یا سلام.

به سایت خانه و خاطره خوش آمدید.

 

جنگ داخلی آمریکا (US Civil War) ، خونین ترین جنگ تاریخ آمریکا (از 12 آوریل 1861 تا 9 آوریل 1865 میلادی)

برده داری عامل اصلی جنگهای شمال و جنوب

آزادی برده ها ، حفظ یکپارچگی کشور (شعار آبراهام لینکلن)

انتخاب آبراهام لینکلن برای ریاست جمهوری آمریکا در نوامبر (آبان) 1860 میلادی

 

 آبراهام لینکلن اولین رییس جمهور جمهوریخواه آمریکا (1861 تا 1865 میلادی)؛

 

آبراهام لینکلن اولین رییس جمهور جمهوریخواه آمریکا (1860 تا 1865 میلادی)

جنگ داخلی آمریکا، جنگ بین ایالت‌های شمالی به رهبری آبراهام لینکلن از حزب جمهوری‌خواه و یازده ایالت جنوبی تحت فرمانروایی رییس ‌جمهور جفرسون دیویس در ایالات متحده آمریکا رخ داد. سال 1861 میلادی، آمريكا با انتخاب رئيس جمهور جمهوريخواه خود كه از نيمه شمالی كشور برخاست دچار تنش شده بود. آبراهام لينكلن هيزم شكن سابق و حقوقدان عضو حزب جمهوريخواه (تاسيس حزب جمهوریخواه در 1855 میلادی) در حالی با 40 درصد كل آرای اخذ شده در سال 1860 میلادی به رياست جمهوری آمریکا رسيد (شانزدهمین رییس جمهور آمریکا و اولین رییس جمهور از حزب جمهوریخواه) كه رقبای وی هر كدام با 30 درصد كل آرا نتوانستند بر وی غلبه كنند. رقيبان لينكلن كه هر دو عضو حزب دموكرات بودند بنا بر اختلافات درون حزبی نتوانستند به جمع آرا برسند و موقعيت مستحكم چند دهه ای خود را به حزب جمهوريخواه كه بيشتر طرفداران آن در شمال بودند، دادند.

 

 پرچم ها، سلاح ها و کلاه های ارتشیان جنگ داخلی آمریکا؛

 

تقسیم آمریکا بعد از مراسم سوگند رییس جمهور لینکلن در 4 مارس 1860 میلادی

کنفدراسیون کشورهای آمریکا (ائتلاف ایالات جنوبی) با 11 ایالت های تجزیه طلب (20 سپتامبر 1860 میلادی)

چند هفته پس از انتخابات ریاست جمهوری و در 20 سپتامبر 1860 میلادی، کارولینای جنوبی با رأی مجلس قانونگذاری خود، خروج از جرگه ایالات متحده را اعلام کرد. بلافاصله پس از مراسم سوگند لینکلن در 4 مارس 1860 میلادی، ایالات متحده تجزیه شد. در این روز ایالت‌های کارولینای جنوبی، جورجیا، فلوریدا، می‌سی‌سی‌پی، لوئیزیانا و تگزاس کنفدراسیون کشورهای آمریکا را تشکیل دادند. اندک زمانی بعد، آرکانزاس، کارولینای شمالی، ویرجینیا و تنسی نیز به ایالت‌های شورشی پیوستند و تعداد ایالت‌های تجزیه طلب به 11 ایالت رسید. در این کشمکش، یازده ایالت جنوبی به ایالت‌های برده دار مشهور شده بودند، چرا که در این مناطق برده‌داری هنوز رواج داشت و برعکس ایالت‌های شمالی ممنوع نشده بود.

 

انشقاق در آمریکای فدرال ؛ ایالات شمالی و جنوبی آمریکا

بعد از انتخابات رییس جمهوری و انتخاب آبراهام لینکلن در 1860 میلادی، آمريكا به دو قسمت شمال و جنوب تقسيم شده بود، ايالات شمالی با جمعیتی بالغ بر 22 ميليون نفر، گروهی صنعتگر و روشنفكر بودند كه با تجارت، بازرگانی و بانكداری امور خود را می گذرانيدند. در اين منطقه از آمريكا به دليل سرمای هوا و کمی زمين های كشاورزی، نه بردگان قدرت زندگی داشتند و نه زمینی بود تا بر روی آن كار كنند. نظام حاكم بر اين قسمت نظامی كاملا سرمايه دار بود. در اين نظام كارگر و كارفرما بر طبق قراردادی در قبال هم مسئوليت هایی قبول میكردند. كارگر بدون اجبار و با اختيار خود بر سر كار میرفت و در قبال كار انجام شده مزد دريافت می نمود. آنها دارای تحصيلات عاليه بودند و نظام آموزشی بسيار منظمی را به وجود آورده بودند. در سايه همين عوامل بود كه آنان مخالف جدّی و سرسخت برده و برده داری شدند.

 

ایالات جنوبی با چهار ميليون برده و پنج ميليون سفيد پوست

اما برعكس شمال، مردم ساكن ايالت های جنوبی كه در دشت های حاصلخيز و زمينهای بكر و دست نخورده زندگی میكردند، با جمعیتی 9 ميليون نفری، چهار ميليون برده و پنج ميليون سفيد پوست زندگی بسيار تجملاتی و اشرافی را به راه انداخته بودند. آب فراوان، زمستانهای كوتاه، هوای مناسب، وجود كارگر بدون مزد، همه و همه دست به دست هم داده بودند تا مردم ايالت های جنوبی زندگی بسيار تجملاتی را تجربه كنند. آنها هنوز در انديشه های قرون وسطایی زندگی كرده و بر اين اعتقاد بودند كه نژاد سياه را خداوند فقط در راه تامين نيازهای نژاد سفيد خلق كرده و همين اندازه هم كه ما لطف می كنيم و آب و غذا و جای خواب به آنها می دهيم بايد سپاسگزار و شكرگزار ما و خداوند باشند.

 

عمده ترين محصول توليد ايالت های جنوبی پنبه بود كه در كنار آن شكر و برنج نيز توليد میشد. مزارع گسترده پنبه میبايست توسط سياه پوستان آماده كشت می شد و پس از طی مراحل کشت و برداشت، محصول به دست آمده در سواحل شرقی به بریتانیا صادر میشد تا در كارخانه های آن نقاط به پارچه تبديل شود. درآمد سرشاری كه بزرگ مالكان جنوب از اين توليد خود به دست می آوردند در بانک هایی كه توسط شمالی ها تاسيس شده بود، سپرده گذاری شده و به اين ترتيب آنها بر سرمايه گذاریهای خود هر چه بيشتر می افزودند.

 

 جنگ داخلی آمریکا بخاطر الغای برده داری؛

 

چهار میلیون برده در آیالات جنوبی ؛ لغو بره داری در معاهده كنگره وين (1815 میلادی)

اما در اين بين وضع برده ها در آمریکا چگونه بود؟ اينان كه از ابتدای كشف قاره آمريكا توسط اروپایی ها جهت كار در مزارع و خدمت در خانه ها از سواحل غربی آفريقا يا دزديده و يا خريده شده بودند، در وضعیتی بسيار رقت بار به سواحل و جزاير قاره نو آورده شده و مانند كالایی بی ارزش خريد و فروش می شدند. اربابان، آنها را بنا بر سن و سال، قيافه و استعداد تربيت كرده و سپس با قيمت های گزافی می فروختند. اما به تدريج مردم سيزده ايالت تشكيل دهنده ايالات متحده آمريكا كه با سركوب و معدوم كردن سرخپوستان به سمت شرق پيش رفته و زمين های بيشتری را به تصرف خود در می آوردند، به كارگر بيشتری جهت كار بر اين زمينها محتاج شدند. آنها سعی كردند تا بهترين و آسان ترين راه ممكن را در پيش گرفته و با به خدمات گرفتن برده ها بر توليد بيفزايند. بزرگ مالكان جنوب در راه استفاده از برده از هيچگونه اجحاف و سخت گيری دريغ نمی كردند. آنان برده ها را فقط در حدّی كه از گرسنگی نمی ميرند تغذيه كرده و سرپناه می دادند.

