماسونری ايران یعنی "لژ بيداری ايران" شکل گرفت و بسياری از اعضای مهم "جامع آدميت" به آن پيوستند و با تشکيل اين لژ عملا جامع آدميت تعطيل شد.

 

(منبع: از سایت گیگا پارس)

 

.................. .................  ...............   ...............    ............

 

"لژ بیداری ایرانیان" نخستين لژ رسمی فراماسونری ايران/

با تشکر از سایت "گیگا پارس" و از سایت "رشد و شیکه ملی مدارس ایران" و از "پرشیان بوک" و "بی بی سی پرشین. کام" و از حمید رضا حسینی" و سایت "نصور. نت" (Nasour.net ) و از محسن غفوریان/ سایت خانه و خاطره/ سروش آذرت/ اسفندماه 1391 خورشیدی/ 2013 میلادی/