با
سلام.
به
سایت خانه و
خاطره خوش آمدید.
ملا
آشر يا
حاج هاشم
جديدالاسلام
و "سلسله
هاشميه"
تورات/
از کتابهای
هفده گانه
تورات یهودیان؛
طایفه
هاشمیه و
خاندان قوام شیرازی
از خاندان حاج
ابراهیم خان
کلانتر شیرازی
ملا آشر
شش پسر داشت و
دخترانی
که نامشان را
نمیدانيم. از
او خاندانی
گسترده و کثير
بر جای ماند که
تا دوران ناصرالدینشاه به طايفه
هاشميه معروف
بود. خاندان
قوام شيرازی
تنها یکی از
شاخههای
اين طايفه است،
از تبار حاج
ابراهيم
کلانتر پسر
سوم ملا آشر.
پسران
ملا آشر
1- حاجی طالب
(پسر ارشد)
2- عبدالرحیم
خان (پسر دوم)
3- حاج ابراهیم
خان کلانتر
یا حاج
هاشم جديد الاسلام (سومین
پسر)
4- آقا محمد
زمان کلانتر
شيراز (چهارمین
پسر)
5- محمد علی
خان
(پنجمین پسر)
6- محمدحسين
خان
(ششمین پسر)
1- حاجی طالب
پسر ارشد ملا
آشر
حاجی
طالب پسر کوچکی
داشت بنام مهدی
خان. اعقاب
حاجی طالب بهطور
موروثی
کدخدا باشی
محلات حيدریخانه
شیراز
بودند مانند
:
مهدی
خان (پسر کوچک
حاجی طالب)،
و پسر مهدی خان
بنام آقا
محمد کدخدا باشی
(متوفی 1255 ق.)
معروف به «لله»، او پرستار (لله)
شاهرخ ميرزا بود و
شاهرخ میرزا پسر حسينعلی ميرزا
فرمانفرما بود.
حسينعلی ميرزا
فرمانفرما پسر فتحعلیشاه والی
فارس (1213- 1250
قمری)
حسین
علی میرزا
فرمانفرما که با مرگ
پدرش
فتحعلیشاه در 19 جمادیالثانی
1250
قمری و سلطنت
محمد شاه
برادرزاده
پدرش، سلطنت
او را
نپذيرفت و بر محمد
شاه
شوريد و به
تحریک
برادرش(حسین
قلی خان) ادعای
سلطنت کرد و
در شیرزا تاج
گذاری نمود و
به نام خود
سکه زد. اما پس
از سرکوب
خونين اين
شورش ، حسينعلی
ميرزا فرمانفرما
به تهران
تبعيد شد و
اندکی بعد درگذشت.
شاهزاده
حسینعلی میرزا
فرمانفرما
متولد به تاریخ
10 ذی الحجه سال
1203 قمری، از بدر
جهان خانم
دختر محمد
جعفرخان عرب
بود و در سال 1251
قمری در سن 48
سالگی درگذشت.
فامیل
فرمانفرمائی از
نوادگان او
هستند. (سایت
موسسه
مطالعات تاریخ
معاصر ایران)
حسينعلی ميرزا
فرمانفرما
پسر فتحعلیشاه
، 38 سال
متوالی (1213- 1250 قمری) بلاانقطاع
والی فارس بود.
مسجد
سپهسالار
شيراز از
بناهای
اوست. به دليل
ارتباط آقا محمد
کدخدا باشی با پسران
حسينعلی
ميرزا
فرمانفرما ، سه تن از
پسرانش را
از طريق او از بغداد و
دمشق به
انگلستان
انتقال دادند. اسامی
پسران حسینعلی
میرزا
فرمانفرما
بترتیب:
1- رضا قلی
ميرزا نايبالاياله
(پسر ارشد
حسينعلی
ميرزا
فرمانفرما)،
2- نجف قلي
ميرزا
3- تيمور
ميرزا.
کمپانی
هند شرقی انگلیس
، جمع فراماسیون
و پسران حسینعلی
میرزا
فرمانفرما و
سر گور اوزلی
کمپانی هند
شرقی بريتانيا
کوشيد تا اين
سه شاهزاده را
به وابستگان خود
بدل کند و لذا
آنان را از
طريق "سِر
گور اوزلی" و "ميرزا
ابراهيم
شيرازی" به
جرگه
فراماسونری
وارد کرد.
