با
سلام.
به
سایت خانه و
خاطره خوش آمدید.
نادر
شاه افشار
نادرشاه
موسس سلسله افشاریه
(سلسله
افشار از 1148 تا 1164
ه.ق)
نادر
شاه موسس
سلسله افشار
را از ایل
قوقلو می دانند
که تیره ای از
افشارند و تیره
افشار نیز از
ترکمانان
ترکستان می
باشند. زمانیکه
مغولان به
ترکستان استیلا
یافتند ، ایل
قرقلو از
ترکستان کوج
کردند و در آذربایجان امروزی
ایران وطن
اختیار کردند و
بعد از ظهور
سلسله صفویه
در قسمت شرق ایران
یعنی در مناطقی
چون ابیورد
خراسان به اجبار
اقامت گزیدند.
تولد
نادر
قلی بیگ / 1100 ه.ق/ 1688
میلادی
نادر قلی
بیگ به سال 1100
هجری قمری در
دستجرد دره جز
متولد شد و چون
اسم جدُش نادر
قلی بیگ بود او نیز به نادر قلی
بیگ مشهور شد. و از
آنجاییکه خانواده
وی کوچ نشینان ایلاتی
بودند او از
همان دوران
کودکی در تحرّک و
مبارزه با
زندگی مشقت
بار بود و در
عنفوان جوانی به
خدمت بابا علی
بیگ کوسه احمد
لو ، رئیس ایل
افشار و حاکم
شهر ابیورد
درآمد و بعلت کاردانی و
کفایتش
بود که بابا
علی بیگ او را به فرماندهی
نگهبانان برگزید.
میرزامهدی خان مورخ
رسمی دربار
نادری، تاریخ
تولد نادر را
روز شنبه بیست
و هشت محرم سال 1100 هجری قمری ذکر
کرده و اینکه نادر تا طغیان
افاغنه غلزایی
قندهار و
برافتادن
حکومت دویست و
پنجاه ساله صفویان، در
گمنامی به سر
میبرده و
زندگانی بی پیرایه چوپانی او،
تنها با هنر
نماییها و قهرمانیهای
سادهای
همراه بودهاست.
نادر
سی ساله در
جهت دفع
اُزبکان/ نادر
رییس ایل افشار/
1136 ه.ق
گفته
میشود نادر در
سی سالگی جهت دفع
حملات اُزبکها به
فرماندهی نیروهای
نظامی بابا علی
بیگ
انتخاب گردید و در
نبرد با
اُزبکان
شجاعت و جسارت
زیادی از خود
نشان داده چنانکه پس از
مرگ بابا علی
کوسه در سال
1136 هجری قمری، نادر زمام امور ایل افشار
را به عهده گرفت و چون آوازه قدرت نادر قلی در این زمان
زیاد شده بود
افراد قدرتمند زیادی به او
پیوستند که تهماسب
قلی بیگ را میتوان
از آن جمله
نام برد.
فتح
اصفهان بتوسط
محمود افغان/ 1135
ه.ق
سقوط اصفهان در
سال 1135 ه.ق بهانه خوبی
به دست سرکشان
داخلی و مدعیان
خارجی ایران
داد تا هر یک
از گوشهای
سر برآوردند و
کشور را به
هرج و مرج
طولانی مبتلا
کنند. نادر نیز
در راس گروهی
که برای حمایت
از حیات و هستی
اهل ابیورد
فراهم ساخته
بود ابتدا در
خدمت خان همین
منطقه قرار
گرفت و پس از
ازدواج پیاپی
با دو دختر
او، وارث
حکومت محلی
کوچک وی شد.
نادر قلی
چون قدرت خود
را زیاد دید
در صدد تصرف
کامل خراسان
برآمد و برای اینکار
ابتدا
دعوت ملک
محمود سیستانی را برای
همکاری پذیرفت. ملک
محمود نیز خود
ادعای پادشاهی
در خراسان میکرد
چنانکه خطبه
بنام خود میخواند
و حتی سکّه به
نام خود میزد
و چون ملک
محمود از نیّت
نادر در تصرف
خراسان اطلاع
حاصل کرد بفکر
نابودی نادر
قلی بیگ
افتاد. ولی
نادر پیشدستی
در انجام کار
ملک محمود
کرد.
پیوستن
نادر قلی به
تهماسب دوم
صفوی/ 1139 ه.ق/
تصرف خراسان
آن گاه در
سال 1139 ه.ق که
شاهزاده
سرگردان صفوی، تهماسب میرزا در
جستجوی یاران
و همراهان
فداکاری بود، نادر
قلی به او
پیوست. تهماسب
دوم صفوی نیز
به حمایت از
نادر قلی بیگ
پرداخت و در
جنگی که بین نیروهای
ملک محمود سیستانی
و اردوی شاه
تهماسب دوم در
نزدیکیهای
مشهد روی داد
نادر با حیله
و رشادتهای زیاد
شکست را نصیب
نیروهای ملک
محمود کرده و
پیروزمندانه
بعنوان سردار
شاه تهماسب
دوم وارد مشهد
شد.
