با
سلام.
به
سایت خانه و
خاطره خوش آمدید.
شیخ
مرتضی انصاری
خاتم
الفقهاء
والمجتهدین
"شیخ اعظم
انصاری"
تمثال
خاتم الفقهاء
والمجتهدین
"شیخ اعظم
انصاری"؛
شیخ
مرتضی انصاری
(زاده
سال 1214 قمری در
دزفول / متوفی
سال 1281 قمری در
نجف / اجازه
روایت و
اجتهاد از ملا
احمد نراقی در
کاشان)
مرجعیت
عام شیعه
از
سال 1262 تا 1266 قمری
مرجعیت عامه شیعیان
به آیةالله شیخ
محمد حسن
اصفهانی صاحب
جواهر (در
مورد صاحب
جواهر در
انتهای
نوشتار) منتقل
شد، و بعد از
فوت شیخ محمد
حسن اصفهانی
(صاحب جواهر)
در سال 1266 قمری ،
شیخ مرتضی
انصاری برای
مدت 15 سال مرجع
تقلید شیعیان
از هند تا
مغرب اقصی شد.
شيخ مرتضی
انصاری ، پدرش
شيخ محمد امين
و نسبش به
جابر بن عبدالله
انصاری (وفات 78
قمری) از
صحابه پيامبر
(ص) می رسد. شيخ
محمد امين از
علما و مروجين
دين اسلام بود
او بجز شيخ
مرتضی دو فرزند
ديگر به نامهای
شيخ منصور و
شيخ محمد صادق
نيز داشت. شیخ
محمد امین به
سال 1248 قمری با
بيماری طاعون
در خارج از
شهر دزفول فوت
و در نزديکي بابايوسف
به خاک سپرده
شد. مادر شيخ
مرتضی دختر
شيخ يعقوب
فرزند شيخ
احمد بن شيخ شمسالدين انصاری
است. وی از
زنان پرهيزگار
زمان خود بود.
وی به سال 1279 قمری
در نجف اشرف
از دنيا رفت. شیخ
مرتضی انصاری
مقدمات علوم
را در زادگاهش
نزد پدر و عموی
خود شيخ حسين
انصاری، که از
اکابر علمای
آن شهر بود،
فرا گرفت. در 1232 ق
با پدرش به
عتبات رفت و
در آنجا مدت
چهار سال در
خدمت سيد محمد
مجاهد (وفات 1242 ق)
و شريف العلمای
مازندرانی
(وفات 1245 ق) درس
خواند. شيخ
مرتضی انصاری
بر اثر محاصره
کربلا توسط
داوود پاشا و
عدم امکان
تحصيل ابتدا
به کاظمين رفت
و در 1236 قمری با
عدهای به
دزفول بازگشت.
اما يک سال
بعد به کربلا
برگشت و بار
ديگر به
فراگيری علوم
دینی در خدمت
شريف العلماء
پرداخت. پس از
گذشت يک سال
عازم نجف
گرديد و از
محضر درس شيخ
موسی کاشف
الغطاء (وفات 1241
ق) استفاده
نمود.
در 1240
ق پس از آمدن
به زادگاهش
رهسپار زيارت
مشهد شد و در
مسير خود از
حوزههای
علمي شهرهای
بروجرد،
اصفهان و
کاشان ديدن
کرد. در
بروجرد به
حوزه درسی شيخ
اسدالله
بروجردی (وفات
حدود 1271 ق) و در
اصفهان به
حوزه درس سيد
باقر شفتی
پيوست که
اقامت در هر
يک از اين
حوزهها بيش
از يک ماه به
طول نينجاميد.
اما شيخ مرتضی
4 سال در کاشان
توقف کرد و در
محضر ملا احمد
نراقی به
تکميل
معلومات خود پرداخت.
پس از گرفتن
اجازه روايت و
اجتهاد از ملا
احمد نراقی
رهسپار مشهد
گرديد. ملا
احمد نراقی از
اين دوران به
نیکی ياد میکند
و علاقهمند
به مباحثه علمی
با شيخ مرتضی
انصاری بوده
تا جایی که پس
از رفتن شيخ
از کاشان
بيان نمود،
بهره علمی که
من از اين
جوان بردم بيش
از دانشی بود
که او از من
آموخت.
شيخ پس از
پنج ماه توقف
در مشهد به
تهران و پس از
شش سال مسافرت
در سال 1246 ق به
زادگاهش
دزفول بازگشت
و در رأس حوزه
علميه شهر
دزفول قرار
گرفت. در 1249 ق به
نجف وارد شد و
به حوزه
درس شيخ علی
کاشف الغطاء
(وفات 1254 ق) و به مجلس
درس شيخ
محمدحسن اصفهانی صاحب جواهر (وفات
1266 ق) پيوست اما
در هر يک از
اين حوزهها
چند ماهی
بيشتر نبود و
به زودی خودش
مستقلاً به
تشکيل جلسات
درس پرداخت.
شیخ
مرتضی انصاری در سال 1266 ق پس
از درگذشت شيخ
محمد حسن
اصفهانی معروف
به صاحب جواهر
به مرجعيت شيعه
رسيد و به مدت
پانزده سال
پيشوای دینی شيعيان شد.
شيخ
مرتضی
انصاری یکی از برجسته
ترين نوابغ فقهی شيعه و
مبتکر علم
اصول و او را
«خاتم الفقها
و المجتهدين»
لقب دادهاند.
مرجعيت دینی مطلق شيخ مرتضی
انصاری سبب
گرديد که
بيشتر وجوه شرعی
شيعيان از هند
(موقوفه
اوده) تا
مغرب اقصی که
پيش از وی به
روحانيون محلی پرداخت میگرديد
برای او فرستاده
شود. شيخ هر
بامداد در
جامع هندی به
تدريس فقه و
اصول می پرداخت
و بسياری از
شاگردان او که
شماره آنها را
تا 500 تن دانستهاند،
بعدها خود عالمی بزرگ و
مجتهدی مسلم
گرديدهاند.
شاگردان
شيخ مرتضی
انصاری
تعدادی
از شاگردان شیخ
مرتضی انصاری نيز، تأثير
شگرفی در اوضاع
سياسی و اجتماعی
دوران خود
برجای
گذاشتند. از جمله:
- ميرزا
محمدحسن
شيرازی با
فتوای تاریخی تحريم
تنباکو کمر
استعمار
اقتصادي
انگلستان را
شکست.
- ملا
محمد کاظم
خراسانی معروف
به آخوند
خراساني يکي
از زعمای
روحاني
انقلاب
مشروطيت.
- سيد
جمال الدين
اسدآبادی که
از 1266 ق به مدت
چهار سال از
محضر شيخ
استفاده برد و
تحصيلات خويش
را به پايان
رساند؛ تلاش
زيادي در
بيداری و
اتحاد جهان
اسلام و وحدت
ميان شيعه و سنی داشت و
مبارزه همه
جانبهای بر
عليه استعمار
انگليس انجام
داد.
شيخ مرتضی انصاری
زندگی بسيار
زاهدانه و
سادهای
داشت. وی سه
همسر برگزيد و
چون در 1281 ق در
شهر نجف
درگذشت دو
دخترش به
نامهای بی بی فاطمه و بی بی زهرا که
تنها فرزندان
شيخ بودند
توانایی
مالی مناسبی برای
برگزاری
مراسم سوگواری
نداشتند. پس
از درگذشت یکی از
بزرگترين
مراجع تقليد
شيعه گويند
تمامی ماترک وی
برابر هفده
تومان ايرانی
بوده و معادل
همان مقدار
نيز به ديگران
بدهکار بوده
است.
شيخ مرتضی انصاری
بيش از 30 کتاب و
رساله نوشته.
............... ............... ............