رضا قلی ميرزا
نايبالاياله پسر
ارشد حسینعلی
میرزا
فرمانفرما
بنقل
از "سفرنامه
رضا
قلی ميرزا
نايبالاياله": «يوم (روز) پنجشنبه
غرّه شهر ربيعالثانی با
اخوان و ميرزا
ابراهيم
شيرازی و
خواجه اسعد
ترجمان سه
ساعت به غروب
مانده به مجمع
فرمسيان
درآمديم تا
چهار ساعت از
شب گذشته در
آن مجمع و
محفل بوده از
اسرار و علوم
آن فن شريف با بهره
گشته...
اگر آدمی
آن قواعد و
مرسومات را
رعايت کند
منافع بسيار
از دين و دنيا
حاصل خواهد نمود...
و رئيس آن
طايفه که مرشد
کل باشد... دوک
آف ساسکس برادر
پادشاه است که عمر
او به هشتاد
سال رسيده و بزرگترین فرمسيان
(فراماسیونر) عالم است...
باری،
حمد خدای را
که آنچه
بايست از
اسرار
فراميسان حالی
گرديد و اين
عقده (آنچه از
فراماسیونری
دیده و شنیده) که سالها
بر دل بود که
آيا چه خبر و
چه اثر در
مجمع فراميسان
باشد از برکت
منافع مسافرت
اکنون گشاده
گرديد...»
ميرزا
ابراهيم
شيرازی
اين
ميرزا
ابراهيم
شيرازی
نيز تحفهای
است و رازی
ديگر از رازهای
تاريخ سرزمين
ما. نامش شبيه
به نام حاج
ابراهيم
کلانتر است. میرزا
ابراهیم شیرازی
پسر ملا
نورمحمد
هزارجریبی
و «متوطن
شيراز» است...
ملا
نورمحمد هزار
جریبی معلم
پسران حسینعلی
میرزا
او معلم پسران
حسينعلی
ميرزا
فرمانفرما در شيراز
بود. در زمان
حضور رضا قلی
ميرزا در لندن
، 12 سال از
سکونت ميرزا
ابراهيم
شيرازی در
انگلستان میگذشت.
بنوشته "سِر
دنيس رايت":
ميرزا
ابراهيم
شيرازی (متوفی 1857 م.) / مدرس
کالج کمپانی
هند شرقی/
معلم ناصرالدین
شاه
میرزا
ابراهیم شیرازی
«اصلاً
اهل شيراز»
بود و در سالهای 1826 تا 1844
میلادی
در "کالج
هیلی
بری"
فارسی و عربی تدريس میکرد.
اين مدرسه (کالج هیلی
بری) "کمپانی
هند شرقی
بريتانيا"
بود برای
آموزش و تربيت
کارگزارانش.
میرزا
ابراهیم شیرازی
در سال 1825 میلادی
به همراه
جوزف ولف ،
ميسيونر
پروتستان
يهودیتبار و
پدر
سِر دراموند
ولف، به
انگلستان رفت
و سِر گور اوزلی او
را به عنوان
مدرس کالج هیلی بری به
استخدام کمپانی
هند شرقی
درآورد.
میرزا
ابراهیم شیرازی
در 1845 میلادی بازنشسته
شد و به همراه
همسر هلندی و
پسرش جان، به
ايران آمد. او مدتی
معلم
سرخانه
وليعهد ،
ناصرالدين
ميرزا
(ناصرالدین
شاه جانشین
محمد شاه)،
بود. پسرش جان در
1854 میلادی
منشی
دوّم سفارت
انگليس در
تهران شد.
2- عبدالرحيم
خان دومین
پسر دوم ملا
آشر حاکم یزد
و اصفهان/ 1215 قمری
دوّمين
پسر ملا آشر،
عبدالرحيم
خان نام داشت که
در حکومت جديد
قجر(قاجاریه) متصدی
«امورات دولتی»، از سرداری
تا حکمرانی بود.
