با
سلام.
به
سایت خانه و
خاطره خوش
آمدید.
رفورمیست
های پروتستان
و نخستین
جدایی ها در کلیسا
عیسی
مسیح مصلوب
شده؛
تعلیم
ارتودوکس
(یعنی تعلیم
صحیح) ؛ عیسی
مسیح ، «انسان
کامل» و «خدای
کامل»
تعلیم
ارتودوکس در
معتقدات
کلیسای
ارتودوکس
بیزانسی ،
کاتولیک و پروتستان
همانطور
که میدانیم،
در قرون چهارم
و پنجم میلادی،
اصول
اعتقادات
مسیحی و موضوع
طبیعت الهی و
طبیعت انسانی
عیسی مسیح در
شوراهای بین الکلیسایی
نیقیه و افسس
(در سالهای 325 و 431
و 451 میلادی)،
مورد بحث قرار
گرفت و مصوبات
آنها به صورت اعتقادنامه
تدوین می شد
که مورد قبول
همه کلیساها
بود.
طبق
مصوبه این
شورا به
استناد آیات
کتاب مقدس،
این عقیدت
تصویب شد که
مسیح هم دارای
طبیعت الهی
بود و هم
طبیعت انسانی.
این دو بطور
ارگانیک با
یکدیگر متحد
شدند (اما «یکی»
نشدند) تا یک شخصیت
واحد یعنی
عیسی مسیح، را
تشکیل دهند.
به این ترتیب،
عیسای مسیح،
هم انسان کامل
بود و هم خدای
کامل. او «خدا-
انسان» بود.
این مصوبه به
تعلیم
ارتودوکس
(یعنی تعلیم
صحیح) معروف
شد و کلیساهای
کاتولیک،
ارتودوکس، و
پروتستان به
آن معتقدند.
کلیسای
نستوری یا
سریانی یا شرق
آشور ؛ عیسی تا
صعودش خدای
کامل نبود ؛
تبعید اسقف نستوریوس
مخالفین
این آموزه،
یکی اسقف
نستوریوس بود
که اعتقاد
داشت
طبیعتهای
الهی و انسانی
مسیح به گونه
ای مکانیکی
کنار یکدیگر
قرار داشتند.
عیسی در واقع
«حامل خدا»
گردید. به
عبارت دیگر، خدا
در وجود
انسانی به نام
عیسای ناصری
سکنی گزید و
اتحاد میان
طبیعت الهی و
انسانی او
کامل نگردید مگر
تا زمان
صعودش.
نستوریوس از
مقام خود عزل شد
و تبعید
گردید.
جدایی
کلیسای
امپراطوری
ساسانی
(کلیسای نستوری-
سُریانی
آسوریان) از
کلیسای غرب
(از امپراتور
روم)
کلیسای
امپراطوری
ساسانی که به
خاطر دین مشترکش
با روم شرقی،
همواره در
معرض اتهام به
جاسوسی و خیانت
قرار داشت، از
این اختلاف
نظر استفاده
کرد و آموزه
نستوریوس را
به عنوان
تعلیم رسمی
خود پذیرفت.
بدینسان،
کلیسای ایران
چه از نظر
تشکیلات و چه
از نظر
عقیدتی، خود
را از کلیسای
غرب (امپراطور
روم) جدا کرد.
کلیسای
نستوری-
سُریانی
آسوریان
کلیسای
ایران تا قرن
یازدهم
میلادی رشد
چشمگیری داشت.
طبق مدارک
تاریخی، بیش
از یک چهارم از
قبایل مغول در
اثر
فعالیتهای
کلیسای ایران
به مسیحیت
گرویده بودند.
مبشرین
ایرانی حتی تا
به چین رفتند
و امروزه ستون
یادبودی در
این کشور که
به خط پهلوی و
سریانی نوشته
شده، شاهد این
واقعیت می
باشد. اما از
قرن یازدهم به
بعد، در اثر
سختگیری حکومت
های ترُک در
ایران و بعد،
حملات
ویرانگر مغولان
در قرون 13 تا 15
میلادی،
کلیسای ایران
به اقلیتی
اندک تبدیل شد
که پیروان آن،
در شمال عراق
امروزی، در
شهرهای موصل و
اربیل و کرکوک
می زیستند.
این اقلیت
همان است که امروز
«آشوری» یا
«آسوری»
می نامیم که
در نقاط مختلف
ایران و عراق
به سر می برند.
کلیسای سنتی
ایشان نیز، به
کلیسای «شرق
آشور» یا «نستوری»
معروف است.
این کلیسا
بازمانده
کلیسای باستانی
امپراطوری
ساسانی است که
همواره زبان
سریانی را
زبان رسمی
عبادات خود
نگاه داشت.
کلیسای مونوفیزیت
(کلیسای ارمنی
، قُبطی- مصری ،
حبشی ، و
یعقوبی سوریه
و لبنان) ؛
طبیعت الهی
مسیح
در
مقابل این دو
آموزه، عده ای
بر جنبه و
طبیعت الهی
مسیح آنقدر
تأکید کردند
که طبیعت انسانی
او نادیده
گرفته شد. این
عده اعتقاد
داشتند که این
دو طبیعت در
هم ادغام شد
تا یک طبیعت
که آن هم
طبیعت الهی
باشد، به وجود
آید. کلیساهای
ارمنی، قُبطی
(اقلیت مسیحی
مصر)، حبشی، و
یعقوبی سوریه
و لبنان، پیرو
این تعلیم می
باشند(مونوفیزیت).
«کلیسای
گریگور» ، کلیسای
رسمی و سنتیِ
ارمنستان
امروزه
کلیسای رسمی و
سنتیِ
ارمنستان و
نیز ارمنیان
مقیم ایران و
سایر نقاط
جهان، پیرو
این عقیده می
باشند. کلیسای
ارمنی به پاس
خاطر کشیش
ایرانی یعنی
گریگور
لوساوریچ (
نوربخش )، که
ارمنستان را
به مسیحیت فرا
خواند، به
کلیسای
گریگور نیز
معروف است.
ازم به تذکر
است که از نظر
اصولی،
کلیساهای شرق
آشور و ارمنی
به کلیسای
ارتودکس
یونانی
نزدیکند تا به
کلیسای
کاتولیک روم.
رقابت کلیساهای
کاتولیک و
ارتودوکس
همانطور
که متذکر
شدیم، تقسیم
امپراطوری
روم به دو بخش
شرقی و غربی،
رقابتی را
میان اسقفان
دو پایتخت،
یعنی روم و
کنستانتینوپل
(استانبول
امروزی) به
وجود آورد.
این رقابت و
اختلاف ناشی
از آن، در
آغاز بسیار بی
اهمیت بود.
اما رفته
رفته، در اثر
تحولات سیاسی
و اجتماعی،
توازن به سوی
اسقف روم برهم
خورد.
علل
انشعاب در
کلیسای جهانی
الف)
عامل
نخست، سقوط
روم غربی در
اواخر قرن
پنجم به دست
اقوام ژرمن و
اروپای شمالی
بود. امپراطوری
کهن و پیر روم
غربی، پس از
هزار سال، به
دست اقوام
وحشی از میان
رفت. در خلأ
سیاسی که به
دنبال این امر
به وجود آمد،
اسقف شهر روم،
نقشی بسیار
حساس و مثبت
به نفع مردم
ایفا کرد. او
به خاطر نفوذ
و اعتبار خود،
مانع از این شد
که مهاجمین
شهر بزرگ روم
را ویران
کنند. این امر
وجه و اعتبار
اسقف روم را
بیش از پیش
افزایش داد.
به تدریج که
این قوم
(نیاکان
آلمانیها،
فرانسویها، و
مردم
اسکاندیناوی
امروز) به
مسیحیت
گرویدند،
قدرت اسقف روم
نیز که اکنون
دیگر« پاپ »
نامیده می شد
(یعنی «پدر»)، فزونی
چشمگیری
یافت، طوری که
شخص پاپ عملاً
نقش
امپراطوران
روم را ایفا
می کرد. نصب و
عزل پادشاهان
محلی اروپا به
امر او صورت
می گرفت.
ب) عامل
دوم را باید
در وضعیت
سیاسی و
اجتماعی روم
شرقی جستجو
کرد. در همان
دوره هایی که
اسقف روم از
قدرتی
روزافزون
برخوردار می
شد، اسقف روم
شرقی
(بیزانس)، به
خاطر حضور شخص
امپراطور در
پایتخت از یک
سو، و پیشروی
مسلمانان در
مناطق مسیحی
نشین از سوی دیگر،
نفوذ و قدرت
روحانی و
دنیوی او را
محدود می
ساخت.
جدایی
کامل کلیسای
روم غربی و
شرقی (1054 میلادی)
علاوه
بر اینها،
اختلافات
عقیدتی بسیار
جزئی و بی
اهمیتی نیز در
میان کلیسای
روم غربی و
کلیسای روم
شرقی بروز
کرده بود. در
سال 1054 میلادی،
پاپ هیأتی را
به
کنستانتینوپل
گسیل داشت تا
یک اختلاف
جزئی در خصوص
یکی از مراسم عبادی
را به اسقف
این شهر حل و
فصل کند (اسقف
اعظم شهر
کنستانتینوپل
را « پاتریارخ »
می نامیدند،
که به معنی
پدر و
فرمانروا
است). از آنجا
که مذاکرات به
توافق نینجامید،
هیأت اعزامی
روم،
پاتریارخ را
تکفیر کرد.