مرجعیت
عام شیعه
در
سال 1266 قمری آیةالله
شیخ محمد حسن
اصفهانی صاحب
جواهر در
لحظات آخر حیاتش
در جمع بزرگان
شیعه خطاب به
شیخ مرتضی
انصاری گفت: این
مرجع شما بعد
از من است» و پس
از درگذشتش ،
شیخ مرتضی
انصاری مرجعیت
عام شیعه را یافت.
شیخ
مرتضی انصاری
پس از شیخ علی
کاشف الغطاء و
برادرش شیخ
حسن کاشف
الغطاء و همچنین
شیخ محمد حسن
صاحب جواهر ریاست
و اداره حوزه
علمیه نجف را
از سال 1266 (قمری)
تا 1281 (قمری) به
مدت 15 سال به
عهده داشت و شیعیان
جهان از وی
تقلید میکردند.
شیخ
در سن 67 سالگی
در 18 جمادیالثانی
سال 1281 قمری در
نجف درگذشت.
وصیاش سید علی
شوشتری بنا به
وصیت شیخ بر
جنازه او نماز
گزارد و بدنش
در جوار بارگاه
امام علی دفن
شد.
............... ............... ............
شیخ مرتضی
انصاری و دختر
ناصرالدین
شاه
دختر شیخ
انصاری (ره)
فرمود: «روزی دختر
ناصرالدین
شاه برای زیارت
و دیدار با
پدرم وارد
منزل ما در
نجف اشرف شد.
آثار زهد عیسوی
و علائم ورع یحیوی
را در پیشانی
شیخ یافت. در
اتاق او کمی
پشکل - بجای
زغال- در منقل
مشتعل بود و یک
سفره حصیری به
دیوار آویزان. در
کنار منقل گلی
یک « پیه سوز
سفالی» اتاق
را نیمه روشن
کرده بود. اینها
بود اسباب
اتاق آن قطب
دائره فقاهت! شاهزاده
وقتی وضع اتاق
را برانداز
کرد نتوانست
از اظهار مطلب
درونی خود
خودداری کند
از این رو گفت:
اگر ملا و
مجتهد این است
پس حاج ملا علی
کنی چه می گوید؟! سخنش
هنوز تمام
نشده بود که شیخ
انصاری از جای برخاست
و با ناراحتی
فرمود: چه گفتی؟
این کلام
کفرآمیز چه
بود؟ بدان که
خود را جهنمی
کردی، برخیز و
از نزد من دور
شو، و حتی یک
لحظه اینجا
نمان؛ زیرا می
ترسم عقوبت تو
مرا هم بگیرد» و شاهزاده
از تهدیدات شیخ
به گریه افتاد
و گفت: «آقا!
توبه کردم،
نفهمیدم مرا
عفو کنید دیگر
از این غلطها
نمی کنم!» شیخ
از خطای او
گذشت و فرمود: «تو
کجا و اظهار
نظر درباره
ملا علی کنی
کجا ؟»
................. ............... ............... ............
شیخ مرتضی
انصاری
(استاد متاخرین)
وی روز عید
غدیر سال 1214 ق .
در شهر دزفول
در خانواده
علم و ادب ،
متولد شد،
پدرش شیخ محمد
امین ، نام
اولین فرزندش
را مرتضی
انتخاب کرد.
رویای
صادق
مادر شیخ مرتضی
انصاری
قبل از تولد وی
، شبی حضرت
امام صادق علیه
السلام را در
عالم رویا می
بیند که قرآنی
طلاکاری شده
به او داد.
معبرین خوابش
را و عطای
امام را به
فرزندی صالح و
بلندمرتبه
تعبیر کردند و
چنین شد که
جهان تشیع
مفتخر به وجود
این شخصیت گردید
که از نسل
جابر بن
عبدالله
انصاری (از طایفه
خزرج) ،
فرزندی پا به
عرصه گیتی
بگذارد که
استمرار بخش
خط ولایت و
امامت باشد.
جابر
بن عبدالله بن
عمرو بن حرام
انصاری (از مردم
مدینه و از طایفه
خزرج) از نیاکان
و پدران شیخ
مرتضی انصاری
در یکی از
محله های شهر
دزفول که نامش
محله مشایخ
انصار و در
شمال غربی
بقعه معروف «سبز
قبا» واقع است.
گروهی که اکثر
آنها فقیه و
اهل علم و عمل
اند زندگی می
کنند و از
آنجایی که جدّ
بزرگ این
خاندان جابر ین
عبدالله
انصاری (16 - 78 قمری و بعضی سال
وفات وی را در 98 قمری ذکر کرده
اند) آنها را
جابری انصاری
می گویند.
جابر بن
عبدالله بن
عمرو بن حرام
انصاری از
مردم مدینه و
از طایفه خزرج
و از اصحاب
بزرگ رسول
الله صلی الله
علیه و آله
بوده است.
عبدالله پدر
جابر از
بزرگان قبیله
خزرج و از
نخستین
مسلمانان مدینه
است و در بیعت
عقبه شرکت
نموده و از
کسانی بوده که
سوگند خوردند
پس از مهاجرت
پیامبر به مدینه
جان و مال خود
را فدای آن
حضرت کنند.
عبدالله در
غزوه بدر و
احد شرکت کرد
و در احد از
سربازانی بود
که محافظت دره
نزدیک به میدان
جنگ به ایشان
سپرده شده
بود، در اواخر
جنگ که به سود
مسلمانان بود
بسیاری از یارانش
دره را برای
جمع آوری غنایم
ترک نمودند،
عبدالله و
فرمانده دسته
و چند نفر دیگر بر
جای ماندند و
سپس که جنگ
مغلوب شد،
گرفتار حمله قریش
گردید و در
راه انجام وظیفه
شهید شدند. جابر
بن عبدالله از
رسول خدا صلی
الله علیه و
آله 1540 حدیث نقل
کرده است و
اولین کسی است
که قبر حضرت
امام حسین علیه
السلام را چهل
روز پس از
شهادتش زیارت
کرده و در این
موقع نابینا
نبوده است. در
بعضی از منابع
آمده است که
در زمان زیارت
قبر امام حسین
علیه السلام
جابر نابینا
بوده است.
پدر
و مادر شیخ
مرتضی انصاری
پدر شیخ
به نام محمد
امین از علمای
پرهیزکار و از
زمره احیاگران
دین مقدس
اسلام بوده
است و در سال 1248 قمری خاکیان را
بدرود گفته
است. مادر شیخ
دختر شیخ یعقوب
فرزند شیخ
احمد بن شیخ
شمس الدین
انصاری است. وی
از زنان پرهیزکار
عصر خود و از
زنان متعبده
بود و نوافل
شب را تا
هنگام مرگ ترک
نکرده و چون
اواخر عمر نابینا
شده بود شیخ
مقدمات تهجد وی
را فراهم می
کرد حتی آب
وضویش را در
موقع احتیاج
گرم می کرد این
بانوی مکرمه
به سال 1279 قمری در نجف اشرف
از دنیا رفت و شیخ
در غم فقدان
مادر بسیار
متاثر و غمناک
شد و گریه کرد.
خانواده
شیخ مرتضی انصاری
( رحمت الله علیه
)
شیخ سه
همسر داشته
است. اولین آنها
دختر شیخ حسین
انصاری- که
نخستین
استادش بوده و
از این همسر یک
دختر به نام بی
بی فاطمه
داشته است. دومین
همسر شیخ ،
دختر میرزا
مرتضی مطیعی
دزفولی بوده
که از وی یک
دختر به نام بی
بی زهرا
بازمانده است.
سومین همسر وی
اهل اصفهان یا
رشت بوده که
از او یک
فرزند پسر به
دنیا آمده لکن
قبل از تولد
از دنیا رفته
است.