مشهد
جایگاه نادر/
دفع اشرف
افغان
پس از
تصرف خراسان
توسط نادر، او
بعنوان
حاکم، مشهد
را به خاطر حصارهای
محکم جایگاه خود کرد و پسر
خود رضا قلی
خان را حاکم
ابیورد کرد. نادر
سپس به سرکوبی
رقبای شاه تهماسب
دوم پرداخت از
جمله سرکوبی
اشرف افغان و
باز گرداندن
تهماسب دوم
صفوی به تخت
سلطنت.
جنگهای
نادر با اشرف
افغان پسرعمو
و جانشین
محمود افغان
سردار
افشار در خلال
چهار جنگ پیاپی
که با شورشیان
افغان داشت
توانست
سردسته آنان، یعنی
اشرف و
همراهانش را در مناطق مهماندوست دامغان، سردر خوار نزدیک تهران، مورچه خورت اصفهان و زرقان فارس درهم بکوبد و راه
را برای
استقرار مجدد
حکومت صفوی و
طهماسب دوم را هموار کند.
جنگ
طهماسب دوم
صفوی با
عثمانهای ترکیه
در این
زمان تهماسب
دوم ناآگاهانه
و بدون هیچ
نوع تدبیری با
عثمانیها جنگ
کرد و شکست
خورد و شرایط
صلحی سخت را
پذیرفت. این
عمل سبب شد که
نادر بار دیگر با
رشادت زیاد مناطق از
دست رفته را بار دیگر از
عثمانیها
پس بگیرد . در این
زمان چون
بزرگان و رجال
از بی تدبیری
و ضعف
تهماسب دوم بیش
از پیش آگاه
شدند در صدد
برکناری وی از
تخت شاهی بر
آمدند.
شاه
عباس سوم هشت
ماهه جانشین
پدرش تهماسب
دوم/ 1145 ه.ق/ نادر
نیابت سلطنت
نادر قلی
بیگ در باغ
هزار جریب
اصفهان در
حضور جمعی از
بزرگان و سپاهیان
تهماسب دوم را از سلطنت
خلع کرد و
فرزند هشت
ماهه تهماسب
را به نام
عباس دوم به
سلطنت نشاند و
خود مقام
نیابت سلطنت
رسید (1145 ه.ق). این
بحرانهای
داخلی که قبل
از روی کار
آمدن نادر به
وجود آمد و
حوادثی که ناشی
از آن پدیدار
شد ( 1135
تا 1148 ه.ق) و اغتشاشهایی
که بلا فاصله
پس از سقوط سلطان
حسین خدابنده
و صفویان
در بسیاری
از نقاط ایران
به وجود آمد
اگر چه مصائب
و فلاکتهای زیادی
را برای توده اجتماعی به
بار آورد ،
اما منجر به روی
کار آمدن
سلسله کم دوام اما
قدرتمند
افشاریه گردید
.
شورشهای
داخلی قبل از
خلع تهماسب
دوم/ شورش
ملک محمود سیستانی/ از 1133 تا 1139
ه.ق
شورش
ملک محمود که در سال 1133 ه.ق اتفاق
افتاد، به
سال 1139 ه.ق سرکوب
شد و
حاکی از یک
نوع بی اعتنایی
به دستگاه حکومت صفوی
و ادعای تشکیل
قدرت جدید بود که
با سقوط
صفویان و
ناآرامیهای
پس از آن
داعیه جهانگیری
ملک محمود سیستانی افزایش یافت . او ابتدا نیشابور
را تصرف کرد و در مشهد
تاج پادشاهی
بر سر نهاد و
سکه به نام
خود زد و رسما
جلوس کرد. پس از این
اعمال ، در
صدد مطیع کردن
امرای دور و
نزدیک خود
برآمد و در این
زمان با نادر
قلی بیگ آشنا
شد. در ابتدا میان
ملک محمود و
نادر دوستی و
همکاری به وجود آمد
اما دیری
نگذشت که این
دوستی به دشمنی
بدل شد و سبب
سقوط ملک
محمود گردید. تهماسب
میرزا صفوی
(تهماسب دوم) که در این
زمان در صدد
جمع آوری سپاه
و ضبط موروثی بود با کمک
حامیان جدیدش
از جمله فتح علیشاه
قاجار(عموی
آقامحمد خان
قاجار) و
نادر قلی خان
افشار به مشهد
ملک
محمود سیستانی
لشکر کشید. در
این لشکر کشی
بود که نادر
جهت فراهم
کردن زمینه
استقلال خود ، رقیب خود
فتح
علیشاه را
کشت و با
رشادتی که از
خود نشان داد
ملک محمود را
شکست داد .
قیام
سیّد احمد/ 1140
ه.ق/
نواده میرزا
داود متولی
سابق آستان
قدس مشهد
سید احمد
ابتدا به
هواداری از
تهماسب دوم برخاست ،
اما چون وی را
ناتوان و عیاش
دید خود در
صدد قبضه قدرت
برآمد .وی قیام خود را
از اصفهان
شروع کرد ،
برای تدارک
پشتیبان به
فارس و کرمان
رفت و پس از درگیری با
حاکم محمد در
شیراز توانست
نیرویهایی
گرد خود جمع
کند اما سرانجام ،
عدم حمایت
تهماسب دوم
صفوی از وی و
وفادار نبودن
پیروانش به وی
و همچنین ریشه
دار نشدن قیامش
در میان مردم
و شکستهایی که
سید احمد از
طرف سرداران
افغان در سیستان
و کرمان ،
مرتکب شد،
سرانجام موجب
شکست قیامش
گردید. اشرف افغان
پس از
دستگیری سید
احمد، او را
به اصفهان
کشاند و گردن
زد (1140 ه.ق).