پاتریارخ نیز
پاپ را تکفیر
کرد.
جدایی «اَرتودکس»
(یعنی
صاحب « تعلیم » )
از «کاتولیک» (یعنی
جامع « تمام
مسیحیان » )
بدینسان
این دو کلیسای
بزرگ از سال 1054
به طور کامل
از یکدیگر جدا
شدند. کلیسای
روم شرقی خود
را « ارتودکس »
می نامید
(یعنی صاحب «
تعلیم »)؛ کلیسای
روم غربی نیز
خود را «کاتولیک»
می نامید (یعنی
جامع یا در برگیرنده
تمام مسیحیان).
از آن
زمان به این
سو، این دو
کلیسا با
یکدیگر هیچ
تماسی
نداشتند، تا
اینکه در دو
سه دهة اخیر،
طی تماس هایی
که میان پاپ و پاتریارخ
کلیسای
ارتودکس
برقرار شد،
این تکفیر
متقابل پس
گرفته و باطل
اعلام شد.
تفاوت
کلیسای
کاتولیک و اُرتودکس
در
اینجا مناسب
است متذکر
شویم که تفاوت
هایی که میان
کلیساهای
کاتولیک و
ارتودکس وجود
دارد، از نظر
عقیدتی بسیار
جزیی و بی
اهمیت می
باشد. از نظر
مراسم عبادی
نیز در طول
زمان، تفاوت
هایی میان این
دو کلیسا بوجود
آمده که
اساساً پیش پا
افتاده می
باشد؛ برای
مثال، کشیشان
کلیسای
ارتودکس باید
ریش نگه دارند
اما کشیشان
کاتولیک می
توانند ریش
خود را
بتراشند ! یا
اینکه کشیشان
کاتولیک در هر
رتبه ای می
بایست مجرد بمانند،
در حالی که
کشیشان
ارتودوکس که
رتبه ای پایین
تر از اسقف
دارند، می
توانند
ازدواج کنند،
اما دیگر به
نمی توانند به
مراتب بالاتر
برسند.
نظیر
همین تفاوت
نیز میان
کلیسای
کاتولیک و کلیساهای
ارمنی و آشوری
وجود دارد. به
غیر از این،
هیچ نوع
اختلاف
عقیدتی قابل ذکر
این کلیساها
را از هم جدا
نمی کند. همة
آنها به
اعتقادنامه
های اولیة
شوراهای بین
الکلیسایی
وفا دارند.
نهضت
پروتسُتان
علل
بروز سومین
انشعاب که
منجر به
پیدایی کلیساهای
پروتستان
گردید، بسیار
متعدد است همچون
عوامل سیاسی،
اجتماعی،
اقتصادی،
اخلاقی و
مذهبی، که موجب
اعتراض و
انشعاب در
کلیسای
کاتولیک گردید.
قرون وسطی (از
1000 تا 1499 میلادی) ؛ «پاپ» از نظر
قدرت
، مقامی
همطراز با «امپراطور
روم باستان»
در
نیمه دوم قرون وسطی ،
پاپ از قدرت و
مقامی همطراز
با امپراطور
روم باستان
برخوردار شده
بود. سلطه و
اقتدار او نه
فقط امور
روحانی و
مذهبی، بلکه
امور سیاسی و
اجتماعی و
اقتصادی را
نیز در بر
گرفت. حکومت
های اروپایی
نظیر آلمان و
فرانسه و اسپانیا
و انگلستان
مجبور بودند
مالیاتی
مذهبی به
واتیکان
بپردازند.
کلیسای
کاتولیک در
همه کشورها
صاحب بهترین
زمینها بود.
پاپ ها
حتی در نصب و
عزل پادشاهان
کشورهای
اروپا مستقیماً
دخالت
داشتند،
ایشان به
واسطه نفوذ روحانی
که بر مردم
داشتند، می
توانستند به
اتباع یک کشور
دستور بدهند
که از پادشاه
فرمانبرداری
نکنند.
علاوه بر این
عوامل سیاسی و
اقتصادی و
اجتماعی،
عامل اخلاقی و
مذهبی نیز
مطرح بود.
مقام مقدس
رهبری کلیسا
(مقام پاپی)
بیشتر وسیله
ای برای ارضای
حس جاه طلبیِ
اسقفان دنیوی
شده بود. آنان
توجه چندانی
به زندگی
دنیوی و
روحانی افراد
نداشتند. تا
زمانی که
هزینه های
سنگین دربار
پاپ از طریق
مالیات های
مذهبی تأمین
می شد، وضع
مردم دیگر
اهمیتی نداشت.
گفته
می شود که
بسیاری از
اسقفان بلند
مرتبه و حتی
پاپ ها
از طریق روابط
نامشروع صاحب
فرزندانی نامشروع
بودند. در این
میان اسقفان و
کشیشان
بسیاری که
افرادی مقدس و
پرهیزکار
بودند و از
چنین افراط
هایی رنج می
بردند، به
تدریج صدای
اعتراض خود را
بلند کردند.
این اعتراض به
دو شکل ابراز
می شد:
-
یکی
به صورت تشکیل
گروهای
رُهبانی برای
دوری گزیدن از
این انحطاط و
حفظ تقدس
خویشتن و جامعه
شان (اینها در
لباس راهب ها
و راهبه ها به
صومعه پناه می
بردند و به
خدمات فرهنگی
و آموزشی و
اجتماعی و
رسیدگی به
نیازمندان می
پرداختند)؛
-
دیگری،
اعتراض و
مخالفت علنی
علیه اقتدار و
استیلای پاپ.
پادشاهان و
حکام محلی در
کنار کشیشان
معترض
شکل
اول معمولاً
مورد تأیید
پاپ ها
قرار می گرفت.
از این رو در
قرون وسطی
شاهد تشکیل
نظام های
مختلف
رُهبانیت می
باشیم که خدمات
خیریه،
فرهنگی، و
اجتماعی
بسیاری کردند.
اما نوع دوم
اعتراض همیشه
با قاطعیت
پاسخ داده
میشد؛ اسقف یا
کشیشِ معترض
یا مجبور به
توبه می شد،
یا اعدام می
گردید. کم
نیست شمار
مردان مقدسی
که بدینسان به
شهادت رسیدند.
تمام این
عوامل دست به
دست هم دادند
و زمینه را برای
تحولی عمیق
مستعد ساختند.
پادشاهان
و حکام محلی
مایل بودند از
سلطه سیاسی و
اقتصادی پاپ
خارج شوند.
کشیشانِ
ناراضی نیز که
می دیدند
اعتراضشان به
هیچ جا نمی
رسد، آماده
پذیرش هر نوع
تحولی در امور
کلیسایی و روحانی
بودند. مردم و
خصوصاً طبقه
روشنفکر که
تحت تأثیر
رُنسانس
(نوزایی و
تولدّی نوین)،
خواستار
آزادی اندیشه
بودند، از
هرگونه تحولی
که این آزادی
را تأمین می
کرد حمایت می
کردند.
مارتین
لوتر (از 1483 تا 1546
میلادی) از
راهبه های آگوستینی، رهبر رفورمیست
های پروتستان؛
آغاز
نهضت پروتسُتان
ها ، «اعتراض
کننده گان
لوتری» ، «نهضت
اصلاحات
کلیسا» (1517
میلادی)
در
سال 1517 میلادی، یک کشیش
آلمانی به نام
مارتین لوتر (از 10
نوامبر 1483 تا 18
فوریه 1546
میلادی) که فردی
بسیار با تقوا
و نیز تحصیل
کرده بود، اعتراضات
خود را بر سر
در کلیسای شهر
ویتنبرگ در
آلمان نصب
کرد، که در آن
به 95 مورد از
افراط های
واتیکان
اعتراض شده
بود.
واکنش
واتیکان
احضار لوتر و
قصد اعدام او
بود. اما در
اثر تحولات
سیاسی-
اجتماعی که
ذکر کردیم،
لوتر این بخت
را یافت که
مورد حمایت
حاکم آلمانیِ
منطقه قرار
گیرد. چیزی
نگذشت که
بسیاری از
کشیشان و
مسیحیان به نهضت
لوتر پیوستند.
گرچه خود او
مایل نبود کلیسا
یا فرقه ای
جدید ایجاد
کند، بلکه می
خواست کلیسای
کاتولیک از
درون خود را
اصلاح کند، اما
پیروان خسته و
دلزده
او، نهضت لوتر
را تبدیل به
فرقه ای جدید
در مسیحیت کردند.
ظرف
چند دهه
اعتراض لوتر
سراسر دنیای
مسیحی غرب را
فرا گرفت. این
نهضت به خاطر
اعتراضش به پاپ
و دربار او،
«پروتستان» نامیده
شد، یعنی
«اعتراض
کننده». نهضت
پروتستان را
«نهضت اصلاحات
کلیسا» نیز می
نامند.