برادران
شیخ مرتضی
انصاری
دو
برادر،
کوچکتر از شیخ
در خانواده
محمد امین می زیسته
است اولی به
نام شیخ منصور
و دومی شیخ
محمد صادق. شیخ
منصور در سال 1224 قمری در دزفول
تولد یافت تحصیلاتش
را نزد برادرش
شیخ مرتضی
انصاری تلمذ
نموده و یکی
از رجال معروف
این خاندان و
از بزرگان
فقها و اصولین،
ادیب، حافظ
قرآن مجید،
جامع معقول و
منقول و فروع
و اصول و شاعری
توانا بوده
است. او پس از
وفات برادرش شیخ
انصاری در
مسجد وی در
نجف اشرف
اقامه جماعت می
کرد و مجلس
درس نیز داشته
و به سال 1294 قمری در سن هفتاد
سالگی در آن
مکان مقدس داعی
حق را لبیک
گفت و در باب
قبله متصل به
مقبره شیخ مرتضی
انصاری
مدفون گردیده
است. اثر علمی شیخ
منصور که
اکثرا به صورت
منظومه است از
وی باقیمانده
است.
شیخ محمد
صادق سومین
برادر شیخ
مرتضی است که
در سال 1234 قمری در دزفول به
دنیا آمد و پس
از تحصیل
مقدمات و سطح
در همان شهر،
رهسپار نجف
اشرف گردید و
فقه و اصول را
نزد برادرش شیخ
انصاری فرا
گرفت و به
درجه اجتهاد
نائل گردید و
در سال 1298 قمری در همانجا
بدرود حیات
گفت.
تحصیلات
شیخ مرتضی
انصاری در ایران
وی از
دوران صباوت ،
عشق تحصیل و
فراگیری
معارف
جاودانه و حیاتبخش
اسلام را داشت
و با جدیت بسیار
تا نیمه شب به
مطالعه و تالیف
دروس خود همت
می گمارد. مرتضی
ادبیات عرب و
مقدمات را نزد
پدرش و
دانشوران
دزفول سپری
کرد و فقه و
اصول و دوره
سطح را خدمت شیخ
حسین انصاری
(عموزاده اش)- که
از فقهای سپید
نام دزفول بود
تلمذ نمود.
تحصیلات
در عتبات
شیخ در
سال 1232 قمری به
همراه پدرش شیخ
محمد امین به عتبات -
کربلا و نجف -
جهت تکمیل
دروس و ترقی
اندیشه هایش
رهسپار شد. شیخ
محمد امین در
کربلا به محضر
سید محمد
مجاهد - که از
فقهای بزرگ شیعه
در آن زمان
بود و ریاست
حوزه کربلا را
داشت رسید. پس
از معرفی خود،
سید مجاهد
احوال استاد
نخستین خود - شیخ
حسین انصاری
را که در زمانی
با هم در درس
پدرش سید علی
طباطبایی -
صاحب ریاض -
حاضر می شدند
و با یکدیگر
دوست و همدرس
بودند پرسید.
شیخ محمد امین
گفت : ایشان
برادرزاده من
است و اکنون
مشغول تدریس
فقه و اصول و
تربیت طلاب
است . سید
مجاهد بر
احترام آنها بیفزود
و فرمود: به جز
زیارت معصومین
علیه السلام
مقصود دیگری نیز
دارید؟ شیخ
محمد امین
پاسخ داد:
فرزندم را برای
استفاده از
محضر مبارک
آورده و به شیخ
مرتضی که در
آخر مجلس
نشسته بود،
اشاره کرد، سید
نگاهی خاص به
شیخ کرد! زیرا
کمتر کسی در
سنین 18 سالگی می
توانست از
محضر درس
استاد و فقیهی
فرزانه چون او
استفاده کند،
لذا برای آزمایش
معلومات فقهی
طلبه جوان
مساله ای پیش
آورد و گفت : شنیده
ام برادرم شیخ
حسین (انصاری)
در دزفول نماز
جمعه می خواند
در حالی که بسیاری
از فقهای شیعه
اقامه نماز
جمعه را در
زمان غیبت ولی
عصر (عج ) جائز
نمی دانند. در
این موقع شیخ
مرتضی دلایلی
در وجوب نماز
جمعه در زمان
غیبت بیاورد
که سید مجاهد
از تقریر دلیل
ها و بیان
مطلب او شگفت
زده شد و به شیخ
محمد امین رو
کرد و گفت : این
جوان نبوغ ذاتی
دارد، او را
به صاحب این
قبه - اشاره
کرد به بارگاه
امام حسین علیه
السلام -
بسپارید. شیخ
محمد امین به
دزفول بازگشت
و فرزندش برای
ادامه تحصیل
در کربلا
بماند. شیخ
مرتضی چهار
سال از محضر
دو فقیه بزرگ یعنی
سید مجاهد و
شریف العلماء
استفاده کرد. در
سال چهارم ،
عده ای از
مردم دزفول که
به زیارت
کربلا آمده
بودند، به وی
گفتند: پدرت
شوق دیدار تو
را دارد.
بازگشت
به وطن
شیخ به
اتفاق همشهریانش
به زادگاهش
دزفول بازگشت
اما بیش از یکسال
نتوانست در
دزفول بماند
شوق تحصیل او
را در سال 1237 قمری بار دیگر به
عتبات کشاند.
وی در مجلس
درس شیخ موسی
فرزند شیخ
جعفر کاشف
الغطاء شرکت
کرد و پس از دو
سال مجددا به
دزفول بازگشت
.
ازدواج
شیخ انصاری
شیخ در سن
25 سالگی با
دختر اولین
استاد خود- شیخ
حسین- ازدواج
کرد. اولین
ثمره این
ازدواج پسری
بود که پس از
رفتن شیخ
انصاری به
مسافرت متولد
و چون هنگام
تولد دو دندان
داشت و بنا به
عقاید خرافی پیر
زنان قدیم چنین
طفلی بدیُمن
خواهد بود،
مامای نادان
دندانهای طفل
چند روزه را
کشید و کودک بیچاره
از این صدمه
بمرد.
استادان
شیخ انصاری
شیخ از
محضر اساتید
بزرگواری
همچون شیخ حسین
انصاری دزفولی
، شریف
العلماء
مازندرانی ، شیخ
موسی کاشف
الغطاء، سید
محمد مجاهد
(طباطبایی)، شیخ علی
کاشف الغطاء،
حاج ملا احمد
نراقی تلمذ
نمود و غیر از
فرزانگان فوق
الذکر شیخ نزد
هیچ کس دیگر
تلمذ نکرده
است. (1)
1- شیخ حسین
انصاری (متوفای
1253 قمری): وی از رجال
نامی در
خاندان انصاری
در عصر خود
بوده و در
دزفول مجلس درسی
داشته و مرجعیت
در فتوا و فیصله
امور شرعیه در
آن زمان به وی
منتهی گشت و شیخ مرتضی
انصاری
قسمتی از دروس
مقدماتی را
نزد او فرا
گرفت ، شیخ حسین
بعد از سال 1253 قمری در دزفول
بدرود حیات
گفته است. (2)
2- شریف
العلماء
(متوفای 1245 قمری): ملا محمد یا
محمد شریف
فرزند حسنعلی
آملی
مازندرانی دو
مجلس درس داشته
، یکی برای
مبتدئین و دیگری
برای آنانی که
در فضل و کمال
به مرتبه
اجتهاد رسیده
بودند. وی در
سال 1245 قمری در
کربلا دار فانی
را وداع گفت. (3)
3- شیخ موسی
کاشف الغطاء
(متوفای 1241 قمری)
4- شیخ علی
کاشف الغطاء
(متوفای 1254 قمری): اینان
هر دو از
فرزندان شیخ
جعفر کبیر-
معروف به کاشف
الغطاء هستند
که نسبت آنها
به مالک اشتر
می رسد. (4)
5- سید محمد
مجاهد (متوفای
1242 قمری): وی از
فرزندان سیّد علی طباطبایی (صاحب ریاض )
است. سید مجاهد
شاگردان بسیاری
تربیت کرد که
از جمله آنها
شیخ
مرتضی
انصاری بوده
که چهار سال
نزد وی تلمذ
نموده و در
مجلس درسش در
کربلا حاضر می
شد. (5)
6- حاج
ملا احمد نراقی
(متولد 1185 و
متوفای 1245 قمری): حاج ملا
احمد نراقی
فرزند ملا مهدی
نراقی است.
