با سلام.

به سایت خانه و خاطره خوش آمدید.

 

اشکانیان (پارتیان)

ارشک یکم موسس شاهنشاهی اشکانیان (پارتیان)

 

 تصاویر اشک اول بر روی سکه های اشکانی- پارتی/ تصاویر از "کانون پژوهشهای ایران باستان"

 

شاهنشاهی پارتیان (اشکانیان)

(از 250 قبل از میلاد تا 224 بعد از میلاد)


اَشکانیان
که از تیره ایرانی پرنی از طوایف وابسته به اتحادیه داهیان از عشایر سکاهای حدود باختر بودند ابتدا از بین قبایل کوچ نشین ماوراالنهر برخواستند و در حدود میانه قرن سوم قبل از میلاد، به استان (ساتراپی) پارت که دربرگیرنده خراسان کنونی بود کوچ کردند. نام سرزمین پارت در سنگ‌نبشته‌های داریوش "پرثوه" آمده است که به زبان پارتی "پهلوه" می‌شود. چون پارتیان از اهل "ساتراپی پهله" بودند، از این جهت در نسبت به آن سرزمین ایشان را پهلوی نیز می‌توان خواند. استان (ساتراپی) پارتی‌ها از مغرب به دامغان و سواحل جنوب شرقی دریای مازندران و از شمال به ترُکستان و از مشرق به رود تجن و از جنوب به کویر نمک و سیستان محدود می‌شد. قبایل پارتی در آغاز با قوم داهه که در مشرق دریای مازندران می‌زیستند در یک جا سکونت داشتند و سپس از آنان جدا شده در ناحیه خراسان مسکن گزیدند.

 

سلوکیان ، جانشینان اسکندر

سلطه جانشینان اسکندر بر قلمرو هخامنشی (با وجود خشونت نظامی سلوکیان) در سراسر ایران طولانی نشد و فترت حاکمیت در ایران، شصت و پنج سالی بیش طول نکشید. حتی، در همان دوران اقتدار نظامی سلوکیان- مقارن با سالهایی که مهاجران یونانی در استان باکتریا (باختر، بلخ) به رهبری سرکرده خویش به نام "دیودوتس"، اعلام استقلال کردند (حدود 250 قبل از میلاد)- در استان پارت (پارتیا، پرثوه) نیز دولت ایرانی مستقلی به وجود آمد که به نام موسس آن دولت، ارشکان (اشکان اشکانیان نامیده شد. بعدها به دنبال طرد سلوکیان از ایران، این دولت به شاهنشاهی بزرگی تبدیل شد که در توالی شاهنشاهیهای بزرگ شرق، ششمین شاهنشاهی بزرگ دنیای باستان محسوب شد. این دولت طی چندین قرن فرمانروایی، از بسیاری جهات هماورد و رقیب و حریف روم بود.


ارشک اول  

موسس این دولت که بر وفق روایات، سرکرده طایفه آریایی پرنی (اپرنی) از طوایف وابسته به اتحادیه داهه از عشایر سکاهای حدود باختر(باکتریا) بود، حدود دو سال بعد از اعلام استقلال کشته شد. برادر وی تیردات، که جانشین او گردید خود را ظاهرأ به احترام نام او ارشک خواند (ارشک دوم). پادشاهان بعد از وی هم از همین بابت، نام ارشک را به عنوان نوعی لقب بر نام خود افزودند. بدین گونه، سلسله جانشینان ارشک به نام "ارشکان" خوانده شدند (اشکانیان).

هر چند دولت اشکانی به وسیله ارشک اول و برادرش تیردات (که امروز دیگر تردیدی در تاریخی بودن آنان نیست) پایه گذاری شد، اما تأسیس واقعی آن به وسیله "میتره دات" یا مهرداد اول (ششمین اشک) و تحکیم نهایی آن به وسیله مهرداد دوم (نهمین اشک) انجام شد.

ظاهرأ، مقارن این احوال که چندی بعد منجر به طرد قطعی سلوکیان از ایران شد، پادشاهان این سلسه خود را وارث مُلک پادشاهان قدیم پارس (هخامنشی ها) خواندند. چنانکه از یک مورخ یونانی ، آریان، نقل شده است آنان نسبت خود را هم به هخامنشی ها رساندند، البته با انتساب به ارتخشیر دوم (اردشیر دوم). اما شاهنشاهی پارت با شاهنشاهی هخامنشی به کلی تفاوت داشت. نه تنها نظام حکومت آن هرگز استواری و انسجام دولت هخامنشی را دارا نبود، بلکه وسعت آن هم حتی بدون مصر که از زمان اسکندر به کلی از ایران جدا شد، به پای وسعت شاهنشاهی هخامنشی نرسید.

 

قلمرو اشکانیان (پارتیان)

قلمرو پارتیان (اشکانیان را دولتهای غربی و مورخان قدیم و جدید بنام پارتیان یا پارت میشناختند) که شامل تعدادی دولتهای مستقل دست نشانده هم می‌شد، در آنچه به وسیله حکام (ساتراپهای) اشکانی اداره می‌شد، شامل هجده استان (ساتراپی) بود که یازده استان را از استان‌های علیا (بزرگ) و هفت استان را، استان‌های سفلی (کوچک) می‌خواندند.