«اولریخ
سوینگلی سوییسی»
، «فیلیپ
ملانکتون
آلمانی» و «ژان
کالوَن
فرانسوی» ، از «بنیانگذاران
نهضت اصلاحات»
اعتراض
و نهضت
پروتستان از
همان آغاز
خیلی سریع به
شاخه های
مختلف تقسیم
شد. تشریح
نحوه شکل گیری
گروههای
مختلف
پروتستان
مشکل و وقت
گیر است. گرچه
نهضت اصلاحات
کلیسایی
معمولاً به
مارتین لوتر
آلمانی نسبت
داده می شود،
اما چهره های
برجسته ای
همچون ژان
کالوَن
فرانسوی (Jean Calvin/
از 1509 تا 1564
میلادی)، اولریخ سوینگلی
سوییسی (Ulrich Zwingli/ از 1484 تا 1516
میلادی) و فیلیپ
ملانکتون
آلمانی ( Philipp Melanchton/ از 1497 تا 1560
میلادی)، نقش بسیار
مهمی را در
این نهضت ایفا
کردند. این
افراد
بنیانگذاران
نهضت اصلاحات
بودند.
نتایج
عقاید اصلاح
گران
برخی
از متفکرین مسیحی
آرزو می کنند
که کاش نظرات
اصلاح گران به
جای پدید
آوردنِ مذهبی
جدید در دین
مسیحیت، کلیسا
را از درون
متحول می کرد.
اما متأسفانه چنین
نشد. نهضت
اصلاح گران
باعث شد
مسیحیت جان
تازه ای
بگیرد،
خصوصاً اینکه
توجه تازه و
عمیقی به کتاب
مقدس مبذول
شد. آزادی
اندیشه در
عرصه الهیات
موجب پدید
آمدن
دیدگاههای جدیدی
گردید. اما
دیدگاه اصلاح
گران که مبتنی
بر آزادی اندیشة
مسیحیان و حق
آنها در تفسیر
کتاب مقدس بود،
سبب شد که
درست در زمان
حیات ایشان،
نهضتشان به
شاخه های
جدیدی منشعب
شود. و
متأسفانه این فرایند انشعاب
هنوز نیز پس
از گذشت 500 سال
از آن زمان،
ادامه دارد و
گاه باعث
اغتشاش فکری
بسیاری می
گردد. بعضی
ممکن است از
خود بپرسند که
بالاخره
کدامیک از کلیساهای
پروتستان
راست می
گویند. در چندین
سطور
بعدی، این
انشعابات را
نام برده،
مختصراً
توضیح خواهیم
داد.
«گذشته
چراغ راه
آینده»
اروپاييان
برای برچيدن
حكومت دينی
پاپ و دستگاه
تفتيش عقايد
او سی نسل
مبارزه
كردند، بدون
آنكه حمايتی
ولو ناچيز از
خارج از حوزهی
تمدنی خود به
دست آورند و
بدتر اينكه ،
زير فشار روزافزون
امپراتوری
تازه نفس
عثمانی از سمت
خاور بودند كه
ادعای تمام
كردن كار ناتمام
ماندهی
خلفای صدر
اسلام در اروپای
مسيحی را
داشتند.
چنانكه در
وفای به اين
عهد دوبار در
اوايل و اواسط
همان قرن
شانزدهم تا
قلب اروپا پيش
رفتند و حتا شهر
وين را محاصره
كردند.
چگونگی
كوبيدن
نخستين و محكم
ترين ميخ بر تابوت
حكومت پاپی در اوايل
سده 16
ميلادی
اروپا در
قرن شانزدهم یک
نظام ملوک
الطوايفی
تمام عيار را
تجربه میكرد
كه رياست فایقهی آن با
كليسای كاتولیک و حاكم آن
پاپ اعظم کلمنس
هفتم (Clemens VII/ از 1478
تا 1534 میلادی) بود.
پادشاهان و
امرای هر كشور
و ناحيه ضمن
برخورداری از
استقلال عمل
داخلی در حيطهی
سرزمينی شان (كه
به نوبه خود
شامل دوک
نشينها و
اميرنشينهای
ريز و درشت میشد)
خود را
نماينده،
سرسپرده و
خراجگزار
كليسای كاتولیک و شخص پاپ میدانستند.
با ظهور
مارتين لوتر و
گسترش نهضت
پروتستانتيسم
در آغاز قرن
شانزدهم، اين
پادشاهان و
امرا نيز از
امواج آن
بركنار
نماندند و هر
كدام بنا به
به موقعيت به
آيين جديد
پروتستان
گرويدند و يا
همان كاتولیک و سرسپردهی
پاپ و دستگاه
عريض و طويلش
باقی ماندند.
در اين ميان
جنگهای
بيشماری نيز
ميان آنها در
میگرفت.
قشون
لوتریسم کایزر
كارل
پنجم (Karl V /از 1550 تا 1558
میلادی) در روم (1527 تا
1528 میلادی)
يكی از اين
پادشاهان، کایزر كارل پنجم (Karl V /از
1550 تا 1558 میلادی) شاه آلمان و
اسپانيا بود
كه اجازهی
حكمرانی بر
آلمان را در
رقابت با
فرانس اول (Franz I/ از 1494
تا 1547 میلادی) پادشاه
فرانسه، از
پاپ به دست
آورده بود.
اما همين كه
جنبش لوتری در
آلمان پا گرفت
و دو پادشاه
به جنگ
برآمدند، با
آنكه لشکر
فرانسه به سال
1525 ميلادی شكست
خورد (جنگهای
ایتالیا/ Die Schlacht bei Pavia) و جنگ خاتمه
يافته تلقی میشد،
لشکریان
كارل پنجم كه در اين
بين به
لوتريسم
گرويده بودند
بدون جيره و
مواجب و
عليرغم خواست
فرمانده
لشکریان و پادشاه خود(1) به
سوی روم (مرکز
کاتولیک ها) سرازير شدند.
اين سيل
انسانی متشكل
از مزدوران و
پابرهنهها،
با نفرتی بی
حدّ كه به مرز
جنون مذهبی میرسيد،
بزودی روم
ثروتمند و پرُ نخوت
را تسخير كرده (die Plünderung Roms ab dem 6. Mai 1527) و طی 10 ماهی
كه "قبله
عالم" مسیحیت
را در دست
داشتند، چنان
طومار قدرت و
عظمت كليسا را
درهم پيچيدند
و ابهتی كه
اروپاييان را
طی هزار سال
به زانو
درآورده بود
به خاک و خون
كشيدند كه
تاريخ نگاران
امروزی حتا از
اشاره به آن
نيز ابا
دارند. پس
از ده قرن كه
عظمت كليسا و
نخوت "نیروهای دين الهی"
بر جان و مال
اروپاييان
حكم میراند و
با بيرحمی ثمره
بيگاری
مومنان را
ربوده، از
آنان به عنوان
"گوشت دم توپ"
در رقابتهای
قدرت طلبانه
استفاده كرده
بود، اینک
زمان اتنقام
فرا رسيده
بود.
هيچ چيز
جلودار نفرت
ويرانگر و
انتقامجويی لجام
گسيخته اين
خيل پا
برهنگان نبود.
هفتهها قتل و
غارت و شهوت رانی،
روم را درنورديد. مهاجمان
و لشکریان
لوتریسم در درجه
نخست به دنبال
آن بودند كه
هر آنچه را تا به
حال به عنوان
مقدس ترين
مقدسات
شناخته شده بود،
بيالايند و
متوليان سلطه
كليسا ، از
كشيشها
گرفته تا
اسقفهايی كه
تا آن زمان
بوسيدن
دستشان
افتخار بود،
تحقير كنند.
تو گويی اصرار
داشتند طی چند
هفته از همهی
نخوت و ظلمی
كه حكومت
كليسا در طول
سی نسل به اروپاييان
روا داشته
بود، انتقام
بگيرند. همه
كليساهای با
شكوه روم
به اصطبل بدل
گشته، به
عنوان فاحشه
خانه و آبريزگاه
مورد استفاده
قرار ميگرفت.
دختران و زنان
مقامات مذهبی
و اشراف و
همچنين راهبهها
نیز مورد تجاوز
قرار می گرفتند.
چنانچه
گريگور وويوس،
وقايع نگار رومی گزارش
كرده،
شورشيان عمد
داشتند كه اين
تجاوزات در
محراب كليسا و
در حضور پدران
و برادران
روحانی صورت
گيرد. لشکريان
آنقدر
روحانيون و
اشراف مذهبی
را شكنجه میدادند
تا آخرين
پنهانگاه
زنان و دارايی
شان را فاش
سازند. اسقفها
و شاهزادگان
با لگد به
مزدوری و
كارهای كثيف
وادار میشدند
و در قصرهای
سابق خود
مجبور میگشتند
به عنوان خدمه
آشپزخانه و
اصطبل به خدمت
مشغول شوند.
شاهزاده خانمهايی
كه به فاحشه
بدل شده
بودند، از فرط
گرسنگی به
باقيمانده
غذای لشکريان
هجوم میبردند.