نراقی به دانش
و فضل شیخ مرتضی انصاری
اعتماد و اطمینان
کامل داشته تا
جایی که گفته
است : «در
سفرهای
مختلفه که
رفته ام زیاده
بر پنجاه تن
مجتهد مسلم را
دیده ام. ولی
هیچ کدام آنان (مثل) این جوان
نبودند.» بدین
سبب مقدم شیخ مرتضی
انصاری
را گرامی داشت
و بعد از حرکت (شیخ
مرتضی انصاری) از کاشان،
ملا احمد نراقی
فرمود: «استفاده
ای که من از وی
بردم بیش از
بهره ای بود
که او از من
برد.» ملا احمد
نراقی به مرض
وبا درگذشت و
جنازه اش به
نجف اشرف منتقل
و در صحن مطهر
پشت سر حضرت
علی علیه
السلام دفن
گردید.
شاگردان
شیخ مرتضی
انصاری
مکتب علمی
شیخ
مرتضی
انصاری- در
اواسط قرن سیزدهم
تا اوایل قرن
چهاردهم- پرورش
دهنده
دانشوران و
اندیشمندان
معروف شیعه
است ، علماء و
دانشمندانی
که شمار آنها
را از 500 نفر تا 3000
نفر در کتب
رجالی و تاریخی
ثبت کرده اند.
در کتاب
زندگانی و شخصیت
شیخ انصاری که
توسط کنگره
جهانی
بزرگداشت دویستمین
سالگرد تولد شیخ
انصاری (ره )
انتشار یافته
است نام 316 نفر
را ذکر کرده
که بعضی از
مشاهیر از
شاگردان شیخ
به شرح ذیل
آمده است :
1- شیخ ابراهیم
آل صادق (1221 - 1284 یا 1288 قمری).
2- سید محمد
ابراهیم
بهبهانی (- 1300 قمری).
3- شیخ ابراهیم
خوئینی (- 1300 قمری).
4- میرزا محمد
حسن شیرازی (1230 - 1355 قمری).
5- حاج میرزا
ابراهیم خوئی
(1247 - 1325 قمری).
6- آخوند کاظم خراسانی (1329 قمری).
7- میرزا
ابراهیم علوی
سبزواری (1316 قمری).
8- سید جمال
الدین اسد
آبادی (1254 - 1314 قمری).
9- شیخ ابراهیم
قفطان (- 1279 قمری).
10- میرزا حبیب
الله رشتی (1234 - 1312 قمری).
11- شیخ مولا
ابراهیم قمی (- 1308
قمری).
12- ملا حسینعلی
همدانی (1239 - 1311 قمری).
13- سید ابو
تراب قزوینی
(معروف به
سکاکی ) (-1303 قمری).
14- میرزا محمد
آشتیانی (1248 - 1319 قمری).
15- سید میرزا
ابوالحسن رضوی
(1311 قمری).
16- سید میرزا
ابوالحسن
سبزواری (-1313 قمری).
17- شیخ
ابوالقاسم انصاری
دزفولی (-1280 قمری).
18- سید
ابوالقاسم
خوانساری (1280 قمری).
تالیفات
شیخ انصاری
آثار قلمی
این فقیه
فرزانه - که به
دست مبارک خود
و با خطی زیبا
پیرامون
موضوعات
مختلف تالیف
شده است و بعضی
از آنها در
زمان حیات شیخ
در چند نوبت
به قطع رحلی
چاپ سنگی شده اند
به شرح ذیل
است :
1- کتاب رسائل :
این کتاب در
علم اصول فقه
است و به دلیل
محتوایی تازه
و بدیع به
فرائد الاصول
معروف شده است
و در 400 صفحه به قطع
رحلی چاپ سنگی
و منتشر شده
است.
2- کتاب
المکاسب : این
اثر در خصوص
مسائل کسب و
تجارت است .
مطالب این
کتاب علمی و
استدلالی با
تحقیقات و
پژوهش میدانی
و جامع در رد و
ابرام نظرات
دانشوران و
فقها گذشته
است و هر دو
اثر فوق از
کتب درسی رایج
در حوزه های
علمیه تشیع
است.
3- کتاب
الصلاه : این
اثر گرانسنگ -
که در مورد
مسائل نماز
است به صورت
علمی و بسیار
دقیق و مستدل
بحث کرده است. این
کتاب 437 صفحه ای
به قطع رحلی
در سال 1305 ق چاپ
سنگی و منتشر
شده است.
4- کتاب
الطهاره : این
کتاب در 548 صفحه
به قطع رحلی
در سال 1317 ق چاپ
سنگی و منتشر
شده است.
اوضاع
ایران در عصر
شیخ انصاری
تولد،
رشد جسمی و
تحصیلی شیخ در
زمان سلطنت
فتحعلی شاه ( 1212 تا 1250 ق ) بوده
است. ایران
در دوره
پادشاهان
قاجار،
گرفتار دو
دشمن نیرومند
گردیده در
شمال روسیه
تزاری و در
جنوب
انگلستان
استعمارگر،
خبر سقوط شهر گنجه
در قفقاز و
قتل عام مردم
مسلمان آنجا
در دربار
فتحعلیشاه
غوغا کرد و
علمای تهران
جنگ با کفار
روسیه را تصویب
کردند و حکم
جهاد و تجهیز
سپاه صادر شد.
عهدنامه
گلستان
جنگ دوره
اول
ایران و روسیه قریب دهسال
طول کشید و پس
از جنگ و گریزهای
متعدد با
وساطت سفیر
انگلیس، پیمان
صلح میان ایران
و روسیه فراهم
آمد و در سال 1228 ق
در محلی بنام
گلستان،
عهدنامه صلح
به امضاء رسید.
(7)
فقهای
شیعه در میدان
جنگ (سید
محمد مجاهد و ملا
احمد نراقی)
- سید
محمد مجاهد (سیّد
محمد طباطبایی) متوفای 1242 قمری که از فقهای
بزرگ شیعه در
عراق بود و از
نخستین
استادان شیخ مرتضی انصاری است
به ایران آمد
و به قفقاز
رفت و به تشجیع
جنگجویان
پرداخت و به این
سبب ملقب به
مجاهد گردید یعنی
کسی که با
کفار جهاد
کرده است.
- از
دیگر فقهای شیعه
ملا احمد نراقی
متوفای 1245 قمری است که از
علمای مشهور
کاشان و از
اساتید معروف
شیخ
مرتضی
انصاری است ،
وی کفن پوش با
سپاه ایران در
میدان جنگ
حاضر شد ولی
متاسفانه
عباس میرزا نایب
السلطنه برای
جلب حمایت روس
از سلطنت آینده
اش کوشش خود
را در جنگ به
کار نگرفت و
سرانجام
جهادگران در
جنگ علیه روس
موفق نبودند.
پس از
خاتمه جنگ ایران
و روس فتحعلی
شاه از ملا
محمد تقی
برنمانی که
همراه سید
محمد مجاهد به
میدان جنگ
آمده بود پرسید
چرا جهاد توفیق
نیافت ؟! وی
پاسخ داد به
سبب عدم خلوص
نیت عباس میرزا.
سلطه
انگلستان در ایران
آنجایی
که دولت
استعمار انگلیستان
مستعمره بزرگ
و پرفایده خود
یعنی
هندوستان را
در معرض خطر
جدی دولت روس
می دید به این
فکر افتاد که
کشورهای هم
جوار هند
مانند ایران و
افغانستان را
تحت نفوذ و
سلطه خود در
آورده و راه
رسیدن به خلیج
فارس و دریای
آزاد را برای
روسیه سد کند.