اشرف
افغان مدعی جانشینی
صفویان پس از فوت
محمود افغان
اشرف
افغان پس از پسرعمویش
محمود افغان قدرت را به
دست گرفت. اشرف
افغان ابتدا
کوشید اعتماد
عامه مردم ایران
به ویژه
اصفهان را به
نحوی به خود
جلب کند تا به
حکومت او راضی
شوند و او را
جانشین صفویان
قلمداد کنند. او
تدبیری اندیشید
که با تهماسب
میرزا ملاقات
کند و با نیرنگی
او را معدوم
کند . اما با کمک
عده ای از
رجال و بزرگان
ایران ،
تهماسب میرزا گریخت
و به تبرستان
پناه برد.
اوضاع
ایران حوالی/ 1139
ه.ق
اوضاع ایران
دراین زمان
سخت چشمگیر
است ، افغانان
در قسمت شرقی
و مرکز حکومت
می کنند ،
تهماسب میرزا
(تهماسب دوم) در
مازنداران به
انتظار قوای
کمکی از هر
طرف نشسته و عثمانیها نیز
غرب و شمال
غرب را تصرف
کرده اند . در این
زمان اشرف
افغان از دولت
عثمانی خواست
نیروهای خود
را از غرب ایران
خارج کند و
همچنین از
سنی مذهبان افغانی خواست
تا برای
سرکوب شورشیان
در داخل ایران
به
او یاری
رسانند. اما دربار عثمانی
پیشنهاد وی را نپذیرفت
و سرانجام
مخاصمات میان
ترکهای عثمانی و افغانها
به سال 1139 ه.ق در
شمال غرب ایران شروع شد و در
نهایت منجر به
جنگ میان دو
گروه گردید. در این نبرد
چون سپاهیان
ایرانی به
فرماندهی
سردار خود یعنی
نادر قلی ،
چون ضعف نیروهای
اشرف افغان را مشاهده
کردند وارد
نبرد با عثمانیها
شدند. در این
نبرد نادر قلی
و سپاهیانش نه تنها نیروهای
عثمانی را عقب
راندند بلکه تعدادی
از توپهای
افغانان را نیز
متصرف شدند. اشرف افغان
که خود را در
مقابل نادرقلی ناتوان دید
از اصفهان به شیراز گریخت. اما میان دو سردار در
زرقان جنگی درگرفت که پیروزی با نادر
بود
و اشرف افغان
با عده ای از نیروهایش
به قندهار عقب
نشینی کرد و
مابقی
افغانان ایرانی
به نیروهای
نادر پیوستند.
بحرانهای
خارجی/ در
اواخر عصر صفوی/
درگیری با
عثمانیهای
ترکیه و روسیه
پُطر کبیر
(پُطر اول)
ایران پس
از عصر صفوی
ناملایمات بسیاری
را متحمل شد.
شورشها و قیامهای
خونین داخلی پای دشمنان
خارجی را به
مرزهای ایران
باز کرد. در این
دوران علاوه بر
نگرانی های
نادر از
مرزهای غربی و
هجوم دولت
عثمانی ، عنصر
ثالثی نیز به
عرصه تجاوزات
مرزهای ایران اضافه شد و
آن دولت روسیه
بود.
ناآرامیها
خارجی پس از
عصر صفوی ناشی
از تجاوزات عثمانیها
در مرزهای غربی
دولت
عثمانی از
دوران صفویان
همواره مرزهای
غربی و شمال
غربی ایران را
مورد
تجاوز
قرار میداد. با سقوط سلسله
صفویه و عدم
حکومت مرکزی،
عثمانیها کلیه
نواحی غرب و
شمال غرب یعنی
آذربایجان ،
همدان ،
کرمانشاه را تصرف کردند . در این زمان
نادر قلی بیگ
توانسته بود
رقبای داخلی
خود را سرکوب
کند با سپاه
قبیله ای نیرومندی
که در اختیار
داشت تجاوزات
عثمانیها را
سرکوب کرد . رقابت
میان دولت
عثمانی و دولت
تازه وارد روسیه
در مرزهای
شمالی ایران به نادر در عقب
راندن هر دو
رقیب کمک کرد.
آغاز
توسعه طلبی
روسها در
مرزهای ایران
قبل از تشکیل
سلسله افشاریه
سقوط سلسله صفویه
در ایران
همزمان بود با
ظهور
امپراطور
بزرگ روس یعنی
پُطر
کبیر .سیاست های
توسعه طلبانه پُطر کبیر در جهت
دست یافتن به
آب های گرم خلیج
فارس و عدم
حکومت مقتدر
مرکزی در ایران ، روسهای را
به فکر مداخله
در دربند،
باکو و اطراف دریای خزر انداخت و میان روسها
و عثمانیها برای تصرف نواحی
شمال و غرب ایران
منازعاتی به وجود آمد. اگر چه
روسها سعی
کرده بودند با
پیشنهاد کمک
به تهماسب دوم
در جهت بیرون
کردن افغانان
از ایران موقعیت
خود را مستحکم
کنند اما ظهور
نادر و دلاوریهای
وی در سرکوب
افغانان ،
حوادث جدیدی
را به وجود
آورد.