 

استان‌های بزرگ و استان‌های کوچک (شامل ولایات شرقی این قلمرو) عبارت بودند از:
1- میانرودان : (Mesopotimia) با اراضی شمال بابل .
2- آپولونیاتیس : (Apolloniatis) جلگه واقع در شرق دجله .
3- خالونی تیس : (Chalonitis) بلندیهای اطراف زاگرس .
4- ماد غربی : حدود نهاوند .
5- کامبادین : (Cambaden) حدود بیستون و بخش کوهستانی ماد .
6- ماد علیا : اکباتانا (همدان).
7- رگیان : (Rhagiane) نواحی شرقی ماد.
8- خوارنه : (Choarene) سردره خوار .
9- کومیسنه : (Comisene) کومس (قومس) ناحیه کناره کویر .
10- هورکانیا : (Hyrcania) گرگان .
11- استابنه : (Astabene) ناحیه استوا (قوچان).
12- پارتیا : (Parthyene) خراسان .
13- اپه ورکتی کنه : (Apavarcticene) ابیورد، حدود کلات .
14- مرگیانه : (Margiane) ولایت مرو .
15- آریا :  (Aria)هریو، ولایت هرات .
16- انائون : (Anauen) بخش جنوبی هرات .
17- زرنگیان : (Zarangiane) زرنج، کنار هامون .
18- آراخوزیا : (Arachosia) رخج در ساحل علیای هیرمند در ناحیه قندهار.


ولایت سکستان (سیستان و بلوچستان) و دولتهای تابع

ساتراپی سکستان (استان سک ها/ Scythians- Sakas) در قسمت سفلای هیرمند، دولت محلی مستقل داشت و بر خلاف آنچه در بعضی ماخذ آمده است، استان نوزدهم قلمرو اشکانیان محسوب نمی‌شد. علاوه بر این استان‌های هجده گانه که فقط قسمتی از قلمرو داخلی هخامنشیها بود، تعدادی از استان‌های سابق هخامنشی هم در این دوره به صورت امارتهای مستقل در اطراف این ولایت وجود داشت. فرمانروایان این مناطق خود را متحد و تحت الحمایه اشکانیان می‌شمردند. اما، در عین آنکه به پادشاه متبوع خود باج می‌دادند و در هنگام ضرورت، سپاه مجهز در تحت فرمان او قرار می‌دادند، در سایر امور استقلال داشتند. معهذا، در بعضی موارد هم از تبعیت دولت پارت خارج می‌شدند و به تبعیت دولت مهاجم یا مخاصم در می‌آمدند. بدین گونه، قلمرو اشکانیان شامل یک مجموعه ملوک الطوایفی بود که خاندان ارشک، در راس آنها قرار داشت. اتحاد آنها، به خصوص در مواقع جنگ، وحدت و تمامیت قلمرو ارشکها را تأمین می‌کرد. تعدادی از این دولتهای تابع که در نهایت جزو قلمرو رسمی پادشاه اشکانی محسوب می‌شد، از این قرار بود:


1- ارمنستان که پادشاه مستقل آن، غالبامتحد و دست نشانده پارت بود. اما، با توجه به اینکه وی از خاندان اشکانیان بود، ولی بارها به روم می‌تاخت، و بهانه جنگ ایران و روم می‌شد.


2- امارت اسروئن (Osroene) در شمال شرقی بین النهرین که تحت حکم سلاله عرب ابجر (Abgar) اداره می‌شد. مرکز آن ادسا (Edessa) نام داشت که بعد اورفه و الرها خوانده شد .


3- امارت کردئن (Cordoen) (بیت کردو) در جنوب دریاچه وان و مشرق دجله که سرزمینی کوهستانی بود .


4- امارت آدیابن (Adiabene) (حدیب، حاجی آباد) در کنار رود زاب که شامل سرزمین آشور می‌شد و مرکز آن، اربل (Arbela) خوانده می‌شد.


5- امارت هترا (Hatra)، الحضر در واحه، واقع در مغرب دجله که قلعه أی استوار داشت.


6- امارت آتروپاتن (Atropaten) سرزمین آذربایجان که ماد کوچک نیز خوانده می‌شد و در دوران سلوکی هم مستقل بود. این ولایت در عهد اشکانیان تحت حکمرانی یک شاهزاده اشکانی اداره می‌شد. پادشاه این ولایت متحد و تحت الحمایه اشک بود. آذربایجان در عهد سلوکی نیز مانند عهد اشکانیان، یک مرکز دینی آریایی بود. در عین حال، یک سنگر ایرانیگری در مقابل یونانی مآبی رایج عصر نیز محسوب می‌شد.


7- امارت میسان (Mesene) که در ارضی بین النهرین جنوبی در اطراف مصب دجله و فرات قرار داشت و مرکز آن به نام خاراکس (Charax) تقریبا” در محل خرمشهر کنونی واقع بود.


8- امارت ایلام (Elymais) در شرق دجله که شامل شوش و اهواز کنونی بود و تا قسمتی از دره‌های زاگرس ادامه داشت. با آنکه مهرداد اول آنجا را تسخیر کرد، بعدها دوباره استقلال محلی یافت و بارها در مقابل اشکانیان قیام کرد .


9- امارت پارس که پادشاهان کوچک محلی آن، از زمان سلوکیان مستقل بودند. در عهد اشکانیان، قسمتی از نواحی جنوبی کرمان هم به آنان تعلق یافت. قلمرو آنان، کانون آیین زرتشت و آتش مقدس قوم بود و با آنکه اشکانیان آنجا را به انقیاد در آوردند، دعوی استقلال آنان باقی ماند.