تسخير روم
توسط مزدوران لشکر كارل پنجم
از ماه مه 1527 تا
فوريه 1528 میلادی، حدود 10 ماه
به درازا كشيد
و در اين مدت
دماری از نیروهای
كاتوليسيسم
درآوردند كه
پس از آن
هيچگاه نخوت و
قدرت كليسا به
پيش از اين
تاريخ نرسيد.
نه تنها تسخير
روم در اوان
جنبش لوتری
چنين ضربهای
بر "تقدس"
اربابان
كليسا وارد
آورد، بلكه همه
تهاجمات ديگر
طی سه قرن بعد
از آن نيز از چنين
درونمايهای
برخوردار بود.
«انقلاب
كبير فرانسه» آخرين
ميخ بر «تابوت
حكومت سياه کلیسا در
اروپا»
طرفه
آنكه آخرين
ميخ بر تابوت
حكومت سياه
روحانيون در
اروپا را
انقلاب كبير
فرانسه زد، انقلابی
كه فصلی نوين در
تاريخ اروپا و
جهان گشود و
برای نخستين
بار شعار
آزادی،
برابری،
برادری را در
اقصی نقاط جهان،
بويژه كشور
نوبنياد
ايالات
متحده، پراكند
و منشا
تغييرات
بزرگی در
جغرافيای
سياسی دنيای
قرن 19 و 20 شد. اكنون
يكبار ديگر
اين پرسش را
باهم مرور
كنيم: گذشته
چراغ راه آينده
است؟
1) در
حقیقت با میل
باطنی کارل
پنجم بود که
مزدوران
اسپانیایی و آلمانی
و حتی
ایتالیایی با
حمله به روم
به غارت شهر
روم پرداختند
زیرا کارل
پنجم ادعا
میکرد پولی در
بساط ندارد تا
لشکریان را
تامین مالی
کند و از طرفی دیگر
تا آن لحظات از
ثروت شخصی "گیورک
فون
فروندسبرگ"، فرمانده
لشکریان
"پابرهنگان"،
بود که هزینه
جنگ با فرانسه
پرداخت شده
بود و او دیگر
آهی در بساط
نداشت تا به
لشکریانش
بپردازد.
بنابراین هجوم
به روم و غارت
این شهر
بهترین بهانه
ای بود که
نصیب کارل
پنجم و
لشکریان
پروتستانش شد.
ضمنا باید
یادآور شد در
لشکر کارل
پنجم بودند بیشمار
افرادی از
اشراف که
احتیاج به منابع
مادی نداشتند
اما در این
هجوم و غارت
شرکت کردند.(سروش
آذرت)
انواع
کلیساهای
پروتسُتان
کلیساهای
پروتُستان
عیارتند از:
1-
كليسای لوتری.
2-
كليسای
پرزبتری.
3- كليسای
انگليكن.
4-
كليسای
باپتيست.
5-
كليسای
متوديست.
6-
كليسای
برادران.
7-
كليسای
پنطيكاستی.
8-
نهضت های
كاريز ماتیک.
9- كليسای
غير فرقه ای.
10-
كليسای
اوانجليكال.
کلیساهای
شاخه های
پروتستانت
1- كليسای لوتری
کليسای
لوتری نخست در
آلمان، و سپس
در کشورهای
اسکانديناوی
اشاعه يافت.
کليسای لوتری
در اين کشورها
کليسای دولتی می باشند و
هزينه هايشان
از بودجه
دولتی تأمين
می شوند. کليسای
لوتری دارای
سلسله مراتبی
از کشيشان است
که بسيار شبيه
به کليسای
کاتوليک می
باشد. مراسم
عبادی آن نیز
بی شباهت به
کلیسای کاتولیک
نیست، با اين
تفاوت که
مريم، مادر
مسيح، و ساير
مقدسين مورد
تکريم قرار
نمی گيرد و از
آنان طلب شفاعت
نمی شود. همانطور
که متذکر
شدیم، نهضت
لوتر از همان
آغاز سبب
پیدایی شاخه
های گوناگون
در مسیحیت
گردید. علت
این امر را
باید در آزادی
یی جستجو کرد
که لوتر برای
ابراز اندیشه
و خصوصاً
تفسیر کتاب مقدس
قایل
بود. کشیشان و
مسیحیان پیرو
لوتر و عقاید
او از همان
آغاز «لوتری»
نامیده شدند،
گرچه خودشان
از چنین
عنوانی خشنود
نبودند.
اعتقاد لوتر
بر این است که
نان و شراب در
مراسم خداوند
در عمل تبدیل
به بدن و خون
مسیح نمی
گردد، اما بدن
و خون مسیح بر
نان و شراب
قرار می گیرد
و با آن «هم گوهر»
می شود.
2- كليسای
پرزبيتری
يکی
از بزرگترين
چهره های نهضت
پروتستان، ژان
کالوَن (1509-1564)، کشيش و
عالم الهی
فرانسوی است. کالون
تعليم می دهد
که خدا از پيش
عده ای را برای
رستگاری و عده
ای را برای
هلاکت
جاودانی انتخاب
و مقرر کرده
است. کالون
اعتقاداتی بر
اساس کتاب
مقدس ارائه داد
که بسیاری از
کلیساهای
پروتستان
پیرو آن می باشند.
مهمترین اصل
اعتقادی
کالون به
مسأله رستگاری
و محدوده شمول
آن مربوط می
شود.
مسیح
بر روی صلیب
کفاره گناهان
بشر گردید، اما
عمل نجات بخش
او فقط شامل
آنانی می شود
که از ازل
برای رستگاری
مقرّر شده
اند. این عده
قدرت این را
ندارند که با
انتخاب الهی
مقاومت کنند و
مجبور به
پذیرش
رستگاری می
باشند. آنها
یکبار که فیض
خدا را
پذیرفتند،
دیگر برایشان
امکان بازگشت
و ارتداد و
سقوط وجود
ندارد و تا
ابد محفوظ می
باشند.
اعتقاد
کالون در خصوص
رستگاری
بیشتر حالتی جبرگرایانه
دارد و آزادی
بشر را در این
زمینه نمی
پذیرد. از نظر
اداره امور
کلیسا، کالون
روش
«پرزبیتری» ( Presbyterian
یا مشایخی)
را عنوان كرد
که طبق آن،
کلیسا تحت نظر
«پرزبیترها»
(مشایخ کلیسا)
اداره می شود.
شبان یا کشیش
کلیسا مجری
تصمیمات
مشایخ می
باشد. امروزه،
کلیساهای
پرزبیتری از
روش مدیریت
کالون پیروی
می کنند.
اما
به جز
کلیساهای
پرزبیتری،
بسیاری دیگر از
کلیساهای
پروتستان نیز
پیرو
اعتقادات
کالون در خصوص
رستگاری می باشند.
نظیر کلیسای
اَنگلیکن،
باپتیست، و برادران.
کلیساهای
متودیست و
پنطیکاستی و
چند شعبه کوچک
از مذهب
پروتستان،
پیرو عقاید
الهی دان
هلندی،
آرمینیوس (1559-1609)
هستند که با
اصول اعتقادی
جبرگرایانه
کالون درباره
مشیت الهی به
مخالفت
برخاست.
آرمینیوس،
مانند کلیسای
کاتولیک،
معتقد به
آزادی اراده
انسان در
پذیرش یا رد
رستگاری می
باشد.
3- كليسای انگليكن
در
قرن شانزدهم هنری هشتم (Henry XIII. /
از 1509 تا 1547
میلادی)، پادشاه
انگلستان کليسای
اَنگليکَن يا
کليسای
انگلستان را
پایه
گذاشت که در
رأس آن پادشاه
يا ملکه
انگلستان
قرار دارد.
مراسم و تشريفات
عبادی و سلسله
مراتب اداری
کليسای
آنگلیکان، بسيار
شبيه به
کليسای
کاتوليک می
باشد.
نهضت
اعتراض به
مذهب
کاتولیک، از
همان آغاز به
انگلستان نیز
راه یافت. در
این سرزمین،
چند قرن بود
که جریانهای
اصلاح طلب
خواهان تغییراتی
در ساختار
عقیدتی و
تشکیلاتی
کلیسای
کاتولیک
بودند، اما
همگی یا اعدام
شدند یا مجبور
به سکوت
گردیدند.
اما
در قرن
شانزدهم،
شرایط سیاسی و
اقتصادی انگلستان
برای پذیرایی
از چنین تحولی
و رهایی از
سلطة پاپ
مستعد بود. هنری هشتم ، پادشاه
انگلستان به
علل
خانوادگی، سیاسی،
و اقتصادی،
قانونی از
پارلمان
گذراند که به
موجب آن، شخص
پادشاه رییس کل
کلیسای
انگلستان
گردید و
کلیسای
انگلستان از
وابستگی به
واتیکان خارج
شد. این جدایی
و استقلال
گرچه در آغاز
فقط امور
تشکیلاتی را فرا
می گرفت، اما
پس از مدت
کوتاهی،
مسائل عقیدتی
را نیز در بر
گرفت و کلیسای
انگلستان
اصول اعتقادی
کالون را
پذیرفت.