خلع
تهماسب دوم/
با جانشینی
عباس سوم/ سال 1145
ه.ق/ خلع شاه
عباس سوم/ سال 1148
ه.ق/ تاجگذاری
نادرشاه
پس از این
که نادر قلی بیگ،
تهماسب دوم را
به خاطر ضعف و عدم
کاردانی در
امر حکومت خلع
کرد به پیشنهاد
بزرگان و رجال
عصر
و همچنین
به خاطر زیرکی
و نیرنگ خود ،
ابتدا فرزند
هشت ماهه
تهماسب دوم به
نام عباس سوم
را به مقام پادشاهی
منصوب کرد و خود مقام نیابت
سلطنت را
انتخاب کرد از
دوره ای که
نادر نایب السلطنه شد
تا زمانیکه
رسما شاه ایران
شد را به دو
دسته تقسیم می
کنیم :
دوران نایب السلطنگی
نادر (از 1145 تا 1148 ه.ق) / دوران
پادشاهی نادر (از 1148 تا 1159 ه.ق)
دوران
پادشاهی رسمی
نادر شاه افشار
- اقدامات داخلی نادر
شاه.
- توسعه طلبیها و
لشکر کشیهای
خارجی نادر
شاه.
- شورشهای اواخر
حکومت نادر.
- پایان کار
نادر شاه و
زمینه های
فروپاشی
سلسله افشاریه.
نادر
قلی بیگ
بعنوان نایب
السلطنه / از 1145 تا 1148 ه.ق
چون نادر
جرات آنرا در خویش ندیده
که بلافاصله
با عزل شاه
تهماسب دوم
صفوی خود را
شاه اعلام کند،
مقام نایب
السلطنت
را
انتخاب کرده و
به عنوان یک
سردار نیرومند
شاه صفوی شروع
به سامان بخشیدن
به امر کشور
کرد . او
ابتدا عثمانیها
را به طور
کامل از مرزهای
غربی ایران بیرون راند و حتی
سپاهیان نادر
شهرهای
امپراتوری
عثمانی از
جمله سامره،
کربلا،
نجف و بغداد
را محاصره
کردند . اما
در طی این
محاصره حوادثی
در داخل ایران
روی داد و
نادر مجبور شد
محاصره شهرهای
عثمانی را رها
کرده به ایران
باز گردد.
طغیان محمد خان
بلوچ
محمد خان
بلوچ از نبود
حضور نادر در
جبهه داخلی ایران
استفاده کرده و در مناطق جنوب
ایران بلوا را
آغاز کرد. ولی با سرعت عملی
که نادر در
سرکوبی وی
نشان داد ، غائله
محمد خان را خاتمه
داد.
رهایی
قفقاز/ سال 1147 ه.ق
نادر پس
از سرکوب محمد خان
بلوچ بار
دیگر متوجه
ترُکهای عثمانی
شد و سراسر
نواحی قفقاز ،
یعنی گرجستان
، تفلیس و
گنجه را به
سال 1147 ه.ق
از تصرف عثمانیها
رهانید و به این
ترتیب مرزهای
کشور در غرب و
شمال به مرزهای طبیعی خود که از
زمان هخامنشیان
در اختیار ایرانیان
بودند،
رسیدند .
دوران
پادشاهی نادر (از 1148 تا 1159 ه.ق)
همانطوریکه
گفته شد نادر
با بهره گیری
به موقع از
ضعفهایی که شاه تهماسب
دوم
(از 1125 تا 1145 ه.ق) از خود نشان
داد وی را از
سلطنت خلع
کرد. پس از آن
با خلع فرزند
خردسال شاه
تهماسب دوم یعنی عباس سوم از سلطنت، خود در شوال سال 1148 هجری قمری و با رای و
اراده بزرگان،
سرداران، ریش
سفیدان و روحانیان عالی مرتبه ، آنها
را در دشت
مغان گرد
آورده بود،
بر
تخت سلطنت
نشست.
دشت
مغان در استان
آذربایجان ایران/
سال 1388 خ./ عکس از
خبرگزاری مهر
توسعه
طلبیها و
لشکرکشیهای
خارجی
نادرشاه
جنگ
نادر شاه با
محمد شاه
گورکانی/ از 1149
تا 1151 ه.ق/ 1739 میلادی
بعد
از سرکوبی
سرکشان داخلی
در قندهار
افغانستان که
جزو قلمرو ایران
دروران نادری
بحساب میآمد و ایجاد نظم
در سراسر
کشور و از
آنجایی که دولت
غیر
هندی و مغول- تیموری یا
تاتار- گورکانی
هندوستان،
جمعی از
فراریان قندهاری را پناه
داده بود
و به توقعات
نادر در استرداد
آنها نیز
وقعی نمینهاد،
نادرشاه عازم
شبه قاره هند شد و
در نبردی در
منطقه کرنال و
در 15 ذیعقده سال 1151 ه.ق/ 24
فوریه 1739 میلادی
، که مابین نادرشاه
و محمد شاه
گورکانی روی
داد ، به شکست
محمد شاه
گورکانی
انجامید. سپس نادرشاه به همراه
سپاهیان خود
وارد دهلی شد و پس از
ضرب سکه بنام
خود و اعلام
برکناری
محمد شاه
گورکانی،
دگر باره او را
بر تخت
سلطنت نشاند.