 

سرزمینهای باختر و سغد، هرگز جزو قلمرو اشکانیان در نیامد. چنانکه اراضی واقع در شمال دره اترک هم که جزیی از سرزمین عشایر داهه و سکاها بود، از شمول در داخل قلمرو ارشکها خارج ماند. حتی، طوایف ساکن در آن نواحی بارها در مرزهای شرقی اشکانیان، مزاحم و معارض دولت آنان نیز می‌شدند.

به دنبال طرد نهایی سلوکیان از خاک ایران، دولت اشکانی که در توسعه به جانب غرب ظاهرا ناظر به تسخیر تمام میراث هخامنشی ها بود، با دولت روم که او نیز در توسعه به جانب شرق طالب دستیابی به میراث فتوحات اسکندر بود ، بر سر نواحی ارمنستان و سوریه با یکدیگر به کشمکش رسیدند.


 سورنا سردار ارد اول، باعث کشته شدن کراسوس در جنگ حرّان بود/ 53 قبل از میلاد؛

 

اولین کشمکشهای پارتیان و رومیان

اولین تصادم، بین فرهاد سوم (یازدهمین اشک) با پمپه (پمپیوس)، سردار معروف روم روی داد. این برخورد به جنگ منجر نگردید و در واقع فقط یک تصادم سیاسی بود (حدود 63 قبل از میلاد). تصادم واقعی، اولین بار در عهد ارد اول (اشک سیزدهم) واقع شد که محرک آن تجاوز کراسوس (سردار روم) به مرزهای ایران بود. این برخورد در حرّان (کاره) به شکست و قتل کراسوس و اسارت عده زیادی از سربازان او منجر گشت (جنگ حرّان در 53 قبل از میلاد). از آن پس، روم بارها با پارت که خود را حریف و هماورد واقعی او نشان داد، به زور آزمایی پرداخت. بهانه، مرزهای سوریه و مسائل ارمنستان بود، اما تعرض همواره جز در مواردی که پارت خود را ناچار به تلافی یا استرداد مییافت، از جانب روم می‌شد. بالاخره، از عهد ارد اول (اشک سیزدهم) تا عهد اردوان پنجم (اشک بیست و هشتم) که آخرین پادشاه این سلسله نیز بود، لااقل هفت جنگ عمده ایران و روم را در روی یکدیگر قرار داد. چند بار هم تیسفون، تختگاه اشکانیان، به دست روم افتاد.

اما، در تمام موارد سودای جهانگیری روم از طرف اشکانیان با مانع مواجه شد و روم هرگز موفق نشد که قسمتی از خاک ایران را به قلمرو خود ملحق کند. حتی، آخرین اشک این خاندان که بعدها مغلوب اردشیر بابکان موسس دولت ساسانی گشت، حمله خائنانه و نفرت انگیز "کاراکالا" امپراتور دیوانه روم را به شدت در هم شکست (215 بعد از میلاد). در این راستا، خاندان اشکانیان که در معرض سقوط و انقراض بود، قلمرو خود را نه با یک فاتح اجنبی، بلکه به یک مدعی ایرانی باخت .

 

سیادت اشکانیان

تیسفون ، سلوکیه پایتخت اشکانیان

سلطنت اشکانیان، چهار صد هفتاد سال طول کشید و در این مدت، بیست و نه اشک از این سلسله در ایران فرمانروایی کردند. پایتخت آنان در دوران اعتلای سلطنت ایشان، تیسفون (CTESIPHON / īsfūn) و سلوکیه در نزدیک دجله بود. در اوایل تأسیس دولت، شهر نسا (Nisa- Nisaya) در نزدیک عشق آباد کنونی در ترُکمنستان (تصویر در پایین) و شهر دارا در ناحیه ابیورد و در هنگام تابستان که پادشاه از بابل به ماد و پارت و گرگان می‌رفت، گاه اکباتانا و گاه شهر هکاتوم پلیس (صد دروازه در قومس) مقر موقت دربار شد.

بی شک نظام ملوک الطوایفی که از اسباب فقدان تمرکز در قدرت بود، اختلافات خانوادگی که همین عدم تمرکز آن را مخاطره آمیزتر می‌کرد و شاید نفرت و مخالفت موبدان زرتشتی که سیاست تسامح و اغماض اشکانیان را به نظر مخالفت می‌دیدند، از عوامل انحطاط دولت آنان شد. جنگلهای فرساینده أی که در مدت پنج قرن آنان را در شرق و غرب مشغول داشت نیز، خود عامل عمده أی در ایجاد ناخرسندیهایی شد که از زیاده رویهای دایم طبقات جنگجو و قدرتمند در بین طبقات فرودین جامعه حاصل می‌شد. حاصل عمده فرمانروایی آنان، حفظ تمدن ایران از تهاجمات ویرانگر طوایف مرزهای شرقی و نیز، حفظ تمامیت ایران در مقابل تجاوز خزنده روم به جانب شرق بود. در هر دو مورد، مساعی آنان اهمیت قابل ملاحظه أی برای تاریخ ایران داشت .

 

تمدن و فرهنگ اشکانی

دوره اشکانی 470 سال امتداد داشت. در اوایل این دوره که تقریباً یک صد سال دوام یافت، اشکانیان به تحکیم مبانی دولت جوان خود پرداختند و دولت یونانی غرب را در شرق و دولت یونانی سلوکی را در غرب مغلوب نمودند. در اواسط دوره اشکانی که روزگار عظمت ایشان است، شاهان آن سلسله با بهره مندی در برابر رومیان و مردمان نیمه متمدن آریایی که سکها خوانده می‌شدند، می‌جنگیدند و خود را در عظمت به پای دولت روم رسانیدند. اشکانیان در اواخر عصر خود، روی به انحطاط گذاشتند و سرانجام به دست ساسانیان منقرض گشتند و مرکز قدرت از خراسان به فارس منتقل گشت. حدود کشور اشکانی در دوره عظمت آن از طرف مغرب به رود فرات، و از مشرق پنجاب و سند، و از طرف جنوب خلیج فارس و دریای عمان و اقیانوس هند، و از شمال کوههای هیمالایا و رود سیحون و دریای خزر و کوههای قفقاز بوده است.