 

وقتی كه روند وارد كردن برده از آفريقا کنُد شد بنابر معاهده كنگره وين در سال 1815 میلادی، كشورهای شركت كننده تصميم گرفتند در راه مبارزه با برده داری قوانینی را تصويب كنند و انگلستان به عنوان مالک الرقاب روياها نقش اساسی را در اين باره بازی میكرد. اربابان سفيد پوست به روش های غيرانسانی متوسل می شوند تا بر تعداد برده ها بيفزايند، آنها در اين مورد برده ها را مجبور به زاد و ولد بيشتر می كردند، به طوری كه هر مادر ساليانه مجبور بود فرزندی به دنيا بياورد كه آينده اربابان سفيدپوست را تامين كند.


روند زند
گی برده ها هر روز بدتر و بدتر میشد چنان كه در سال های پايانی نيمه اول قرن نوزدهم بر سپاه پوستان چنان فشار آورده شد كه مجبور به قيام های مسلحانه شدند. هرچند اين قيام ها به سرانجامی نرسيد با اين وجود، همين قيام ها و سركوب ها باعث روشن شدن اذهان مردم نسبت به وضعيت سياهان شد.

 

تشكيل انجمن هایی برای راه فرار برده های سياه از جنوب به شمال (1855 تا 1860 میلادی)

رقابت ميان ايالت های شمالی ضد برده داری و ايالت های جنوبی طرفدار برده داری در درون هيات حاكمه آمريكا در واشنگتن

در همين سال ها بود كه مردم ساكن شمال با تشكيل انجمن هایی راه فرار را بر سياهان هموار می كردند. اين انجمن ها كه به صورت مخفی عمل می كردند، در مرزهای طولانی ميان ايالت های شمالی و جنوبی به فعاليت مشغول شده و هر سياهی را كه راه فرار در پيش گرفته بود به مناطق امن منتقل كرده و برايش كار پيدا می كردند. بنا بر آمار موجود ساليانه هزاران برده از اين كانال های ارتباطی استفاده كرده و خود را به مناطق شمالی میرسانيدند.

 

رقابت ميان ايالت های شمالی ضد برده داری و ايالت های جنوبی طرفدار برده داری نه فقط در ميان مردم جريان داشت، بلكه اين امر در درون هيات حاكمه آمريكا در واشنگتن نيز ريشه دوانيده بود. در سال هایی كه آمريكا سياست پيش به شرق را در پيش گرفته بود و ماجراجويان و جويندگان طلا به عمق دشت های داخلی آمريكا نفوذ كرده بودند، هر از چند گاهی ايالتی جديد به وجود می آمد كه اين ايالت می خواست به جمع ايالت های تشكيل دهنده آمريكا بپيوندد. پيوستن ايالت جديد به محل جدال و نزاع ميان شمالی ها و جنوبی ها تبديل می شد، در حالی كه سياست ايالت تشكيل شده اگر با شمالی ها هماهنگ بود، در مقابل جنوبی ها نيز تلاش می كردند تا ايالتی را تشكيل داده كه طرفدار برده داری باشد و به اين ترتيب سعی می شد تا توازن قوا حفظ شود.

 

الغای برده داری با ریاست جمهوری آبراهام لینکلن

در حالی كه اوضاع آمريكا هر روز بحرانی تر میشد، اشتياق مردم شمال به آزادی برده ها بيشتر و بيشتر میشد. آنها با انتخاب لينكلن به رياست جمهوری درصدد آن بودند تا خواسته های خود را بر كرسی بنشانند. رقابت ميان شمال و جنوب هر روز حادتر میشد و تبليغات دامنه دارتری را عليه يكديگر انجام میدادند. در حالی كه شمالی ها سعی می كردند تا تعرفه های سنگینی بر كالاهای وارد شده از اروپا اخذ كنند، جنوبیها هم درصدد بر می آمدند تا پنبه كمتری به شمالی ها بفروشند. درگيری های لفظی ميان نمايندگان شمال و جنوب در مجلس نمايندگان و سنا هر روز شكل جديدتری به خود میگرفت.


اما آبراهام لينكلن پس از انتخاب شدن شعارها
ی تبليغاتی خود را بر اين امر استوار ساخت كه می خواهد همه با هم برابر باشند و نبايد تفاوتی ميان افراد باشد. او با اين شعار و اصلاح طلبی هایی كه سر داده بود توانست رای مردم شمال را به سوی خود جلب كند، هرچند او در خاطراتش نوشته كه هيچگاه قصد آن را نداشته تا بردگان را به همين سرعت آزاد كند. او در خاطراتش ذكر می كند هدف اصلی و غایی او اتحاد مردم شمال و جنوب است و می خواهد اختلافات به وجود آمده را رفع كند. 

 

 جفرسون دیویس رییس جمهور کنفدراسیونی ها (ائتلاف ایالات جنوبی)؛

 

ابراهام لینکلن جمهوریخواه رییس جمهور ایالات شمالی ؛ جفرسون دیویس رئیس جمهور ایالات جنوبی

راه يابی لينكلن به كاخ سفيد با اعتراض و قهر بسياری از كارمندان دولت كه جنوبی بودند رو به رو شد. لينكلن پس از به دست گرفتن مقام رياست جمهوری، وزير امور خارجه و معاونش را از حزب جمهوريخواه انتخاب كرد و اين انتخاب ها خشم جنوبی ها را بيش از پيش در پی داشت. جنوبی ها با جمع شدن در شهر ريجموند در ايالت ويرجينيا طی كنفرانسی تصميم بسيار مهمی را اتخاذ كردند آنها با اين استنباط كه سياست های در حال حاضر دولت مخالف منافع و آينده آنهاست و آنها خود به ميل و اختيار خود عضو اتحاديه ايالت های آمريكا شده اند، قصد دارند از دولت فدرال جدا شده و بنيان دولت مستقلی را بريزند. ايالت های جنوبی با انتخاب رئيس جمهور و پرچم جديد و حمله به برخی از مواضع و پايگاه های دولتی عملا اقدام را به اطلاع عمومی رسانيدند. یازده ایالت جنوبی تحت فرمانروایی رئیس‌جمهور جفرسون دیویس اولین رئیس جمهور ایالات جنوبی قرار گرفت.