بدین منظور در
سال 1223 قمری سفیر
خود را با هدایای
فراوانی به ایران
فرستاد. سفیر
انگلیس با
فتحعلی شاه
ملاقات کرد و
نامه های
پادشاه انگلیس
را با یک قطعه
الماس درشت
تقدیم کرد و
مقاصد دولت
متبوع خود را
راجع به قرارداد
(به اصطلاح )
دوستی با ایران
بوسیله مترجم
ابلاغ داشت و
تعهداتی فیمابین
آنها منعقد و
امضاء گردید.
اوضاع
اجتماعی ایران
در زمان شیخ
مرتضی انصاری
قرن سیزدهم
، قرن شکوفایی
و رشد تشیع در
ایران بود، بیشتر
مردم شیعه
دوازده امامی
بودند و از
علمای دین در
تمام شئون
اجتماعی خود پیروی
می کردند،
مردم در تربیت
فرزندان خود
کوشا بودند و
به اجرای تکالیف
مذهبی و
دستورهای دینی
اهتمام می ورزیدند.
پدران و
مادران
فرزندان خود
را از سنین
پنج سالگی برای
آشنا شدن
فرائض دینی -
به مسجد می
بردند. اکثر
مردم در این
زمان از دانش
و سواد بهره ای
نداشتند.
شاهزادگان و
ثروتمندان
معلم سرخانه
برای فرزندان
خود داشتند،
تعداد کمی از
فرزندان طبقه
متوسط از سنین
هفت سالگی در
مکتب خانه - که
در بیشتر نقاط
ایران برپا
بود و به دست
روحانیون و
ملایان اداره می
شد - به خواندن
و نوشتن می
پرداختند.
اوضاع
علمی ایران در
زمان شیخ مرتضی انصاری
قرن سیزدهم
مصادف با قرن
نوزدهم میلادی
و ظهور علوم و
پیشرفت صنایع
جدید در اروپا
بود اما مسلمین
عموما و ایرانیها
خصوصا از این
علوم و صنایع
جدید بی بهره
بودند.
از جمله علومی
که در این قرن
پیشرفت چشمگیر
و شایسته ای
داشت فقه و
اصول بود که
توسط
دانشوران
صاحب نامی
مانند شیخ
جعفر کاشف
الغطاء متوفای
1228 ق و سید علی
طباطبایی
(صاحب ریاض )
متوفای 1231 ق و
فرزندش سید
محمد مجاهد
متوفای 1242 ق
کتابهای
معتبری به روش
استدلالی و
با استفاده از
قواعد اصول در
احکام شرع -
فقه - تالیف شد.
مراکز
علمی فعال در
زمان شیخ مرتضی انصاری
حوزه
علمیه کربلا
این حوزه
در قرن سیزدهم
اعتبار علمی
بسیار یافت و
این تکامل
حوزه علمیه
کربلا مرهون
زحمات علامه
وحید بهبهانی
بود که توسط
شاگردش سید علی
طباطبایی
استمرار پیدا
کرد و سید
محمد مجاهد
فرزند سید علی
طباطبایی این
حوزه را رونق
بیشتری بخشید.
حوزه علمی
نجف
این مرکز
علمی ، قرنها
محل تدریس
علوم اسلامی و
فقه شیعه بوده
است. در قرن سیزدهم
شیخ جعفر نجفی
مشهور به کاشف
الغطاء که از
شاگردان
مشهور وحید
بهبهانی بود
در نجف به تدریس
فقه استدلالی
پرداخت و این
مرکز علوم
اسلامی را
فعال تر نمود.
پس از شیخ
جعفر نجفی کاشف
الغطاء
فرزندانش شیخ
موسی متوفای 1249
ق و شیخ علی
متوفای 1254 ق که
از فقهای
نامدار شیعه
بوده اند،
حوزه علمی نجف
را اداره می
کردند این دو
فقیه بزرگوار
استادان شیخ
مرتضی انصاری
بوده اند.
حوزه
علمی کاشان
این حوزه
به کوشش ملا
مهدی نراقی در
اواخر قرن
دوازدهم
بوجود آمد و
حدود یک قرن
فعال بوده است.
ملا مهدی نراقی
از شاگردان وحید
بهبهانی بوده
است و پس از
فوت او فرزندش
ملا احمد نراقی
متوفای 1245 ق
حوزه علمی
کاشان را رونق
بخشید. ملا
احمد نراقی از
استادان
مشهور شیخ مرتضی انصاری است.
حوزه
علمی اصفهان
این حوزه
در اوایل قرن یازدهم
بوجود آمد با
توجه به
احترام خاص
شاهان صفوی
نسبت به فقها
و علمای شیعه
و هجرت علمای
شیعه از سرزمینهای
اسلامی مانند
لبنان و عراق
به ایران و
اقامت در
اصفهان و تدریس
علوم مختلف در
این شهر عالم
پرور، این
حوزه دویست
سال دوام داشت
و تا نیمه قرن
سیزدهم زمان
حجه الاسلام
شفتی متوفای 1260
ق رونقی کامل
داشت ، شیخ مرتضی انصاری قریب
یک ماه مهمان
سید شفتی بوده
است.
چگونگی
مرجعیت
شیخ مرتضی انصاری
عصر زندگی
شیخ مصادف بود
با مرجعیت
عامه آیه الله
شیخ موسی کاشف
الغطاء تا سال
1256 قمری و بعد از
مرحوم شیخ موسی
زعامت دینی به
برادرش آیه
الله شیخ حسن
کاشف الغطاء
تا سال 1262 قمری و بعد از
رحلت ایشان
مرجعیت عامه
به آیه الله شیخ
محمد حسن صاحب
جواهر منتقل
شد. در سال 1266 قمری آیه الله شیخ
محمد حسن صاحب
جواهر (زندگینامه
در انتهای این
نوشتار)
در لحظات آخر
حیاتش در جمع
علماء بزرگان
شیعه - که برای
تعیین تکلیف
مرجعیت و
زعامت دینی به
حضورش رسیده
بودند - پرسید:
بقیه علما
محترم کجا
هستند؟ عرض رسید
که علما حوزه
همگی در خدمت
شما هستند،
نگاهی دیگر
همراه با تبسمی
نمود و فرمود:
آری هستند اما
عالمی در این
شهر (نجف) است
که در جمع نیست. مجددا
به عرض رسید
که خیر آقا
همگی خدمت شما
هستند. آنگاه
فرمود: پس ملا
مرتضی کجاست ؟
عده ای به
جستجوی وی
پرداختند. پس
از مدتی او را
در حرم امیر
المومنین علیه
السلام یافتند
که مشغول دعا
جهت بهبودی و
سلامتی صاحب
جواهر بود. جریان
را به عرض شیخ
انصاری
رسانده و به
حضور صاحب
جواهر رسیدند،
صاحب جواهر
نفس عمیقی کشید
و رو به حضار
نمود و فرمود: «هذا
مرجعکم من بعدی
» این مرجع
شما بعد از من
است و آنگاه
رو به شیخ
انصاری نمود و
فرمود: «قلل
من احتیاطک
فان الشریعه
سمحه سهله» ای
شیخ تو هم از
احتیاط خود کم
کن چه دین
اسلام سهل و
آسان است. (8)
چگونگی
تدریس شیخ
مرتضی انصاری
از کارها
و گفته های شیخ مرتضی
انصاری
معلوم است که
در طول عمر با
برکتش همه سعی
و کوشش در راه
تحصیل ، تدریس
و تالیف آثار علمی
بوده است. از
برادرش شیخ
منصور نقل شده
که : شیخ حتی در
سفر برای وی
درس می گفت و
او تقریرات شیخ
را می نوشت.