 

شاه در دوره اشکانی

اساس سلطنت در دوره اشکانی بر ملوک الطوایفی بود. شاهنشاهان ایشان خود را شاه ممالک و به زبان یونانی" بازیلوس بازیلیون" ( Bosileus Basilion ) یعنی، شاه شاهان می‌خواندند. علاوه بر شهربانان که نماینده شاهنشاه در استان‌ها بودند، "ویسبذان" یا تیولداران نیز وجود داشتند که قسمتی از ولایات را که "ویس" خوانده می‌شد به طور تیول به آنان واگذار شده بود .
ظاهراً نه تنها فرمانروایانی که از نسل شاهان بودند، عنوان شاه داشتند
بلکه هر یک از ایالات هیجده گانه اشکانی نیز پادشاه داشتند که او را به پهلوی "کذک خوذای" یعنی "کدخدا" می‌نامیدند. شاهنشاه اشکانی همواره با دو مجلس که یکی «شورای خاندان سلطنتی» و دیگری «مجلس ریش سفیدان» یا «سنا» بود مشورت می‌کرد. ظاهراً مجلس سومی هم وجود داشت که از ائتلاف آن دو مجلس در مواقع ضروری تشکیل می‌شد که آن را «مهستان» می‌نامیدند. مجلس مهستان همیشه پسر شاه را به جای او برمی گزید و گاهی برادر شاه یا عموی او را به سلطنت بر می‌داشت.

تاج شاهان اشکانی بنا به مسکوکات ایشان در ابتدا کلاه مخروطی شکل سکاها بود، بعد نیم تاجی که عبارت بود از نوار پهنی که دور سر می‌بستند و در عقب سر گره می‌زدند که موها را نگه دارد. دو سر این نوار از پشت آویزان بود. شاهان اواخر اشکانی دو نیم تاج توأمان بر سر می‌گذاشتند. تاج گذاشتن بر سر شاه از وظایف «سورن» سپهسالار کشور بود. لباس ایشان در آغاز کوتاه بود ولی بعدها لباس مادی را که گشاد و بلند بود و به گوژک پا می‌رسید برگزیدند، موهای سر و ریش ایشان مجعد بود. پادشاهان اشکانی را پارتها مقدس می‌دانستند و پس از درگذشتشان مجسمه ایشان را ساخته محترم می‌شمردند.

ارتش اشکانیان

اشکانیان دارای ارتش منظم نبودند. هر ویسبذ یا فئودال بزرگ دارای سپاه خاص خود بود و در هنگام جنگ از مردان آزاد خود استفاده می‌کرد. سوار نظام اشکانی مجهز به سلاح آهنین و زرهی که به زانو می‌رسید بود. این زره از پوست شتر ساخته شده و به آن قطعاتی از آهن می‌دوختند. کمانداران علاوه بر تیر و کمان مجهز به نیزه و شمشیر نیز بودند. لشکر پارتی غیر از اسب از شتر نیز استفاده می‌کرد. شیوه نبرد در آن دوره جنگ و گریز بود. پیاده نظام کمتر از سواره نظام اهمیت داشت و لشکر پیاده را بیشتر دهقانان و روستاییان تشکیل می‌دادند.

سپاه پارتی بیشتر تدافعی بود نه تهاجمی. سوار نظام کلاهخودی از آهن یا پولاد بر سر می‌گذاشت و یک شلوار چرمی تا گوژگ پا می‌پوشید. پارتیها جنگ را با فریادها و حمله شروع می‌کردند و صدای طبل و دهل مانند غرش رعد و به همه جا می‌پیچید. شیوه جنگ آنان چنین بود که سپاه بیگانه را به داخله کشور کشانیده همواره عقب می‌نشستند و آذوقه را معدوم و چاههای آب را پر از خاک می‌کردند. آنگاه مردم محل را بر دشمن می‌شورانیدند تا سرانجام او را شکست می‌دادند.


 باقی مانده شهر نسا پایتخت اولیه اشکانیان در نزدیکی عشق آباد پایتخت ترُکمنستان؛

 

شهرها و پایتخت‌ها

پایتخت دولت اشکانی بر حسب توسعه آن کشور تغییر می‌کرد. زمانی که اشکانیان در سرزمین پارت حکومت داشتند، پایتخت آنان در شهر نسا (نزدیک عشق آباد) و سپس در شهر آساک نزدیک قوچان بود. در زمان تیرداد اول پایتخت خود را به هکاتم پیلس یا شهر صد دروازه در نزدیکی دامغان انتقال دادند، بعد از آنکه مرز ایشان به رود فرات رسید شهر تیسفون را که در جانب چپ دجله مقابل شهر سلوکیه ساخته بودند به پایتختی برگزیدند. پادشاهان اشکانی به مناسبت تغییر فصل در شهرهای مختلف ایران از قبیل ری و همدان و گرگان و بابل گردش می‌کردند.

در زمان بلاش اول شهر جدیدی به نام "ولاش کرد" در نزدیکی بابل بوجود آمد. ظاهراً قصد بلاش از ایجاد این شهر آن بود که یک مرکز جدید بازرگانی به جای شهر قدیم سلوکیه تأسیس کرده باشد.