 

 ژنرال رابرت ئی. لی فرمانده ارتش کنفدراسیون ایالات جنوبی؛

 

جنوبی ها طرفدار «حق حيات» ؛ ژنرال رابرت لی فرمانده نیروهای جنوب

جنوبی ها فكر میكردند كه می توانند با استفاده از اصل عضو شدن در اتحاديه ايالات حال از آن جدا گردند، اين عمل مقام های بلند پايه جنوبی كه همان گونه كه گفته شد، بيشتر آنها از مقامات بلند پايه سابق دولت بودند، با واكنش های متفاوتی در ميان مردم رو به رو گرديد. ساكنان جنوب كه سال های سال با تبليغات زياد بزرگ مالكان فريفته و مجذوب آنچه طرفداری از حق حيات می ناميدند، شدند. آنها با بسيج تمامی امكانات و نيروهای خود درصدد گردآوری ارتشی از نيروهای داوطلب شدند و به واسطه داشتن سابقه نظامی گری و زندگی روستایی دارای قدرت بيشتری در مانورها بودند، فرمانده نيروهای جنوب كه در جنگ خود بنيان آن را ريخته بودند، ژنرال رابرت لی بود، وی كه تحصيلكرده مدرسه نظام و از بزرگان ارتش آمريكا محسوب می شد، درخواست لينكلن را مبتنی بر هدايت ارتش فدرال رد كرد و به جمع جنوبی ها پيوست. رابرت لی بزرگ شده ايالت ويرجينا بود كه اكنون به مركز تحرک و ثقل جنوبی ها تبديل شده بود. ويرجينيا از ايالت های قدیمی آمريكا و از طرفداران برده داری محسوب می شد. اما در مقابل جنوب، شمالی ها عكس العمل متفاوتی را از خود نشان دادند، چرا كه آنها معتقد بودند كه به حقوق آنها تجاوز شده است.

 

شمالی ها در حالی كه از اين اقدام جنوبی ها وحشت زده شده بودند، به سرعت عكس العمل نشان دادند. انديشه آنها در اين هنگام اين بود كه حتی الامكان از متلاشی شدن كشور جلوگيری كنند. اما شمالی ها تنها به اين دليل نبود كه می خواستند با جنوبی ها مبارزه كنند بلكه آنها دل پری از اقدامات گذشته و حال جنوبی ها داشته و اين اقدام آنها را توهینی عليه خود می دانستند. اصرار ساكنان ايالت شمالی آمريكا به خصوص تجار و بازرگانان بر وضع تعرفه های گمرکی بر كالاهای وارداتی از اروپا به خصوص انگليس در جهت دفاع از صنايع كشور و مخالفت جنوبی ها با اين امر به شدت خشم آنها را برانگيخته بود.


در سال 1860
میلادی، در حالی كه جمعيت 24 ميليونی شمال در برابر جمعيت 9 ميليونی جنوب كه 45 درصد جمعيت آن ايالت را تشكيل می داد از نظر رقابت اقتصادی در وضعيت بهتری به سر می برد، جنوبی ها به واسطه كار ارزان رايگان برده ها هر سال به مكنت مالی بيشتری می رسيدند و چون توليد كننده مواد خام مورد نياز صنايع شمالی بودند، جدایی آنها از آمريكا باعث از بين رفتن فرصت های شغلی بسياری در آمريكای فدرال می شد.

 

 آبراهام لینکلن در جبهه ها در کنار افسران و سربازان ایالات متحده؛

 

حرکت از واشنگتن به سوی ریچموند ؛ اولین جنگ ، شکست ارتش فدرال (نیروهای شمال) از جنوبی ها

با بررسی ديگر وضعيت های پيش آمده، در همان آغازين روزهای اعلام جدایی ايالت های جنوب از حكومت فدرال، همانند جنوب در شمال نيز داوطلبان زيادی جهت رفتن به جبهه های جنگ آماده شدند. خیلی زود هزاران نفر از مردان اسلحه به دست گرفته و از سمت واشنگتن به سوی ريچموند به راه افتادند. اين عمليات جنگی كه شمالی ها به آن پرداختند تقريبا شبيه یک سفر شكار بوده چرا كه آنان (هيچگاه فكر نمی كردند كار خیلی سخت خواهد شد آنها در اين انديشه بودند كه به هر حال عمليات جنگی فقط یک روز به طول خواهد انجاميد و با شكست جنوبی ها به زودی به خانه هايشان باز خواهند گشت. لشگريان شمال را شمار بسياری از سياستمداران و خانواده های آنها تا پشت جبهه جنگ بدرقه كردند ولی هنگامی كه جنگ شروع شد، سربازان ايالت های شمال خیلی زود طعم تلخ شكست را پذيرا شده و به سرعت فرار را ترجيح دادند، در حالی كه جنوبی ها اقدام به تعقيب آنها نكردند و اگر چنين امری اتفاق می افتاد بی ترديد تعداد بسيار زيادی از زنان، كودكان و سياستمداران به اسارت نيروی جنوب در می آمد. فرار آشفته وار شمالی ها تنها هشداری را كه در پی داشت اين بود كه جنگ برخلاف آنچه آنها فكر می كردند به اين سادگی ها تمام نخواهد شد و بايد در انتظار روزهای بد آينده بود. لازم به ذكر است هنگامی كه جنگ های داخلی آمريكا شروع شد، آمريكا دارای یک ارتش حرفه ای جنگ ديده نبود. 16 هزار نظامی دولت فدرال بيشتر در مرزهای شرقی در مصاف با سرخپوستان مشغول عمليات مرزبانی بودند و تنها جنگی كه تجربه كرده بود درگيری كوچک مرزی بود كه با مكزیکی ها داشتند. نكته ديگر اينكه بيشتر نظاميان ارتش فدرال آمريكا از اهالی ساكن جنوب بودند كه با اعلام استقلال و جدایی به ارتش جنوب پيوستند. آنها تحت فرماندهی ژنرال مجرب و بسيار با تجربه ای چون رابرت لی در برابر نيروی بی تجربه و فاقد انسجام شمال خیلی سريع در اولين برخورد به پيروزی رسيدند.

 

انتخاب فرماندهی جديد برای ارتش فدرال توسط لینکلن

پس از شكست نيروهای ائتلاف شمال، لينكلن با انتخاب فرماندهی جديد برای ارتش فدرال، دستور آموزش دادن نيروهای داوطلب را داد به اين ترتيب كه نيروهای داوطلب وارد ارتش شده پس از ديدن دوره های لازم به جبهه های نبرد عازم می شدند.


رقابت سخت و فشرده ميان ايالت ها
ی طرفدار و چند برده دار هم در اين ميان به شدت جريان داشت. یک سری ايالت كه به آنها ايالات مرزی می گفتند، در اين دوره تلاششان بر اين متمركز شده بود كه خود را بی طرف نگه دارند، اما طرف های متخاصم در درگيری ها هم بيكار ننشسته و با تبليغات فراوان سعی در جذب و به كارگيری نيروهای ساكن اين ايالات كردند.

 

دومین شکست ارتش فدرال از جنوبی ها

ائتلاف شمال به دليل صتعنی بودن و داشتن تكنولوژی به سرعت سلاح و مهمات كافی جهت ارتش تدارک ديد و اين نيرو با فرماندهی جديد به سمت جنوب راه افتاد. در برابر تعلل و دودلی های فرماندهی جديد، ژنرال لی و مشاورانش به سرعت وارد عمل شده و با تار و مار كردن قسمت های جناحی نيروهای دولت فدرال آنها را مجبور به عقب نشینی كرد. اين دومين شكست نيروهای ائتلاف شمال بود كه برای آنها خیلی گران تمام شد.