عبدالرحیم
خان در
ذيحجه 1215 ق. حاکم
اصفهان بود و
در همانجا به
قتل رسيد و پسرش
حسن خان طائر
را که
شاعر بود کور
کردند و او 1244
ق. در
کرمانشاهان
درگذشت.
3-
حاج ابراهیم
خان کلانتر یا
حاج
هاشم جديد الاسلام سومین
پسر ملا آشر/
وزارت لطفعلی
خان زند و آغا
محمدخان و فتحعلیشاه
سوّمين
پسر حاج هاشم
جديدالاسلام
همان حاج ابراهيم
خان کلانتر،
نيای خاندان
قوام شيرازی
است
و قوامالملک
اوّل پسر قوام شیرازی
بود.
4- آقا
محمد زمان
کلانتر شيراز
چهارمین پسر
ملا آشر
چهارمين
پسر «مرحوم حاجی
هاشم که اين
سلسله هاشميه
را به او نسبت
دهند» آقا
محمد زمان
کلانتر شيراز است.
او چون در سال 1213
ق. به دستور حسینقلی خان(در مورد حسین
قلی خان به
انتهای
نوشتار توجه
کنید)،
برادر متمرّد فتحعلی
شاه، کور
شده بود، مورد
غضب فتحعلی شاه
قرار نگرفت. آقا
محمد زمان،
(معروف به
آقامحمد زمان
کلانتر شیراز)
در شيراز
به اداره
املاک خود
مشغول بود و
«مواجب و
مرسومات ديوانی
او کما فی
السابق
برقرار.» (به
انتهای
نوشتار توجه
کنید)
آقا
محمد زمان
کلانتر در
1247 ق. درگذشت. آقا
محمد زمان چهار پسر
داشت:
محمد صالح
خان (متوفي 1253)،
حاج محمد صادق
خان (متوفي 1263)،
حاج محمد يوسف
خان (متوفي 1266)
و آقا
محمد نبی که در
حوالی 1302 ق.، در زمان
تأليف
فارسنامه
ناصری، زنده
بود.
5- محمد علی خان
پنجمین پسر
ملا آشر
پنجمين
پسر ملا آشر (يا
حاج هاشم
جديدالاسلام)،
محمد علی خان
نام داشت. او
پدر حاج حيدرعلی خان است.
حاج
حيدرعلیخان «جهود بد قدم»
قائم مقام
فراهانی
در
دستگاه عباس
ميرزا نايبالسلطنه
(اولین
نایب السلطنه
فتحعلیشاه) بود، و در
برکشيدن حاج
ميرزا آقاسی
نقش اصلی را
داشت، به اين
دليل مورد هجو
قائم مقام
فراهانی
قرار گرفت و
«جهود بد قدم»
ناميده شد. حاج حیدر
علیخان
در سال 1236 ق. در
مسير سفر قشون
دربار محمد علی پاشا ،
خديو متمرّد
مصر ، توسط
مأموران عثمانی
دستگير و در
استانبول
اعدام شد. حاج حيدر علیخان دو پسر
داشت:
ميرزا
محمد علی خان
ناظمالملک
(1220-1288 ق.) :
که در
دستگاه عباس
ميرزا نايبالسلطنه
مستوفی
آذربايجان
بود،
در 1257 ق. او
به «ناظمالملک»
ملقب شد، در 1271 ق. برای
وصول ماليات
«مملکت فارس»
از تهران
مأمور و به شيراز
وارد شد. در
سالهای 1271 و 1272
و 1273 ق.
او حاکم
بلوکات داراب
و جهرم و قير و کارزين
و جويم و
بيدشهر بود و
به وصول
ماليات و داد و ستد
مالی با ماليات دهندگان
مشغول. در 1274 ق. از
مشاغل ديوانی
کناره گرفت و
در شيراز
درگذشت «و از
او نسلی باقی نماند.»
حاج
ميرزا مهدی
خان
پسر دوم
(متوفی 1271 ق.) : او به
جز مدت کوتاهی
که حاکم بوشهر
بود ، به
مشاغل ديوانی پرداخت
و «به مداخل
املاک موروثه
و مواجب ديوانی
گذرانی وسيع مینمود.»
در بلوک خفر
چند هزار درخت
پرتغال کاشت.