 

بازرگانی و راه‌ها

اشکانیان علاوه بر اینکه خود با روم و چین و ممالک دیگر به تجارت می‌پرداختند، کشور ایشان نیز از لحاظ اینکه سر راه مشرق و مغرب واقع شده بود از نظر ترانزیت موقعیت مهمی را در اقتصاد دنیای قدیم داشت. مهم‌ترین شاهراههای بازرگانی آن دوره از سر حدات چین آغاز شده (جاده ابریشم) و از فلات ایران عبور می‌کرد و به بین النهرین منتهی می‌شد. کاروانهای بازرگانی شرق و غرب در محلی موسوم به «برج سنگی» که در آسیای مرکزی قرار داشت تلاقی می‌کردند و از جنوب افغانستان گذشته به هند می‌رفتند. این راه را نیز جاده ابریشم می‌خواندند. اشکانیان از بازرگانی حمایت می‌کردند زیرا عوارض گمرکی که از این راه عاید خزانه دولت می‌شد رقم بزرگی را تشکیل می‌داد.

 

دین اشکانیان

اشکانیان در آغاز به جهت معاشرت با قوم داهه و سکاها ها مظاهر طبیعت را مانند آفتاب و ماه و ستارگان می‌پرستیدند. پس از آنکه با سلوکیها و یونانیان نزدیک شدند به پرستش ارباب انواع یونانی و خدایان ایشان نیز خو گرفتند، عده‌ای از ایشان به مذهب زرتشت در آمدند. چنانکه بلاش اول در صدد گردآوری اوستا برآمد.

از مذاهب معروف دوره اشکانی مهرپرستی است. خدای مهر یا خورشید که در عین حال خدای عدالت نیز بود از دیر باز در فلات ایران مورد پرستش بود. مهر با شمشا (شمس) خدای بابلی یکی دانسته شد. آیین مهرپرستی، دینی بود که مردم را به صلح همگانی دعوت می‌کرد. از آداب این مذهب تقدیس گاو و غسل تعمید و استعمال نان و آب و شراب مقدس بود. مهرپرستان یکدیگر را برادر و مربیان خویش را پدر می‌خواندند. سپس مهرپرستی اشاعه یافته از ایران به اروپا رفت و رومیان پیش از قبول دین عیسی غالباً مهرپرست بودند. اشکانیان نسبت به مذاهب بیگانه بی نظر بودند و ادیان مختلف در کشور ایشان آزاد بود. چنانکه یهودیان، اشکانیان را حامی خود می‌شمردند.

 

سکه‌های اشکانی

سکه‌های پارتی فقط از نقره و برنج بود و در زمان آنها پول طلا تنها از راه بازرگانی به ایران وارد می‌شد. واحد پول اشکانیان «درخم» نام داشت که کلمه‌ای است یونانی و بعدها به صورت درهم و درم در آمده است. خط و زبان سکه‌های اشکانی، یونانی است. عناوینی که شاهان به تقلید سلوکی بر روی سکه‌های خود ضرب کرده‌اند بسیار است. روی سکه‌ها صورت شاهان اشکانی است که بر تخت نشسته و کمانی به دست گرفته و زه آن را می‌کشند. بعضی از سکه‌ها نیز دارای صورت خدایان یونانی می‌باشد. مسکوکات پارتی بر طبق تقویم سلوکیان تاریخ گذاری می‌شد.

از قرن اول بعد از میلاد، کم کم سکه‌های پارتی از یونانی به خط و زبان آرامی تبدیل می‌شود و از مرغوبیت جنس و فلز آنها کاسته می‌گردد. سکه‌های نقره اشکانی عبارت از یک درهمی و چهار درهمی است که ضرب آنها بیشتر در شهرهای یونانی میانرودان بعمل می‌آمده است.

 

زبان و فرهنگ اشکانی

زبان پارتها از خانواده زبانهای هندواروپایی و از دسته زبانهای ایرانی میانه است و آن زبانی است که به نام پهلوی معروف گردیده است. زبان پهلوی شمالی را پارتی یعنی اشکانی و زبان پهلوی جنوبی را پارسیک یا پهلوی ساسانی می‌نامند.

اشکانیان از بدو تأسیس دولت خود تا زمان گودرز (اشک بیستم/ 51 میلادی) تحت تأثیر هلنیسم و یونان مآبی قرار گرفتند. در این دوره پادشاهان و شاهزادگان اشکانی غالباً به زبان یونانی آشنا بودند. چنانکه اردوان یکم اشکانی و ارد اول این زبان را بخوبی می‌دانستند. فرهنگ و آداب یونانی آنقدر در این دوره رواج داشت که پادشاهان اشکانی چون ارد بآسانی از نمایشهایی که هنرمندان یونانی می‌دادند استفاده می‌کردند. اما دانستن زبان یونانی از زمان گودرز به بعد رو به انحطاط گذارد. زیرا، خطوط یونانی سکه‌های آن زمان خوانا نیست. خط ملی اشکانیان، خط آرامی بود که از زمان هخامنشیان به ایشان به ارث رسیده بود. بعضی از پادشاهان ایشان مانند مهرداد چهارم و بلاش اول و اردوان پنجم سکه‌های خود را به زبان پهلوی و خط آرامی ضرب کرده اند. از جمله از اسناد که در این زمان پیدا شده، قباله‌ای است مربوط به فروش یک تاکستان به زبان پهلوی و خط آرامی که در اورامان کردستان بدست آمده است.