گفته میشود
محمد
گورکانی نیز
مناطق غربی آب
اتک و رودخانه
سند را به ایران تسلیم کرد و همچنین نادر شاه حاکمی
را برای منطقه کشمیر هند
معین کرد. نادر شاه با غنائم فراوان از
هند به ایران
بازگشت و هند
را در دست سلاطین
مغول (تاتاری- تیموری)
هند باقی
گذاشت. در میان
این غنائم
جواهراتی چون
کوه نور و دریای
نور و تخت
طاووس شهرتی
فراوان
دارند. میگویند
بهنگام
ورود به دهلی نادر شاه مقرّر داشت
که مبلغی سنگین
از ثروتمندان
دهلی گرفته
شود ، چون کارگزاران
نادر غالبا از
خود هندیان
بودند آنان فرصت را غنیمت
شمردند و به
ازاء 10000 روپیه
که به خزانه
نادر می
رساندند خود 45000
می گرفتند ، به
نحوی که باعث آزار و اذیت بسیار مردم
شدند ، این عمل
زمینه عدم رضایت
و آشوب مردم
را فراهم کرد و آنها سر به شورش و طغیان
گذاشتند. چون شورشیان
مقاومت زیادی
از خود نشان
دادند نادر
دستور قتل عام
آنان را
داد.
سمرقند
سال 1388 خ.
بخارا
سال 1388 خ.
لشکرکشی نادر
به
ماراءالنهر و
خوارزم/ سال 1153
ه.ق
خدایارخان
عباسی که از
طرف نادرشاه فرمانروای
سند
در پاکستان
بود نافرمانی
آغاز نموده بود.
نادرشاه در حین
بازگشت به ایران
برای مطیع
ساختن مجدد وی
و افاغنه
متمرد منطقه
،
بجنگ آنان رفت
و بار دیگر
آنان را مطیع
خود ساخت. سپس
در سال 1153 ه.ق
نادرشاه با
لشکری عازم
ماوراءالنهر
و تصرف مناطق
جنوبی آمودریا یا جیحون رفت و ابوالفیض
خان از احفاد چنگیز
خان که
حکمران ماوراء
النهر بود و
جنگ با
نادرشاه را بیهوده
میدید به پیشواز
نادر شتافت و از سوی او بار دیگر
به حکومت
سمرقند و
بخارا و آن سوی
رودخانه تا
صفحات سغد و
فرغانه رسید. اما ایلبارس
خان والی
خوارزم از
در جنگ با
نادرشاه درآمد
و کشته
گردید و خوارزم
نیز به جایگاه تاریخی
خود را بازگشت و صفحات مابین
دریاچههای آرال و
مازندران تا
حوالی دشت
قبچاق قدیم،
که با
قزاقستان
کنونی مطابقت
دارد ، فرمانپذیر
شدند.
خانواده
ای از داغستان
کنونی/ داغستان
در شمال آران یا
آذربایجان
کنونی با پایتختی
باکو، قرار
دارد
لشکرکشی نادر
به داغستان/ 1154 ه.ق
در اين
سالها نادرشاه
به اوج قدرت و
جهانگشائي خود رسيده بود. او
پس از رسيدن
به کلات و يک
ماه اقامت در
آنجا و ساختن
کاخی
برای
خويشتن و
خزانه ای
برای جواهرات و
غنائم هند، به
مشهد رفت و جشنی باشکوه به
فرخندگی
فتوحات خود
برپا کرد. سپس بعد
از دو ماه
اقامت در مشهد
پایتخت خود به قصد سرکوبی
لگزيه ، عازم داغستان
شد، اما در
اين سفر جنگی فتح و ظفر بهمراه
نادرشاه
افشاری
نبود و پس از يکسال
و با
دادن
تلفات سنگینی
ناگزیر به
بازگشت شد و
در حین بازگشت
سوء قصدی برعلیه
او انجام گرفت
که نادر شاه به
پسر ارشدش رضا
قلی میرزا
مشکوک گشته و
فرمان به
کور کردن او
داد
و گفته می شود از آن پس به
يک باره اخلاق
و رفتار وی دگرگون
و نسبت
به اطرافیان
خود بدبين گشت و قساوت فوق العاده
ای در او پديد
آمد
و با اندک
ناملایمی فرمان به قتل
سرداران و
رعيت را صادر
ميکرد و بخشش و تسامح را نمی
پذیرفت.
علل
شکست نادرشاه
در داغستان
کوهستانی
و صعب العبور
بودن نواحی
داغستان و عدم
آشنایی و آگاهی
نادر در جنگ
کردن در
چنین مناطقی
حمایتهای
دو دولت روس و
عثمانی از قبایل
لژگی داغستان
و تحریک
آنان بر
مقاومت در
برابر نادر
سرانجام
مقاومت و
پافشاری سخت و
خشن قبایل
داغستان نادر
را در لشکر کشی
به این نواحی
ناموفق کرد.