جان
اسمیت
انگلیسی؛
4- «كليسای
باپتيست»
(تعمیدیون) ،
«پوریتن»
از
قرن دوازدهم
به بعد، در
بطن کلیسای
کاتولیک،
گرایشهایی به
اصلاحات
روحانی وجود
داشت که خود
را به گونه
های مختلفی
بروز می داد.
جالب اینجاست
که از همان آغاز
نهضت
اصلاحات، عده
ای از مسیحیان
این اعتراض را
عنوان کردند
كه اين
اصلاحات
بیشتر حالتی
ذهنی و عقیدتی
دارد و تأثیری
بر رابطه
نزدیک مؤمنین
با خدا
نگذاشته است.
این افراد خود
را از
کلیساهای
رسمی
پروتستان جدا
کردند و
کلیساهای
آزاد و مستقل
تشکیل دادند.
این معترضین
پروتستان را
بر حسب
کشورهایشان، «پیه
تیست» و «پوریتن» می نامند.
یکی
از این
گروههای
معترض، از
همان زمانی که
نهضت اعتراضی
لوتر پا می
گرفت، اين تعليم
را مطرح کردند
که تعميد
کودکان طبق اصول
کتاب مقدس
نيست و ايمان داران
بايد در سنی
غسل تعميد
بگيرند که
قادر به
درک و مفهوم و
اهميت روحانی
اين آيين
باشند. اين
گروهها
آناباپتيست (Anabaptist) نام
يافتند و به
شدت از سوی
کاتوليکها و پروتستانها
مورد شکنجه و
آزار قرار
گرفتند.
در
سال 1609، یک کشیش
اَنگلیکن انگلیسی
به
نام جان اسمیت (John Smyth / از 1554 تا 1612
میلادی) تحت نفوذ
مسيحيان
پوریتان قرار
گرفت و از کلیسای
انگلیکن جدا
شد و در سال 1612 میلادی
کلیسایی
را در
انگلستان
بنیاد نهاد که
به باپتیست
معروف شد. جان اسميت
نخست خود را
غسل تعميد داد
و از پيروان
خود نيز خواست
تا با آگاهی
بالغانه از
مفهوم توبه و
تعميد، مجددا
آيين غسل
تعميد را به
جا آورند.
علت
معروف شدن
آنان به
باپتیست
(تعمیدیون)
نیز همین
اعتقادشان
است که
ایمانداران
باید در سنی
غسل تعمید
گیرند که
مفهوم توبه و
ایمان را درک
کنند.
کلیساهای
لوتری و
پرزبیتری و
انگلیکن،
مانند
کاتولیکها،
کودکانی را که
در خانواده
مسیحی به دنیا
می آیند، در
دوره نوزادی
یا سالهای
اولیه کودکی
غسل تعمید می
دهند.
کلیساهای
باپتیست
اصولاً
کالوینیست
هستند. این
کلیسا خیلی
سریع در نقاط
مختلف اروپا و
آمریکا اشاعه
یافت. باپتیست
ها هیچ
اتحادیه بین
المللی
ندارند. در
آمریکا
گروههای
مختلف از کلیساهای
باپتیست تحت
پوشش اتحادیه
های گوناگون
گرد هم
می آیند. در
انگلستان نیز
کشیشان
باپتیست اتحادیه
ای دارند،
گرچه هر کلیسا
برای خود از
هر نظر مستقل
و خودگردان
است. باپتیست
ها یکی از
بزرگترین
شاخه های مذهب
پروتستان را
تشکیل می دهند.
جان
وسلی انگلیسی
در حال موعظه
برای
سرخپوستان
جورجیای
آمریکا در 1736
میلادی؛
5- «كليسای
متوديست» ، «کلوب
مقدس»
کلیسای
متودیست را
شخصی به نام
جان وسلی (John Wesley/
از 1703 تا 1791
میلادی) در
انگلستان
بنیاد نهاد.
او که پسر یک
کشیش انگلیکن
بود، در دوره
تحصیل خود در
دانشگاه آکسفورد،
تعدادی از
دانشجویان با
ایمان را گرد
خود جمع کرد و
تشکیل گروهی را
داد که به
«کلوب مقدس» یا
«متودیست»
معروف شد. چندی
بعد، جان به
همراه برادر
خود چارلز،
سفرهایی را به
اقصای
نقاط جزایر
بریتانیا
شروع کرد و در
همه جا مردم
را به توبه
واقعی و
بازگشت به سوی
مسیح دعوت می
کرد. او هیچ کلیسایی
تأسیس نمی
کرد؛ ویژگی
کارش این بود
که در اماکن
عمومی یا در
فضای آزاد
برای مردم موعظه
می کرد.
کليسای
متوديست
ديدگاه
آرمينيوس را
در خصوص رستگاری
اتخاذ کرد. آرمينيوس
یاکوبوس عالم
الهيات و
روحانی
اصلاحگر
هلندی (Arminius Jacobus/1509 تا 1609
میلادی)، به گزينش
مشروط روی
آورد که بر
طبق آن،
خداوند کسانی
را برای حيات
انتخاب می کند
که با ايمان خود
دعوت الهی به رستگاری
را اجابت کنند.
بشارت
ها و موعظه
های جان و
چارلز وسلی
باعث تحولی
عمیق در جامعة
رو به
انحطاط
انگلستان
گردید. گرچه
جان وسلی مایل
نبود که نهضتش
از کلیسای
انگلیکن جدا
شود، اما
آخرالامر
پیروانش
کلیسایی
تأسیس کردند
که به کلیسای
متودیست
معروف شد. این
نهضت خیلی
سریع در
آمریکا منتشر
شد. امروزه،
کلیسای
متودیست از شاخه های
مهم کلیساهای
پروتستان به
حساب می آید. سرودهای
روحانی و عمیق
چارلز وسلی
هنوز در کلیساهای
انگلیسی زبان
سروده می شود.
6- «كليسای
برادران» ؛
کلیسای
«برادران بسته»
و «برادران باز»
نهضتی
که امروزه
کلیسای
«برادران»
نامیده میشود،
در حدود سال 1830 میلادی
در
انگلستان
آغاز گشت. عده
ای از کشیشان
کلیسای
اَنگلیکن که
از خشکی و عدم
پویاییِ
کلیسا دل زده شده
بودند، آن را
ترک کرده، گرد
هم آمدند و
کوشیدند
جماعت
ایمانداران
را بر اساس
اصول عهد جدید
اداره کنند.
این عده به
طور خاص علیه
این سیاست
کلیسا اعتراض
می کردند چرا که فقط
کشیشان
دستگذاری شده
باید در خدمات
کلیسایی
مشغول باشند.
به علاوه جهت
حفظ وحدت «بدن
مسیح» یعنی
کلیسا، مایل
نبودند هیچ
نامی بر گروه
خود بگذارند.
حتی نام
«برادران» را
نیز ایشان برنگزیدند؛
اما وقتی
گروهی نامی
نداشته باشد،
طبعاً دیگران
برای آن نامی
ابداع می
کنند!
تأکید
عمده ایشان بر
این بوده است
که مؤمنین به
برابری حق
رهبری جلسات
عبادتی را
دارند، چون
طبق کلام خدا
همه
ایمانداران
کاهن هستند؛
در جلسات
ایشان نیز هر
هفته آیین
عشاء ربانی برگزار
می شد. به این
ترتیب، به
خاطر رد مقام
کشیشی به صورت
خدمتی رسمی،
برادران
توانستند این
حقیقت فراموش
شده را مجدداً
به اجرا در آورند
که هر
ایماندار
عطایی دارد و
می تواند جایی
در خدمت کلیسا
داشته باشد.
هر گروه از
جماعت
برادران از
استقلال
برخوردار بود
و توسط گروهی
از مشایخ که
معمولاً به
طور تمام وقت
در خدمت کلیسا
نبودند،
اداره می شد.
این
نهضت به تدریج
در سراسر جهان
گسترش یافت و
حتی امروزه
نیز یکی از
بزرگترین
انجمنهای میسیونری
را دارا می
باشد. اصول
اعتقادی
ایشان همانند
سایر
کلیساهای
محافظه
پروتستان می باشد.
متأسفانه در
همان سالهای
اولیه، شکافی
میان
کلیساهای
برادران رخ
داد؛ برخی خود
را «برادران
بسته»
نامیدند، و
بقیه به «برادران
باز» معروف
شدند. دستة
اخیر است که
بسیار فعال می
باشد.
سمبل
کلیسای
ماراناتا از
کلیساهای
پنطیکاستی (Maranatha Pentecostal
Church)؛
7- «كليسای
پنطيكاستی«
نهضت
پنطیکاستی از
یک دانشگاه
الهیات کانزاس
در ایالت
متحده آمریکا
آغاز شد. در
ژانویه سال 1901
میلادی، عده
ای از
دانشجویان
مطالعه کار
روح القدس در
کتاب اعمال
رسولان بودند.