 

آثار اشکانی

بعضی از آثار اشکانی که تاکنون بدست آمده از این قرار است:

- خرابه معبد کنگاور که شباهت بسیاری به معابد یونانی دارد و مربوط به خدای دیانا رب‌النوع ماه بوده است.

- در همدان نیز معبدی بود به نام آناهیتا که ستونهای آن شبیه شیوه‌های ستون سازی است.

- در الحذر (هاترا) در کنار دجله خرابه‌هایی است که تقریباً بیش از هزار متر شعاع آن است. این خرابه‌ها باقیمانده کاخ‌های اشکانی است که تاقهای آن به سبک رومی زده شده است.

- در بیستون، گودرز اشکانی به تقیلد از داریوش کتیبه‌ای کنده است. این کتیبه به خط و زبان یونانی است.

- در تنگ سائولک در کوههای بختیاری نقش یکی از ملکه‌های اشکانی دیده می‌شود که در میان سه مرد که از ایشان دو تن نیزه در دست دارند آرمیده و مغی به خواندن دعا مشغول است. این مجلس حکایت می‌کند از این که شاه به شکار رفته و ملکه با نگرانی در انتظار شوهر خود می‌باشد و مغان برای سلامت پادشاه دعا می‌خواندند. در این حجاری 15 نفر در دو صف و پشت یکدیگر ایستاده اند.

- در کشفیات شوش مربوط به عهد اشکانی کتیبه‌هایی به زبان یونانی بدست آمده است.

- در خرابه‌های شهر "دورا اروپوس" در ساحل علیای فرات کتیبه‌هایی به زبان یونانی و نقش‌های دیواری که حاکی از وقایع جنگهای اشکانیان و رومیان می‌باشد کشف شده است.

- در سر پل ذهاب نقش برجسته‌ای از گودرز اشکانی وجود دارد که در آن کتیبه ناقصی به زبان پهلوی اشکانی دیده می‌شود.

- در سالهای اخیر در ناحیه نسا در نزدیکی عشق آباد واقع در جمهوری ترکمنستان شوری که مقر پادشاهان اشکانی بوده، بایگانی بزرگی محتوی اسناد مالی که بر روی پاره‌های سفال نوشته شده بدست آمد. این اسناد به خط آرامی و زبان پهلوی اشکانی است که نظیر آن بر روی سفال در خرابه‌های شهر "دورا اروپوس" یافت شده است.

- دیگر، ابنیه و گورستانهایی است که در ناحیه نسا در نزدیکی عشق آباد ترُکمنستان کشف شده و در آنها نقاشی‌ها و مجسمه‌ها و مهرها و سکه‌ها و لوازم زندگی مردم آن زمان یافت شده است.

 

(نویسنده : هورامان محمدی)

 

.....   ........     ..........      .............         ..................    

 

سلسله اشکانیان/ پارتیان

 

 کمانداران و سوار نظام اشکانی مجهز به سلاح آهنین و زرهی؛

 

مبدا تاریخ اشکانیان: سال 248 پیش از میلاد (سال تاجگذاری تیرداد اول)

بیشترین اطلاعات ما در مورد اشکانیان یا پارتیان برگرفته از تواریخی است که بتوسط مورخین سلاطین سلوکی سوریه یا امپراتوری روم و به لاتین یا یونانی نوشته شده است. و از معروفترین این مورخان لوکیانوس است. او نویسنده کتاب "تاریخ پارت" است و از دیگر مورخان میتوان از استرابون و کتاب "جغرافیا"ی او نام برد که برگرفته از کتاب از بین رفته "پارتیکای" آپولو دوروس آرتمیتایی است و پلوتارک با کتابی در مورد زندگی کراسوس و مورخان دیگر.

پارتها آریایی بودند و چون با سکها آمیزش و اختلاط داشتند بعضی از آداب و رسوم آنها را گرفتند. یکی از طوایف مختلف سکها بنام "دها" در نواحی واقع بین گرگان و شمال شرقی بحر خزر سکونت گزیدند و آنجا را دهستان نامیدند. سپس پارتهای آریایی با قبیله دها سکها آمیزش کرده و قدرت بیشتری بدست آوردند. در مورد نام "اشکانیان" بایستی گفت، پارتها که مورخان ایرانی آنان را اشکانیان مینامند در "آساک" اقامت داشتند و به این خاطر خود را اشکانیان مینامیدند و عده ای نیز معتقدند سلاطین اشکانی برای آنکه خود را از اعقاب اردشیر دوم هخامنشی میدانستند و از آنجاییکه اردشیر دوم، "ارشک" نامیده میشد، خود را "ارشکانیان" و سپس "اشکانیان" نام نهادند.

 

ارشک/ اشک اول

او دولت پارت را تأسیس کرد. مدت سلطنت: از 256 تا 250 پیش از میلاد.

ارشک از خاندانی آریایی و از قبیله پارت بود. او بر اثر شجاعت و حُسن تدبیر قبایل پارتی را با هم متحد کرده و در سال 256 پیش از میلاد(پ.م) بر ضد سلوکیها مقدونی پرچم مقاومت برافراشت و بعد از جنگهای متوالی و پیروزی بر سلوکیها توانست در سال 250 پ.م سلسله پارت را بنیاد نهد. ارشک بعد از پیروزی بر سلوکیها متوجه دولت باختر یا باکتریا شد و در جنگی که مابین طرفین درگرفت کشته گردید. جانشینان ارشک به او اعتقاد و احترام خاصی قائل بودند و او را "اپی فانس" لقب دادند که بزبان یونانی به معنی "شجاع" و "نام آور" است. سپس خود را بافتخار نام او، ارشک نامیدند که همان "اشک" است و سلسله ای که پارتها در ایران تأسیس کردند سلسله اشکانیان نام نهادند.