چهارمین
جنگ نادر شاه
با عثمانیان/
زمستان 1155 ه.ق
در همين
هنگام چون
دولت عثمانی
شرايط نادر شاه را در قبول
مذهب جعفری
به نام رکن
پنجم اسلام رد
کرده بود،
نادر شاه برای
چهارمين بار و در
زمستان سال 1155
ه.ق لشکر
به سوی شهرهای
دولت عثمانی
کشيد و از راه
شهر زور
متوجه کرکوک در
کرُدستان
عراق شد و
پس از تصرف
شهر زور و
کرکوک و اربيل
، شهر موصل را
در محاصره گرفت
و سرانجام در
قارص شکست سختی به سپاه
تازه نفس عثمانی
داد و با
غنيمت فراوانی به اصفهان برگشت
و سپس بخاطر
رفع شورشهای
داخلی روانه
خراسان شد.
دلایل
شورشهای در
اواخر دوران
نادر شاه
نادر شاه اگر چه خود
فردی نیرومند
و دلیر بود
اما دوران
حکومت وی
چه از زمان
شکل گیری و چه در
اواخر
زمامداری اش
همیشه با یک
سری شورشها و طغیان های
داخلی همراه
بود گرچه
توسعه طلبیهای
نادر شاه زیاد
گسترده بود
اما چون غالبا نادر به زور
و بدون رضایت
مردم محلی
نواحی مختلفی
را برای لشکر
کشی تصرف می
کرد بنابراین
اندکی پس از
بازگشتن مردم
نواحی تصرف
شده بنای شورش
و طغیان را می
گذاشتند. گفته
اند بعد از
کور شدن پسر
ارشدش و جنگ
با دولت عثمانی
، اندک
اندک نارضایتی مردم ايران
از سخت گيريهای
نادر شاه فزونی
گرفت، و همه
نزديکانش از
خشم او بر جان
خود بيمناک
بودند و نادر
شاه حرص فراوانی به جمع آوری
جواهر و گرفتن
مال رعيت بر
وجودش غلبه
کرده بود هر
کس از گوشه ای
نوای مخالفی ساز
کرده و علم
طغيان
برافراشته
بود، از جمله تهماسب قلی خان جلاير
در سيستان ، و
کرُدهای خبوشان
در سرتاسر
خراسان ، شورش
محمد تقی خان
شیرازی و
برادرزاده
خودش علی قلیخان
از جمله این
ناراضیان
بودند. نادر
به قصد سرکوبی
کردهای خبوشان
عازم
خراسان شد و در فتح
آباد نزديک
خبوشان خيمه
زد و شامگاه دوم
جمادی الثانی
1160 ه.ق در خيمه و
بستر خواب
خويش به دست
چند تن از امراء
افشار و قاجار
کشته شد.
سنگ قبر نادر
شاه در مشهد
چگونگی
قتل نادر شاه
در خبوشان
خراسان/ سال 1160
ه.ق (یا 1159 ه.ق)
بازن
طبيب مخصوص
نادرشاه که
خود هنگام قتل
نادر شاه در خبوشان
خراسان
در اردوی وی و
ملازم او بوده
است می نويسد:
«پادشاه در
اطراف خود جز
زمزمه عصيان و
فساد نمی شنيد.
پيک های او
را بازداشت
ميکردند،
اوامر او
منقطع می
شد و
هر روز او
را از طغيان جدیدی خبر
ميدادند، درد
او روز بروز
افزون تر می
گشت و هيچ چيز
تشويش و اضطراب
او را تسکين نمی داد. شاه
نخست خانواده
و تمول خود،
همه را به
کلات معروف
فرستاد،
همينکه خيالش
از آنطرف راحت
شد چنان
وانمود کرد که
از تمام فتنه
ها بی خبر است ...
چند روز بود
که همواره اسبی را زين کرده
و آراسته در
حرم خود آماده
داشت. او نيک
ميديد و شک
نداشت که چندی
است توطئه ای
بر ضد او چيده
شده است و زندگی
او در خطر است
ولی عاملان
توطئه را نمی
شناخت . در
ميان
درباريان
ناراضی تر و
شورش طلب تر
از همه کس دو
تن بودند، یکی محمد
قليخان که برادرزاده او بود و
سرداری
نگهبانان او
را داشت ، دوم
صلاح خان که
مباشر ناظرخانه
او بود.
نادرشاه را ترس از صلاح خان
نبود زيرا
شغلش اقتضا نمی کرد که او را
در لشکريان
نفوذی باشد و
بيم او بيشتر
از محمد
قليخان خویش خود
بود که
مردی رشيد و جنگی بود... نادرشاه
در اردوی
خود چهار هزار
تن سپاهی
از افغانان
داشت که اینان از يک طرف او
را از جان
مخلص و فدایی
بودند و از
طرف ديگر
دشمنان
ايرانيان و قزلباشان
بودند. در
همان شب که
نوزدهم ماه
ژوئن را به
بيستم آن ماه می
پيوست ، نادر شاه
تمام سرداران
افغانان را
بخواند و با ايشان
گفت:
«من از
نگهبانان خود
خرسند نيستم و
چون علاقه و
درستی
و دليری
شما بر من هويداست
شما را مامور
می کنم که فردا
هنگام بامداد
همه صاحب
منصبان و قزلباشان را بازداشت
نمائيد و به
زنجير بکشيد و
اگر احياناً کسی از ايشان
گستاخی نمايد
و در مقام
مقاومت برآيد
از کشتن او
دريغ نداريد.
مقصود محافظت
شخص من است و
من مراقبت جان
خود را به شما می
سپارم.» سرداران
افغان ...