 

پس از شكست دوم لينكلن ضمن اعلام، بسيج تمام امكانات كشور از دوره فترت پيش آمده جهت تركيب جديد نيروها استفاده كرد و اين بار نيروهای ائتلاف شمال با تجربه و درس گرفتن از دو جنگ قبل، با آمادگی بيشتری رو به سوی ميدان كارزار گذاشتند و موفق شدند در جنگی كه رخ داد هر چند پيروز قطعی نشدند اما شكست هم نخوردند.


جنگ دا
خلی آمريكا ميدان بسياری از تجربه های نوين جنگی بود، تاکتیکها و رزم هایی كه از زمان ناپلئون به وجود آمده بود در اين جنگ ها شكسته شد. خطوط گسترده راه آهن كه شمالی ها به شدت و با وسعت فراوان از آن بهره می گرفتند، انتقال نيرو و تجهيزات را به مناطق درگيری سريع تر می كرد. توپ ها و تفنگ های جديدی كه به خصوص توسط مخترعان و مبتكران صنعتگر شمالی ساخته شد در سرنوشت جنگ تاثير بسيار بسزایی داشت.

 

نقش نیروی دریایی ارتش فدرال در جنگهای داخلی آمریکا

در همين حال در سرنوشت نيروهای دريایی هم اتفاقات جالبی افتاد. نيروی دريایی ايالات متحده آمريكا كه به تازگی توسط مهندسان خود در سواحل ويرجينيا موفق به ساخت اولين کشتی های جنگی زره دار شده بود از آنها جهت استفاده عليه جنوبی ها درنگ نكرد، هرچند جنوبی ها نيز هنگام اعلام جدایی یکی از اين نوع کشتی ها را به غنيمت گرفته بودند، اما در مجموع شمالی ها در استفاده از نيروهای دريایی موفق تر عمل كردند و توانستند طی چند مرحله تمام خطوط ارتباط دريای جنوب را قطع كنند. هرچند اتحاديه ايالت های جنوب در ابتدا در برابر اين اقدامات مقاومت می نمود، اما عدم صدور محصولات توليد شده توسط نيروی بردگان به شمال به دليل جنگ اروپا و به دليل محاصره اقتصادی به زودی تاثيرات خود را نشان داد، به اين ترتيب دنيا فهميد كه بايد در شيوه ها و تاكتيك های جنگی خود در خشکی و بخصوص در دريا تجديدنظر كند.

 

 سربازان سیاهپوست کمپ ویلیام پن در فیلادلفیا (1863 میلادی)؛

 

برده گان رزمنده در خدمت ارتش فدرال (ائتلاف شمال) (Black Soldiers in the Civil War)

اما وضعيت سياهان در اين ميان چگونه بود؟ در حالی كه جنگ به بهانه آزادی بردگان شروع شده بود اين قشر از جامعه آمريكا هنوز در وضعيت فلاكت باری به سر می بردند. جنوبی ها هنوز هم از آنها بهره گيری می كردند و بسياری از شمالی ها نيز به آنان به چشم عوامل شروع جنگ نگاه می كردند. نيروهای ائتلاف شمال در ابتدا حاضر به قبول سياهان، به عنوان نيروهای جنگی نبودند ولی وقتی جنگ كم كم طولانی شد و از ميزان نيروهای داوطلب سفيد پوست كاسته شد تصميم گيران چاره ای جز استخدام و به كارگيری سياهان كه دارای انگيزه بالایی جهت جنگيدن بودند، نداشتند. به اين ترتيب سياهان در نقش نيروهای رزمنده و بلدچی به خدمت ائتلاف شمال در آمدند. تعداد رزمنده سیاهپوست در ارتش ائتلاف شمال به 220.000 نفر میرسید و از این تعداد حدود 38.000 نفر در جنگهای داخلی آمریکا کشته شدند یعنی از سس نفر کشته شده یک نفر سیاهپوست بود.

 

پیگیری جنگ داخلی آمريكا توسط محافل اروپایی و انگلیس

در بعد بين المللی جنگ داخلی آمريكا توسط محافل اروپایی به شدت و با دقت فراوان مورد پيگيری قرار می گرفت و روزنامه های آن روز لندن و پاريس اخبار مربوط به جنگ های داخلی آمريكا را در راس خبرهای خود قرار می دادند. از جمله كسانی كه به جنگ های داخلی آمريكا توجه ويژه ای نشان دادند و مطالبی نيز در مورد آن نگاشتند كارل ماركس بود. وی در مطالبی كه در روزنامه های آن روز لندن چاپ می كرد به تفسير و توضيح اتفاقات و حوادث پيش آمده در جنگ می پرداخت. از بعد سياسی نيز جنگ داخلی آمريكا از طرف سياستمداران اروپایی به خصوص انگلیسی ها به شدت و با علاقه خاصی پيگيری می شد. آنها كه سال های سال با استفاده از پنبه های وارداتی از آمريكا چرخ صنايع خود را به گردش در آورده بودند اكنون به دليل محاصره دريایی جنوب توسط شمال مجبور شده بودند تا در مناطق حاره ای هند، شروع به كاشت پنبه كنند. هر دو طرف درگير در آمريكا سعی داشتند به هر طريق ممكن توجه سياستمداران انگلیسی را به خود جلب كنند و دولت انگليس نيز با اين امر با نظر احتياط نگاه می كرد. جنوبی ها حتی یک بار نمايندگانی هم جهت سخنرانی در پارلمان انگليس فرستادند كه با اطلاع شمالی ها در اقيانوس اطلس دستگير شدند ولی با وساطت انگلیسی ها و تهديد آنها به دخالت در جنگ، مجبور به آزادی آنها شدند. بدون شک اگر جنوبی ها اندکی مقاومت به خرج می دادند نيروهایی در انگليس و به خصوص لندن وجود داشت كه حاضر بودند جنوب را به رسميت بشناسند.

 

دور دوم ریاست جمهوری آبراهام لینکلن (8 نوامبر/آبان 1864 میلادی)

تصویب ممنوعیت برده داری در قانون اساسی آمریکا (31 ژانویه 1865 میلادی)

در 8 توامبر سال 1864 میلادی، لينكلن یک بار ديگر با 55 درصد آرا به مقام رياست جمهوري رسيد (با این شعار «در میان رودخانه نبایستی به تعویض اسب پرداخت»). او كه هنوز خواستار پيوستن ايالت های جنوبی به دولت فدرال بود درصدد برآمد تا جنگ را يكسره كند بنابراين به فرماندهان ارتش دستور داد تا به سرعت وارد عمل شده و اين جنگ خانمان سوز را پايان دهند.


نيرو
ی صنعتی شمال با تكيه بر تعداد بيشتر افراد نظامی خود كه در اين سال ها پخته شده بودند حمله نهایی خود را به سمت استحكامات جنوب آغاز كردند. اين حمله با پاتک ژنرال رابرت لی كه قصد داشت ايالت پنسيلوانيا را به تصرف خود درآورد رو به رو شد. اگر ژنرال لی و افرادش موفق می شدند در آخرين تلاش خود اين ايالت را به تصرف در بياورند، خطوط ارتباطی نيروهای شمال به طور کُلی به هم می ريخت اما شمالی ها با استفاده از فرصت های پيش آمده و از طريق رودخانه می سی سی پی خود را به درون خطوط داخلی ايالت های جنوب كشيدند و با تهديد شهرهای بزرگ به خصوص ريچموند، ژنرال لی را از انجام انديشه اش باز داشتند.