حاج ملا
نصرالله تراب
در لمعات البیان
می نویسد: «در
سفر مکه همراه
شیخ استاد بودیم
، ما و همه
حجاج دو ماه
در محلی به
نام عنیزه به
جهت ترس از
غارت اعراب
بادیه نشین
توقف نمودیم ،
شیخ عصرها برای
ما از کتاب «هدایه
، المسترشدین»
درس می گفت و
از جمله حاضرین
در درس شیخ
محمد باقر
فرزند مولف
کتاب مذکور
بود.
شیخ انصاری
بعد از نمازهای
یومیه به جای
تعقیبات نماز
مطالب درس و
اشعار الفیه -
کتابی است در
علم نحو شامل
هزار بیت شعر
است- می خواند.
وقتی از وی
سوال شد که
شما با این
همه مقام علمی
، درسهای دوره
نوجوانی را
تکرار می کنی
؟! در جواب
فرمود: بله می
خوانم و تکرار
می کنم تا فراموشم
نشود.
بیان
شیخ مرتضی انصاری
در تدریس
شیخ در
موقع تدریس
خارج فقه و
اصول در توضیح
مطالب علمی ،
چنان خوش بیان
بوده و با
استدلال ،
آراء ابتکاری
خود را پیرامون
مبانی اصولی و
فقهی تقریر می
نموده که همه
اندیشوران را
مجذوب و شیفته
خود می کرده
است.
استاد شهید
مرتضی مطهری
در کتاب عدل
الهی ، ص 348 از
چگونگی بیانات
علمی و
استدلالی شیخ
به هنگام تدریس
جریانی به شرح
ذیل نقل می
کند: «سید حسین
کوهکمری که از
فضلای عصر شیخ مرتضی
انصاری
بوده و خود
مجلس درسی
داشته است ، یک
روز در محل
درس خود، پیش
از آمدن
شاگردان حاضر
شد، دید در یک
گوشه مسجد، شیخ
ژولیده ای با
چند شاگرد
نشسته و تدریس
می کند، سید حسین
کوهکمری
سخنان او را
گوش داد و
احساس کرد که
این شیخ بسیار
محققانه بحث می
کند، روز دیگر
راغب شد،
زودتر بیاید و
به سخنان شیخ
گوش کند، آمد
و گوش کرد و به
اعتماد روز پیش
افزون شد که این
شیخ از خودش
فاضل تر است ... و
اگر شاگردانش
به جای درس او
به درس این شیخ
حاضر شوند بهره
بیشتری
خواهند برد. روز
دیگر که
شاگردان او
آمدند گفت ،
رفقا این شیخ
که در آن
کناره با چند
شاگرد نشسته
از من برای
تدریس شایسته
تر است و خود
من نیز از او
استفاده می
کنم ، همه با
هم به درس او
برویم ... از آن
روز سید حسین
و شاگردانش در
مجلس شیخ حاضر
شدند. این شیخ همان
است که بعدها بنام شیخ مرتضی
انصاری معروف
شد و استاد
متاخرین لقب یافت.»
شیخ
در بروجرد و
اصفهان
شیخ
انصاری به سال
1240 ق به قصد زیارت
مرقد مطهر علی
بن موسی الرضا
علیه السلام
از دزفول حرکت
کرد وی به
هنگام ترک
زادگاهش
فرموده است : «آنچه
را از علمای
عراق که باید
ببینم دیده ام
و مایلم در این
سفر اگر از
علمای ساکن ایران
شخصیتهایی یافت
شود که ممکن
باشد مورد
استفاده قرار
گیرند، آنها
را نیز ملاقات
کرده و از ایشان
بهره مند گردم.» شیخ
به اتفاق
برادرش (شیخ
منصور) رضایت
مادرشان را
جلب کردند و
راهی سفر شدند
آنها مدت یک
ماه در بروجرد
ماندند و سپس
راهی اصفهان
شدند. شیخ در
اصفهان وارد
کاروانسرایی
شد و منزلی
گرفت. در آن
زمان زیاست
مطلقه و زعامت
دینی اصفهان
در دست باکفایت
حجه الاسلام
شفتی (سیّد باقر
شفتی)- بنیانگذار
مسجد سید
اصفهان- بود. حجه
الاسلام شفتی
در یکی از روزها
اشکالی را برای
شاگردان طرح
نموده و منتظر
جوابی از آنان
بود، شیخ انصاری که در پایین
مجلس نشسته
بود جواب آن
را به یکی از
نزدیکانش بیان
کرده و از
مجلس خارج گردید.
آن طلبه نیز
جواب را خدمت
استاد بازگو
کرده استاد
فرمود: «این
جواب از تو نیست
یا حجه بن الحسن
علیه السلام
به تو تلقین
نموده و یا شیخ
مرتضی نجفی ،
آن دانش پژوه
بالاخره حقیقت
را گفت. حجه
الاسلام شفتی
بالافاصله با
چند نفر به
تفحص و جستجو
پرداختند تا
سرانجام شیخ انصاری و برادرش را
در کاروانسرا یافتند
و آنها
را به
منزل خود
بردند، و
اصرار کردند
که شیخ انصاری
در اصفهان
بماند، ولی شیخ
انصاری
به داشتن
پدر و مادر در دزفول
اعتذار جست و
گفت : «اگر خیال
ماندن و توقفی
در ایران
داشتم ،
اصفهان را ترجیح
خواهم داد و
پس از چند روز
توقف این شهر
را ترک کرد.»
شیخ
در کاشان و ری
شیخ از
اصفهان به
کاشان رفت و
مدت چهار سال
از محضر علمی
ملا احمد نراقی
بهره گرفت و
به مباحثه و
تحقیق و تالیف
نیز اشتغال
داشت. نراقی
هنگام حرکت شیخ
از آن شهر
اجازه مبسوطی
به او داد و با بهترین
عبادات و
جملات وی را
ستوده فرمود: «استفاده
ای که من از این
جوان نمودم بیش
از استفاده ای
بود که او از
من برد.»
شیخ و
برادرش از
کاشان به مشهد
مقدس مشرف
شدند و چند
ماهی در آن
شهر توقف
نمودند و از
آنجا به تهران
و ری رفتند و
پس از مدتی
بازگشت به وطن
کردند. مردم
دزفول پس از
شش سال ،
هنگامی که از
بازگشت شیخ و
برادرش با خبر
شدند تا چهار
فرسخی از آنها
استقبال شایانی
نمودند.
بازگشت
مجدد شیخ به
نجف اشرف
شیخ مرتضی
انصاری پس
از مسافرت به
شهرهای مختلف
دوباره سال 1249 قمری وارد نجف
اشرف شد و از
محضر شیخ علی
فرزند کاشف
الغطاء
بهره برد شیخ
علی روزی به شیخ
جعفر شوشتری
فرمود: «تو
گمان مدار که
شیخ مرتضی برای
استفاده بردن
در مجلس ما
حاضر می گردد،
بلکه شنیده در
خانواده های
علم، تحقیقاتی
هست که او بهم
می رساند و
الا او دیگر
احتیاجی به
خواندن درس
ندارد.»
اداره
حوزه علمیه
نجف (از
1266 تا 1281 قمری)
شیخ مرتضی انصاری پس
از شیخ علی
کاشف الغطاء و
برادرش شیخ
حسن کاشف
الغطاء و
همچنین شیخ محمد
حسن صاحب
جواهر ریاست و
اداره حوزه
علمیه نجف را
از سال 1266 تا 1281 قمری به مدت 15 سال
به عهده داشت
و شیعیان جهان
از وی تقلید می
کردند.
وضع
ظاهر شیخ مرتضی
انصاری
شیخ از حیث
قد مایل به
طول و رخسارش
سرخ و نمکین،
بدنش نحیف و
چشمانش ضعیف و
محاسنش را با
حنا رنگ می
بست، بر سر
عمامه بزرگی
از کرباس و به
تن قبایی سفید
رنگ از جنس
کرباس و عبایی
سرخ رنگ از
جنس پشم به
دوش
داشت.