او دو پسر
داشت:
حاج
ميرزا آقاخان
عزالملک
(متولد 1261 ق.). «و از سالی متجاوز است
که جناب حاجی
ميرزا آقاخان
عزالملک به
منصب رياست
تجارت و کارگزاری
امور دول
خارجه برقرار
است.»
و حاج فضل علی خان وکيلالملک
(متولد 1264 ق.).
6 - محمدحسين
خان ششمین
پسر ملا آشر/
حاکم ولایت
کهگیلویه
بر اساس
کتاب فسایی و
منابع ديگر ، میدانيم
ششمین
پسر محمدحسين
خان نام داشت
و «در رسوم
شجاعت از برادران
ديگر مهتر و
برتر بود.» محمد
حسین خان
در سال 1212 ق.، سال
نخست سلطنت
فتحعلی شاه ،
مأمور سرکوب
شورش تقی خان
بافقی شد.
عبدالرحيم
خان، دوّمين
پسر حاج هاشم
جديدالاسلام
و برادر بزرگتر
حاج ابراهيم
خان صدراعظم،
به عنوان
حکمران يزد و
محمدحسين خان
به عنوان
سردار آن
سامان منصوب
شدند. پس از مدتی ،
محمدحسين خان
حاکم ولايت
کهگيلويه شد و
برادر ارشدش
عبدالرحيم
خان نيز از
حکومت يزد
کناره گرفت.
طبق
گزارش فسایی،
محمدحسين خان
در 1213 حاکم
کهگيلويه شد،
در بهبهان
مستقر گرديد،
تمامی امور را به
ميرزا سلطان
محمد خان
واگذارد و خود
«به استراحت و
عيش و عشرت
پرداخت.» در
ذيحجه 1215 ق. به
دست علیخان
آقای قاجار،
فرستاده فتحعلی شاه، به قتل
رسيد و در
بقعه امام زادهای
در قريه
گاوکده زيدون
مدفون شد. «و قبرش
تاکنون معروف
است.»
دختران
ملا آشر
یکی از دختران
حاج هاشم
جديدالاسلام
کدخداباشی (ملا
آشر)،
خواهر حاج
ابراهيم
کلانتر شیرازی، ابتدا با
فردی بهنام آقا
محمد تاجر
شيرازی
ازدواج کرد که
گويا از تبار
حاج اسدی
بيگ، تاجر
معروف شيراز
در زمان صفويه
و بانی «بازار
حاجی» در محله
بازار مرغ
شيراز بود.
درباره اين
فرد چيز ديگری نمیدانيم و
انتساب فوق به
حاجی اسدی بيگ
مشکوک است.
حاصل اين وصلت
آقا محمد اسماعيل است؛
او به «استاد»
معروف بود
زيرا «استاد صنف
بزاز» بود و
«بزرگتر کل
اصناف شيراز».
خواهر
حاج ابراهيم
کلانتر، پس از
مرگ شوهر اوّل ،
با ميرزا محمدعلی ازدواج کرد.
تبار اين
ميرزا محمدعلی را اصلاً نمیدانيم. او
را چنين معرفی
کردهاند: «...
ميرزا محمدعلی نام از اهالی
توابع
اصفهان... به سببی از وطن خود دور
افتاد و در
عهد کريم خان
وکيل طاب ثراه
به سررشتهداری
سپاه مأمور
گرديد و دختر
حاجی هاشم کدخدا باشی شيرازی (ملا
آشر) والد
جناب حاجی
ابراهيم خان
کلانتر شیرازی
اعتمادالدوله
را در ازدواج
خود درآورد.»
ميرزا
ابوالحسن خان ایلچی شيرازی
نوه دختری ملا
آشر و داماد
دایی خود حاج
ابراهیم خان
کلانتر شیرازی
حاصل اين
وصلت ميرزا
ابوالحسن خان ایلچی
شيرازی است. ميرزا
ابوالحسن خان ایلچی شيرازی داماد
حاج ابراهیم
خان کلانتر شیرازی
اعتماد
الدوله. بعدها
حاج ابراهيم
خان کلانتر
دختر خود را
به همسری
اين خواهر زادهاش ،
ميرزا
ابوالحسن خان ایلچی درآورد(ایلچی یعنی
سفیر).