سربازان خود
را مجهز و
آماده ساختند.
اما اين فرمان
چندان پنهان
نماند... محمد
قليخان
برادرزاده
نادر شاه
که در همه جا
جاسوس داشت
صلاح خان را
آگاه کرد، اين
دو سرکرده با
امضای سندی کتبی هر دو سوگند
خوردند که
يکديگر را ترک
نگويند و در
همان شب دشمن
مشترک خود را،
که فرمان مرگ
ايشان را برای
روز آينده
داده بود،
بکشند. پس
آن سند را به
شصت تن از
سرداران که
محرم ايشان
بودند
بنمودند... همه
اين سرداران
سند را امضاء کردند
و متعهد شدند
که در ساعتی
که برای
اجرای این امر
معين خواهد شد
حضور بهم
رسانند و آن
ساعت هنگام
غروب ماه بود
که در حدود دو
ساعت پس از
نيمه شب می شد.
نميدانم فشار بی
صبری بود يا هوس
خودنمایی
که پانزده يا شانزده
تن از سرکشان
را پيش از
رسيدن ساعت
موعود به
ميعاد کشيده
بود، شورشيان
پای اندر خيمه
شاهی نهادند و
آنچه را که
مانع گذشتن
ايشان می
شد درهم
شکستند، تا
به خوابگاه
شاه رسيدند.
بانگ و خروش شورشیان
نادر شاه
را بيدار کرد
و با آواز
دهشت آوری
فرياد زد:
«کيست ؟ شمشير
من کجاست ؟
اسلحه مرا بياوريد!»
از شنيدن اين
سخنان
شورشيان را
بيم برداشت و
پس رفتند اما
محمد قليخان و
صلاح خان ايشان
را جرات دادند،
نخست محمد
قليخان پيش
دويد و يک
ضربت شمشير
چنان باو
حوالت کرد که
شاه را سرنگون
ساخت و از پای
درانداخت ، دو
يا سه تن نيز
از او سرمشق
گرفتند و
سرانجام صلاح
خان که شمشير
به دست داشت
به سوی نادر
رفت و سر وی
را بريد ...»
جانشینان
نادر شاه
افشار
با افول دولت
نادری، سرزمین
پهناور فلات ایران
که پس از مدتها
به زیر یک
درفش درآمده و
رنگ یگانگی پذیرفته
بود، از هم
پاشید. همچنین،
سرداران متعددی
که از برکت همّت و حمیّت شاه افشار
اعتبار و اهمیت
یافته بودند
به پیروی از نادر
شاه ، صلای
کشورگیری سر دادند.
جانشینان
نادر شاه
(از 1160
تا 1164 ه.ق)
1- علیقلی خان (علیشاه
یا عادلشاه،
برادرزاده
نادر شاه) اولین
جانشین نادر
شاه در 1160 هجری
قمری. او در 27
جمادی الثانی
1160 هجری قمری
برای 11 ماه در
مشهد بر تخت
سلطنت نادر رسید.
علیقلی خان
(از 1151 تا 1161 هجری
قمری) لقب
علیشاه یا
عادلشاه را
عنوان خود
ساخت. او بتوسط
برادر
کوچکترش
ابراهیم خان
کور گردید.
2- ابراهیم
خان
دومین جانشین
نادر شاه در 1161
هجری قمری.
ابراهیم خان
بعد از کور
کردن برادرش
علیقلی خان به سال 1161 هجری
قمری در
تبریز و با کمک
اصلان خان
افشار پسر عمه
نادر شاه که در
آذربایجان
حکومت میکرد، به تخت شاهی نشست. ابراهیم
خان مدتی بعد
بجنگ شاهرخ میرزا
بسوی مشهد
رفته ولی در بین
راه نیروهایش
او را رها
نموده و اسیر
نیروهای
شاهرخ میرزا
گشته (1161ه.ق) و او
نیز بتوسط
شاهرخ میرزا و
بزرگان مشهد
کور گردید.
3-
شاهرخ شاه سومین
جانشین نادر
شاه از 1161 تا 1164
هجری قمری
علیقلی
خان که پس از نادر خود را
جانشین نادر
کرد به هیچ
یک از افراد
خانواده
نادر رحم نکرد و همه
را به کشتن
داد به جز
شاهرخ میرزا
که کم سن و سال
بود. بعد از علیقلی خان
، که
ابراهیم
خان خود را جانشینی
وی دانست
، اما
بزرگان مشهد
شاهرخ میرزای
کم سن و سال را به سال
1161 هجری
قمری بر
تخت پادشاهی
نشاندند .شاهرخ شاه از طرف مادر
نواده سلطان حسین صفوی
بود و نادر او
را از کودکی
محترم می داشت. شاهرخ
شاهی بود کم
سن و بی تجربه
، بازیچه
شد در دست
بزرگان
خراسان. اندکی
از جلوس شاهرخ
در مشهد
نگذشته بود که میر سید
محمد مقبولی
آستان قدس که
از زمان نادر
عهده دار این
سمت بود مدعی
سلطنت شد و
با نام سلیمان
ثانی بر تخت
نشست. پس از چهل
روز علمای
مشهد وی را از
تخت شاهی
خلع کردند و
مجددا شاهرخ
را بر
تخت نشاندند. از این زمان
1164 ه.ق تا پایان
عمر شاهرخ 1210 ه.ق او
یک حاکم محلی
کوچکی بیش نبود. از
آنجا که شاهرخ
نابینا بود (بتوسط بزرگان و
امرای لشکری کور شده بود ) توانایی اداره کشور
را نداشت و تا رسیدن
فرزندانش
نصرالله میرزا
و نادر میرزا،
فریدون
خان گرجی را
به نیابت
سلطنت خود معین
کرد.