 

 تیرداد اول اشکانی (Arsaces I

 

تیرداد اول/ اشک دوم

مدت سلطنت: از 250 تا 214 پیش از میلاد. آرساسس اول (تیرداد یکم) به گفته مورخین روم از 247 تا 211 قبل از میلاد در نسا پایتخت داشت. تیرداد اول یا اشک دوم برادر ارشک بود. تیرداد 37 سال پادشاهی کرد. او در این دوران وضع خود و دولت اشکانی را در برابر سلوکیان و دولت باکتریا مستحکمتر کرد و پایتخت خود را از آساک به شهر "هکاتم پیلس" که بمعنی شهر "صد دروازه" است انتقال داد. تیرداد اول در سال 248 پ.م تاجگذاری کرد و اشکانیان سال 248 پیش از میلاد را مبدا تاریخ خود کردند و به تیرداد اول لقب "شاه بزرگ" را دادند. تیرداد اول با پادشاه سلوکی که "سلوکوس کالی نیکوس" نام داشت جنگ کرد و او را شکست داد و شهری بنام "دارا" که در نزدیکی "ابیورد" کنونی است بساخت. تیرداد اول در سن پیری و بسال 214 پیش از میلاد درگذشت. اشکانیان خود را از نسل هخامنشیان میدانستند و معتقد بودند پدر ارشک و تیرداد اول که "فری یاپیت" نام داشت پسر اردشیر دوم هخامنشی بود.

 

اردوان اول/ اشک سوم

گرگان را ضمیمه قلمرو پارتیان کرد. مدت سلطنت 214 تا 196 پیش از میلاد.

اردوان اول یا اشک سوم پسر تیرداد اول بود که بعد از درگذشت پدر به تخت نشست. اردوان اول از جنگی که مابین آنتیوخوس سوم و آخه لائوس در گرفت، استفاده کرده به تسخیر ولایت "مردها" و ولایتهای جنوبی دریای خزر و ری و همدان پرداخت. اندکی بعد آنتیوخوس سوم نیز بداخل ایران لشگرکشی کرده و همدان را پس گرفت و معبد آناهیتا را غارت کرد. در جنگی دیگر و در سال 209 پ.م ، سپاهیان اردوان اول بعد از جنگ و گریز تلفاتی به سپاه آنتیوخوس سوم وارد آوردند و آنتیوخوس با اردوان صلح کرده و به باختر (باکتریا) بازگشت و سپس از راه کابل و دره خیبر به هند رفت و از راه سیستان و کرمان به باختر بازگشت. اردوان اول در سال 196 پیش از میلاد درگذشت. 

 

فری یاپت/ اشک چهارم

مدت سلطنت: از 196 تا 181 پیش از میلاد.

فری یاپت یا اشک چهارم فرزند اردوان اول بود که بعد از مرگ پدر بر تخت شاهی اشکانیان نشست. او بمدت پانزده سال در سرزمین پارت و ایران به آسودگی و آرامش پادشاهی کرد، زیرا دولت باختر یا باکتریا متوجه هند بوده و با پارتیان کاری نداشتند. در زمان فری یاپت اتفاق مهمی روی نداد و او در سال 181 پیش از میلاد زندگی را بدرود گفت.

 

فرهاد اول/ اشک پنجم

شهر خاراکس را در ری بنا کرد. مدت سلطنت : از 181 تا 173 پیش از میلاد.

فرهاد اول یا اشک پنجم فرزند فری یاپت بود که بعد از مرگ پدر بر تخت شاهی نشست.

 

 مهرداد اول اشکانی (Mithridates I.

 

مهرداد اول (اشک ششم)

مدت سلطنت او 32 سال بود: از 170 تا 138 قبل از میلاد.

برای نخستین بار بعد از هخامنشیان لقب "شاهنشاه اشکانی" بخود گرفت. مهرداد اول بانی عظمت دولت بزرگ پارتی اشکانی است.

 

فرهاد دوم (اشک هفتم)

با آنطیوخوس جنگ کرده و سلوکیها را از حدود ایران بیرون کرد. مدت سلطنت: از 138 تا 125 قبل از میلاد.

 

اردوان دوم (اشک هشتم)

در جنگ با یوئوچیها زخم برداشت و درگذشت. مدت سلطنت: از 125 تا 124 قبل از میلاد.

 

 مهرداد دوم اشکانی (Mithridates2

 

مهرداد دوم (اشک نهم)

معروف به مهرداد کبیر اشکانی (مهرداد بزرگ) مدت سلطنت او 37 سال بود: از 124 تا 87 قبل از میلاد.

این شاه یکی از شاهان بزرگ اشکانی است. در زمانه مهرداد دوم، دولت عالمگیر روم تمام عالم غرب را تسخیر کرده به سر حدادت ایران رسید. دولت روم تسخیر ایران و هند را برای تکمیل جهانداری خود لازم میدید و از طرفی دیگر ایران به غرب بسط و توسعه می یافت و در نتیجه ایران و روم در مدت چند قرن با هم در سر تقسیم عالم در مبارزه و جنگ شدند و کشمکش اشکانیان با رومی ها با فاصله هایی، حدود سه قرن تداوم یافت. مهرداد دوم حدود امپراتوری را در شرق تا کوههای هیمالیا در شمال هندوستان رسانید.

