با سلام.

به سایت خانه و خاطره خوش آمدید.

 

میرزا یحیی دولت آبادی و صدیقه دولت آبادی

 

  میرزا یحیی دولت آبادی

 

 میرزا یحیی دولت آبادی

تولد یحیی در سال 1241 هجری شمسی در دولت‌آباد اصفهان (17 رجب 1279 هجری قمری)/ وفات یحیی در 4 آبان ماه 1318 هجری شمسی.

 

"حیات یحیی"

میرزا یحیی دولت آبادی فرزند میرزا هادی دولت آبادی و مادرش بیگم نام داشت. او بخاطر تحصیلاتش در مکتب‌خانه‌ها و شناخت از نزدیک، کوشش فراوان در تأسیس مدارس جدید نمود. از دیگر زحمتهای فراوان او برای آموزش و پرورش در ایران میتوان، مدیریت و نوشتن و نشر کتب درسی ابتدائی دانست. یحیی دولت آبادی بهمراه دیگر مبارزان در مشروطه و ملی کردن نظام ایران قدم ‌های فراوان برداشت. او زندگی پر از فراز و نشیب داشت که در کتابش "حیات یحیی" بقلم آورد. یحیی دولت آبادی جمهوریخواه بود و سعادت و پیشروی ایران را در:

 

- تساوی زن و مرد در جامعه،

- استقلال سیاسی نظام ایران،

- کوتاهی نفوذ روحانی‌نمایان و

- جدایی دین از دولت (سیاست) می‌دید.

 

..................  .................   ...............   ...............

 

کتاب "حیات یحیی" ، کتاب "تاریح معاصر"

 

«حیات یحیی» یا «تاریخ معاصر» ، تالیف «یحیی دولت آبادی» است. وی در سال 1241 خورشیدی در دولت آباد اصفهان متولد شد و در همانجا رشد کرد. از سال 1251 خورشیدی همراه خانواده چندین سفر به عراق عرب، خراسان و تهران کرد. در سال 1260 خورشیدی به اصفهان بازگشت و با میرزا آقای کرمانی و شیخ احمد روحی ملاقات کرد. یحیی مدتی بعد دوباره به عراق بازگشت و از محضر استادانی چون میرزای شیرازی و محمد تقی شیرازی بهره برد. او پس از بازگشت به ایران ، نزد میرزا ابوالحسن جلوه تحصیل کرد. یحیی در سال 1276 خورشیدی (یک سال بعد از مرگ ناصرالدینشاه) به استانبول رفت و در آن جا با همکاری علامه دهخدا روزنامه ی سروش را منتشر کرد. پس از بازگشت به تهران در چندین دوره به نمایندگی مجلس شورای ملی رسید. یحیی دولت آبادی عضو انجمن معارف و اهل شعر و ادب بود. یحیی دولت آبادی "مدرسه ی سادات" را در تهران تاسیس کرد و سرانجام در سال 1318 در تهران درگذشت. از وی به جز حیات یحیی، «داستان شهرناز» و دفتر شعری با عنوان «اردیبهشت نامه» باقی مانده است. کتاب حیات یحیی در چهار جلد نوشته شده است.

- جلد اول آن مشتمل بر زندگی و اقدامات فرهنگی نویسنده،

- جلد دوم و سوم آن در تاریخ مشروطیت و

- جلد چهارم شامل موضوع های تاریخی و مسائل سیاسی دوره ی قاجار و سلطنت رضاشاه پهلوی است.