مشایخ
اجازه روایتی
شیخ مرتضی
انصاری
مشایخ
اجازه روایتی
شیخ انصاری عبارتند
از: حاج ملا
احمد نراقی ،
سید صدرالدین
عاملی ، شیخ
محمد سعید دینوری
.
صفات
پسندیده شیخ
مرتضی انصاری
شیخ دارای
همت بلند،
اخلاقی نیکو،
زهد و تقوای بی
نظیر، استادی
بی دلیل ، پدری
مهربان ، مربی
دلسوز بود. میرزا
حبیب الله رشتی
گفته است:
«شیخ
سه چیز ممتاز
داشت ، علم ، ریاست
، تقوا، ریاست
را به میرزا
محمد حسین شیرازی
، علم را به من
و تقوا را با
خود به قبر
برد.
کرامات
شیخ مرتضی
انصاری
نابغه
دهر، شیخ مرتضی انصاری
دارای کرامات
و خوارق عادات
بوده است که
به دو نمونه
از آنها اشاره
می شود:
کرامت
اول : در زمان
شیخ روزی شخصی
از تنگی معاش
برای دوستش
سخن راند و
گفت : اگر
همراهی با من
کنی در این
باب فکر و تدبیری
اندیشیده ام.
گفت : بگو اگر
اصلاح باشد تو
را یاری کنم.
گفت : در این
روزها پول زیادی
نزد شیخ مرتضی انصاری آورده اند.
ما شبانه به
خانه او رفته
و آنها را آورده
بین خود تقسیم
کنیم. من چون
این بشنیدم او
را منع کردم
ولی سودی نبخشید.
بالاخره با
اصرار بسیار
مرا با خود
موافق نمود به
این شرط که در
بیرون منزل بایستم
تا او برود و بیاید
که من مباشر
عملی نباشم.
چون پاسی از
شب رفت به
سراغ من آمد و
به طرف منزل شیخ انصاری روانه شدیم
و با تدبیری
وارد دهلیز بیرونی
شدیم ولی من
جلوتر نرفتم ،
دوستم از پله
های بیرونی
بالا رفت تا
از پشت بام بیرونی
به بام اندرونی
درآید و از
آنجا وارد
خانه شده و
دست به سرقت
بزند. مدتی
نگذشته بود که
با حالتی پریشان
شگفت آور نزد
من آمد، سبب
را پرسیدم گفت
: چیزی را
مشاهده کردم
که تا خودت نبینی
تصدیق من
نخواهی کرد.
گفتم مگر چه دیدی
؟ گفت : از پله
ها که بالا
رفتم سایه ای
در مهتابی بیرونی
به نظرم آمد،
وقتی از دیوار
بیرونی بالا
رفتم که خود
را به پشت بام
اندرونی
برسانم
ناگهان دیدم شیری
مهیب بر کنار
بام اندرونی ایستاده
و آماده حمله
به من بود و هر
چه بالاتر رفتم
خشم شیر زیادتر
می گردید، قدری
تامل نمودم تا
شاید علاجی پیدا
کنم ، ولی
ممکن نشد،
برگشتم. به
او گفتم : شاید
ترسیده ای !! گفت
: تا نبینی
باور نکنی از
پله ها بالا
برو و نگاه کن
، از پله ها
بالا رفتم نزدیک
بام اندرونی شیری
عجیب دیدم که
از ترسش بدنم
به لرزه درآمد
شیر نعره ای
کشید و به سوی
پشت بام بیرونی
شد، چون این
امر خارق عادت
را دیدیم از
کرامات آن مرد
بزرگ شیخ
انصاری حمل
کردیم و نادم
و پشیمان
برگشتیم.
کرامت
دوم : یکی از
شاگردان شیخ
انصاری نقل می
کند: چون از
مقدمات علوم و
سطوح فارغ
گشته برای تکمیل
تحصیلات به
نجف اشرف رفتم
و به مجلس درس شیخ
درآمدم ولی از
مطالب و تقریراتش
هیچ نمی فهمیدم
خیلی به این
حالت متاثر
شدم تا جایی
که دست به
ختوماتی زدم،
فایده نبخشید.
بالاخره به
حضرت امیر علیه
السلام متوسل
شدم.
شبی در
خواب خدمت آن
حضرت رسیدم و «بسم
الله الرحمن
الرحیم» در
گوش من قرائت
نمود. صبح چون
در مجلس درس شیخ
انصاری
حاضر شدم
درس را می فهمیدم
، کم کم جلو
رفتم، پس از
چند روز به جایی
رسیدم در آن
مجلس صحبت می
کردم. آن روز
پس از ختم درس
خدمت شیخ انصاری رسیدم وی
آهسته در گوش
من فرمود: آن
کس که «بسم الله
...» را در گوش تو
خوانده است تا
«والضالین» را
در گوش من
خوانده ، این
بگفت و برفت. من
از این قضیه
بسیار تعجب
کردم و فهمیدم
که شیخ دارای
کرامت است زیرا
تا آن وقت کسی
از این موضوع
اطلاع نداشت.
منابع
اصلی : 2- زندگینامه
استاد
الفقهاء شیخ
انصاری ، مولف
ضیاء الدین
سبط شیخ
زندگانی و شخصیت
شیخ انصاری ،
مولف شیخ مرتضی
انصاری 3- تنقیح
المقال 4- اعیان
الشیعه ، ج 4، ص 45
و 46.
وفات
شیخ مرتضی
انصاری
شیخ مرتضی انصاری در هیجدهم
جمادی الثانی
سال 1281 قمری، پس
از 67 سال عمر با
برکت اما پرُ
زحمت در نجف
اشرف به بیماری
اسهال دار فانی
را وداع گفت.
چون شیخ از دنیا
رفت شیخ راضی
علی بیک، یکی
از شاگردان
صاحب جواهر،
ملا محمد
طالقانی ، مولی
علی محمد
طالقانی و مولی
علی محمد خوئی
او را غسل
دادند و حاج سید
علی شوشتری بر
جنازه اش نماز
خواند و در
حجره ای متصل
به باب قبله
صحن مجلل امیر
المومنین علی
علیه السلام
مدفون گردید.
در فوت شیخ
ماده تاریخهایی
گفته شده از
جمله برادرش شیخ
منصور در تاریخ
ولادت و فوتش
سروده :
ز غیب
آمده تاریخ حیات
و ممات «غدیر» عام
تولد «فراغ» عام
وفات (9)
پی نوشت:
1- زندگی و شخصیت
شیخ انصاری ،
حاج مرتضی
انصاری ،
کنگره جهانی
بزرگداشت دویستمین
سالگرد تولد شیخ
انصاری ، ص 179.
2- همان ، ص 180.
3- همان ، ص 182.
4- همان ، ص 188.
5- همان ، ص 190.
6- همان ، ص 197.
7- ایران در
دوره سلطنت
قاجار، ص 60.
8- فقهای
نامدار شیعه ،
عقیقی بخشایشی
، ص 341 - 342،
انتشارات
کتابخانه آیه
الله مرعشی.
9- زندگانی و
شخصیت شیخ
انصاری ، تالیف
مرتضی انصاری
، ص 172 چاپ کنگره
جهانی
بزرگداشت دویستمین
سال تولد شیخ
انصاری (ره ).
(نويسنده:
سید عباس رفیعی
پور
از سایت حوزه)
................. ............... ............... ............
شيخ
محمد حسن نجفی
(صاحب جواهر)
(زاده
1200 قمری در نجف/
وفات 1266 قمری در
نجف)
محل
تحصيل : نجف
اساتيد
: حضرات سيد
مهدی
بحرالعلوم ،
شيخ جعفر كاشف
الغطاء و ...
شاگردان
: شيخ جعفر
شوشتری (در
انتهای این
مقاله)، سيد
حسين كوه كمره
ای و . ...