 

با عقب نشینی ژنرال لی از مناطق شمالی كه حاصل اولين تعرض جنوبی ها به سمت شمال بود و ناكامی او از به دست آوردن اهداف مورد نظر به زودی آثار شكست در تمام جبهه ها مشهود شد. نيروهای دولت فدرال به سرعت شهرها را یکی پس از ديگری به تصرف در می آوردند و با بی رحمانه ترين حالت ممكن شروع به غارت آنها می كردند به طوری كه هر كجا ارتش شمال پا می گذاشت به جز ويرانی چيزی بر جای نماند.

 

 حمله نهایی ژنرال گراند به ریچموند (3 آپریل 1865 میلادی)؛

 

پایان جنگهای داخلی آمریکا با تسلیم شدن ژنرال لی (اردیبهشت 1865 میلادی)

در 3 آپریل (اواسط فروردین ماه) 1865 میلادی، نیروهای شمالی با فرماندهی ژنرال گرانت، «ریچموند» پایتخت نیروهای جنوبی را تسخیر می کنند و دو روز بعد و در 5 آپریل 1865 میلادی آبرام لینکلن شخصأ از اتاق کار رقیب سابقش پریزیدنت «جفرسون دیویس» دیدن می کند و در 9 و 26 آپریل 1865 »یلادی، باقی نیروهای «ارتش ویرجینیای شمالی» و «ارتش کارولینای شمالی» ژنرال لی، با کاپیتولاسیون تسلیم نیروهای شمالی میشوند و بدن ترتیب ختم جنگ داخلی آمریکا به جهانیان اعلام میگردد.

 

با انتشار خبر پايان جنگ موجی از شادی تمام شمال آمريكا را در بر گرفت، در حالی كه صدها هزار نفر در طول اين جنگ كشته، مجروح يا آواره شده بودند. شمالی ها غرق در شادی بودند در حالی كه از سرزمين آباد و حاصلخيز جنوب جز برهوت چيزی باقی نمانده بود و انگار كه سال های سال است اينجا ويرانه بوده است.

 

   آبرام لینکلن بعد از ترور در بستر مرگ (15 آوریل 1865 میلادی)؛

 

ترور آبراهام لینکلن بعد از تسلیم شدن ژنرال لی (در 14 آوریل 1865 میلادی)

با هجوم نيروهای شمال به جنوب، سياهان برده دسته دسته راه فرار را در پيش می گرفتند و يا از اربابان سابق خود كه غير از اجحاف و ظلم چيز ديگری به آنها هديه نكرده بودند انتقام می گرفتند. چند روز پس از پايان جنگ و در 14 آپریل 1865 میلادی، لینکلن با همسرش به تماشای نمايشنامه ای در تئاتر فورد شهر واشنگتن دی سی رفته بود که مورد ترور «جان وایک بوُت/ John Wilkes Booth/ از 1838 تا 1865 میلادی» قرار گرفت و در حالیکه از ناحیه سر بشدت زخمی شده بود روز بعد و در 15 آپریل 1865 میلادی و در سن 56 سالگی درگذشت.

 

قاتل یک جنوبی و هنرپیشه ای معروف و معتقد به برده داری بود. او به تنهایی اقدام به قتل آبراهام لینکلن کرده بود. جان در سال 1821 میلادی بهمراه خانواده اش از انگلیس به آمریکا مهاجرت کرده بود. پدرش یونیوس (Junius Brutus Booth) از هنرپیشه های معروف صحنه تئاتر آمریکا بود. ضمنأ «ادوین» برادر بزرگش، در سال 1863 میلادی توانسته بود تصادفأ تنها پسر باقی مانده لینکلن را از مرگی حتمی نجات دهد.

 

اما در جنگ های داخلی آمريكا، اين نيروی صنعتگر شمال بود كه توانست به پيروزی برسد و آمريكای نوين را بر اساس انديشه های سرمايه داری مدرن شكل بخشد. جنگ هرچند ويرانی های بسياری به بار آورد اما موجب گسترش بيش از اندازه ابتكارات و اختراعات بشری شد و در سايه آن انديشه های نوين خود را به بشريت معرفی كردند. ارتش آمريكا به یک ارتش حرفه ای دارای تجربه تبديل شد و خود را آماده كرد تا در آينده بر اساس همين آموزه ها و آموخته ها در دنيای جديد نقش ايفا كند. در فاصله ی 4 سال جنگ 600 هزار نفر کشته شدند.

 

(تعداد نیروها: ایالات جنوبی 1,064,000 - ایالات شمالی 2,200,000)

(کشته ها: ایالات جنوبی 260,000 نفر - ایالات شمالی 360,000 )

(مجروح ها: ایالات جنوبی 137,000 - ایالات شمالی 275,200)

 

منابع:

- نوشته ای از صادق راستگو از سایت در "قلمرو تاریخ " یا " jahed137.blogfa.com".

- سایت "رادیو بی بی سی" یا "bbc.co.uk".

- سایت "zeit.de".

سایت "ipandora.net".

- سایت "yesteryearsnews.wordpress.com".

- سایت "Historical Society of Pennsylvania".

- سایت " reflectionsgallerytn.com".

 

....... .........  ............   ...............    ..................

 

جنگهای داخلی آمریکا (US Civil War) ، (از 12 آوریل 1861 تا 9 آوریل 1865 میلادی)

 

 جنگهای شمال و جنوب آمریکا بخاطر آزادی برده ها و حفظ یکپارچگی کشور؛

 

برده داری عامل اصلی جنگهای شمال و جنوب

بین سالهای 1861 و 1865 میلادی، ایالات متحده به دلیل جنگ شدید داخلی بین ائتلاف ایالات جنوبی و اتحادیه ایالات شمالی، به رهبری آبراهام لینکلن، به دو قسمت تقسیم شد. پیروزی ایالات شمالی، به برده داری در جنوب خاتمه داده و یکپارچگی ملت آمریکا را تضمین نمود.

 

اتحادیه ایالات شمالی

ایالات شمالی تقریبا تمامی کارخانه های ایالات متحده را در اختیار خود داشتند و می توانستند تفنگ و سلاحهای سنگین تولید کنند. همچنین، دو سوم جمعیت آمریکا در شمال کشور زندگی می کردند. در جنگ داخلی آمریکا، تعداد کشته ها و زخمی های نیروهای اتحادیه شمالی بیشتر از نیروهای ائتلاف جنوبی بود، اما شمالیها می توانستند جای کشته ها و زخمی هایشان را با نیروهای تازه نفس پرُ کنند، در حالیکه جنوبی ها به علت تعداد کم نیروهایشان، قادر به انجام این کار نبودند.

 

ائتلاف ایالات جنوبی

این ائتلاف متشکل از یازده ایالت جنوبی بود که در سالهای 1860 و 1861 میلادی از اتحادیه ایالات شمالی جدا شدند. این ایالات عبارت بودند از: تگزاس، آلاباما، فلوریدا، کارولینای جنوبی، جورجیا، لوئیزیانا، می سی سی پی، آرکانزاس، کارولینای شمالی، تنسی و ویرجینیا. اقتصاد این ایالات به صادرات پنبه متکی بود. آنان پنبه را با استفاده از نیروی کار برده ها می کاشتند. در طی جنگ داخلی آمریکا، جنوبی ها فقیر و گرسنه شدند.