 

شعری از یحیی دولت آبادی

مادری بود پريشان احوال
عمر او بود فزون از پنجاه

زن
بی شوهر و از حاصل عمر
يک پسر داشت شرور و بدخواه
...
ديده بود او به بر مادر پير

يک گره
بسته زر گاه بگاه
شبي آمد که ستاند آن زر

بکُند صرف عملهای تباه
مادر از
دادن زر کرد ابا
گفت رو رو که گناه است گناه
...
حمله آورد پسر تا گيرد

آن
گره بسته زر خواه نخواه
مادر از جور پسر شيون کرد

بود از چاره چو دستش کوتاه

پسر افشرد گلو
ی مادر
سخت چندان که رخش گشت سياه

نيمه جان پيکر مادر
بگرفت
بر سر دوش ، بيفتاد به راه

برد در چاه
عمیقی افکند
کز جنايت نشود
کس آگاه
شد سرازير پس از واقعه او

تا نمايد به ته چاه نگاه

از ته چاه به
گوشش آمد
ناله زار حز
ینی ناگاه
آخرين گفته مادر اين بود
:
آخ فرزند
نیفتی در چاه !

 

(منبع: سایت "آریابوم")

 

..................  .................   ...............   ...............

 

میرزا یحیی دولت آبادی

 

از اسفندماه 1289 خورشیدی که ناصرالملک قراگزلو نیابت سلطنت قاجار را برعهده گرفت تا تیر ماه 1293 خورشیدی که احمد شاه قاجار به سن بلوغ قانونی رسید و تاجگذاری کرد ، ایران دوران پر تلاطمی را گذراند. برخی تاریخ ‌نگاران این دوران را دورۀ استبداد ناصرالملک نامیده‌اند، ولی ناصرالملک نیز در مقام نایب ‌السلطنه، مانند دولتهایی که یکی بعد از دیگری روی کار میآمدند و عمرشان دوامی نمیکرد، در برخورد با طوفان حوادث کاری از دستش ساخته نبود جز دست و پا زدن و امواج را از سر گذراندن.

حاجی میرزا یحیی دولت‌آبادی در مورد این دوران مینویسد: « نیابت سلطنت ناصرالملک و ریاست سپهدار (تنکابنی) و روی کار آمدن کابینۀ سپهدار که همه اعتدالی هستند و روابط آنها با روحانیون و عناصر کهنه ‌پرست، تا یک اندازه به مستبدین و به اشراف مملکت امیدواری میدهد که در قوای تجددخواهان فتوری حاصل گشته باشد. خاصه که کابینۀ سپهسالار تنکابنی از اکثریت مجلس شورای ملی اختیار تام میگیرد که به هر صورت بتواند از مفاسد جلوگیری و به همین سبب جمعی را که به آدم‌کشی متهم هستند از تهران تبعید کرده است». (منظور تروریستهای کمیته انقلاب و حیدر عمو اوغلی و احسان اله خان و ...) از طرف دیگر هم بدیهی است که تجددخواهان (دموکرات‌ها) آسایش ندارند و تصور میکنند آزادی آنها محدود شده و به هر وسیله هست باید در موقع خود ، از دست داده‌ها را دوباره به ‌دست آورند. در کابینۀ سپهدار ، مستشارالدوله (صادق صادق) وزیر داخله و مباشر اجرای قانون «اختیارات تامه» مصوب مجلس شورای ملی دربارۀ برقراری امنیت و قلع و قمع مفسدین بود.

روزنامۀ «ایران نو» به ‌دنبال کناره‌ گیری رسول‌زاده ، در مقاله‌ای با عنوان «سیاست انتقام» نوشت: «از امروز "روزنامه ایران نو" به معاونت هیأت تحریه جدیدی نشر می‌شود. سردبیر ما مغلوب تضییقات شده و مجبور گردید که ایران را وداع گوید. بلی کابینۀ اعتدالیون و دیپلوماسی عاقل پترزبورگ را اراده به چنین اقدام و اجباری قرار گرفته است. کابینه و اکثریت را تبریک بگوییم. مخصوصاً عقل و تدبیر سیاسی ایشان خیلی شایان تمجید است زیرا این اقدام اخیر، یک مرتبه دیگر هم می‌ نمایاند که روابط سیاسی ما با دو همسایۀ بزرگمان دوستانه شده است. از این بیشتر چه میخواهند؟ بهتر از این چه می‌شود؟ حکومتین انگلیس و روس، معاونین حکومت ایران شده‌اند! از همین جا معلوم می ‌شود که سیاست انتقامجویی و خرابکاری کابینۀ اعتدالیون تا به کجاها نفوذ یافته است» ....