میرزا
ابوالحسن خان
ایلچی در
سفر لندن ،
در 15 ژوئن 1810 م.،
فراماسون و
«استاد اعظم
منطقهای» ايران
شد. اين مسئله
در "تاريخ
فراماسونری
گولد" ، تاريخ
رسمی و معتبر
فراماسونری،
مندرج است.
حاج
ابوالحسن
خان ایلچی شیرازی
دوبار
وزير خارجه
ايران
بار نخست: از
1239 تا
1250 قمری/ از 1823 تا 1834
میلادی (تا
هنگام مرگ
فتحعلی شاه)
بار
دوم : از 1254 تا 1262
قمری/ از 1838 تا 1845 میلادی
(تا زمان مرگ
خودش)
(بعد
از مرگ فتحعلی
شاه) و با صعود
محمد شاه و
آغاز وزارت قائم مقام
فراهانی،
ميرزا
ابوالحسن خان شیرازی
از وحشت قائم
مقام فراهانی در حضرت
عبدالعظيم (ری)
بست نشست و تا
قائم مقام
زنده بود جرئت
نکرد از بست
خارج شود. (بعد از
برکناری قائم
مقام فراهانی)
و با صعود
حاج ميرزا آقاسی به
وزیری بار
ديگر در سال 1254
ق./ 1838 م. وزير
خارجه ایران شد و تا زمان
مرگ (1262 ق./ 1845 م.) در
اين مقام بود.
با صعود
ابوالحسن خان ایلچی به وزارت
خارجه، برادر
مادریاش،
آقا محمد اسماعيل
بزاز، «به
منصب نيابت
وزارت امور
خارجه
سرافراز
گرديد» و بعد
از مدتی به
شيراز بازگشت
و «وزير وظايف
و مستمريات
مملکت فارس»
شد. او
تا پايان
عمر طولانی 82
سالهاش (1262 ق.)
«به عزت و
احترام
گذرانيد.»
دو پسر
آقا محمد اسماعيل
بزاز ، خواهر زادگان
حاج ابراهيم
کلانتر، و
اعقاب ايشان در
مناصب عالی
جای داشتند:
یکی حاج ميرزا
اسدالله (1224- 1280 و
اند) تا پايان
عمر «وقايع
نگار مملکت
فارس» بود. او دو
پسر داشت:
ميرزا محمد
خان کارگزار
(متولد 1252 ق.) که
از 1287 ق.
کارگزار
بندر بوشهر،
از 1294 ق.
رئيس
تجار شيراز و
از 1301 ق. کارگزار
مملکت فارس بود
و در زمان
تأليف
فارسنامه
زنده. پسر
دوّم ، ميرزا
اسماعيل خان
بيست و سه
ساله در 1301 ق.
کارگزار
بندرعباس شد.
پسر دوّم آقا
محمد اسماعیل
بزاز، ميرزا
محمدعلی خان ایلچی شيرازی
است. او به
تهران رفت و
به جای پدر، در
نزد عمويش،
ميرزا
ابوالحسن خان
ایلچی
شیرازی،
معاون وزارت
خارجه ایران شد. پس از فوت
ميرزا
ابوالحسن خان ایلچی
شیرازی (1262 ق.)،
ميرزا تقی
خان اميرکبير
وزارت خارجه
را زير نظر
خود گرفت ولی
ميرزا محمد علی خان همچنان
نايبالوزاره
ماند. در 1263 ق. به
عنوان ایلچی(سفیر) ايران به
فرانسه رفت.
در 19 رمضان 1267 ق.
رسماً وزير خارجه ایران شد و تا زمان
مرگ (18 ربيعالثانی 1268
ق.) در اين سمت
بود. در اواخر
عمر ميرزا
محمدعلی خان ایلچی شيرازی (مدرسه) دارالفنون
افتتاح شد (5
ربيعالاوّل
1268 ق.) و وی به
عنوان رئيس آن
تعيين گرديد.
او پسرش، ميرزا
عبدالوهاب
خان، را نايب
خود در (مدرسه) دارالفنون
کرد ولی يک ماه
و نيم بعد مرد.
به نوشته
فسایی در حوالی
سال 1302 ق.، ميرزا
عبدالوهاب
خان «به لقب
نايب الوزاره
برقرار بود.»