نادر
میرزا پسر
شاهرخ شاه
نادر میرزا
پسر
شاهرخ شاه آخرین
بازمانده
سلسله افشاریه
بود که بتوسط فتحعلی خان
قاجار کشته شد.
ضمیمه:
چرا
نادر شاه پسر
ارشدش رضا قلی
میرزا را کور
کرد؟
- نادر
هنگام بازگشت
از داغستان در
مازنداران مورد
سوء قصد قرار
گرفت.
- بعد
از این جریان
سوءظن نادر
نسبت به پسرش
زیادتر شد.
- زیرا در دوره
لشکرکشی نادر
به هند وی در
صدد استقلال
بود و حتی به
نام خود سکه
زده بود.
- نادر
که از این عمل
پسرش رنجیده
بود عمل سوء قصد
را کار او
دانست و فرمان
داد تا وی را
کور کنند.
- نادر
پس از این اقدام
دچار جنون شد،
به طوریکه
نسبت به همه
اطرافیان و مردم بدبین
گردید.
- این
اقدام نادر زمینه
ساز یکی از
عوامل فروپاشی
و سقوط سلسله
افشاریه گردید.
محمد
تقی خان شیرازی
- ابتدا
مستوفی دیوان
عصر سلطه
افغانان بود.
- پس
از پیروزی
نادر جذب وی
شد و از
نزدیکان و
صاحب منصبان
عصر وی شد.
- اقدامات
تند و
ستمکارانه و
ناعادلانه نادر شاه
در اواخر
حکومت،
سبب نارضایتی
بسیاری از
طرفدارانش شد
که از جمله
محمد تقی خان شیرازی بود.
- شورش
محمد تقی خان
شیرازی توسط
نادر سرکوب شد
و پس از سرکوبی
وی بار دیگر
مورد توجه
نادر قرار
گرفت و منصب
مستوفی گری
ممالک مفتوحه
سند را عهده
دار شد.
محمد
قلیخان یا علی
قلیخان
برادرزاده
نادر شاه
دلایل
شورش محمد قلی
خان برادر
زاده نادر شاه:
- ستمها
و تجاوزات پنج
سال آخر عمر نادر شاه.
- حرص
و طمع زیاد
نادر نسبت به
ثروت و اموال
، که این خصلت
نادر پس از
فتح هندوستان بیشتر شد.
- سوء
سیاست اطرافیان
نادر نسبت به
وی سبب تنفر
او از دسته ای
و رغبتش
به دسته دیگر
شد ، این عمل
سبب سوء سیاست
و اختلال در امور
حکومتی او گردید.
- بیماری
جنونی که پس
از کور کردن
پسرش مبتلا شد
سبب شد حتی
نزدیک ترین
کسانش علیه
وی طغیان کنند
که محمد
قلی خان یکی
از آنها بود.
- همچنین
هوس و طمع نزدیکان نادر در
اواخر عمر برای
رسیدن به قدرت، محمد قلی خان را
به فکر شورش انداخت
.
محمد
خان بلوچ
- محمد
خان بلوچ از
سرکردگان
بلوچ ها بود
که به همراه
افغانها به ایران
آمد.
- او ابتدا
به عنوان سفیر و ایلچی از طرف اشرف
افغان به
قسطنطنیه رفت.
- پس
از سرکوب
اشرف افغان، محمد
خان بلوچ به نادر پیوست و حاکم كهگیلویه گردید.
- او
که اندیشه دسیسه و
توطئه بر سر
داشت در جریان
محاصره بغداد
توسط نادر ،
زمانیکه جبهه
داخلی را خالی
دید دست به
شورش زد.
- شورش
محمد خان بلوچ در نهایت
توسط نادر
سرکوب شد .
تهماسب
قلی خان جلایر
- یکی
از وفادارترین
همدمان نادر
بود.
- تهماسب
قلی
خان جلایر علاوه بر
رشادت و
جنگجویی از مدیریت و
کاردانی بالایی
برخوردار بود.
- در
اواخر عمر
نادر شاه
همواره به
عنوان یک
مشاور به وی
نصیحت می کرد
که دست از
دشمنی با دیگران
بردارد.
- نادر
وی را به
همراه علیقلی
خان برای
سرکوب شورشیان
به سیستان
فرستاد.
- او در مسیر راه
محرمانه توسط علیقلی خان
مسموم شد.
منابع:
سایت
تاریخ ایران
سایت
اصفهان
سایت
شهربراز
سایت
خبرگزاری مهر
سایت
all things
...... .........
............ ............... .................. ......................
با
تشکر از سایتهای
"تاریخ ایران"
و "اصفهان" و
"شهربراز" و"all things"
و "خبرگزاری
مهر/ سایت
خانه و خاطره/
سروش آذرت/
اردیبهشت ماه
1390 خورشیدی/ 2011 میلادی/