مقاله با این سطور ادامه می‌یافت:  «اختیارات تامّه تنها شامل حیدرخان، یارمحمدخان، ابوالقاسم خان، حسین خان و آقاکریم‌ها نبوده، اربابان قلم را هم که هم عقیده با هیأت حاضره نیستند نیز شامل است. اما باید دانست دنبالۀ این تحریکات تا کجا امتداد دارد. این سیاست تا کی حکمفرما است. علیرغم مواعید مزورانه‌ای که حضرات می دادند ، حقوق حقۀ اقلیت هم از ما مسلوب و فرقۀ ما از قانون عمومی مستثنی گردید. اخراج دموکرات ها را اعلام کردند. به ‌بهانۀ اصلاح، هم نظران و هم مسلکان ما را از ادارات عمومیه، که عموم افراد ملت حق خدمت در آنها را دارند، خارج نمودند و به‌ عنوان تأمین و استقرار امنیت، درهای حبس را به روی دموکراتها گشودند و حتی برخلاف انتظار، دوستان اسمی دیروز ما هم در این سیاست مخرب و تضییق کارها بی‌ دخالت نبودند. بدین قرار ، نمایندگان طبقات محافظه ‌کاران مملکت ایران از تشبّث به هر وسیلۀ نا مشروع و سُفیلی که یک قدم به مقصود نزدیکشان نماید ، وا پس نکشیدند.... تکفیر، تهمت ، افترا ، فتنه ، فساد ، انتشارات کاذبه و شایعات مغرضانه و توسلات خارجی ، آلت اجرای هرج و مرج ‌خواه ، طرفداران حکومت مطلقه ، دشمنان وطن و دست های بیگانگان اعلام نمودند و به هر دری که ممکن بود سری داخل کردند. حس انتقام از دموکراسی این قدر قوت گرفت که کم‌کم به دست‌اندازی به مبانی مشروطیت و اصول پارلمانتاریزم هم آغاز نمودند. پس از ضربه‌هایی که به قوای عاملۀ فرقه وارد آوردند امروز به دفع قوای فکری و ادبی شروع نموده‌اند ... بخشی از وظیفۀ استقرار نظم و امنیت را نظمیه (شهربانی کل) به‌عهده داشت که ریاست آن با "یپرم خان" ارمنی بود. «یپرم» از این مأموریت رنج می‌برد زیرا با وجود آن که خود یک انقلابی آرمانخواه به‌شمار می‌رفت و با دموکراتها روابط نزدیک داشت ، ناگزیر بود در حمله به اردوگاه دوستان شرکت کند.