اسماعيل
رائين ميرزا
محمدعلی خان
شيرازی را
«رسواترين
وزير محمد شاه
که در گرفتن
رشوه و حقوق و
مستمری از
خارجيان
پيشقدم
ديگران بود»
خوانده است.
حاج ابراهيم
خان کلانتر شیرازی
علاوه بر
ابوالحسن خان ایلچی دو داماد
ديگر نيز
داشت:
یکی از
دخترانش را
حاج محمد حسين
خان صدر اصفهانی
(امينالدوله)
به همسری
گرفت. اين حاج
محمد حسين خان صدر اصفهانی
در 1234 ق./ 1818 م.
صدراعظم فتحعلی شاه شد و تا 1239 ق./ 1823 م.،
که سال فوت
اوست، در اين
مقام بود. پسر
بزرگش،
عبدالله خان
امينالدوله
مدتی حاکم
اصفهان و مدتی صدراعظم
فتحعلی
شاه بود. او پس
از صعود محمد
شاه مغضوب شد ،
به عتبات رفت
و در هفتاد سالگی (شعبان 1263 ق.) در
نجف درگذشت.
دختر
ديگر ابراهيم
خان کلانتر شیرازی همسر محمد تقی ميرزا حسامالسلطنه
(1206- 1265 ق.)، پسر فتحعلی شاه از زن
بختياری او
بود ولی «گلين
خانم» (دختر ابراهیم
خان کلانتر شیرازی/
به انتهای
توشتار توجه
کنید)، یعنی عروس رسمی
پادشاه نبود.
اصل
و نسب ملا آشر یا حاج هاشم
جديدالاسلام
ملا آشر
به تنهایی،
از قزوين يا
بغداد يا هر
جای ديگر، به
شيراز مهاجرت
نکرد. او "يهودی
سرگردان" نبود و
چنانکه لقب
«ملا» نشان میدهد
از بزرگان
يهود و "خاخام"
بود.
به نوشته
حبيب لوی،
نويسنده کتاب "تاريخ رسمی يهوديان
ايران"، «ملا
آقا بابا بن
ملا رحميم(ملا
آشر)»،
خاخام بزرگ
يهوديان
تهران در زمان
فتحعلی شاه : «از همان
فاميل حاجی
ابراهيم
کلانتر شيرازی»
بود.
ملا
آشر از تبار
شاهزادگان
داوودی (رش
گلوتا)
بنابراين،
ملا آشر به
خاندان سران
جامعه يهود،
معروف به "رش
گلوتا"
(شاهزادگان
داوودی)،
تعلق داشت که
خود را از
تبار داوود،
پادشاه يهود (و پیغمبر
یهود)، میدانند.
(آنها)
با ساير
خاندانهای
گرداننده
جامعه جهانی
يهود در اواخر
سده هيجدهم و
اوائل سده
نوزدهم ميلادی،
از جمله با
خاندانهای
روچيلد و
ساسون-
رهبران
امپراتوری
مالی يهوديان در
غرب و شرق،
خويشاوند و
«عموزاده» (از
يک تبار يا
عشيره= clan)
بودند.
اين
پيوند خونی
بايد با ساير
خاندانهای
مهم يهودی
مهاجر به
ايران، مانند
خاندان
ذکاءالملک فروغی،
نيز باشد.
اين
خاندانها در
اصل «لوی» (ها-
لوی، لاوی) يا
«کوهن» (ها-
کوهن، کاهن،
کُهن) نام
دارند.... کارل
مارکس،
بنيانگذار
مارکسيسم،
نيز به خاندان
لوی تعلق داشت و
نام پدرش،
هاينريش
مارکس، در اصل
«هرشل ها- لوی»
بود.
اسامی
چون «روچيلد» و
«ساسون» اسامی
اصلی ايشان نيست...
- خاندان
«مندس» و يوسف
ناسی، رهبر
جامعه جهانی
يهود يا «شاه
داوودی»
زمان خود در
سده شانزدهم
ميلادی،
- و
خاندان
روچيلد، رهبر
جامعه جهانی
يهود از سده
نوزدهم ميلادی
تا امروز،
بايد شاخههای
استتار شده
همان خاندان
«لوی» باشند...