توجه ایشان به
این نکته جلب
شد که طبق
مندرجات این
کتاب، هرجا که
مسیحیان
اولیه از روح
القدس پرُ می
شدند، به زبانهای
ناشناخته ای
که از روح
القدس دریافت می
داشتند، سخن
می گفتند. یکی
از آنان از
بقیه خواست تا
بر سر او دست
بگذارند و دعا
کنند تا او
نیز این تجربه
را بیابد.
آنان نیز بر سر
او دست گذاشته
و هنگامیکه به
دعا کردن پرداختند
او نیز
بلافاصله
شروع به سخن
گفتن به زبانهای
ناشناخته کرد.
به دنبال او
بقیه دانشجویان
نیز این تجربه
را دریافت
کردند.
این
نهضت که حالتی
پرُ شور در
مسیحیان
ایجاد می کرد،
موجب بشارت
انجیل و دعوت
مردم و بازگشت
به سوی ایمان
زنده و واقعی
گردید.
بدینسان در سال
1914 میلادی،
پیروان این
نهضت نخستین
تشکیلات خود
را تحت عنوان
«جماعت ربانی» (Assemblies Of God) در آمريكا
به ثبت رساندند.
در دهه هاى
بعدى،
تشکیلات
مستقل دیگری
نیز که پیرو
همین نهضت
بودند به وجود
آمدند.
نهضت
پنطیکاستی
خیلی سریع
سراسر جهان
مسیحیت و به
تمام کلیساها
سرایت کرد،
طوری که مسیحیان
وابسته به
کلیساهای
مختلف، بدون
اینکه کلیسای
خود را ترک
گفته، به
کلیساهای
پنطیکاستی بپیوندند،
تعمید به روح
القدس را
آنطور که پنطیکاستی
ها مطرح می
کنند، تجربه
می کنند. این
نهضت حتی به
کلیسای
کاتولیک نیز
وارد شده و
مورد تأیید
پاپ قرار
گرفته است.
ویژگی
این نهضت این
اعتقاد است که
تجربه تعمید
به روح القدس
که در کتاب
مقدس آمده،
تجربه ای است
جدا از توبه و
ایمان به
مسیح. نشانه
دریافت این تجربه،
فقط سخن گفتن
به زبانهای
ناشناخته ای
است که روح
القدس به فرد
عطا می کند.
باید متذکر شویم
که تمامی فرقه
ها و شاخه های
مسیحیت به موضوع
تعمید به روح
القدس
معتقدند، با
این تفاوت که
آن را تجربه
ای همراه و
همزبان با
توبه و ایمان
به حساب می
آورند.
8- «نهضت
های كاريزماتیک»
در
نیمه دوم قرن
بیستم، عده ای
از مسیحیان که
به روح القدس
و سخن گفتن به
زبانها معتقد
بودند، این
عقیده را مطرح
کردند که
یگانه نشانه
تعمید به روح
القدس سخن
گفتن به
زبانهای
ناشناخته
نیست، بلکه
نشانه های
خارق العاده و
فوق طبیعی
دیگری همچون
نبوت یا سخن
گفتن از جانب
خدا، گریستن،
فریاد کردن، خندیدن
و بسیاری
پدیده های فوق
طبیعی دیگر می
تواند نشانه
تعمید روح
القدس باشند.
و به گفته ای
دیگر، عده ای
از مسیحیان،
طبق اعتقاد
سنتی خود،
تعمید روح
القدس را
تجربه ای همزمان
با توبه و
ایمان می
دانند، اما
معتقدند که با
دعا و درخواست
از حضور خدا،
ایمانداران
باید از
عطاهای روح
القدس، نظیر
سخن گفتن به
زبانهای
ناشناخته،
نبوت،
معجزات،
مکاشفات، سرود
خواندن تحت
قدرت روح
القدس، بهره
مند گردند.
در
دهه های اخیر،
برخی از
کلیساهای
کاریزماتیک،
در تجمعات
خود، حالات و
حرکات و صداهای
خارق العاده
ای از خود
بروز می دهند
که معتقدند
تحت نفوذ و
قدرت روح
القدس ظاهر می
شود. تمامی
این جریانات
را می توان به
طور کلی، تحت عنوان
نهضت
کاریزماتیک
دسته بندی
کرد.
آرم
مدرسه و کالج
«کلیسای
غیرفرقه ای» در
آمریکا (Non-Denominational
Church Colleges and Schools)؛
9- «كليسای غير
فرقه ای»
امروزه
در اروپا و
آمريکا
کليساهای
مستقلی به
وجود آمده اند
که خود را
وابسته به هيچ
شاخه ای از
مذهب
پروتستان نمی دانند و
معتقدند که از
الگوی کليسای
اوليه ، که در کتاب
اعمال رسولان ذکرش
آمده، تبعيت
می کنند. اين
دسته از
کليساها معمول به
نوعی
کاريزماتيک
می باشند. هر
يک از آنها
نيز اصول
اعتقادی خاص
خود را دارند،
گرچه در اصول
اساسی غير فرقه
اعتقادات،همه
با هم و با
کليساهای سنتی
کاتوليک و
ارتودکس و
پروتستان
مشترک می باشند.
اين کليساها
خود را «غیر
فرقه ای» یا (non-denominational) می نامند.
10- «كليسای
اوانجليكال»
(اوانگلیکان)
این
کلیساها که به
(Evangelical) يا
به زبان
آلمانی و
زبانهای
نزدیک به آن (Evangelisch) «اوانگلیش»
ناميده می
شوند،
معمولاَ به
یکی از اين دو
دسته تعلق
دارند: اينها
يا همان كليساهای
غيرفرقه ای
هستند، يا جزو
كليساهاى مهم پروتستان
یعنی انگلیکن
یا پرزبیتری
یا باپتیست می
باشند. در هر
دو حال، تأکید
آنها بر ایمان
و عمل به
تمامیت پیام
«انجیل» می
باشد. این
کلیساها بر
رابطة شخصی و
عمیق با خدا
تأکید می
گذارند و
کسانی را به
عضویت می پذیرند
که این تجربه
را دارا
باشند.
تفاوت
كليسای كاتولیک
و پروتستان
شرح
تفاوت
اعتقاداتِ
کاتولیکها و
پروتستانها
امری است
دشوار و نیاز
به وقت بسیار
دارد. علت
عمدة این امر،
تفاوت های
بسیاری است که
میان فرقه های
مختلفِ خودِ
مذهب
پروتستان
وجود دارد.
همانطور که در
بخش 7 ملاحظه
فرمودید، فرقه
های گوناگون
پروتستانتیزم
از نظر فروع
معتقدات و نیز
شیوه ادارة
کلیساها با
یکدیگر تفاوت
دارند. این
فرقه ها را می توان
روی طیفی قرار
داد که یک
انتهایش را
بنیادگرایی
تشکیل می دهد
و انتهای
دیگرش را سنت
گرایی یی
مشابه با
کاتولیسیزم.
به همین دلیل،
به هنگام
مقایسه مذهب
کاتولیک با
مذهب پروتستان،
باید نخست
بپرسیم که
اعتقادات کاتولیکی
را با کدام
شاخه از مذهب
پروتستان می خواهیم
مقایسه کنیم.
این کار نیز
بسیار دشوار و
وقت گیر و
پیچیده خواهد
بود. لذا، در
فضای اندکی که
در اختیار
داریم، تفاوت
های مذهب
کاتولیک را با
عقاید و اصول
کلی مذهب
پروتستان
مقایسه
خواهیم کرد،
عقاید و اصولی
که میان همة
شاخه های مذهب
پروتستان
مشترک است.
اما
نخست باید به
این نکته
بسیار مهم
توجه داشت که
همه مذاهب
مسیحیت ( یعنی
کلیساهای
ارتودکس،
کاتولیک، و
پروتستان ) بر
سر اصول اصلی
اعتقادات با
یکدیگر توافق
دارند. همة
کلیساها بدون
هیچگونه
تردیدی ایمان
دارند که عیسی
مسیح پسر
یگانه خداست
که برای نجات
بشر تن گرفت، از
مریم باکره
زاده شد،
همچون انسان
زیست، بر صلیب
برای کفاره
کردن گناهان
بشر جان سپرد،
در سومین روز
زنده شد، به
آسمان
بازگشت، و
روزی برای
داوران جهان
باز خواهد
گشت. همة کلیساها
ایمان دارند
به روح القدس،
روح مقدس خدا،
که رستگاری را
در دل بشر به
عمل در می
آورد. و همه
ایمان دارند
که انسان فقط
به واسطة
ایمان به
فداکاری مسیح
بر روی صلیب،
از طریق توبه
و ایمان،
رستگار می
گردند.
تفاوت های
کلی کاتولیک
ها و پروتستان
ها
مرجع ایمان و
عمل
یکی از
اختلافات مهم
کاتولیکها و
پروتستانها،
ظاهراً بر سر
این است که
اصول ایمان و
عمل مسیحیت را
چه مرجعی
تعیین می کند.