مستشارالدوله در "یادداشت های سیاسی" خود می‌نویسد: «موقعیکه من دفعۀ اول به ‌سمت وزیر داخله، داخل کابینۀ مرحوم سپهسالار تنکابنی شدم، یفرم خان ارمنی که جزو مجاهدین گیلان تحت ریاست سپهسالار محمد ولیخان تنکابنی مرحوم به تهران آمده بود ، رئیس نظمیه بود. علی خان دیو سالار (سالار فاتح) مازندرانی هم معاون نظمیه بود. یک روز صبح علی خان دیو سالار به منزل من آمده راپورتی (خبری) ارائه داد ، مشعر بر این که دیروز عصر در منزل عین‌الدوله چند نفر از مخالفین دولت مثل فرمانفرما ، وثوق‌الدوله ، قوام‌السلطنه و دو سه نفر دیگر نسبت به نایب‌السلطنه و هیأت دولت بد می ‌گفتند. چون یکی از عادات مذمومۀ ایران است که داوطلبان وزارت و ریاست، اعمال آنانی را که مصدر کارند تنقید میکنند، اهمیتی به این راپورت ندادم. متوالیاً دو سه مرتبۀ دیگر راپورت تکرار شد... و دو روز بعد یفرم خان آمد و در ضمن مطالبی چند گفت و اینکه سالار فاتح راپورتها را به نظر شما می‌رساند؟ گفتم بلی، چند فقره راپورت در یک موضوع به من داده است. پرسید عقیدۀ شما در این باب چیست؟ گفتم هیچ اهمیتی نمی‌دهم به این که چند نفر معیّن در منازل و مجالس خودشان از اعمال هیأت دولت تنقید کنند و ابداً خلاف آنرا انتظار ندارم. یفرم خان فهمید که راپورت سازیهادر من هیچ تأثیر نخواهد داشت. رگ آزادی خواهی مرا خواست تحریک کند. گفت نکته قابل ملاحظه این است که چند روز قبل، دولت سه نفر آزادیخواه را تبعید کرده، حال برای حفظ موازنه مجبوریم چند نفر مستبد را گوشمالی دهیم. پرسیدم سه نفر آزادیخواه کیست؟ گفت محمد امین رسول ‌زاده مدیر روزنامۀ ایران نو ، یار محمد خان کرمانشاهی و حیدرخان عمواوغلی) بمب ‌ساز معروف). با کمال تعجب گفتم شما این سه نفر را آزادیخواه می‌دانید؟ آن که رسول ‌زاده است هر روز در روزنامۀ خود مقالات آتشین بر علیه دولت تزاری روس می نوشت تا به دست سفارت روس بهانۀ اعتراض افتاده دولت را گرفتار نماید، چنان که تبعید او را به ‌شدت پروتست (اعتراض) کردند و رئیس ‌الوزرا (سپهدار تنکابنی) عصبانی شده شخصاً به سفارت روس رفته گفت شما هر روز برای حملات رسول زاده ما را به ‌باد اعتراض گرفته بودید، حال که او را تبعید نموده‌ایم پروتست و اعتراض می‌کنید! معلوم می‌شود (محمد امین رسول زاده) مأموریت مخصوص داشته و اجرا می‌کرده است. آن که یار محمدخان است گزارش مفصلی به دولت رسیده بود که او را مخصوصاً به تهران آورده بودند که رئیس‌‌الوزرا را ترور نماید. لهذا دفع شرّ او لازم بود. حیدر خان عمواوغلی هم که آنارشیست معلوم‌الحال و کارش ساختن بمب و ایجاد وحشت و هراس عمومی است. لهذا دولت لازم دانست برای تأمین اذهان نگران ، چندی او را از پایتخت دور سازد. حال در عوض تبعید این سه نفر می‌خواهید دولت چه بکند؟ یپرم خان صورت مفصلی داد که نظمیه لازم میداند این اشخاص مستبد مجازات شوند. در ورقۀ بزرگی از عین‌الدوله و فرمانفرما ، وثوق‌الدوله و قوام‌السلطنه گرفته ، اسامی اشخاص زیادی را نوشته بود و در مقابل اسامی اشخاص و انواع مجازات از اعدام ، حبس ابد ، مصادرۀ اموال و املاک ، جریمۀ نقدی با حبس دو ساله و غیره قید کرده و مخصوصاً تنبیهات شدیده را توسط  نظمیه تصریح و تأکید کرده بود. به او گفتم چون موضوع بسیار مهم است من باید در این باب فرصت مطالعه داشته باشم. صورت را برداشته به جلسۀ وزرا رفتم. معلوم شد از همین صورت یکی به نایب ‌السلطنه (ناصر الملک قراگزلو) و یکی هم به رئیس‌الوزرا (سپهدار ولیخان تنکابنی) تقدیم شده است وهر دو بزرگوار حین صحبتهای خصوصی که با من کردند گفتند، باید به مصلحت اندیشی‌های موسیو یفرم خان اهمیت داد والاّ خدمت دولت را ترک گفته از ایران خواهد رفت ... ».

 

(منبع: احمد احرار از سایت "خواندنیهای صدای دمکراتیک")

 

..................  .................   ...............   ...............