- «خاندان
روچيلد نيز میتواند
شاخهای از
خاندان پرُ شاخه
و کهن «لوی»
باشد ليکن
پيشينه
روچيلدها پيش
از اسحاق الهانان
فرانکفورتی
(متوفی 1585 م.) به
دقت مکتوم نگه
داشته میشود
تا تصويری به غايت
هولناک و
روشنگر از
تداوم و تسلسل
حيرت انگيز
اليگارشی
يهودی به دست
نيايد.»
مهاجرت
و صعود ملا
آشر / نیمه دوم
قرن 18 میلادی
ملا آشر
در زمان
مهاجرت و
استقرار در
شيراز برادران
و خويشان و
همراهانی
داشت که نامشان
را نمیدانيم. پس
از تحکيم
اقتدار او در
شيراز و دستيابی
به منصب کدخدایی
محلات پنج
گانه حيدریخانه
شيراز، که
برابر با نیمی از کلانتری
شهر بود، در
نيمه دوّم سده
هيجدهم ميلادی
خويشان و
بستگان ديگری
به او
پيوستند.
در دوران
اقتدار حاج
ابراهيم خان کلانتر شیرازی، به ويژه
پس از دستيابی
او به مقام
صدراعظمی
«ممالک محروسه
ايران»، گروههای
جديدی وارد
شدند. در
دوران اقتدار
قوامالملک
اوّل نيز باز
آمدند. تمامی
اين مهاجران
در شيراز و
تهران و ساير
بلاد ايران
استقرار
يافتند و شاخه
گستردند.
راز
تداوم محلات
يهودینشين دنیا
در اواخر
سده هيجدهم و
نيمه اوّل سده
نوزدهم ميلادی،
آن بخش از
يهوديان
مهاجر به
شيراز که در
ظاهر «مسلمان»
بودند بيشتر
در محلات حيدریخانه
(پنج محله
اسحاق بيگ،
بازار مرغ،
بالا کفت، درب
شاهزاده و
ميدان شاه) سکنی میگزيدند که
اعقاب
ملا آشر بهطور
موروثی کدخدا باشی
آن بودند.
محلات نعمتی خانه (پنج
محله درب مسجد،
سرباغ،
سردزک، سنگ
سياه و لب آب)
تا اواخر دوره
ناصری در زير
نفوذ حاج
مشيرالملک
بود.
يهوديان علنی در «محله
کليميان»،
يازدهمين
محله شيراز که
مستقل از
محلات حيدریخانه
و نعمتی
خانه
بود، استقرار میيافتند.
آنگونه که در
تمامی جوامع
يهوديان جهان
مرسوم بود،
غير يهوديان
در «محله
کليميان» ساکن
نمیشدند. اين
امر استقلال
ساختارهای سياسی
و قضایی جامعه
يهود و استتار
رازهایشان
را ممکن میکرد.
اين مسئله در
مورد "گتوهای
اروپایی" (محله
هایی که فقط یهودان
زندگی میکنند) نيز صادق
است.
«چنين است
داستان
گتوها؛ محلاتی که (یهودیان) داوطلبانه
و برای حفظ
ساختار و
اسرار درونی
خود در آن
زيستند و با
سماجت، به
رغم تمايل و گاه
حتی بدگمانی و
فشار جوامع
ميزبان، حاضر
به ترک آن
نشدند. و آنگاه
که اين گتوها
فرو پاشيد ،
داستان آن را
به پرچم
مظلوميت خويش
و لعن ميزبانان
بدل ساختند ...
فيخته
درباره جوامع
يهودی مستقر
در قاره اروپا
تعبير "دولت"
را به کار میبرد و اين
بيانگر
حساسيت او به
ساختار سياسی
درونی يهوديان
است؛ ساختار
يک دولت
متمرکز ولی بی سرزمين.
مورخين
دانشگاه عبری
اورشليم معترفند که اين گروه
از
انديشمندان
سده هيجدهم
اروپا خواستار
تغيير دين
يهوديان
نبودند بلکه
تنها خواستار
آن بودند که
يهوديان بسان ساير
شهروندان در
جامعه اروپایی جذب
شوند. اما خواست
زر سالاران
حاکم بر جوامع
يهودی،
رهبران اين
"دولت بی سرزمين"،
چنين نبود.