تأليفات
: جواهر
الكلام ، نجاه
العباد فی
المعاد و . ...
شيخ
محمد حسن نجفی
، صاحب «جواهر
الكلام»
با
توجه به تهاجم
انديشه ی وهابی
و اخباری در
عصر صاحب
جواهر، حوزه ی
فقاهتی شيعه
بر آن شد تا
اين هجوم
فرهنگی را با
تأليف آثار
گران قدر دفع
كند. از جمله ی
اين آثار
ارزشمند كتاب
«جواهر
الكلام» شيخ
محمد حسن نجفی
است. او نگارش
اين كتاب را
در 25 سالگی
شروع كرد و
مدت 32 سال به
طول انجاميد.
اين اثر عظيم
در شرح كتاب
شرايع
الاسلام محقق
حلی نوشته شده
است و می توان
آن را «دايرة
المعارف فقه
شيعه» خواند.
علامه
سيد محسن امين
در وصف جواهر
الكلام می
گويد : «در فقه
اسلامی كلامی
به همتایی آن
نيست.»
و
علامه شيخ آقا
بزرگ تهرانی می
گويد : «صاحب
جواهر، عمر
شريفش را در
اين راه صرف
كرد و با اين
كار بر علمای
بعد از خود
منّت نهاد و
آنان را ريزه
خوار خوان
گسترده ی خود
كرد.»
رمز
ماندگاری
كارهای مردان
خدا خلوص آن
هاست. آنان به
دنبال كسب شهرت
و موقعيت
نيستند بلكه
تنها هدفشان
رضايت حضرت حق
جل جلاله است.
صاحب جواهر
كتابی كه اين
گونه علما و
بزرگان را
متحير و مديون
خويش ساخته
خود می فرمود :
«چون به
عذارات (مكانی
در چند فرسخی
نجف كه پدر
مرحوم صاحب
جواهر اهل
آنجا بود) می
رفتم، اهل
آنجا از من
مسئله می پرسيدند
و كتابی كه
جامع باشد در
اختيار
نداشتم و از
طرفی تهی دست
بودم، بر آن
شدم كتابی
بنويسم تا در
وقت حاجت به
آن مراجعه
كنم، منظورم
رساله ی عمليه
ای كه دست
مردم باشد
نبود.»
نقل
است كه وی
مقداری از اين
اثر ارزشمند
را بر سر
جنازه ی
فرزندش نوشت و
ثوابش را به
او هديه كرد
تا به اين
اندازه هم
تأليف جواهر
به تعويق
نيفتد. اين
فقيه بزرگوار
آنچه از ذوق
سرشار و قلم
روان داشت در
برابر عشق و
مودت به اهل
بيت ( ع ) ناچيز می
ديد.
ازری،
شاعر عرب
زبان، قصيده ای
در مدح اهل
بيت (ع) به نام
«قصيده ی
هائيه» دارد
كه صاحب جواهر
می فرمود :
«آرزو دارم
قصيده ی هائيه
ی ازری در
نامه ی عمل من
نوشته شود و
كتاب جواهر در
نامه ی عمل او.»
صاحب
جواهر ظاهری
بس آراسته
داشت. بسيار
قانع، فروتن و
شكيبا بود. به
شاگردانش
احترام خاصی می
گذاشت و طلبه
های كوشا و با
استعداد را
گرامی می
داشت. ساختن گلدسته
برای مسجد
كوفه، بنای
ساختمان حرم
مسلم بن عقيل
(س) و حرم های بن
عروه (س) از
كارهای عمرانی
او ست.
منبع
:
افلاكيان
خاک نشين،
هيئت تحريريه ی
مؤسسه ی فرهنگی
مطالعاتی شمس
الشموس، ص 104،
چاپ چهارم،
انتشارات
مؤسسه ی فرهنگی
مطالعاتی شمس
الشموس.)
................ ............... ............... ............
شیخ
جعفر شوشتری؛
شیخ
جعفر شوشتری
(زاده 1230
قمریدر شوشتر/
وفات 1303 قمری در
کرند)
محل دفن:
نجف
محل تحصیل:
نجف
اساتید:
حضرات شیخ
مرتضی انصاری،
شیخ محمد حسن
نجفی ( صاحب
جواهر) و ....
شاگردان :
میرزا محمد
همدانی کاظمینی
، آخوند ملا
احمد نراقی ،
شیخ علی بن
رضا کاشف
الغطاء و....
تالیفات: منهج
الرشاد،
خصائص الحسینه
و ....
شیخ
جعفر شوشتری
مشهور به
«واعظ»
بیان رسا
و بلیغ شیخ
جعفر شوشتری در
مواعظ و بیانات
منبری، او را
به واعظ مشهور
کرد و شهرت وی
را به فقاهت
تحت الشعاع
قرار داد. اثر
انفاس قدسیه و
تاثیر اندرز و
موعظه ایشان
به نحوی بود
که علما و
مستمعین
مانند مجلس
روضه پای منبر
او می گریستند.
او را در این
باب کرامتی شنیدنی
است :
شیخ
جعفر شوشتری در
رویای صحرای
کربلا
مدتی
مردم را از روی
کتاب تفسیر
صافی موعظه می
کرد و از کتاب
روضه الشهدا
روضه می
خواند. بیانی
از حفظ نداشت
و از اینکه از
روی کتاب برای
مردم سخن می
گفت ناراحت
بود. به حضرت سید
الشهدا علیه السلام
متوسل شد و تا
دل شب راه
چاره می جست. شبی
در عالم رویا
دید گویی صحرای
کربلا است و
دو گروه
متخاصم جلوی
هم صف کشیده
اند. خود را
فورا به خیمه
امام رساند.
پس از سلام
حضرت او را
کنار خود خواندند
و رو به جناب
حبیب بن مظاهر
فرمودند: ما
که آب نداریم
با آن مختصر
روغن و آرد
برای این
مهمان غذایی
بساز. مختصری
از آن غذا
خورد و چون بیدار
شد از برکت آن
غذا بیانش شیوا
شد. بدون کتاب
مشغول سخنرانی
می شد و این چنین
نفس گرمش بر
شنوندگان تاثیر
می گذاشت.
وفات
واعظ
دلداده (1303 قمری)
در سال های
آخر عمر پر
برکتش به ایران
سفر کرد و در
مسیر رفت و
برگشت به حرم
مطهر رضوی مدتی
در تهران توقف
داشت. در این
مدت جمعیت
مردم در نماز
جماعت او به بیست
هزار نفر می
رسید. نوشته
اند: نزدیک
ظهر که می شد
جای یک نفر
برای اداراک
نماز از فقرایی
که از قبل جا
گرفته بودند
به یک یا
دوتومان خریده
می شد. در
بازگشت از این
سفر بیماری گریبان
گیر وی شد و در
شهر کرند و در
حالتی که
زبانش گویا به
ذکر خداوند
بود رخت از
جهان فانی بر
بست. در شب وفات این
فقیه و واعظ
دلداده حضرت سید
الشهدا علیه
السلام تناثر
نجوم عجیبی در
آسمان رخ داد
به گونه ای که
در چند ساعت
اول شب هفت ،
هشت ستاره از
جای خود لغزید
و در آسمان
خطوطی رسم
کردند.
(منبع:
سایت حوزه)
(پژوهش،
گردآوری، تدوین،
پیرایش از
سروش آذرت)
.................. ................. ............... ............... ............
سرگذشت
"سِیّد جمال
الدین اسد
آبادی"/ " سیّد
کاظم یزدی"/
مشروطه خواهی
"شیخ هادی نجم
آبادی"/
با
تشکر از اکبر
مشعوف و سایتهای
"موسسه
مطالعات تاریخ
معاصر ایران"
و "حوزه" / سایت
خانه و خاطره/
سروش آذرت/
فروردین ماه 1391
خورشیدی/ 2012 میلادی/