اعتقادات مسیحیت،
و مناسک، و
روش زندگی
اجتماعی و
فردی مسیحیان
را کدام منبع
و مرجعی تعیین
می کند؟
کلیسای
کاتولیک بر
اساس سنت
باستانی کلیسا،
به سه مرجع
معتقد است:
1-
نخست، کتاب
مقدس
2- دوم، اگر
موضوع یا
مسأله ای در
کتاب مقدس تصریح
نشده باشد، نوشته
های پدران
کلیسا در سده
های نخستین
مسیحیت و سنن
و رسومی که از آن
روزگار باقی
مانده است
مرجع قرار می
گیرد؛
3- سوم،
تصمیمات و
مصوبات مجمع
اسقفانِ
کلیساهای
کاتولیک از
سراسر جهان،
تحت ریاست پاپ
(Magisterium) ،
تعیین کنندة
اعتقادات یا
مناسکی است که
در دو منبع و
مرجع اول یافت
نمی شود.
این
نگرش کلیسای
کاتولیک بدون
اساس نیست.
کلیسای
کاتولیک چنین
استدلال می
کند که پیش از
شروع نگارش
کتب عهد جدید،
کلیسا «بود».
مسیح نخست
کلیسا را
بنیاد نهاد و
بعد از آن،
کلیسا (رسولان
و جامعه
نخستین
مسیحیت) کتب عهد
جدید را به
وجود آورد.
مفسر این کتب
نیز کلیسا
بود. پیش از
تدوین کتاب
های عهد جدید
به صورت کتب
مرجع مسیحیت،
این کلیسا
(مجمع اسقفان) بود
که در خصوص
اعتقادات و
عبادات مسیحی
نظر می داد و
اتخاذ تصمیم
می کرد. حتی پذیرش
الهامی بودنِ
27 کتاب عهد
جدید نیز توسط
کلیسا صورت
گرفت. به
عبارتی دیگر،
کلیسای کاتولیک
معتقد است که
طبق انجیل متی
18: 15-20 و انجیل یوحنا
14: 26 و 16: 12-14 و 20: 21-23،
کلیسا صاحب
اقتدار می
باشد و روح القدس
آن را در همة
دوره ها و
اعصار به جمیع
راستی هدایت
می فرماید و
آنچه را که
مسیح در زمان
حیات بشری خود
صراحتاً
تعلیم نداد،
بر آن مکشوف
می سازد.
باید
پذیرفت که
کلیسای
کاتولیک در
برخی از مقاطع
تاریخ،
خصوصاً در
اواخر قرون
وسطی از این اقتدار
به تفریط بهره
گرفت. به همین
سبب، نهضت
پروتستان به
صورت واکنشی
افراطی در
مقابل آن قد
علم کرد. و
بدیهی است که
در هر دو
زمینه، چه در
افراط و چه در
تفریط، همیشه
اشتباهاتی رخ
می دهد.
واکنش
افراطیِ
پروتستانها
این بوده که
یگانه مرجع
اعتقادات و
روش زندگی
مسیحی را فقط
و فقط کتاب
مقدس بدانند.
به زعم
پروتستانها،
هر اعتقادی که
در کتاب مقدس
یافت نشود،
نمی تواند جزو
اصول
اعتقادات
مسیحی قرار
گیرد. شعار
اصلاح گران
این بود : «فقط
کتاب مقدس» که
به زبان لاتین
آن را Sola Scriptura
می گفتند.
پروتستانها
معتقدند که
نوشته های پدران
کلیسا نباید
همطراز کتاب
مقدس شمرده
شود، بلکه
باید در رتبه
ای پایین تر
از آن قرار
گیرد.
اما
این شعار
هیچگاه در عمل
قابل عمل
نبوده است،
چرا که همواره
مسائلی در
عرصه ایمان و
عمل وجود دارد
که در کتاب
مقدس صراحتاً
نیامده است.
در چنین
مواردی هر
شاخه ای از
کلیساهای پروتستان،
طبق تشخیص و
صلاحدید
رهبران خود،
دست به اتخاذ
تصمیم و تفسیر
کتاب مقدس می زند. به
عبارت دیگر،
کلیساهای
پروتستان نیز
عملاً اصول
اعتقادات خود
را توسط مجمع
رهبران خود تعیین
می کنند، اما
مجمعی که در
مقایسه با
مجمع علمای
کاتولیک،
طبعاً کوچکتر
است.
آیین های
کلیسایی
عیسی
مسیح در طول
زندگی بشری،
دو آیین وضع
نمود:
- یکی
آیین غسل
تعمید است،
- و
دیگری آیین
عشاء ربانی
(یا شام
خداوند).
رسولان
او نیز در
کتاب عهد جدید
فقط به این دو آیین
اشاره کرده
اند. کلیسای
کاتولیک به
استناد نوشته
ها و سنن پدران
کلیسا علاوه
بر این دو آیین،
پنج آیین دیگر
نیز جزو آیین
های کلیسایی
به حساب می
آورند که
عبارتند از:
-
آیین
های تأیید،
-
توبه و
مصالحه،
-
تدهین
بیماران،
-
انتصاب
به مقام
کهانت،
-
و
ازدواج.
کلیساهای
پروتستان فقط
به همان دو
آیینی که در
کتاب عهد جدید
آمده است،
قائلند.
در
زمینه موضوع
آیین ها، صرفنظر
از تعدادشان،
آنچه که
کاتولیکها و
پروتستانها
را از یکدیگر
متمایز می
سازد، اهمیتی
است که هر یک
از ایشان برای
این آیین ها
قایل است. در
کلیسای
کاتولیک،
آیین ها
خصوصاً آیین
عشاء ربانی
عناصر اصلی
عبادت را
تشکیل می
دهند، حال
آنکه در
کلیسای
پروتستان
«موعظة کتاب
مقدس» در مرکز
مراسم عبادی
قرار دارد.
در
کلیسای
کاتولیک،
آیین ها
تجلیات و
مظهرهای ملموسِ
فیض خدا و
حقایق مجرد و
غیرملموس
روحانی می
باشند، در
حالیکه در
کلیساهای
پروتستان
بیشتر به خودِ
حقایق در شکل
تجریدی و
انتزاعی شان
توجه می شود.
در کلیسای
کاتولیک،
اهمیت آیین ها
قدرت خاصی به
کشیشان می
بخشد. در
کلیساهای پروتستان
کشیشان از
چنین اقتداری
برخوردار نیستند.
مسئله رهبری
کلیسا و
تشکیلات
اداری
کلیسای
کاتولیک
دارای ساختار
سازمانی و سلسله
مراتب مشخصی
است. «پاپ» (به
معنی پدر) در
رأس کلیسای
کاتولیک قرار
دارد؛ تحت
نظارت او،
اسقفان تعیین
و منصوب و به
خدمت مشغول می
شوند؛ هر اسقف
مسئول امور
کلیساهای
منطقه ای است
که تحت نظارت
او قرار دارد؛
کشیشان کلیساهای
منطقه را او
تعیین می کند.
در هر کلیسا
نیز یک یا چند
کشیش و شماس
خدمت می کنند.
در
مذهب
پروتستان، هر
شاخه دارای
سازمان و تشکیلات
خاص خود می
باشد. تشکیلات
کلیساهای انگلیکن
و لوتری شبیه
کلیسای
کاتولیک است،
با این تفاوت
که هیچ مقامی
در این کلیسا
از مرجعیتی
همپایه پاپ
برخوردار
نیست. سایر
کلیساهای پروتستان
اکثراً به
صورت محلی و
مستقل اداره می
شوند، حتی اگر
از مجمعی بین
المللی نیز برخوردار
باشند.
موضوع کتاب
مقدس
در
مورد کتاب
مقدس، دو
تفاوت عمده
میان کاتولیکها
و پروتستانها
وجود دارد.
یکی بر سر
تعداد
کتابهای مقدس
می باشد، و
دیگری بر سر
حق تفسیر آن.
- همه
کلیساها
تعداد کتاب
های وحیانی
عهد عتیق را 39 و
عهد جدید را 27
می دانند. اما
کلیسای
کاتولیک در
قرن پانزدهم،
چند کتاب دیگر
را خود
یهودیان نیز
جزو کتب
وحیانی خود
نمی دانند، به
عهد عتیق
اضافه کرد.
اما
پروتستانها
همان 39 کتاب
اولیه را به
رسمیت می
شناسند. در
خصوص تعداد
کتب عهد جدید
میان همه
مذاهب مسیحیت
اتفاق نظر
وجود دارد.
-
کلیسای
کاتولیک
معتقد است حق
تفسیر کتاب
مقدس و تدوین
اصول اعتقادات
با کلیسا است.
در کلیسای
کاتولیک، یک مرجع
عالی وجود
دارد به نام Magisterium
كه در مورد
تفسير بخشهاي
مورد مناقشه
از كتاب مقدس
نظر مي دهد، و
اين نظر براي
كاتوليكها صائب
است. اما
كليساهاي
پروتستان هر
فرد مسيحي و
هر كليسا را
در تفسير كتاب
مقدس آزاد مي
داند.
موضوع
رستگاری
در
عهد جدید،
رستگاری منوط
به ایمان
آوردنِ شخص به
عیسی مسیح به
عنوان پسر خدا
می باشد که از
آسمان به زمین
آمد و انسان
شد و رنج کشید
و مصلوب شد و
جان سپرد، و
روز سوم پس از
مرگش، با بدن
خود زنده شد.