راز
تداوم محلات
يهودینشين
(گتوها) در
اروپای
سدههای
هفدهم و
هيجدهم را
دقيقاً بايد
در اين خواست
جستجو کرد نه
چيز ديگر.
اليگارشی يهودی میخواست
ساختار شبه دولتی کهن خود را
حفظ کند و بر اساس
آن سازمانی
نيرومند برای
ثروت اندوزیهای
بيکران خويش
داشته باشد...
اين مباحث به روشنی نشان میدهد
که زندگی
کاست گونه و
اصرار بر
تداوم ساختار
قبيلهای- دینی در گتوها
خواست و تمايل
طبیعی خود
يهوديان بود.
نویسنده
عبدالله
شهبازی:
منابع
نویسنده از:
- "سفرنامه
رضاقلی
ميرزا
نايبالاياله" پسر
ارشد حسینعلی
میرزا
فرمانفرما
پسر سوم فتحعلی
شاه.
.................. ................. ............... ...............
حسين
قلی خان برادر
فتحعلیشاه
(از
1291 تا 1217 قمری)
حسینقلی
خان، برادر
فتحعلیشاه (این
دو با حسینعلی
میرزا، سه
پسران حسین قلی
خان جهانسوز
برادر آغا
محمد خان
قاجار بودند) و شش سال
کوچک تر
از فتحعلیشاه بود. حسین
قلی خان در ربيعالاوّل
1212 قمری به جای محمد علی ميرزا
دولتشاه ، پسر ارشد
فتحعلی
شاه ،
حاکم فارس شد. او در 1213 ق.
عليه برادرش فتحعلیشاه
شورش کرد و
ميرزا
نصرالله علیآبادی
مازندرانی، وزير
فارس، و آقا
محمد زمان،
کلانتر شيراز
و برادر
ابراهيم خان
کلانتر شیرازی
صدراعظم فتحعلیشاه، را
کور کرد و
ميرزا جانی فسایی ، «کفيل
مملکت فارس»،
را در زندان
مسموم کرد و کشت.
اين بار برادرش
فتحعلیشاه او
را بخشيد ولی
سرانجام او را
کور و مقتول
نمود.
حسین
قلی خان و ظهور
حضرت صاحبالزمان
به نوشته
بامداد در
«شرح حال رجال
ایران»: حسین
قلی خان «برای
موقع ظهور
حضرت صاحب الزمان
(ع)، شمشير و سپر
و کلاه خود
درست کرده و
در خزانه حضرت
معصومه
گذاشته که هر
وقت حضرت ظهور
کرد شمشير و
سپر و کلاه خود
او را به کار
برد.»
به نوشته
بامداد ، در
زمان تأليف
کتاب او،
اين شمشير و
سپر و کلاهخود
موجود بود.
(بامداد، شرح
حال رجال
ايران(
مریم از زنان
آغا محمد خان
و همسر فتحعلیشاه
ضمنأ
گفته میشود شاه
بيگم خانم یکی از
دختران فتحعلیشاه از
زن يهوديش، به
نام مريم خانم
بود. مريم خانم
از زنان آغا
محمد خان
قاجار بود كه به دليل
زيبایی
بسيار مورد
توجه فتحعلیشاه و
برادرش حسينقلی خان
قاجار(تصویر
بالا)
قرار گرفت و یکی از
عوامل عمده
اختلاف بين آن
دو گرديد.
(نیلوفر
کسری از موسسه
مطالعات تاریخ
معاصر ایران
در مقاله ضیاءالسلطنه).
.................. ................. ............... ...............
معنی گلین
خانم
فتحعلی شاه برای هر يک از
پسران خود يک
زن دائم از
خاندانهای سرشناس
ايران میگرفت که
به «گلين
خانم»، یعنی "عروس رسمی خاقان"، ملقب بود.
.................. ................. ............... ............... ............
با
تشکر از
عبدالله
شهبازی و نیلوفر
کسری از سایت
"موسسه
مطالعات تاریخ
معاصر ایران" /
سایت خانه و
خاطره/ سروش
آذرت / آذر ماه 1391
خورشیدی/ 2012 میلادی