 

 آبراهام لینکلن در گتیزبورگ (1863 میلادی)؛

 

«خطابه گتیزبورگ» (Gettysburg) آبراهام لینکلن ( 1863 میلادی)

آبراهام لینکلن در سال 1809 میلادی، در کنتاکی بدنیا آمد. وی یکی از بزرگترین رئیس جمهورهای کشور ایالات متحده آمریکا می باشد. در سال 1863 میلادی نطقی ایراد کرد که به «خطابه گتیزبورگ» معروف شد. این خطابه بخاطر ارائه تعریفی جامع از دموکراسی معروف شده است: «... حکومت مردم، به دست مردم، برای مردم». آبراهام لینکلن در سال 1865 میلادی به قتل رسید.

 

تندیس آبراهام لینکلن در واشنگتن

برای تجلیل از مقام آبراهام لینکلن، شانزدهمین رئیس جمهور ایالا متحده، تندیس یاد بود وی در واشنگتن دی. سی، ساخته شده است.

 

«آبراهام لینکلن» اولین رییس جمهور از «حزب جمهوریخواه»

«آبراهام لینکلن» عضو حزب جمهوریخواه که مخالف برده داری است، به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده انتخاب می شود.

 

جدایی «کارولینای جنوبی» از ایالات متحده آمریکا (دسامبر/آذر 1860 میلادی)

ایالت «کارولینای جنوبی» از اتحادیه ایالات متحده جدا می شود. ایالتهای جنوبی دیگر نیز بعد از مدت کوتاهی از اتحادیه جدا می شوند.

 

«جفرسون دیویس» رییس جمهور «ائتلاف ایالات جنوبی»  (6 فوریه/بهمن 1861 میلادی)

ایالتهای جنوبی، «ائتلاف ایالات جنوبی» را بوجود می آورند، و «جفرسون دیویس» را به عنوان رئیس جمهور خود انتخاب می کنند. جفرسون دیویس قبلأ در ارتش ایالات متحده خدمت میکرد.

 

آوریل (فروردین) 1861 میلادی

در 12 آوریل 1861 میلادی و حدودای چهارونیم صبح، نیروهای ائتلاف جنوبی تحت فرماندهی ژنرال پیر بیورگارد، شهر بندری «فورت سامتر/ Fort Sumter» در «چارلستون» واقع در کارولینای جنوبی، را با توپخانه سنگین بمباران می کنند. با این تهاجم نیروهای ائتلاف جنوبی، جنگ داخلی آمریکا شروع می شود.

 

ژوییه (تیر) 1861 میلادی

نیروهای ائتلاف ایالات جنوبی، نیروهای اتحادیه ایالات شمالی را در منطقه «بول ران» در ایالت ویرحینیا، شکست می دهند.

 

آوریل- ژوئن (اردیبهشت تا مرداد) 1862 میلادی

ژنرال «توماس جکسون» که ملقب به «دیوار سنگی» بود، در نبردی چشمگیر در دره «شناندو» واقع در ایالت «ویرجینیا» نیروهای اتحادیه ایالات شمالی را شکست می دهد.

 

سپتامبر (شهریور) 1862 میلادی

نبرد «آنتی تام» در ناحیه «شار پزبورگ» در ایالت مریلند صورت می گیرد. رابرت ئی. لی، فرمانده نیروهای ائتلاف ایالات جنوبی، مجبور به عقب نشینی به ویرجینیا می شود. در روز 22 سپتامبر، رئیس جمهور، لینکلن، ««اعلامیه لغو برده داری» را منتشر می کند. این اعلامیه، تمامی بردگان ایالات جنوبی را از تاریخ یکم ژانویه 1863، آزاد اعلام می کند.

 

دسامبر (آذر) 1862 میلادی

نبرد «فرد ریکز بورگ»، در ایالت ویرجینیا، با پیروزی نیروهای ائتلاف ایالات جنوبی به فرماندهی ژنرال «لی» تمام می شود. 13000 نفر از نیروهای اتحادیه ایالات شمالی زخمی می شوند.

 

ماه مه (اردیهشت) 1863 میلادی

ژنرال «لی» به پیروزی چشمگیری در «چانسلر زویل»، واقع در ویرجینیا، نائل می شود. ارتش ژنرال «لی» تا شهر پنسیلوانیا پیش می رود.

 

ژوئیه 1863 میلادی

حدود 50000 سرباز جنوبی جان خود را در نبرد سه روزه «گتیز بورگ»، از دست می دهند. پیشروی ژنرال «لی» به سمت «پنسیلوانیا» متوقف شده و او مجبور می شود که به ویرجینیا برگردد. در روز چهارم ژوئیه، ژنرال «یولیسیز اس. گرانت»، شهر «ویکس بورگ» در «می سی سی پی» را فتح می کند. این پیروزی، شمالیها را به رودخانه «می سی سی پی» مسلط کرده و ایالتهای موتلفه جنوب را به دو نیم تقسیم می کند.

 

ماه مه 1864 میلادی

نبرد «ویلدرنس» (بیابان)، در نزدیکی «چانسلرزویل» در ایالت ویرجینیا اتفاق می افتد. در نبرد خونین، نیروهای ژنرال «گرانت» در مقابل نیروهای ژنرال «لی» قرار می گیرند که در نتیجه، 17000 سرباز شمالی و 11000 سرباز جنوبی کشته می شوند. علی رغم تعداد زیاد مجروحین، نیروهای ژنرال «گرانت»، نیروهای جنوب را تا پایتختشان، «ریچموند»، به عقب می رانند.

 

نوامبر- دسامبر 1864 میلادی

«ویلیام تی. شرمن» که یک ژنرال نیروهای شمال است، «رژه دریایی» خود را از «آتلانتا» تا «سوانا» با گذشتن از «جورجیا»، تکمیل می کند. ارتش وی، شهرها و مزارع را آتش زده و محصولات کشاورزی جنوبی ها را از بین می بردند.

 

آوریل (اردیبهشت) 1865 میلادی ، تسلیم شدن ژنرال لی و ترور آبراهام لینکلن

با تسلیم ژنرال «لی» به نیروهای ژنرال «گرانت» در دادگاه شهر «آپوماتکس» در ایالت ویرجینیا، جنگ داخلی تمام می شود. در روز 14 آوریل، آبراهام لینکلن در سالن نمایش فورد در شهر واشنگتن، توسط یک جنوبی بنام «جان ویلکس بوت»، هدف گلوله قرار می گیرد. لینکلن، یک روز پس از سوء قصد می میرد.

 

عوامل جنگ داخلی آمریکا

عوامل متعددی منجر به شروع جنگ داخلی آمریکا شدند، اما برده داری عامل اصلی اختلاف بین شمال و جنوب بود. قانون برده داری در ایالتهای شمالی که صنعتی شده بودند، لغو گردید. بعضی از شمالیها که به طرفداران الغاء برده داری معروف بودند، برای لغو برده برداری در سراسر کشور تلاش می کردند. برده ها با کار در مزارع پنبه نقش مهمی در توسعه اقتصادی و کشاورزی ایالات جنوبی ایفا می کردند. تا سال 1860 میلادی، حدود 4 میلیون برده در ایالتهای جنوبی مشغول به کار بودند.

 

 آخرین لحظات «جان براون» از جنبش (Society for Effecting the Abolition of Slavery)، در1859 میلادی. 