 

سندروک (سیناتروک/ اشک دهم)

بعد از مهرداد دوم مدتی به فترت گذشت تا اینکه در 77 قبل از میلاد این شاه به تخت شاهی نشست. مدت سلطنت: از 77 تا 69 قبل از میلاد.

 

فرهاد سوم (اشک یازدهم)

مدت سلطنت: از 69 تا 60 قبل از میلاد.

 

مهرداد سوم (اشک دوازدهم)

مدت سلطنت: از 60 تا 56 قبل از میلاد.

 

 اُرُد اول اشکانی از 55 تا 37 قبل از میلاد

 

ارد اول (اشک سیزدهم) 

سردار بزرگ او سورنا در جنگهای اول ایران و روم و جنگ حرّان (در 53 ق.م) کراسوس سردار بزرگ روم را کشت. مدت سلطنت: از 55 تا 37 قبل از میلاد.

 

 فرهاد چهارم اشکانی از 37 قبل از میلاد تا 1 بعد از میلاد؛

 

فرهاد چهارم (اشک چهاردهم)  

مدت سلطنت: از 37 تا 1 میلادی.

جنگهای دوم و سوم ایران با روم در زمان فرهاد چهارم و آنتوان امپراتور روم بوقوع پیوست. مایوس شدن رومیان از گرفتن ایران و صلح متمادی با ایران در زمان فرهاد چهارم بوقوع پیوست.

 

فرهاد پنجم (اشک پانزدهم)

او بخاطر خردسالی با مادرش ملکه موزا: از 1 تا حدود 3 میلادی سلطنت داشت.

 

ارد دوم (اشک شانزدهم)

مدت سلطنت: از 3 تا 6 یا 7 میلادی.

 

وانان اول (ونن اول/ اشک هفدهم)

مدت سلطنت: از 7 تا 12 یا 16 میلادی.

بعد از وانان اول تا وانان دوم فقط جنگهای داخلی بود(از 16 تا 51 میلادی).

 

اردوان سوم (اشک هیجدهم)

او پادشاه ماد و دست نشانده پارتیان بود و تخت سلطنت را برای مدتی کوتاه از وانان اول گرفت. مدت سلطنت: از 12 تا 39 یا 40 میلادی.

 

- تیرداد سوم

حدود 36 میلادی برای مدتی کوتاه سلطنت کرد.

 

واردان اول (وردان اول/ اشک نوزدهم)

مدت سلطنت: از 39 یا 40 تا 45 میلادی.

 

گودرز (اشک بیستم)

مدت سلطنت: از 41 تا 45 میلادی.

 

وانان دوم (ونن دوم/ اشک بیست و یکم)

مدت سلطنت: از ... تا 51 میلادی.

 

بلاش اول (ولگش/ اشک بیست و دوم)

در جنگ با عشیره دعا موفق بود. مدت سلطنت: از 51 تا 77 میلادی.

 

پاکر دوم (اشک بیست و سوم)

بعد از بلاش اول از سال 77 میلادی برای مدتی کوتاه دوران فطرت بود. مدت سلطنت پاکر دوم: از 78 تا 107 میلادی.

 

- اردوان چهارم

مدت سلطنت: از 108 تا 110 میلادی.

 

خسرو (اشک بیست و چهارم)

مدت سلطنت: از 110 تا 128 یا 129 و به گفته ای دیگر تا 133 میلادی.

از وقایع مهم این دوران، جنگ تراژان امپراتور روم با خسرو اشکانی بود که منجر به عقب نشینی سپاه روم و صلح با ایران دوران اشکانی شد.

 

بلاش دوم (اشک بیست و پنجم)

مدت سلطنت: از 129 تا 147 (؟!) میلادی.

 

- مهرداد چهارم

مدت سلطنت: از 129 تا 147 (؟!) میلادی.

 

بلاش سوم (اشک بیست و ششم)

مدت سلطنت: از 147 تا 191 میلادی.

 

بلاش چهارم (اشک بیست و هفتم)

جنگ او با رومیها و عقب نشینی سپتیم سور امپراتور روم. مدت سلطنت: از 191 تا 208 میلادی.

 

بلاش پنجم (اشک بیست و هشتم)

مدت سلطنت: از 208 تا 216 میلادی.

 

 اردوان پنجم اشکانی، آخرین شاه اشکانی؛

 

اردوان پنجم (اشک بیست و نهم)

مدت سلطنت: از 216 تا 224 میلادی.

جنگ کاراکالا امپراتور روم (217 تا 218 میلادی) با اردوان پنجم و شکست روم و پرداخت غرامت به ایران، و شکست اردوان پنجم از اردشیر بابکان ساسانی از وقایع مهم این دوران است.

 

- بلاش ششم

مدت سلطنت: ...

 

- اردوازد

مدت سلطنت: از 213 تا 226 میلادی.

آخرين شاه ايران از خاندان اشكانی که با كشته شدن او دولت اشكانیان بکلی منقرض شد.

 

انقراض امپراتوری اشکانیان

در 224 میلادی بتوسط اردشیر بابکان ساسانی.

 

(در آینده نزدیک از اشکانیان بیشتر خواهیم نوشت)

 

.....   ........     ..........      .............         ..................      .....................

 

بعد از پیروزی اردشیر بابکان بر اردوان پنجم اشکانی، "ساسانیان"فرمانروای ایرانزمین شدند/

با تشکر از هورامان محمدی و سایت "کانون پژوهشهای ایران باستان" / سایت خانه و خاطره / سروش آذرت / آبان 1390 خورشیدی خیامی / نوامبر 2011 میلادی/