شخص باید
ایمان بیاورد
که مرگ مسیح
بر روی صلیب
کفاره
گناهانش را
پرداخته است؛
این کفاره
قادر است او
را از مجازات
ابدی در جهنم
رستگار سازد و
حیات جاودانی
بخشد. شخص با
ایمان آوردن
به این حقایق،
زندگی خود را
نیز تسلیم عیسی
مسیح می نماید
و عهد می کند
که مطابق
تعالیم مسیح و
هدایت روح
اقدس زندگی
کند. همه
مسیحیان از هر
مذهب و
کلیسایی به
این اصل بنیادین
اعتقاد دارند.
تفاوت در نحوه
پیاده کردن
این حقیقت در
زندگی
مسیحیان می
باشد.
کاتولیکها
از آنجا که
برای کلیسا
مرجعیت و جایگاهی
بسیار رفیع
قائلند،
معتقدند که
فیض رستگاری
از طریق کلیسا
و آیین های
کلیسایی به
سوی شخص جاری
می شود. کسی که
مشتاق دریافت
رستگاری از
طریق مسیح
است، باید
نخست آیین
توبه و مصالحه
و بعد آیینهای
تعمید و تأیید
را به جا آورد؛
آنگاه به
کلیسا می
پیوندد و می
تواند در آیین
عشاء ربانی
(یا در اصطلاح
کاتولیکی،
قربان مقدس) و
سایر آیینها
شرکت کند. از
آنجا که این
آیینها را فقط
کشیشان می
توانند به جا
آورند، طبعاً
ایشان از مقام
و جایگاه خاصی
در انتقال فیض
رستگاری به
افرادی ایفا
می کنند.
کلیساهای
پروتستان فقط
و فقط «ایمان»
را اساس رستگاری
بشر می داند.
وظیفه کشیشان و
خادمین کلیسا
فقط اعلام
مژده رستگاری
و خدمت به
کسانی است که
به این مژده
ایمان می
آورند؛ اما
ایشان شخصاً
اقتداری در
رستگاری فرد
ندارند. هر
فرد با شنیدن
و ایمان آوردن
به این پیام
رستگاری، می
تواند حیات
جاودانی را
مستقیماً از
خدا دریافت
دارد و خون
عیسی مسیح او
را از گناهانش
پاک ساخته،
شایسته این
زندگی ابدی می
سازد.
نتایج این
تفاوت ها
طبیعی
است که هر
اعتقاد و
نگرشی نتایجی
عملی به دنبال
می آورد.
ذیلاً به
اختصار
پیامدهای این
نگرشها را در
کلیساهای
کاتولیک و
پروتستان به
اختصار از نظر
می گذرانیم.
- مراسم
عبادی در
کلیسای
کاتولیک
بیشتر حالتی
ملموس و عملی
دارد. مسیحی
کاتولیک می
داند که با
شرکت در مراسم
قربانی مقدس (
عشاء ربانی )،
از فیض الهی
برخوردار می
شود. اعتراف
او به گناهانش
نزد کشیش اعلام
مغفرت از سوی
او، وجدان او
را مطمئن می سازد
که آمرزش الهی
را قطعاً
دریافت داشته
است ( یوحنا 23:20).
آیین تعمید او
را از ورود به ملکوت
خدا مطمئن می
سازد. در
کلیسای
پروتستان،
تأکید بر درک
عمیق
اعتقاداتی
نظیر کفاره مسیح
است؛ همچنین
مرکزیت
عبادات را در
کلیسای پروتستان،
موعظه تشکیل
می دهد. اینها
همگی مسائلی
که برای
درکشان باید
از قوة تفکر
انتزاعی
برخوردار بود.
- تشکیلات
منسجم
کلیسایی
کاتولیک موجب
حفظ وحدت
عقیدتی و
اداری آن در
طول قرون و
اعصار گشته
است. اما
آزادی اندیشه
نزد
پروتستانها،
هم موجب
پویایی در
الهیات و شیوه
اداره
کلیساها شده،
و هم پراکندگی
و کثرت شاخه
ها و فرقه را
سبب گشته است.
- تأکید
کلیسای
کاتولیک بر
مرجعیت «مجمع
اسقفان» در
تعیین اصول
اعتقادات،
باعث شده که
اعتقادات
جدید دائماً
وارد کلیسا
شود،
اعتقاداتی که
نه در سنت
پدران اولیه
کلیسا یافت می
شود، نه در
کتاب مقدس.
کدامیک
بهتر است؟
این
سؤالی است که
برای بسیاری
مطرح است. این
کانون از آنجا
که مصمم به
حفظ بی طرفی
است، قادر به
پاسخ به این
سؤال نمی
باشد. همانطور
که از مطالعه
این مطالب
مشخص است، هر
یک از این کلیساها
دارای نقاط
قوت خاص خود
می باشند.
اعتقاد این
کانون این است
که همگی این
کلیساها ایمان
به خدا و پسرش
عیسی مسیح را
موعظه می
کنند. هر که در
هر کلیسایی از
ایمانی صادقانه
برخوردار
باشد، قطعاً
مقبول خدا
واقع خواهد
گشت. اما هر
فرد مؤمن باید
با تحقیق و
خصوصاً
مطالعه کتاب
مقدس، آن
کلیسایی را
برگزیند که با
عوالم و
روحیات خاص
خودش سازگار
باشد.
اصلاحات در
كليساي
كاتولیک
از
همان آغاز
نهضت اعتراض
لوتر و سایر
کشیشان،
کلیسای کاتولیک
سرانجام
پذیرفت که
باید به پاره
ای از اصلاحات
از داخل تن در
دهد. اگر
واتیکان پیش
از این زمان
صدای اصلاح
طلبانة
کشیشان خود را
می شنید و می
پذیرفت، شاید
هیچگاه جهان
مسیحیت اینچنین
دچار تفرقه
نمی شد.
امروزه
کلیسای
کاتولیک
براهمیت
مطالعه کتاب
مقدس در زندگی
روزمره
مسیحیان
تأکید می
گذارد و اجرای
مراسم
کلیسایی از
زبانهای محلی
مردم استفاده می
کند، بر خلاف
گذشته که همه
مراسم به زبان
لاتین (ایتالیایی
باستان)
برگزار می شد.
این تحولات به
طور خاص از
زمان شورای
واتیکان دوم
که دهه 1960 تشکیل
شد، تصویب
گردید و به
موقع اجرا در
آمد.
کتب
عهد عتیق
1- امثال 2-
اعداد 3- اشعیا 4-
استر 5- ارمیا 6-
پیدایش 7- ایوب 8-
اول سموییل 9- اول
تاریخ 10-
اول پادشاهان
11- خروج 12- حجی 13-
حبقوق 14- جامعه 15-
تثنیه 16- دوم
تواریخ
17- دوم پادشاهان 18-
داوران 19-
دانیال 20-
خزقیال نبی 21- عاموس 22-
صفنیا 23- زکریا 24-
روت 25- دوم
سموییل
26- مراثی 27-
ارمیا 28-
لاویان 29-
غزلهای سلیمان 30-
عوبدیا عزرا 31-
نحمیا 32- ناحوم 33-
میکاه 34- ملاکی 35-
مزامیر 36-
یوییل
کتب
عهد جدید
1- اعمال
رسولان
2- یوحنا 3- لوقا
4- مرقس 5- متی 6-
افسسیان 7- غلاطیان
8- دوم قرنتیان 9- اول
قرنتیان 10-
رومیان 11- اول
تیموتاِِِِیوس 12- دوم
تسالونیکیان 13- اول
تسالونیکیان 14-
کولسیان 15-
فلیپیان 16-
یعقوب 17-
عبرانیان 18- فیلیمون
19- تیتوس 20- دوم
تیموتایوس 21-
سوم یوحنا 22- دوم
یوحنا 23-
اول یوحنا 24- دوم
پطرس 25-
اول پطرس 26-
مکاشفه 27- یهودا.
منابع:
- سایت " masihiyat.150m.com ".
- نوشته ای
از سلمان
رضایی روش از
سایت "ملکوت
خدا".
- سایت "magnoliabox.com".
- سایت " maranathalive.or".
- سایت "norseaodyssey.com".
- سایت "i-uk.com".
- سایت " fo.tografi.com".
- نوشته ای
از
بابک
جاویدان خرد از سایت "magnoliabox.com".
(پژوهش،
گردآوری،
تدوین و
پیرایش از
سروش آذرت: 14 دی
1392 / 4 ژانویه 2014
میلادی)
.................. ................. ............... ............... ............
با
تشکر از سایت " masihiyat.150m.com "، و از
سلمان رضایی
روش از سایت "ملکوت
خدا"، و از
بابک
جاویدان خرد و
از سایت "magnoliabox.com"، و از
سایت " maranathalive.or"،
و از سایت "norseaodyssey.com"، و از
سایت "i-uk.com"،
و از سایت " fo.tografi.com"، / سایت
خانه و خاطره/
سروش آذرت/ 14 دی
1392 خورشیدی/ 4
ژانوبه 2013
میلادی/