 

شعله قیام سیاهپوستان در ایالات جنوبی توسط «جان براون» (Abolitionist John Brown) (1859 میلادی) 

بخاطر مصلحتهای سیاسی، به مدت چند دهه در بین ایالات، صلح و آرامش برقرار بود، اما در دهه 1850 میلادی، اوضاع به وخامت گرائید. بسیاری از شمالیها، با برده داری در جنوب مخالف نبودند، اما از گسترش برده داری به ایالتها و نواحی غربی بیم داشتند. قرارداد بین ایالتهای کانزاس و «نبراسکا» (1854 میلادی) و تصمیم دادگاه عالی در رد شکایت «درد اسکات» که یک سیاهپوست بود، حاکی از نفوذ برده داری در ایالتهای غربی بود. جنوبی ها از فعالان جنبش مخالفین برده داری می ترسیدند. در این میان می توان از شورش ناموفق «جان براون» (1800 تا 1859 میلادی) در سال 1859 میلادی نام برد که شعله قیام در ایالات جنوبی را برافروخت. جان براون و خانواده اش با یک گروه از چریکهای سفیدپوست و سیاهپوست، بعد از قتل یکی از هواداران لغو برده داری (وکیل مجلس) به مبارزه مسلحانه برعلیه برده داران مرفه در کانزاس پرداخت و مسئولیت چندین قتل عام در کانزاس را به گردن داشت (از 1855 تا 17 اکتبر 1859 میلادی). او بعد از تهاجم ناموفق در 17 اکتبر 1859 میلادی (با 18 سفیدپوست و 6 سیاهپوست)، به انبار اسلحه ارتش آمریکا در ویرجینیای غربی (اسلحه برای برپایی قیام مسلحانه برده ها)، با دادن عده ای کشته از جمله فرزندانش، توسط نیروهای ژنرال لی دستگیر شد و در 2 دسامبر 1859 میلادی با گناه خیانت به جنوبی ها اعدام گردید (یکسال قبل از رییس جمهور شدن آبراهام لینکلن).  

 

آغاز دور اول ریاست جمهوری «آبراهام لینکلن» (1860 تا 1864 میلادی)

در سال 1860 میلادی، «آبراهام لینکلن» (1809 تا 1865 میلادی) بعنوان رئیس جمهور آمریکا انتخاب شد. از آنجا که وی نامزد حزب جمهوریخواه بود و با توسعه برده داری مخالفت می کرد، سیاستمداران ایالات جنوبی از پذیرفتن رهبری او سرباز زدند. ایالات جنوبی یکی پس از دیگری از اتحادیه ایالات آمریکا خارج شده و سرانجام، ائتلاف ایالات جنوبی را بوجود آورند. «لینکلن» معتقد بود که ایالتها به تنهایی حتی خارج شدن از اتحادیه را ندارد؛ او برای یکپارچه نگاه داشتن اتحادیه، دستور استفاده از زور را صادر کرد.

 

آزادی برده ها ؛ حفظ یکپارچگی کشور ؛ «دستور لغو برده داری» در 1 ژانویه 1863 میلادی

در ابتدا، «لینکلن» دلیل جنگ را حفظ یکپارچگی کشور اعلام کرد، اما تا سال 1862 میلادی، او به این نتیجه رسیده بود که برده داری باید از میان برود. «دستور لغو برده داری»، که از روز یکم ژانویه 1863 میلادی به مورد اجرا گذاشته شد، تمامی برده ها در ایالات متحده آمریکا را آزاد اعلام کرد. اصلاحیه سیزدهم که در سال 1865 میلادی، به قانون اساسی آمریکا الحاق گردید. برده داری را در ایالات متحده، برای همیشه از بین برد.

 

دوران بازسازی

جنگ داخلی آمریکا باعث ویرانی ایالات جنوبی شد. از سال 1867 تا اواسط دهه 1870 میلادی ایالتهایی که قبلا جزء ائتلاف جنوب بودند، توسط دولت فدرال (دولت مرکزی آمریکا) اداره می شدند که این زمان، به دوره بازسازی معروف است. سفید پوستهای شکست خورده، نسبت به برده های آزاد شده کینه توزی می کردند. همچنین، سازمانهای تروریستی نظیر «کوکلس کلان» Ku klux klan بر ضد سیاهپوستان شکل گرفتند. هر چند که قوانین دولتی، ضامن حقوق مدنی و سیاسی برده های آزاد شده بودند، اما این قوانین تا پایان دوره بازسازی به مورد اجرا گذاشته نشدند. در دهه 1960 میلادی، سیاهپوستان حقوق مدنی و سیاسی خود را باز یافتند.

 

ایالتهای شمالی و جنوبی

اتحادیه ایالات شمالی از 23 ایالت، و ائتلاف ایالات جنوبی از 11 ایالت تشکیل شده بودند. بعد از جنگ داخلی، چند بخش شمالی دیگر نیز به ایالت تبدیل شدند. نبردهای عمده، مانند نبرد گتیزبورگ در نواحی شرقی و جنوب شرقی کشور رخ دادند.

 

جنگ گتیزبورگ (Gettysburg) در 1863 میلادی

در روزهای یکم تا سوم ژوئیه سال 1863 میلادی، نیروهای جنوبی به فرماندهی ژنرال رابرت ثی. لی به نیروهای شمال تحت امر ژنرال «جورج مید»، که در نزدیکی گتیزبورگ در ایالت پنسلوانیا سنگر گرفته بودند، حمله کردند. نقطه اوج نبرد حمله ژنرال پیکت بود. این نبرد تلفات سنگینی بر جای گذاشت، ولی سرانجام، ژنرال «لی» که شکست خورده بود مجبور به عقب نشینی به «ویرجینیا» شد.

 

حقایق ثبت شده

جنگ داخلی آمریکا، اولین جنگ پیشرفته جهان بشمار می رود، چرا که راه آهن در این جنگ نقش مهمی داشت و همچنین وقایع جنگ توسط عکاسان ثبت و ضبط شدند. این جنگ، خونین ترین جنگ تاریخ آمریکا بود. در مجموع، 360000 سرباز اتحادیه ایالات شمالی و 360000 سرباز ائتلاف ایالات جنوبی جان خود را از دست دادند. در سال 1865 میلادی، شمالی ها 960000، و جنوبی ها 450000 نفر سرباز در اختیار داشتند.

 

منابع:

- سایت دانشنامه رشد از شبکه ملی مدارس/ daneshnameh.roshd.ir)

- سایت "giantbomb.com".

- سایت "us-civilwar.com".

- سایت "fanpop.com".

- سایت "legendsofamerica.com".

- سایت " executedtoday.com".

 

.........  ............   ...............    ..................

 

 «خدا حافظ آمریکا باشد!»

 

تجزيه طلبی و جنگ های داخلی در آمريكا

جنگ های داخلی و جريان تجزيه طلبی سال های 1861 الی 1865 ميلادی در مدتی كمتر از هشت دهه پس از استقلال ايالات متحده آمريكا شكل گرفت. همانطور كه جدایی و تجزيه طلبی نشانه مقاومت ايالات جنوبی در حفظ نظام و ارزش های اقتصادی، نژادی و سياسی خود بود، همانگونه نيز جنگ های داخلی، نماد اراده ايالات شمالی و دولت فدرال (مركزی) در «حفظ وحدت ملی» و «انهدام سيستم اقتصادی و نژادی جنوب» به شمار می رفت.

 

در چهار سالی كه جنگ های داخلی ادامه پيدا كرد دو دولت در آمريكا وجود داشت، یکی دولت فدرال (مركزی) به نام «ايالات متحده آمريكا» در واشنگتن به رياست آبراهام لينكلن و ديگری دولت جديدالتأسيس ايالات جنوبی به اسم «ايالات كنفدرال آمريكا» در شهر ريچموند (ايالت ويرجينيا) به رياست جمهوری جفرسون ديويس از ايالت می سی سی پی.