 

 صدیقه دولت آبادی

 

صديقه دولت آبادی

(متولد سال 1264 هجری شمسی/ وفات سال 1341 هجری شمسی)

 

تأسیس نخستین نشریه زنان ایران توسط صدیقه دولت آبادی

صدیقه خواهر یحیی دولت آبادی و از پيشقدمان نهضت زنان ايران بود. صدیقه دولت آبادی نخستين مدرسه دخترانه را در سال 1296 ه ش. (خورشیدی) در اصفهان داير نمود و در سال 1299 ه ش. نشريه "زبان زنان" نخستين نشريه زنان ايران را تاسيس کرد. صدیقه دولت آبادی همچنین "شرکت خواتين اصفهان" را تاسيس نمود.

صدیقه دولت آبادی به سال 1927 میلادی / 1306 هجری شمسی (خورشیدی) در رشته تعليم و تربيت از دانشگاه پاريس فارغ التحصيل گرديد و همانسال به ايران بازگشت و در وزارت فرهنگ مشغول خدمت شد. وی همچنین از سال 1315 هجری شمسی رئيس کانون بانوان بود.

 

(از دايرة المعارف فارسی و از فرهنگ فارسی معين)

 

..................  .................   ...............   ...............

 

صدیقه دولت آبادی و یحیی دولت آبادی

صدیقه دولت آبادی نخستين زنی بود كه سالها قبل از كشف حجاب، چادر از سر برداشت و پس از انجام مراسمی خاص در برابر دوربين عكاسان و خبرنگاران خارجی، بدون حجاب عازم اروپای غربی و آمريكا شد. اين اقدام كه یک حركت سياسی برای جا انداختن تجدّد در دوران رضاخان بود، با اقبال و توجه رسانه های آن زمان مواجه شد و خبرنگاران جرايد با برنامه ريزی قبلی ، در شهرهای مختلف با "صديقه دولت آبادی" مصاحبه میكردند و سخنان و تصاوير او را در صفحات خود انتشار میدادند.

صديقه دولت آبادی، خواهر ميرزایحیی دولت آبادی بود كه خاطرات خود را از حركت مشروطه خواهی مردم ايران، بويژه نقش خودش در اين نهضت را كه در واقع تلاش برای بازگویی نقش بابيان و بهائيان و ازليان در شكل گيری نهضت مشروطيت است، در كتابی به نام "حيات یحیی" گردآورده و انتشار داده است.

میرزا یحیی دولت آبادی برادر صدیقه دولت آبادی نماينده ادوار اوليه مجلس شورای ملی هم بود. یحیی دولت آبادی افزون بر اين ، سفير رضا شاه در مجامع بين المللی بود. او از كوشندگان پر تلاش و از عناصر بسيار فعال در راه به سلطنت رسيدن رضا خان ميرپنج بود كه همراه ميرزا علی اكبر خان داور و عده ای دیگر از نمايندگان مجلس شورای ملی را به زيرزمين خانه سردار سپه واقع در چهار راه حسن آباد برد و از آنها ذيل ماده واحده ای كه درباره خلع خاندان قاجار از سلطنت تنظيم شده بود ، امضا گرفت.
پدر و برادر و شخص حاج ميرزا
یحیی دولت آبادی سال های سال نماينده و امين امور حسبيه صبح ازل بودند و همواره كمك های مالی "بابيان ازلی" را جمع آوری میکردند و آن را برای ميرزا یحیی صبح ازل و جانشين او به جزيره قبرس می فرستادند.

 

(منبع: احمد اللهیاری از سایت "روزنامه کیهان ایران")

 

..................  .................   ...............   ...............    ............

 

با تشکر از سایت "آریابوم" و سایت "روزنامه کیهان ایران" و از احمد اللهیاری و احمد احرار و از سایت "خواندنیهای صدای دمکراتیک"/ سایت خانه و خاطره/ سروش آذرت/ مهرماه 1390خورشیدی/ 2011 میلادی/