 

از برخی جهات ويژگی و مشخصات جنگ های داخلی و جريان تجزيه طلبی در آمريكا اگر هم بی نظير نباشد كم نظير است. بسياری از مورخان اين جنگ های داخلی را «جنگ بزرگ» آمريكا ناميده اند زيرا اين تنها و اولين باری است كه چنين جنگ طولانی و سنگين و پرُهزينه در داخل خود آمريكا و در سطح قاره ای به وقوع می پيوندد. علاوه بر اين، اين جنگ ها عليه یک دشمن خارجی، یک مليت و قوم مشخص، حتی یک نژاد و مذهب نيست.

 

جنگ ساكنان اروپایی نژاد قاره آمريكای شمالی عليه سرخپوستان سال ها بود كه با انهدام بوميان اين كشور سپری شده بود. سياهپوستان آفريقایی  نژاد جمعيت آمريكا نيز كه اكثر آنها را برده ها تشكيل می دادند گرچه موضوع اين جنگ های داخلی بود ولی طرف دعوا و مخاصمه نبود. اكثر قريب به اتفاق جمعيت ايالات شمالی و جنوبی و شرق و غرب آمريكا را نژاد اروپایی و بويژه اروپای شمالی (انگلیسی، اسكاتلندی، ايرلندی، آلمانی، نروژی، سوئدی و فرانسوی) تشكيل می داد.

 

به اضافه آمريكا در زمان جنگ های داخلی و جريان تجزيه طلبی كاملا یک كشور و مملكت و جمعيت مسیحی بود كه در آن فرقه های مختلف پروتستان و كاتولیک اكثريت تمام داشتند. جنگ های داخلی آمريكا جنگ مذهبی نبود ولی مذاهب مسیحی آئين دو طرف جنگ را تشكيل می داد.

 

مورخان آمريكا مانند شلبی فوت، بروس كاتون، جيمز مگ فرسون و نويسندگان امور نظامی اروپا مانند جان كيگان و ديگران، جنگ های داخلی آمريكا را جنگ «بی رحمانه» و «وحشيانه» ياد كرده اند. كشتار انبوه دو لشكر ايالات شمالی و جنوبی و خسارات جانی و مالی كه در مدت چهار سال به مردم وارد شد، همه ناظران ايالات متحده آمريكا را تحت تأثير قرار داده و جنگ های داخلی آمريكا را به عنوان یکی از بزرگترين فجايع انسانی و تاريخ ثبت كرده است.

 

در بيش از 10 هزار عمليات و زد و خوردهای نظامی كه بين سپاه ايالات شمالی (موسوم به دولت فدرال مركزی «ايالات متحده آمريكا») و سپاه ايالات جنوبی (موسوم به دولت «ايالات كنفدرال آمريكا») صورت گرفت، 76 نبرد بزرگ وجود داشت كه در هر یک از آنها مجموعاً 100 تا 300 هزار سرباز و افسر شركت داشتند.  يك نگاه كوتاه به برخی از اين نبردها از جنبه زمان و تلفات جنگ بسيار عبرت آموز است:

 

- نبرد اول مناساز (ايالت ويرجينيا نزدیک شهر واشنگتن، 21 ژوئيه 1861)، تعداد سپاه شمال 39هزار، تعداد سپاه جنوب 32هزار، تعداد تلفات (در يك روز) شمال 2896 نفر، جنوب 1982 نفر.

- نبرد دوم مناساز (ايالت ويرجينيا نزدیک شهر واشنگتن، 29 و 30 اوت 1862)، تعداد سپاه شمال 63هزار، تعداد سپاه جنوب 55هزار، تعداد تلفات شمال 13هزار و 826 نفر، تلفات جنوب 353/8 نفر در دو روز.

- نبرد آنتی تام (ايالت مريلند، 16 سپتامبر 1862)، تعداد سپاه شمال 75هزار، تعداد سپاه جنوب 38هزار، تعداد تلفات شمال در یک روز 12هزار و 401 نفر، تعداد تلفات جنوب در یک روز 10هزار و 318 نفر. اين پرُتلفات ترين و سنگين ترين كشتار روز آمريكایی ها در جنگ های داخلی بود.

- نبرد و محاصره ويكس برگ (ايالت می سی سی پی، 29 مارس الی 4 ژوئيه 1863)، تعداد سپاه شمال 77هزار، تعداد سپاه جنوب 62هزار، تعداد تلفات شمال 10هزار، تعداد تلفات جنوب 38هزار و 600 نفر. این بزرگترين تلفات ايالات جنوبی در اين نبردها بود.

- نبرد چيكامائوگا (ايالت جورجيا، 18 الی 20 سپتامبر 1863)، تعداد سپاه شمال 62هزار، تعداد سپاه جنوب 65هزار، تعداد تلفات شمال 16هزار و 170، تعداد تلفات جنوب 18هزار و 454، مدت نبرد دو روز.

- نبرد سپوت سيلوانيا (ايالت ويرجينيا، 8 الی 21 مه 1864)، تعداد سپاه شمال 111 هزار نفر، تعداد سپاه جنوب 63هزار، تلفات شمال 18هزار، تلفات جنوب 10هزار، مدت نبرد 13 روز.

- نبرد گتيس برگ (ايالت پنسيلوانيا، اول الی سوم ژوئيه 1863)، تعداد سپاه شمال 95هزار، تعداد سپاه جنوب 75هزار، تعداد تلفات شمال در دو روز 23هزار، تعداد تلفات جنوب در دو روز 28هزار نفر.

- نبرد و محاصره پيترس برگ (ايالت ويرجينيا، 16 ژوئن 1864 الی اول آوريل 1865)، تعداد سپاه شمال 109 هزار، تعداد سپاه جنوب 59هزار، تلفات شمال 42هزار، تلفات جنوب 28هزار.

- در این جنگهای داخلی، آمريكا به یک كشتارگاه تبديل شده بود.

 

منبع:

- سایت "اسلام تایمز.اُرگ" یا "islamtimes.org".

 

(این نوشتار در طی مرور ایام تکمیل خواهد شد.)

 

 

(پژوهش، گردآوری، تدوین و پیرایش از رضا زینتی/ 9 بهمن ماه 1392 / 29 ژانویه 2014 میلادی)

 

.................. .................  ...............   ...............    ............

 

با تشکر از تارنمای "دانشنامه رشد" یا " daneshnameh.roshd.ir" و از صادق راستگو از سایت "در قلمرو تاریخ" یا " jahed137.blogfa.com" و از سایت "giantbomb.com" و از سایت "us-civilwar.com" و از سایت رادیو بی بی سی یا "bbc.co.uk" و از سایت "fanpop.com" و از سایت "اسلام تایمز.اُرگ" یا "islamtimes.org" و از سایت "zeit.de" و از سایت "legendsofamerica.com" و سایت "ipandora.net" و از سایت " executedtoday.com" و از سایت "yesteryearsnews.wordpress.com" و از سایت "Historical Society of Pennsylvania" و از سایت " reflectionsgallerytn.com" / سایت خانه و خاطره/ سروش آذرت(رضا زینتی)/ 9 بهمن ماه 1392 خورشیدی/ 29 ژانویه 2014 میلادی/